خانه > مطالب اصلی > سرگذشت بی.ام.و در ایران(۱)

سرگذشت بی.ام.و در ایران(۱)

«ب.ام.و» برندی آلمانی که در اییران کم طرفدار ندارد. کمتر در بزرگراه ها و نشریات و تلوزیون آگهی فروش این خودروی محبوب و گران قیمت آلمانی را دیده ایم. ب.ام.و که حتی نام آن در ایران التقاطی است، سرانجامی التقاطی هم در ایران داشته. ایرانی ها می گویند «بی.ام.و» که «بی» آن را از تلفظ حرف B در انگلیسی وام گرفتند(در حالی که این حرف در آلمانی ب تلفظ می شود)  و «و» آن را از تلفظ حرف W  در آلمانی! واردات و قصه نمایندگی آن هم در ایران همینطور است. این قصه برندی در کشوری است که در آن واردات خاکستری و شخصی بیش از واردات رسمی است!
برای قصه ب.ام.و ابتدا به سری به شاهرخ ظهیری، که همه او را به نام «مهرام» می شناسند رفتیم و از خاطراتش در سال ۱۳۳۲ که اولین نماینده ب.ام.و در ایران شد و برای آموزش به مونیخ رفت، سوال کردیم. بعد به ماجرای آتش زدن ساختمان ب.ام.و در پاییز سال ۱۳۵۷ پرداختیم و قصه گرفتن خسارت از بیمه را بار دیگر از آرشیو خاک گرفته مطبوعات بیرون کشیدیم.
اما، به سال های معاصر رسیدیم. به ملاقات علی نوریانی رفتیم، مردی که کمتر در مطبوعات ظاهر شده، با این حال نماینده رسمی «موتور سیکلت » های  ب.ام.و از سال ۱۳۵۴ تا پیروزی انقلاب در ایران بوده است، اتفاقا پدر واردات صنعت چاپ به ایران را در همان ساختمانی دیدم که در سال ۵۴ نمایشگاه موتور های ب.ام.و را در آن برگزار می کرد!
در ساختمان ایرانشهر با علی نوریانی در مورد تاریخچه ب.ام.و در ایران، نحوه بازرگشتش به کشور و آغاز فعالیت ده ساله اش برای اخذ نمایندگی  ب.ام.و در ایران صحبت کردیم و البته در مورد سهامش در پرشیا خودرو و دلایل بخشیدن سهامش به آستان شاه عبدالعظیم نیز سوال کردیم.
با خالقی، جوان ایرانی که توانسته در کمپانی «ب.ام.و» آلمان کار کند نیز صحبت کردیم و از او در مورد مسائل مربوط به این کمپانی در ایران سوالاتی پرسیدیم.
این قصه پر حاشیه ب.ام.و در ایران است با یک حلقه مفقوده به اندازه حد اقل ۲۰ سال، وهابزاده ها را نتوانستیم پیدا کنیم، برخی مییگویند در ترکیه هستند، بعضی ها میگویند آنها در آلمان روزگار می گذرانند و البته یکی دیگر آخرین بار وهابزاده را به همراه خانواده در توری در تایلند دیده است.
ب.امو هم مثل تمام خودروهای دیگر، وارداتی و غیر ایرانی است. طرفدارانی دارد و مخالفانی. طرفداران می گویند باید وارد شود تا اولا دامنه انتخاب مصرف کننده گسترش یابد و ثانیا با حضور کالای بهتر، رقابت در داخل تحریک شود و نهایتا حقوق مصرف کننده به شکل طبیعی حفظ شود. در سوی دیگر میدان، مخالفان از لزوم حمایت از تولید کننده داخل و صنایع داخلی می گویند. آنها بر آنند که اشتغال با واردات از بین می رود.
وارد کنندگان نیز البته آمار مناسبی از اشتغال دارند، اما این اشتغال لزوما در کارخانه های بزرگ خودرو ساز داخلی نیست، اما باز هم اشتغال است!
فراموش نکنیم که ایران خودرو و سایپا، امروز به تکاپو برای عرضه آپشن های جدید و محصولات متفاوت به مصرف کننده هستند، تا همین ۱۵-۲۰  سال قبل که وارداتی نبود، هنوز پیکان های سفید رنگ ایران خودرو و رنو های سایپا تنها ترین انتخاب ها بودند. پژو و پراید و زانتیا هم نوعی واردات بودند که بازار ایران را تکانی دادند. به هر حال در این زمینه هم به سراغ مخالفان  و موافقان واردات رفتیم.
از حاشیه های امروز بگذریم و کلان تر نگاه کنیم؛ وهابزاده ها باشند یا نباشند، ب.ام. و، این خودروی محبوب و گرانقیمت در ایران همیشه حاشیه داشته. مهمترین حاشیه آن در سال های اخیر، موضوع بنیاد ری، استان شاه عبدالعظیم و شرکت پرشیا خودرو بوده است. این قصه را با هم مرور میکنیم.

184026_252687394749823_252371231448106_1001141_3871608_n

پرونده سرگذشت «بی.ام.و» در ایران:

ورودی

گفتگوی مشروح با علی نوریانی / وارد کننده اصلی بی ام و به ایران (لینک-اینجا)

185317_252699168081979_252371231448106_1001247_3574498_n

گفتگو با شاهرخ ظهیری / اولین وارد کننده بی ام و به ایران در سال ۱۳۳۲  (لینک-اینجا)

کمپانی ب.ام.و به این آقایان (برادران هراتی) می‌گفت باید بفروشید. فروش ب.ام.و هم در آن زمان آسان نبود، ب.ام.و ماشین گرانقیمتی بود.

گزارشی از آتش گرفتن مشکوک ساختمان بی ام و در سال ۵۷ و مرور نشریات  (لینک-اینجا)

atash (1)

«ب.ام.و» برندی آلمانی که در اییران کم طرفدار ندارد. کمتر در بزرگراه ها و نشریات و تلوزیون آگهی فروش این خودروی محبوب و گران قیمت آلمانی را دیده ایم. ب.ام.و که حتی نام آن در ایران التقاطی است، سرانجامی التقاطی هم در ایران داشته. ایرانی ها می گویند «بی.ام.و» که «بی» آن را از تلفظ حرف B در انگلیسی وام گرفتند(در حالی که این حرف در آلمانی ب تلفظ می شود)  و «و» آن را از تلفظ حرف W  در آلمانی! واردات و قصه نمایندگی آن هم در ایران همینطور است. این قصه برندی در کشوری است که در آن واردات خاکستری و شخصی بیش از واردات رسمی است!

برای قصه ب.ام.و ابتدا به سری به شاهرخ ظهیری، که همه او را به نام «مهرام» می شناسند رفتیم و از خاطراتش در سال ۱۳۳۲ که اولین نماینده ب.ام.و در ایران شد و برای آموزش به مونیخ رفت، سوال کردیم. بعد به ماجرای آتش زدن ساختمان ب.ام.و در پاییز سال ۱۳۵۷ پرداختیم و قصه گرفتن خسارت از بیمه را بار دیگر از آرشیو خاک گرفته مطبوعات بیرون کشیدیم.

اما، به سال های معاصر رسیدیم. به ملاقات علی نوریانی رفتیم، مردی که کمتر در مطبوعات ظاهر شده، با این حال نماینده رسمی «موتور سیکلت » های  ب.ام.و از سال ۱۳۵۴ تا پیروزی انقلاب در ایران بوده است، اتفاقا پدر واردات صنعت چاپ به ایران را در همان ساختمانی دیدم که در سال ۵۴ نمایشگاه موتور های ب.ام.و را در آن برگزار می کرد!

در ساختمان ایرانشهر با علی نوریانی در مورد تاریخچه ب.ام.و در ایران، نحوه بازرگشتش به کشور و آغاز فعالیت ده ساله اش برای اخذ نمایندگی  ب.ام.و در ایران صحبت کردیم و البته در مورد سهامش در پرشیا خودرو و دلایل بخشیدن سهامش به آستان شاه عبدالعظیم نیز سوال کردیم.

با خالقی، جوان ایرانی که توانسته در کمپانی «ب.ام.و» آلمان کار کند نیز صحبت کردیم و از او در مورد مسائل مربوط به این کمپانی در ایران سوالاتی پرسیدیم.

این قصه پر حاشیه ب.ام.و در ایران است با یک حلقه مفقوده به اندازه حد اقل ۲۰ سال، وهابزاده ها را نتوانستیم پیدا کنیم، برخی مییگویند در ترکیه هستند، بعضی ها میگویند آنها در آلمان روزگار می گذرانند و البته یکی دیگر آخرین بار وهابزاده را به همراه خانواده در توری در تایلند دیده است.

ب.امو هم مثل تمام خودروهای دیگر، وارداتی و غیر ایرانی است. طرفدارانی دارد و مخالفانی. طرفداران می گویند باید وارد شود تا اولا دامنه انتخاب مصرف کننده گسترش یابد و ثانیا با حضور کالای بهتر، رقابت در داخل تحریک شود و نهایتا حقوق مصرف کننده به شکل طبیعی حفظ شود. در سوی دیگر میدان، مخالفان از لزوم حمایت از تولید کننده داخل و صنایع داخلی می گویند. آنها بر آنند که اشتغال با واردات از بین می رود.

وارد کنندگان نیز البته آمار مناسبی از اشتغال دارند، اما این اشتغال لزوما در کارخانه های بزرگ خودرو ساز داخلی نیست، اما باز هم اشتغال است!

فراموش نکنیم که ایران خودرو و سایپا، امروز به تکاپو برای عرضه آپشن های جدید و محصولات متفاوت به مصرف کننده هستند، تا همین ۱۵-۲۰  سال قبل که وارداتی نبود، هنوز پیکان های سفید رنگ ایران خودرو و رنو های سایپا تنها ترین انتخاب ها بودند. پژو و پراید و زانتیا هم نوعی واردات بودند که بازار ایران را تکانی دادند. به هر حال در این زمینه هم به سراغ مخالفان  و موافقان واردات رفتیم.

از حاشیه های امروز بگذریم و کلان تر نگاه کنیم؛ وهابزاده ها باشند یا نباشند، ب.ام. و، این خودروی محبوب و گرانقیمت در ایران همیشه حاشیه داشته. مهمترین حاشیه آن در سال های اخیر، موضوع بنیاد ری، استان شاه عبدالعظیم و شرکت پرشیا خودرو بوده است. این قصه را با هم مرور میکنیم.

————————–
از دوستان عزیزی که لطف میکنند و مطالب نویسنده را در سایت ها و وبلاگ هایشان بازنشر می کنند تمنا دارم با ذکر منبع این کار را انجام بدهند.
  1. mohammadali
    11 سپتامبر 2012 در 12:30 | #1

    سرگذشت بی ام و رابرام بفرست

  2. mohammadali
    11 سپتامبر 2012 در 12:31 | #2

    چه سایت خوبی داری

  1. بدون بازتاب