بایگانی

بایگانی فوریه

نگاهی به نقش بازار در تحولات سیاسی پیش از انقلاب اسلامی

25 فوریه 2010 بدون دیدگاه

حجره کاسب، حجره طلبه و بازار سیاست

رونق اقتصادی دهه ۴۰ به سود روحیانیون یعنی یکی از اصلی ترین اقشار مخالف سلطنت بودند هم شد. پیش از آن این قشر عملا حدود ۵۶۰۰ مسجد شهری، شمار زیادی موقوفه، چند حسینیه و شش حوزه علمیه بزرگ ـ در قم، مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز و یزد ـ را به صورت غیر متمرکز در اختیار داشتند.  افزایش مساجد، حسینیه ها، موقوفات و… همگی به سبب رونق اقتصادی بود که بازار از آن برخوردار شده بود. به طوری که در اواسط دهه ۵۰ این موسسه های دینی آن اندازه قدرت داشتند که شاید برای اولین بار در تاریخ ایران واعظانی را به طور منظم به محلات فقیر نشین شهری و روستاهای دورافتاده بفرستند. به این ترتیب افزایش قدرت بازار، موجب قدرت یافتن نهادهای مذهبی هم شد.

این کوچه های تو در توی فرسوده، با آن هیاهوی همیشگی هرگز چون سایر عمارت ها و ساختمان های قجری و پهلوی سوت کور نشدند، از آن بناهایی که در بهترین حالت به موزه های سوت و کوری بدل شدند که امروز حتی کسی برای دیدنشان هم نمی رود! سلسله های سلطلنت آمدند و رفتند، دارالفنون متروکه شده و نزدیک است که آجرهای سستش هم از هم بپاشد، اما «بازار» هنوز همان بازار است.

به مردانی که پشت آن میزهای آهنی نشستند نگاه کنید. فرزندان کسانی هستند که در هر بزنگاهی به میدان آمدند و با پایین کشیدن کرکره حجره هایشان مقطع جدیدی ایجاد کردند. بازاری پول دارد و مرد سیاست تاثیر گذاری. پس هر جا لازم باشد، این دو به هم کمک می کنند تا حداکثر منافع را کسب کنند. از طرفی دیگر، در دو سده قبلی دو نهاد بازار و حوزه، نقش عمده ای را در تحولات سیاسی بازی کردند و بیهوده نیست که هم به محل کسب بازاریان و هم به محل تحصیل طلبه ها «حجره» میگویند. دو نهاد که با هم رابطه ای متقابل دارند. اولین انقلاب ایران، یعنی انقلاب مشروطه، از داخالت دولت در قیمت گذاری و از چوب زدن هفده نفر بازاری شروع شد. انقلابی که در آن بازار و حوزه با یکدیگر همصدا شدند تا اساس مجلس را در ایران پایه گذاری کنند. پس از  آنکه مجلس در ایران بنیانگذاری شد، بازاریان در جبهه ملی نقش بازی کردند و همراه با روحانیون در جریان ملی شدن صنعت نفت نقش بازی کردند(اگرچه در ادامه در میان دو دسته  عمده تشکیل دهنده جبهه ملی اتخلاف پیدا شد) رد پای بازار، چه در جبهه ملی و چه در فدائیان اسلام و موئتلفه و… به چشم می خورد. نهایتا هم، بازار و حوزه بار دیگر با یکدیگر متحد شدند تا در کنار اشقشار دیگر، انقلاب اسلامی را در تاریخ ایران رقم بزنند. این نوشتار به نقش بازار، در تحولات سیاسی پیش از انقلاب اسلامی پرداخته است.

انقلاب مشروطه

شروع جنبش مشروطه را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر می‌کنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. آنها در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و حتی عسگر گاریچی به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عده‌ای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدین شاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله سیدین سندین آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک می‌کنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.( محمود طلوعی. «زمینه انقلاب». داستان انقلاب. چاپ ششم، تهران: نشر علم، ۱۳۸۴، صص‏۳۹ تا ۱۰۵) حسین بنکدار تهرانی (برادر زاده محمدتقی بکدار تهرانی که به دست ۱۹ تن  از دمکرات‌ها از جمله حیدرعمو اوغلی ترور شد)در این مورد می گوید: «مشروطه که شد همه غذای این متحصنین (در سفارت انگلیس) را عموی من(محمدتقی بنکدار)تدارک دید. متحصنین بدون این کمک‌های مالی که نمی‌توانستند یک روز هم دوام بیاورند. فعالیت سیاسی هزینه دارد. او به پدرم  (علی بنکدار) دستور میداد که خرید کند و به سفارتخانه انگلیس بفرستد.» ( روزنامه دنیای اقتصاد گفت‌وگو با حسین بنکدار تهرانی، یکشنبه ۹ دی ۱۳۸۶) برادر محمدتقی بنکدار تهرانی، مبلغ ۱۴ هزار تومان برنج، روغن، شکر، نان، پنیر، سیب زمینی و پیاز برای متحصنین در سفارت انگلیس می خرد و برای آنها می فرستد. در این خرید ها حاج محمد تقی شاهرودی با ۲‌هزار تومان، حاج علی حبیب پدر سرلشکر زاهدی همدانی با۲هزار تومان، ارباب کیخسرو با ۲ هزار تومان و احمد وفادار پهلوان، حاج علی سر پولکی و حاج علی شالفروش مقداری مشارکت کردند. البته محمدتقی بنکدار تهرانی که یک عمر را بین بازار و سیاست گذراند در اواخر عمرش به بادر زاده اش محمود بنکدار می گوید: «محمود! سیاست کار شما نیست. به دنبال کسب و کار خودتان بروید. من تمام زندگی‌ام را پای سیاست گذاشتم. رفتم و پولم را دادم، آبروی خودم هم رفت. در تاریخ هم بدنام شدم. سیاست کار شماها نیست. از کسب و کار خودتان عقب می‌افتید. در این مملکت سیاست کار بیهوده ایست. سیاست اهل سیاست می‌خواهد. اینجا لندن، پاریس و ینگه دنیا نیست. سیاست برنامه و مطالعه و نقشه می‌خواهد. ما نه مدرسه سیاسی داریم و نه جامعه ای داریم که بتواند سیاست را درک کند. گفت: حرف من را جدی بگیرید. من موهایم را در همین راه سفید کردم. من تجربه ام این است. سیاست به درد شما نمی‌خورد، بروید دنبال کسب و کارتان. اگر کسب و کارتان رونقی پیدا کند میدان سیاست هم به سیاست‌مداران واقعی سپرده می‌شود.»

به هر ترتیب، جنبشی که عامل آن دخالت دولت در قیمت گذاری بود، گسترش میابد و در نهایت، عین الدوله با گسترش ناآرامیها استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد. در اواخردهه ۱۲۵۰،  ایران آبستن مشروطه خواهی است. مظفرالدین شاه با تاسیس مجلس ملی موافقت کرده و مجلس موسسان به سرعت در تهران تشکیل می شود. بیشتر نمایندگان این مجلس موسس از نمایندگان تجار، روحانیون و بزرگان اصناف بازار انتخاب شدند، تا مجلس ملی تشکیل شود.محاصل این اتفاقات مجلسی است با ترکیب جالبی از طبقه های مختلف که نقش بازاریان و اصناف در آن به وضوع پیداست. انتخابات تهران در یک مرحله انجام شد: قاجار و شاهزادگان چهار نماینده؛ زمین داران ده نماینده؛ علما و طلاب چهار نماینده؛ تجار ده نماینده و اصناف ۳۲ نماینده انتخاب کردند. تا ده ماه پس از تشکیل مجلس شورا، شمار روزنامه ها و مجلات از شش به صد عنوان رسیده بود و قصد داشتند تا جامعه ایرانی که سالها گرفتار سلطنت بود را روشن کنند! در گیر و دار این فعالیت های گسترده و شورانگیز بود که مجلس شورای ملی در مهرماه گشایش یافت. همانگونه که پیشبینی میشد، نقش مهم طبقه متوسط سنتی در ترکیب آن اجتماعی مجلس بازتاب یافته بود: از کل نمایندگان ، ۲۶ درصد از بزرگان اصناف بازار، ۲۰ درصد روحانی و ۱۵ درصد از تجار بودند.( شجیعی، نمایندگان مجلس شورای ملی در بیست و یک دوره قانونگذاری، ص ۱۷۶)

جبهه ملی

اهل بازار در تشکیل جبهه ملی(که خود با چندین حزب مرتبط بود) که از جایگاه مهمی در تحولات سیاسی ایران در سال های ۱۳۲۸ به بعد داشتند،  برخوردار بود، هم نقش داشتند. در مهرماه سال ۱۳۲۸ شاه در پی کمکهای آمریکا، برای سفر به آن کشور آماده می شد. یک روز پیش از سفر شاه، جمعیتی از سیاستمداران، دانشجویان و تجار بازار به رهبری مصدق وارد محوطه کاخ شدند تا به نبود انتخابات آزاد اعتراض کنند. (وزیر کشور وقت، قصد داشت تا همزمان با سفر شاه به آمریکا مجلس شانزدهم را متشکل از دست نشانده های درباری براه بیاندازد، نهایتا با این اعتراض، نقشه ها، نقش بر آب شدند و مجلس شانزدهم از قدرتمندترین مجالس پیش از انقلاب تشکیل شد و اساس تاسیس جبهه ملی که به ملی شدن صنعت نفت انجامید بنا نهاده شد) هنگامی که تظاهر کنندگان به حیاط دربار رسیدند کمیته ای دوازده نفره به سرپرستی مصدق، انتخاب کردند تا با هژیر وزیر دربار گفتگو کند. این کمیته که هسته اولیه جبهه ملی محسوب می شد از سه گروه تشکیل می شد. در گروه مرتبط با بازار اشخاصی چون :  سید ابولحسن حائری زاده( متحد نزدیک کاشانی از زمان مبارزات ضد جمهوری خواهی در سال ۱۳۰۳)، مظفر بقایی( حقوقدان تحصیلکرده اروپا، که هواداران زیادی در بین محافظه کاران بازار کرمان داشت) و حسین مکی(کارمند جوانی ازیک خانواده بازاری یزدی و نویسنده کتاب معروف تاریه ۲۰ ساله ایران)حضور داشتند. مکی و بقایی و حائری زاده به منزله طرفداران قوام، به مجلس پانزدهم راه یافته بودند اما از حزب دموکرات کناره گیری کرده بودند تا اعتراضات بازاریان علیه دولت را سازمان دهند. (اریان بین دو انقلاب/ برواند آبراهامیان؛ ترجمه احمد گل محمدی؛محمدابراهیم فتاحی ولیلایی- تهران: نشر نی، ۱۳۷۷ صص ۳۱۰ و ۳۱۱)  مکی و بقایی که با بازار ارتباط خوبی داشتند بعدها حزب زحمتکشان را تاسیس کردند. دیدگاه های حزب را روزنامه شاهد و پس از آن نشریه اعطار منتشر می کرد. ۵ هزار نفر اعضای حزب از سه طریق : «دانشگاه تهران، کرمان(زادگاه باقایی) و مغازه داران کرمانی و عطاران بازار تهران» جذب شده بودند. (همان، ص ۳۱۳)

حزب زحمتکشان که با جبهه ملی رابطه داشت، از پشتیبانی شعبان بی مخ برخوردار بود. شعبان بی مخ که ورزشکاری ازیک محله بدنام تهران بود، به عنوان یک قهرمان مذهبی پیرو سنت حقیقی لوطی گری محبوبیت زیادی در بین طرفدارانش داشت، ولی مخالفان، او را چاقو کشی قلدر قلمداد می کردند.(ص۳۱۴) این حزب ترکیب عجیبی از بازاریانم خرده پای بازار قدیمی تهران و روشنفکران سوسیالیست دانشگاه تهران بود. این دوگانگی، در سالهای بعدی موجب بروزشکاف در حزب شد.

حزب ملت ایران توسط داریوش فروهر(که تا انقلاب اسلامی در جبهه ملی فعالیت میکرد)، از موسسین قبلی حزب پا ایرانیست ایران(به همراه محسن پزشک پور) که عقایدی به شدت ناسیونالیستی، ضد دربار، ضد کمونیست، ضد سرمایه داری، ضد یهود و حتی ضد روحانیون بود، تشکیل شد. الین حزب دیگر تشکیلات سیاسی بود که با جبهه ملی ارتباط داشت، اما عقایدی ضد سرمایه داری در آن حاکم بود.

در همین اثنا جامعه مجاهدین اسلام(که اوایل با جبهه ملی ارتباط مثبتی داشت) را آیت الله کاشانی، خانواده و سه تاجر ثروتمند بازار رهبری می کردند. این جامعه را بیشتر بازاریان، به ویژه روسای اصناف، طلاب و مغازه داران جزء حمایت می کردند. هدف اصلی جامعه مجاهدین اسلام تقویت موضع سیاسی کاشانی بود و اعلامیه های عمومی زیادی به نام بازار منتشر می کرد. این تشکل خواستار اجرای شریعت، لغو قانون غیر دینی رضاشاه، رعایت حجاب، حفظ صنایع ملی و اتحاد مسلمانان در برابر غرب بود. (همان، صص ۳۱۷ و ۳۱۸)

سازمان دیگری که از نزدیک با کاشانی همکاری داشت ولی رسما به جبهه ملی وابسته نبود سازمان کوچک فدائیان اسلامی بود. این سازمان را در سال ۱۳۲۴، طلبه ۲۲ ساله به نام نواب صفوی در تهران تاسیس کرد. فدائیان اسلام که برای مبارزه با تمام اشکال بی دینی ایجاد شده بود، در نخستین اقدام، کسروی نویسنده مشهور غیر مذهبی و مورخ سنت شکن را کشت. قاتلان در یک دادگاه نظامی تبرئه شدند، زیرا هم رهبران مذهبی از آنان پشتیبانی می کردند و هم مقامات حکومتی امید داشتند تا در برابر حزب توده از آنان استفاده کنند.

اما فدائیان اسلام به جای همکاری با حکومت به آیت الله کاشانی(که از حمایت بازار برخوردار بود) روی آوردند و او را در در سازمالندهی اعتصابات بازاریان علیه قوام، گردهمایی های عمومی در حمایت از اعراب فلسطین و تظاهرات خشونت آمیز علیه هژیر (نخست وزیر) یاری کردند. گروه فدائیان اسلام، اغلب از جوانان دارای مشاغل رده پایین بازار تهران انتخاب شده بودند.

بنا براین جبهه ملی دارای دو طیف اصلی بود، طبقه سنتی بازار متشکل از تاجران خرده پا، روحانیون  و بزرگان اصناف؛ و طبقه متوسط جدید ـ طبقه روشنفکر ـ اعضای جناح نخست که زیر نفوذ مدرسان  مکتبها و وعاظ مساجد بودند، اسلام را یک شیوه زندگی ، شریعت را منبع قوانین درست و علما را نگهبانان حقیقی جامعه شیعی می دانستند. اعضای گروه نخست که بعد از انقلاب اسلامی به طرز مشهودی مقابل گروه دوم ایستادند، با تجار بازار پیوند داشتند، در امور تجاری فعالیت می کردند، از اقتصاد آزاد پشتیبانی می کردند و با دخالت دولت در اقتصاد بازار مخالف بودند. اما اعضای گروه دوم به درآمدهای دولتی وابسته بود ، احتکار تجاری را قبیح می دانستند، و دولت را به عنوان نهادی پیشگام نوسازی پرشتاب تحسین می کردند.

این دو گروه حتی در لباس پوشیدن و سلیقه غذا هم با هم متفاوت بودند. در حالی که گروه اول، پیراهن های بلند می پوشیدند و بیشتر در قهوه خانه ها و کبابی ها حضور داشتند، گروه دوم کراوات میزدند و محل تجمعشان در رستوران های جدید به سبک غربی بود. اما سه علاقه و تعهد مشترک، انها را در جبهه ملی جمع کرده بود. مبارزه مشترک علیه ائتلاف دربار و ارتش؛ مبارزهخ با شرکت انگلیسی نفت؛ و عقاید سیاسی و شخصیت فره مند مصدق. نهایتا، این دو گروه عمده، در جریان کودتای ۲۸ مرداد، صف کشی جدیدی را با هم شکل دادند. ( همان، صص ۳۱۹، ۳۲۰، ۳۲۱،۳۲۲)

رونق اقتصادی و تاثیر آن بر روحانیت

نمی توان نقش بازار را در انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران نادیده گرفت. علاوه بر حمایت های گسترده بازارایان از گروه های انقلابی در دو دهه ۴۰ و ۵۰، بازاریان با ساز و کار خاصی به پیروزی انقلاب اسلامی کمک کردند. در واقع این بازار بود که از رونق اقتصادی ایران در دهه ۴۰ که به دلیلی افزایش قیمت نفت و رونق صادرات آن بود، به طور غیر مستقیم به انقلاب کمک کرد. در آن سال ها، در حالی که همه مشاغل  دیگر تقریبا اتحادیه ها و انجمن های حرفه ای خود را از دست داده بودند ، اصناف تولیدی تجاری بازار همچنان پابرجا و مستقل بود. . این بزرگان صنفی که تشکیلات خود را در برابر اتحادیه های رادیکال دهه ۱۳۲۰ حفظ کرده بودند، می توانستند زمان را به دهه ۱۳۰۰ برگردانند و دوباره بر هزاران شاگرد مغازه، استادکار، کارگر کارگاه و دستفروش جزء شاغل در بازارهای شهری اعمال قدرت کنند.

در جریان تاسیس حزب رستاخیر نیز بازار برای مصون ماندن از سیاست های مصنوعی رژیم، موازی با دانشگاه و نویسندگان که هر یک انجمن و موسسه ای تاسیس می کردند، انجمن «تجار، بازرگانان و پیشه وران» را تاسیس کردند تا دست حزب رستاخیز را از فعالیت در حوزه بازار کوتاه کنند.(همان، ص ۶۲۱)

رونق اقتصادی دهه ۴۰ به سود روحیانیون یعنی یکی از اصلی ترین اقشار مخالف سلطنت بودند هم شد. پیش از آن این قشر عملا حدود ۵۶۰۰ مسجد شهری، شمار زیادی موقوفه، چند حسینیه و شش حوزه علمیه بزرگ ـ در قم، مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز و یزد ـ را به صورت غیر متمرکز در اختیار داشتند.  افزایش مساجد، حسینیه ها، موقوفات و… همگی به سبب رونق اقتصادی بود که بازار از آن برخوردار شده بود. به طوری که در اواسط دهه ۵۰ این موسسه های دینی آن اندازه قدرت داشتند که شاید برای اولین بار در تاریخ ایران واعظانی را به طور منظم به محلات فقیر نشین شهری و روستاهای دورافتاده بفرستند. به این ترتیب افزایش قدرت بازار، موجب قدرت یافتن نهادهای مذهبی هم شد. (همان، ص ۵۳۰،۵۳۱،۵۳۲،۵۳۳)

—————

این مطلب، روز سه شنبه، مورخ  ۸۸/۱۱/۴ در روزنامه پول صفحه ۵ به چاپ رسید.

رییس صداوسیما به پارلمان بخش خصوصی احضار شد

19 فوریه 2010 بدون دیدگاه

آدم بدجنسی با دندان طلا، کت و شلوار گران‌قیمت، شکم برآمده، بی‌ادب، دروغگو، کلاهبردار، حیله‌گر، زشت‌خو و به معنای واقعی نفرت‌انگیز. این تصویر تلویزیون دولتی ایران از سرمایه‌گذار، کارآفرین و کارخانه‌دار در کشوری است که قصد دارد بار اقتصاد ناکارآمد دولتی را روی دوش بخش خصوصی بگذارد. ۲۰۹۵ روز از ابلاغ بند الف و ۱۳۲۸ روز از ابلاغ بند ج اصل ۴۴ می‌گذرد. مقام رهبری در بند الف فرمان ‌آزادسازی را صادر کرده‌اند و در بند ج حکم به خصوصی‌سازی داده‌اند. ابلاغیه اصل ۴۴ در مجموع حکم به توسعه بخش خصوصی داده اما تلویزیون دولتی ایران که بودجه‌اش از مالیات بخش خصوصی و نفت که ثروتی ملی است، تامین می‌شود از هیچ تلاشی برای درهم کوبیدن تصور مردم نسبت به بخش خصوصی چشم‌پوشی نمی‌کند.

القای تصورات منفی و تزریق نگاه‌های ضد سرمایه‌داری و مالکیت خصوصی از تلویزیونی که با پول مردم اداره می‌شود،‌ منجر به افزایش بی‌سابقه انتقاد فعالان بخش خصوصی به تلویزیون دولتی ایران شده و آنها را به واکنش واداشته است.آخرین اخبار از رایزنی روسای اتاق‌های ایران و تهران با عزت‌الله ضرغامی و درخواست از او برای حضور در میان فعالان بخش خصوصی حکایت دارد.

یحیی آل‌اسحاق دو بار به صورت حضوری از آقای ضرغامی برای حضور در نشست‌های صبحانه یا نشست هیات نمایندگان اتاق تهران دعوت کرده و محمد نهاوندیان درصدد تشکیل گروهی از کارشناسان و اعضای اتاق بازرگانی برای مذاکره با رییس صداوسیما برآمده است.با این حال طیف گسترده‌ای از مدیران اتحادیه‌ها و تشکل‌ها پا را از این موضوع فراتر گذاشته و درصدد تهیه و تنظیم بیانیه‌ای انتقادی خطاب به رییس صداوسیما و جمع‌آوری امضا علیه او هستند.همه اینها در واکنش به تداوم سیاست‌های صداوسیما و اصرار برنامه‌نویسان و برنامه‌ریزان این ارگان دولتی به تزریق نگاه‌های کاملا منفی به فعالان بخش خصوصی صورت گرفته که مصداق بارز آن در سریال«به کجا چنین شتابان» نمود عینی یافته است.نخستین بار اعتراض‌هایی از این دست دو سال پیش در نشست هیات نمایندگان اتاق تهران آغاز شد که طی آن چند نماینده بخش خصوصی در اعتراض به پخش یک سریال تلویزیونی در ماه رمضان که شخصیت اصلی‌اش یک سرمایه‌گذار بدجنس بود، خواستار مذاکره با رییس سازمان صداوسیما شدند.اعتراض آنها انگار به گوش مدیران ارشد تلویزیون دولتی نرسید چه آنکه بعدها روند تولید سریال‌های ضد بخش خصوصی نه تنها متوقف نشد که به شکلی گسترده‌تر، تداوم یافت.

دیدن پسر معتاد، دختر مبتلا به ایدز و فساد اخلاقی مرد پولداری که سراغ زن دوم رفته و خیانت برایش کار زیاد سختی نیست، مرهم درد بی‌پولی و فقر خانواده‌ای پر‌جمعیت است که آخر شب، دور هم پای جعبه جادو می‌نشینند و با دیدن مصیبت‌های نازل شده به پولدارها، خدا را شکر می‌کنند که لااقل بچه‌هایشان معتاد نشدند، ایدز نگرفتند و اگر مرد خانه درآمد خوبی ندارد، لااقل شلوارش دوتا نشده تا سراغ زن دوم برود. چهار، پنج سالی هست که بینندگان، هر شب لا‌اقل در یکی از سریال‌های شبکه‌های سیما، یک پولدار بدبخت یا پولدار فاسد را می‌بینند که چطور با وجود اینکه در خانه دوبلکس و سوبلکس زندگی می‌کند و ماشین شاسی بلند دارد، گرفتار مصیبت است. در چنین فضایی، دیدن مجموعه‌ای نظیر«به کجا چنین شتابان» چیز غریبی نیست.

یحیی آل‌اسحاق، رییس اتاق تهران اندکی پس از ‌آن جریان رویارویی اتفاقی‌اش با عزت‌الله ضرغامی را بازگو کرد و گفت: ایشان در جریان انتقادهای بخش خصوصی قرار دارد و اعلام آمادگی کرده است تا در نشست صبحانه اتاق تهران حضور یابد.پس از آن روابط عمومی اتاق تهران دو بار دیگر خبر از مذاکره و نامه‌نگاری با رییس سازمان صداوسیما داد اما عزت‌الله ضرغامی هرگز در پارلمان بخش خصوصی حاضر نشد.از سوی دیگر اعضای پارلمان بخش خصوصی در اتاق‌های بازرگانی ایران و اتاق‌های شهرستان‌ها نیز نسبت به رویه تلویزیون دولتی در ارایه تصویرهای منفی از سرمایه‌گذاران انتقاد کردند.در نهایت بیش‌ترین انتقادها به سازمان صداوسیما در سی‌ودومین نشست هیات نمایندگان اتاق تهران شکل گرفت، جایی که احمد ترک‌نژاد از رییس اتاق تهران خواست تا عزت‌الله ضرغامی را به پارلمان بخش خصوصی دعوت کند.رییس اتاق تهران در واکنش به صحبت‌های احمد ترک‌نژاد گفت: چند بار با آقای ضرغامی مذاکره و صحبت کرده‌ایم و نامه‌نگاری هم شده است که باز هم این روند را ادامه می‌دهیم تا با صداوسیما به درک مشترکی نسبت به مسایل دست پیدا کنیم.

بخش عمده‌ای از هزینه‌های صدا‌و‌سیمای ایران از محل درآمدهای نفتی و مالیات‌های مردمی تامین می‌شود اما این ارگان دولتی از محل آگهی‌های بخش خصوصی هم کسب درآمد دارد و جالب این است که در اکثر موارد، بخش خصوصی آگهی‌های میان برنامه سریال‌های ضدسرمایه‌داری را تامین مالی می‌کند.

تصویر مخدوش

دیدن پسر معتاد، دختر مبتلا به ایدز و فساد اخلاقی مرد پولداری که سراغ زن دوم رفته و خیانت برایش کار زیاد سختی نیست، مرهم درد بی‌پولی و فقر خانواده‌ای پر‌جمعیت است که آخر شب، دور هم پای جعبه جادو می‌نشینند و با دیدن مصیبت‌های نازل شده به پولدارها، خدا را شکر می‌کنند که لااقل بچه‌هایشان معتاد نشدند، ایدز نگرفتند و اگر مرد خانه درآمد خوبی ندارد، لااقل شلوارش دوتا نشده تا سراغ زن دوم برود. چهار، پنج سالی هست که بینندگان، هر شب لا‌اقل در یکی از سریال‌های شبکه‌های سیما، یک پولدار بدبخت یا پولدار فاسد را می‌بینند که چطور با وجود اینکه در خانه دوبلکس و سوبلکس زندگی می‌کند و ماشین شاسی بلند دارد، گرفتار مصیبت است. در چنین فضایی، دیدن مجموعه‌ای نظیر«به کجا چنین شتابان» چیز غریبی نیست. دیالوگ‌های نقش‌های مثبت و منفی لبریز از تفکرات ضد‌ثروت است. آنچا پسر‌عموی خوب داستان به پسر عموی گمراه خودش می‌گوید که به لقمه نان حلال خودش رضایت دارد و نمی‌خواهد به ثروت(که مثل پسر‌عموی گمراه حتما باید از راه نامشروع کسب شود) برسد. نقش منفی هم فردی عیاش و اهل شرب خمر، قاتل، جنایتکار، حیله‌گر و پولدار است، دارای یک شرکت خصوصی است که به ساخت صنعتی مسکن اشتغال دارد و مافیایی از خلافکاران را دور خود جمع کرده است. پسری معتاد و هرزه که عصمت دختری از طبقه فقیر را لکه‌دار کرده و دختری که قاپ پسری از طبقه متوسط را برای رسیدن به اهداف شوم دزدیده است. پروژه‌های عظیم ساختمانی مرد پولدار در کنار عیاشی‌هایش نمایش داده می‌شود، در حالی که هیچ اثری از کارآفرینی نیست که همین مرد پولدار فاسد انجام داده است. قاعدتا پروژه‌های چند ۱۰ طبقه‌ای و چند ۱۰۰ واحدی، طیف گسترده‌ای از کارگران و تکنسین‌ها را سر کار برده است.

در حالی این قشر از جامعه در مجموعه‌های تلویزیونی این‌طور نمایش داده می‌شوند که کمتر کسی دیده که در مجموعه‌ای تلویزیونی، یک پولدار خوب نمایش داده شود. سرمایه‌داری که با احداث کارخانه‌ای تعداد زیادی از کارگران را سر کار گذاشته است و احیانا، پول کسی را هم بالا نکشیده، نزول نمی‌دهد و کارگرانش از او ناراضی نیستند. فساد در طبقه ثروتمند در حالی در این سریال‌ها به تصویر کشیده می‌شود که لااقل به شهادت صفحات حوادث روزنامه و آمارهای نیروی انتظامی از مناطق جرم‌خیز، اتفاقا فقر محمل وسیع‌تری را برای وقوع جرایم ایجاد می‌کند. برخلاف آنچه در این سریال‌ها نشان داده می‌شود، اکثرا اعتیاد و بیماری‌های خاص (نظیر ایدز و هپاتیت) که خود می‌تواند محل وقوع بزه‌هایی چون دزدی، قتل، تجاوز و… باشد در بین فقرا به خاطر مشکلاتی چون استفاده از سرنگ‌های مشترک به دلیل کمبود امکانات، دزدی و قتل به خاطر تامین هزینه اعتیاد و تجاوز به دلیل نبود شرایط لازم اتفاق می‌افتد.

«به کجا چنین شتابان» تنها یک نمونه است. به طرز عجیبی، همزمان با روی کار آمدن دولت نهم ـ در اواسط سال ۸۴ ـ سریال‌های مناسبتی مسلسل‌وار به ثروتمندان یا همان مرفهان بی‌درد حمله می‌کند؛ سریال‌هایی که اتفاقا عوامل، بازیگران و کارگردان و… آنها زیاد با ثروت بیگانه نیستند. دست کم باید برای تهیه این مجموعه‌ها دستمزد خوبی دریافت کرده باشند!

از پربیننده‌ترین سریال‌ها، سریال‌های مناسبتی هستند که هر شب پخش می‌شوند. در این میان طی یک دهه اخیر، پخش چنین مجموعه‌هایی در سیما رواج بیشتری پیدا کرده است. از بین سریال‌های مناسبتی هم، سریال‌های ماه رمضان مخاطب بیشتری دارند. از یک طرف نسبت به سریال‌های نوروزی مدت بیشتری(۳۰روز و ۳۰ قسمت) دارند و از طرف دیگر مثل سریال‌های مناسبتی دیگر(مثل سریال‌های نوروزی) لزوما طنز نیستند. تقریبا از ابتدای دهه ۸۰ پخش چنین سریال‌هایی آغاز شده و تاکنون هم ادامه دارد، هر چند امسال یعنی در سال ۸۸، روند صعودی آن متوقف شد و آنچنان سریال دندان‌گیری پخش نشد.

صاحبدلان

سال ۸۵ و سریال صاحبدلان به کارگردانی محمد‌حسین لطیفی، آغاز این جریان بود. در این سریال صحاف پیری نمایش داده می‌شود به نام سید‌خلیل، صحاف برادری دارد به نام سید‌جلیل و کل سریال دور این دو شخصیت می‌چرخد. صحاف که عبا به دوش می‌اندازد و مرد متدینی است، در جهت ارشاد برادر خود بر‌می‌آید. داستان آنجا به ثروت مربوط می‌شود که نقش منفی ماجرا، برادر متکبر و مغرور صحاف است. سید‌جلیل تمرکز همه بدی‌هاست. او در برابر توصیه‌های برادر متدین خود به ثروت و دارایی‌های خود تکیه کرده و به هیچ وجه قابل ارشاد نیست. همزمان با این سریال، مجموعه دیگری در شبکه سه نمایش داده می‌شد که اگرچه طنز بود، اما روایت ثروتمندان کلاهبرداری بود که برای دزدی یک گنج به خانه‌ای اجاره‌ای در جنوب شهر تهران و در محله‌ای فقیر‌نشین رفته بودند. در سریال زیر‌زمین، خانواده مرفهی به سرپرستی فرج نمایش داده می‌شود که در برابر خوبی‌ها و درستی کردار خانواده فقیر رفته‌رفته به پلشتی‌های خود پی می‌برند و در جهت اصلاح خود می‌کوشند.

میوه ممنوعه

در سال ۸۶ تیغه تیز پیکان سریال‌های مناسبتی، این‌بار به سمت ثروتمندی سنتی نشانه می‌رود. در مجموعه میوه ممنوعه کارخانه‌داری متدین که به گفته تهیه‌کنندگان سریال آزمایش می‌شود. پسر کارخانه دار، به سبک سایر مجموعه‌ها ناخلف از آب درآمده و از فرصت‌ها استفاده می‌کند تا اموال دیگران را بزخری کند. زمانی که پسر خانواده در حال کلاهبرداری است، پدر پیر خانواده در سن کهولت عاشق دختری جوان می‌شود و دارایی‌های خود را در این راه فدا می‌کند و… در سال ۸۷، تخطئه ثروتمندان به سمت پدری با مکنت نشانه رفت که در مجموعه «روز حسرت» از پسر خود غافل است. در خوابی که مادر پسر دیده، پدر متدین خانواده که با مکنت هم هست، در برزخ گرفتار شده است، پدر از این خواب نگران می‌شود و سرگرم جست‌وجو در حساب و کتاب اموالش می‌شود، اما در نهایت گناه خود را در نظارت نکردن صحیح به کار پسرش می‌یابد؛ پسری که به خاطر هوس‌بازی زن خوب خود را رها کرده و به عشق زن دیگری گرفتار شده است و حالا پس از مرگ زن اولش، دچار عذاب وجدان شده و…

صرف‌نظر از سریال‌های مناسبتی، در سریال‌های پر‌مخاطب اخیر نیز ثروتمندان جایگاهی شبیه به سریال‌های مناسبتی داشتند. در مجموعه یوسف پیامبر(ع) به کارگردانی فرج‌الله سلحشور، تمامی ثروتمندان در مقابل یوزارسیف قرار گرفتند، هر چند طرح این داستان از قرآن کریم اخذ شده است، اما با حواشی‌ای که به آن افزوده شده بود امروزی به نظر می‌رسید، آنجا که یوزارسیف به فقرا بشارت می‌دهد که آمده تا جای دانه درشت‌ها را با فقرا عوض کند و بر‌حسب اتفاق، همگی نقش‌های منفور و زشت این سریال را ثروتمندان آن روزگار تشکیل می‌دادند؛ ثروتمندانی که از ظهور پیامبری جدید به شدت ناراحت هستند. در سریال ترانه مادری، دیگر سریال پرمخاطب اخیر نیز، دایی کارخانه‌دار و ثروتمند، به همراه همسر پول‌دوست و پدر زن ثروتمند خود، قصد بالاکشیدن ثروت خواهر‌زاده‌های یتیمش را دارد، دایی که با خانواده‌ای ثروتمند وصلت کرده بود و تمام تلاشش را کرد تا از ثروت دو برادر یتیم بهره‌مند شود. نگاهی اجمالی به مجموعه‌های تلویزیونی نشان می‌دهد که دیدگاهی ضد‌سرمایه‌داری در بین نویسندگان و کارگردانان سیما در حال قوت گرفتن است، این در حالی است که بر اساس نظرات مقام رهبری، سیاست‌های اصل ۴۴ و جایگاه کارآفرینان که قاعدتا از قشر متمول جامعه نیز هستند در قوانین کشور به وضوح تعیین شده است. طبیعتا دولت به تنهایی نمی‌تواند برای تمام متقاضیان اشتغال‌زایی کند و بخش عمده‌ای از اشتغال‌زایی در کشور را کارآفرینان بر عهده دارند.

————–

این گزارش در صفحه ۵  روزنامه پول، مورخ ۸۸/۱۲/۱ به چاپ رسید.

 

محمود احمدی نژاد ده سال قبل: یک گروه امین بنشینند رای همه را دوباره بشمارند

5 فوریه 2010 ۱۳ دیدگاه

 

اینجا ایران است: انتخابات در سه قاب

 

 

 

احمدی نژاد در دادگاه روزنامه سلام

احمدی نژاد در دادگاه روزنامه سلام

 

 

اینجا ایران است؛ امروز دیگر مثل ۱۰ سال قبل تاجزاده تکیه زده بر صندلی رئیس ستاد انتخابات کشور نیست، او در زندان است، احمدی نژاد هم دیگر شاکی انتخابات نیست. مناسبات بین افرادی چون هاشمی، حدادعادل، مرتضی نبوی، ناطق نوری و… به کلی دگرگون شده است  و کسی هیچ نمی داند، ده سال دیگر افرادی که امروز تیتر یک هفته نامه ای عادی هستند، کجای دنیا و زیر کدام سقف و روی کدام صندلی هستند! 

 

 همه ما شاکی هستیم، یک گروه امین بنشینند، رای همه را دوباره بشمارند. / آیا در نظام اسلامی نباید در قبال اظهار نظر قانونی و رای افراد، حیثیت آنها مصون باشد. به صرف اینکه من و خانواده ام به یک فرد(غیر از کاندیدای برنده) رای داده ایم، باید اینطور مورد حمله قرار بگیریم؟ این که از عدالت خارج است. / شنبه شب چهار صندوق به فرمانداری می رسد ولی متاسفانه رئیس ستاد انتخابات کشور مانع از اعلام نتایج شمارش اینها می شود./ این چهل و هشت ساعت تاخیر هیچ توجیهی ندارد جز اینکه باید تفسیر کرد آقایان پس از تحلیل روند آرا تصمیم گرفتند در بعضی از صندوق ها اقداماتی انجام دهند./ خود بنده در چند صندوق شاهد بودم که لیست گروهی که مجریان انتخابات به آن وابسته هستند، به راحتی در اطراف صندوق ها توزیع می شد./ بنده از نقاط مختلف خبر دارم که افرادی غیر از اعضا صندوق را برای شمارش وارد کرده اند و یا مثلا در صندوقی که سه هزار رای داشته است تعدادی را شمارش کردندو…..

اشتباه نکنید، اینها جملات کسانی نیست که این روزها مورد عتاب قرار گرفتند، آنهایی که پس از اعتراض به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد از سوی فاتحان به برهم زدن قاعده بازی یا نداشتن روحیه پذیرش شکست متهم شدند. فاتحانی که پس از انتخابات و در واکنش به اعتراض کاندیداهاهی دیگر که به گفته آنان سندی نداشتند، رفتار معترضان را به «بدترین نوع دیکتاتوری» تشبیه کرده بودند.

این ها دقیقا جملاتی است که شخصی حدود ۱۰ سال قبل در جریان شکست انتخاباتی خود و چهره مورد نظرش هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم و شکست ناطق نوری کاندیدای مورد علاقه اش در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲ خرداد سال ۷۶، به زبان آورده است. ۱۰ سال گذشته و حالا گوینده سطرهای بالا که روزی در کنار مراجع و اشخاصی چون شورای نگهبان،  مرتضی نبوی، غلامعلی حداد عادل و….در مقام نقد و اتهام به دست اندرکاران برگزاری انتخابات برآمده بود ـ در کنار همان ها ـ تمام قد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم دفاع می کند.

این ۱۰ سال گذشته و متشاکی که روزگاری رئیس ستاد انتخابات کل کشور بود در اوین به سر می برد یا در دادگاه در جایگاه متهم می نشید  و شاکی که روزگاری کاندیدای مورد نظرش از انتخابات ریاست جمهوری، و خودش ناکام از انتخابات مجلس و شورای شهر بازگشته بود روی صندلی ریاست جمهوری در پاستور نشسته است.

شورای نگهبان هنوز هست، اما در انتخابات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ چنانکه در اطلاعیه شماره شش در انتخابات مجلس ششم واکنش نشان داد، واکنش نشان نمی دهد. نبوی، حدادعادل، هاشمی رفنسجانی، ناطق نوری و…. همه هستند. اما روابط زیادی دگرگون شده و نظرات گاها ۱۸۰ درجه تغییر کرده. جهرمی دیگر آن همکار شورای نگهبان نیست و حتی به عنوان وزیر از سوی معاون سابقش به مجلس معرفی نشد. در انتخابات سال ۱۳۸۸، مثل انتخابات سال ۱۳۷۸ شاکی این داستان مدعی رای کم خوانده شده هاشمی رفسنجانی نیست. و هاشمی هم امروز دلنگران رئیس ستاد انتخاباتی است که روزگاری کاندیدای ناکامی در دفاع از هاشمی به او هجوم برده بود.

ناطق نوری امروز سکوت کرده و بیش از ۱۰ سال می گذرد از روی که عکسش به عنوان رقیب اصلی خاتمی روی دیوارهای شهر بود، و استاندار سابق اردبیل که از خوبی ها و پاکی او در دادگاه(دادگاهی که به مناسبت دفاع از خود در برابر اتهام استفاده کردن از امکانات دولتی به نفع ناطق نوری تشکیل شده بود) می گفت و دلش از حیثتی می ترسید که ممکن بود به خاطر رای دادن او و خانواده اش به ناطق خدشه دار شود. هم هاشمی، هم ناطق که روزی استاندار سابق اردبیل، استاد دانشگاه و…. در مصاحبه ها و  خطابه های دادگاه از آنها دفاع می کرد و هر دو ناکام ماندند، امروز نقد آنها را آیین خود کرده است. او امروز منتقد آن دو است و البته پیروز  میدان انتخابات.

 

آقای انتخابات

از نگاه بسیاری پرونده انتخابات ریاست جمهوری دهم بسته شده است. در این  مقاله نیز قصد، ورود به انتخابات ریاست جمهوری دهم نیست! صفحات آرشیو اواخر دهه ۷۰ نشریات، از مردی می گویند که ظاهرا هر بار مطرح شدن نامش، دیروز و امروز با کلید واژگانی چون «انتخابات»، «تخلف»، «رای» و… (درست یا نادرست) همراه شده است، «محمود احمدی نژاد».

احمدی نژاد در دادگاه روزنامه سلام2

احمدی نژاد در دادگاه روزنامه سلام۲

شاید کمتر کسی از ثبات قدم این مرد برای انتخاب شدن برای آنچه از آن با عنوان «توفیق خدمت» یاد می کند گفته باشد. ممارستی درخور تامل. او هرگز به عنوان نماینده مجلس یا عضو شورای شهر انتخاب نشد، در عوض به یکباره رئیس جمهور شد. یکبار شکست در انتخابات شورای شهر، یکبار شکست در انتخابات مجلس…. اما احمدی نژاد سرانجام در سوم تیرماه سال ۸۴ مقابل کسی که پیشتر به حمایت از او احتمال تخلف در انتخابات را مطرح کرده بود(هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم) توانست پیروز شود. از این تاریخ به بعد دیگر اظهار نظری از احمدی نژاد مبنی بر احتمال تخلف در انتخاباتی وجود ندارد.

 

ماجرای مجلس ششم

احمدی نژاد در سال ۱۳۷۸، در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زیر عنوان «فهرست ۳۰ نفره ائتلاف خط امام و رهبری» و لیست برگزیده جمعیت وابسته به موتلفه(این لیست در صفحه ۴ هفته نامه شما، شماره ۱۵۲ مورخ ۲۷ بهمن سال ۱۳۷۸ تحت عنوان «کاندیداهای برگزیده جمعیت» منتشر شده است، سه صفحه بعد هم نظرات احمدی نژاد در صفحه ۷ در خصوص لزوم تغییر مدیران فرهنگی و… در کنار سایر کاندیداهای برگزیده منتشر شده است.) در کنار هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی، حسن روحانی، یحی آل اسحاق، علی عباسپور تهرانی، محمدرضا باهنر، محمدجهرمی، علی لاریجانی، غلامعلی حدادعادل و…..با کد انتخاباتی«۰۴۱» شرکت، اما شکست می خورد.

اما گزارشی که احمدی نژاد را آنقدر ناراحت کرده بود چه بود؟ گزارشی بود که در صفحه۹(سیاسی) مورخ ۱۹ مرداد ۱۳۷۶ از طرف نمایندگی روزنامه در استان اردبیل تحت عنوان «تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل»  منتشر شده بود. در گزارش مزبور نگارنده تخلفات استانداری( که احمدی نژاد در راس آن استاندار بوده است) را بر می شمرد. ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که احمدی نژاد به خاطر انتشار این گزارش علیه مدیر مسئول روزنامه سلام شکایت می کند و دادگاه هم در حکمی که به تاریخ۱۳/۵/۸۷ ابلاغ شد مدیر مسئول را مقصر تشخیص داده است و بدیهی است که درج این قسمت از مطلب به معنای تاید آن از سوی روزنامه نیست. تنها برای تنویر افکار عمومی در خصوص آنچه احمدی نژاد در دفاعیاتش گفته بود این بخش از گزارش عینا اینجا درج می شود.

انتخابات تمام می شود و نتایج اعلام، حدودا دو هفته از انتخابات گذشته، اما احمدی نژاد به شدت نسبت به اعلام نتایج شکایت می کند. نشریه شما، شماره ۱۵۴ مورخ ۱۲ اسفند سال ۱۳۷۸ ورق می خورد.

تیتیر یک: «احتمال تقلب در شمارش آراء» سه تیتر فرعی: «مرتضی نبوی: دکتر حداد عادل در مسجد هدایت با خانواده اش رای داده است اما تعداد آراء را صفر اعلام کرده اند»، «موحدی ساوجی: با افرادی که به حوزه های رای گیری می آمدند و مردم را به نوشتن لیست خاصی تشویق می کردند هیچ برخوردی نمی شد!» و تیتر سوم از قول کسی است که امروز بر صندلی ریاست جمهوری در پاستور تکیه زده«دکتر احمدی نژاد: ۴۸ ساعت در اعلام نتایج تاخیر کردند که در بعضی صندوق ها اقداماتی انجام دهند!» پایین صفحه اعلامیه شماره ۶ شورای نگهبان توجه را جلب می کند با این تیتر: «در صندوقی که خود داوطلب و بستگانش رای داده اند، رای آنها صفر خوانده شده است!»

صفحه اول هفته نامه شما، شماره 154مورخ پنج شنبه 12 اسفند 1378

صفحه اول هفته نامه شما، شماره ۱۵۴مورخ پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۷۸

در پایین صفحه هم یادداشتی بدون نام در حمایت از اکبر هاشمی رفسنجانی نوشته شده است. در این یادداشت آمده: «آنها تهاجم به هاشمی را پس از اتمام شمارش آراء و اعلام آن از طرف وزارت کشوری که دست خودشان است و مجری انتخابات است هم دست برنداشتند» مخاطب این برگه های کاهی با اتفاقاتی که در جریان و پس از انتخابات افتاده از دیدن این سطرها که در وصف هاشمی آمده متعجب می شود: «چه کسانی اینطور از حضور یک سردار رشید اسلام به وحشت افتادند؟ / چرا آنها حرمت شکنی بزرگی از بزرگان انقلاب اسلامی را اینگونه بی پروا شروع کرده و ادامه می دهند/ هاشمی و هاشمی ها ۴۰ سال است جان بر کف و آبرو بدست، آماده هرگونه تهاجم و تخریب و تهمت ضد انقلاب و استکبار و مزدور استعمار و عناصر التقاطی و منحرفین و منافقین و… بوده و هستند و هیچگاه صحنه را ترک نخواهند کرد»

 

رای ها را دوباره بشمارند

به صفحه ۱۱ برویم، جایی که گزارش تیتر یک آن با گفتگوی آقای دکتر محمود احمدی نژاد آغاز می شود. متن کامل این گفتگو ازقرار زیر است:

در این دوره انتخابات از آنجایی که مجموعه مجریان انتخابات در وزارت کشور دارای گرایشات شدید سیاسی به یک حزب و جناح خاصی بودند و در رفتارشان هم این تمایل را بروز می‌دادند. فضا به گونه‌یی شکل گرفت که این جور مسائل و این حرف‌ها و شایعات به طور طبیعی مطرح می‌شود. وقتی وزیر کشور و یا رئیس ستاد انتخابات کشور حرفی می‌زند که بوی مخالفت با قانون می‌دهد، طبیعی است که وقتی به پایین‌تری‌ها می‌رسد، آنها هر کاری که دلشان بخواهد انجام می‌دهند.

احمدی نژاد سپس در وصف ناطق نوری(که در مناظره انتخاباتی با موسوی او را متهم کرد) می گوید: شخص آقای ناطق نوری در دیدار با استانداران که قبل از انتخابات برگزار شد به صراحت اعلام کردند احدی حق ندارد از بیت المال و امکانات و حیثیتی به نفع من استفاده کند. اگر این کار را کردید من در آن دنیا شاکی شما هستم.

گفتگوی احمدی نژاد در صدر گفتگوی معترضان به نتیجه انتخابات در صفحه 11، هفته نامه شما، شماره 154مورخ پنج شنبه 12 اسفند 1378

گفتگوی احمدی نژاد در صدر گفتگوی معترضان به نتیجه انتخابات در صفحه ۱۱، هفته نامه شما، شماره ۱۵۴مورخ پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۷۸

خود بنده در چند صندوق شاهد بودم که لیست گروهی که مجریان انتخابات به آن وابسته هستند، به راحتی در اطراف صندوق‌ها توزیع می‌شد و رای‌دهندگان تشویق می‌شدند تا به آن  لیست رای بدهند و در شمارش هم بنده از نقاط مختلف خبر دارم که افرادی غیر از اعضای صندوق را برای شمارش وارد کرده‌اند و یا مثلاً در صندوقی که سه هزار رای داشته است تعدادی از برگه‌های رای را شمارش کرده‌اند و بعد نتیجه را به کل تعمیم داده‌اند که این امر خلاف قانون است.

این عملکرد نشان می‌دهد که صد درصد نمی‌شود روند را تایید کرد. شنبه‌شب چهارصد صندوق به فرمانداری می‌رسد ولی متاسفانه رئیس ستاد انتخابات کشور مانع از اعلام نتایج شمارش اینها می‌شود و اولین اطلاعی که به مردم می‌دهد روز دو شنبه غروب است و این ۴۸ ساعت تاخیر هیچ توجیهی ندارد جو اینکه باید تفسیر کرد به اینکه آقایان پس از تحلیل روند آرای تصمیم گرفتند در بعضی از صندوق‌ها اقداماتی انجام دهند.

در چهارصد صندوق اول آقای هاشمی‌رفسنجانی حدوداً نفر هفتم بوده است، در تهران معمولاً از ۳۰۰ هزار رای به بالا، روند ثابت می‌ماند اما در این مسیر آنقدر اعلام نکردند، که ما نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاد که رتبه آقای هاشمی به ۲۶ و ۲۷ و حالا هم سی‌ام رسیده است و تازه رفته‌اند یک کسی را آورده‌اند که شاکی می‌گوید هستم. خوب همه ما شاکی هستیم که بنابر بازشماری است یک گروه امین بنشینند، رای همه را دوباره بشمارند و این نشان می‌دهد که روند غیرعادی است و متاسفانه سازمان نظارت همه ما سازمان منسجمی نیست. مثلاً در بعضی از حوزه‌ها از نزدیکان برخی از کاندیداها، مدتی به عنوان ناظر انتخاب شده‌اند و در آن صندوق‌ها این افراد آرا بالای آوردند که نشان می‌دهد این عادی نیست.

در پایان استاندار سابق اردبیل در محضر دادگاه می گوید: بنده به طور صریح می گویم که به یک کاندیدا غیر از ریاست محترم جمهوری فعلی(آقای خاتمی) رای دادم و از رای خودم هم پشیمان نیستم. آیا در نظام اسلامی نباید در قبال اظهار نظر قانونی و رای افراد، حیثیت آنها مصون باشد. به صرف اینکه من و خانواده ام به یک فرد رای دادیم، باید اینطور مورد حمله قرار بگیریم این که از عدالت خارج است. من از محضر دادگاه تقاضای احقاق حق دارم.

و یا شنیده شده است در برخی از مناطق تهران برگه‌های آرا در بیرون از محل صندوق‌ها در دست افراد بوده است. وزارت کشور باید در این زمینه به روشنی توضیح دهد. ادعا نمی‌کنم که اگر آرا بازشماری شود، نتیجه کلی تغییر می‌کند ولی می‌توان گفت جایگاه خیلی افراد تغییر پیدا خواهد کرد.

نقل قول  جالب دیگری هم از مرتضی نبوی در همین صفحه به چشم می خورد، در ابتدای آن از قول نبوی آمده است: اگر آراء بازشماری شود، نتایج تغییر خواهد کرد. استدلال های نبوی جالب توجه است(نظیر چنین استدلال هایی اخیرا از سوی شورای نگهبان و چهره هایی مثل حداد عادل، نبوی و… تخطئه شدند) در مناطقی که ائتلاف خط امام و رهبری رای بالایی داشتند آرای دکتر غفوری، باهنر و لاریجانی را صفر اعلام کردند. در ادامه، این حامی احمدی نژاد در عصر حاضر ـ شاید از قول حداد عادل ـ استدلال می کند: «در شهرک فرهنگیان با توجه به اینکه دکتر حدادعادل یک چهره فرهنگی است و در بین فرهنگیان مقبولیت دارد آراء وی در آنجا هم صفر اعلام شده است..» چنین استدلالی در جریان انتخابات اخیر نیز مطرح شد. برخی کاندیداها گفته بودند که چرا در شهرهای محل زادگاهشان رای پایین تری آوردند با توجه به اینکه نوعا روابط قومیتی در برخی از مناطق می توانسته موجب شود که کاندیدای مزبور در منطقه خاصی رای بالاتری داشته باشد.

در انتخابات اخیر روزنامه کیهان در خبری به نقل از خبرگزاری ایرنا که از روی این سایت حذف شده بود، اندکی پس از اعلام نتایج انتخابات تحت عنوان «احمدی نژاد در شهر زادگاه نامزدها هم پیروز شد»  مدعی شده بود احمدی نژاد در زادگاه محسن رضایی رای بیشتری از رضایی داشته است. امری که با واکنش شدید سایت منتسب به رضایی مواجه شد. پس از آن برخی سایت ها و نشریات به دفاع از خبر مذکور پرداخته و گفته بودند اینکه نامزدی در شهر خودش رای نیاورد امری غیر ممکن نیست!

 

بازخوانی انتخابات به نفع احمدی نژاد و یاران

رئیس ستاد انتخابات کشور که محمود احمدی نژاد از او یاد می کند، کسی نبود جز «مصطفی تاجزاده» که در حال حاضر در زندان به سر می برد. او در سخنرانی که مهرماه سال گذشته داشت با ایراد اتهام علیه کسانی که آن انتخابات را مخدوش دانسته بودند تمام اتهامات خود را رد کرد. ماجرای آن انتخابات پر حاشیه سرانجام با دخالت شورای نگهبان تمام شد. پس از آنکه شورای نگهبان ۷۰۰ هزار رأی اعلام شده توسط وزارت کشور وقت را باطل کرد، حداد عادل به مجلس شورای اسلامی راه یافت. هاشمی رفسنجانی در رتبه آخر از فهرست سی نفره کاندیداهایی که یک چهارم آراء لازم برای کسب کرسی مجلس در شهر تهران رابدست آورده بودند، قرار گرفت. شورای نگهبان با اعلام اینکه در انتخابات تقلب شده‌است به بازشماری آراء پرداخت. آرای کاندیداهای دیگر را کاهش و رتبه رفسنجانی را تا رتبه ۲۰ ارتقاء یافت ولی هاشمی رفسنجانی خود از نمایندگی انصراف داد. احمدی نژاد هم هرگز به مجلس راه نیافت. تاج زاده(همتای کامران دانشجو در انتخابات ریاست جمهوری دهم دانشجو رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات اخیر بود و وزیر  علوم فعلی) یک سال و دو روز بعد(در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۷۹) از مصاحبه احمدی نژاد با نشریه شما به جرائمی نظیر: مداخله‌غیر‌قانونی در انتخابات، ممانعت از اقدامات سازمان بازرسی کل کشور، در رسیدگی و شناسایی عاملین جرم در صندوق‌های مبطول؛ سوء‌استفاده از موقعیت شغلی و …. محکوم می شود.

 

در نظام اسلامی نباید در قبال رای افراد، حیثیت آنها مصون باشد؟ 

تصویری از گزارش « تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل » روزنامه سلام شماره 1790 مورخ یکشنبه 19 مرداد 1376

تصویری از گزارش « تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل » روزنامه سلام شماره ۱۷۹۰ مورخ یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۷۶

سوم مرداد ۱۳۷۸، دادگاه ویژه روحانیت. آن روز محمود احمدی نژاد با پیراهن سفید در دادگاه سلام حاضر شده بود.  این عکس در برخی از سایت های اینترنتی وجود دارد. عده ای تصور می کنند احمدی نژاد در کنار سایر شاکیان(ترقی و… نمایندگان مجلس آن دوران به خاطر درج  یک نامه خاص) در آنجا حاضر شده است. روزنامه سلام به خاطر درج آن نامه تعطیل شده و غائله ۱۸ تیر براه افتاده است. ماجرایی که شاید در  زمان خودش در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه بوده. احمدی نژاد در این دادگاه حضور پیدا می کند و نقش فعالی دارد. کلا روزنامه دو شکایت دارد. یکی شکایت نمایندگان مجلس و دیگری شکایت محمود احمدی نژاد. اما نه به خاطر چیزی شبیه آنکه سایر شاکیان در دادگاه حاضر شدند. شکایت او به گزارش این روزنامه در مورد سوء مدیرت ها و استفاده از امکانات دولتی در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد سال ۷۶ در استانداری اردبیل (که  با رای دادگاه مشخص شد حقیقت نداشته است)بازمیگردد. 

روزنامه سلام به مدیر مسئولی موسوی خوئینی ها که اظهار نظرش در مورد احمدی نژاد ناظر بر اینکه تابحال اسمی از او نشنیده بوده با واکنش احمدی نژاد مواجه می شود.

ماجرا از این قرار بود که این روزنامه در شمار ۱۷۹۰  مطلبی تحت عنوان «تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل»  (از سری گزارش های تحلیلی از وضعیت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در کل کشور) که توسط نمایندگی این روزنامه در اردبیل تهیه شده بوده منتشر می کند. مطلب مذکور اشاراتی مبنی بر تخلفات استانداری در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد سال ۷۶  به نفع کاندیدای رقیب (ناطق نوری) دارد. موسوی خوئینی ها تعجب کرده که بین این همه احتمالا موارد نا درستی که در روزنامه به چاپ رسیده، چرا باید پاسخگوی این یک مورد خاص باشد. شکایت از سوی کسی که در گزارش نامی از او برده نشده است و تنها به عنوان حقوقی او اشاره شده است. خوئینی ها خدا را شاهد می گیرد که تاکنون احمدی نژاد را اصولا ندیده بوده و اولین بار در دادگاه او را می بیند. مدیر مسئول روزنامه سلام می گوید: آقای احمدی نژاد که از سوی مدیران استان وکالت ندارد که شاکیت نماید! خوئینی ها خطاب به  به احمدی نژاد می گوید آیا این انصاف است که اگر کاندیدای مورد علاقه آقای احمدی نژاد رای نیاورده، مشکل خود را با طرح شکایت علیه خبرنگار سلام و سپس مدیر مسئول آن بخواهند حل کند؟

احمدی نژاد هم از خود دفاع میکند. او می گوید از خبرنگار شکایتی نکرده است و زمانی که از نام استاندار در گزارش استفاده شده است منظور شخص او بوده است. در ادامه احمدی نژاد خودر ا اینگونه تعریف می کند: من یک معلم دانشگاه هستم و دکترای راه و ساختمان دارم و مدت ۱۸ سال است که در خدمت مردم بوده و همیشه تابع تکلیف بوده ام و مقررات شرعی را هم می دانم. جهت اطلاع شما می گویم در استان اردبیل که خدمت می کردم هزینه برق، تلفن و گاز منزلم را می پرداختم و با اینکه طبق قانون، استانداغران معاف هستند اما احتیاط می کردم.

خوئینی ها به احمدی نژاد گفته است که همه می دانند او طرفدار متعصب یک کاندیدای خاص بوده است و استاندار اسبق اردبیل در جواب می گوید: بنده اعلام می کنم که متعصب نیستم و به خاطر هیچ کس حاضر نیستم قیامتم را به دنیای کس دیگری بفروشم. احمدی نژاد سپس در وصف ناطق نوری(که در مناظره انتخاباتی با موسوی او را متهم کرد) می گوید: شخص آقای ناطق نوری در دیدار با استانداران که قبل از انتخابات برگزار شد به صراحت اعلام کردند احدی حق ندارد از بیت المال و امکانات و حیثیتی به نفع من استفاده کند. اگر این کار را کردید من در آن دنیا شاکی شما هستم.

در پایان استاندار سابق اردبیل در محضر دادگاه می گوید: بنده به طور صریح می گویم که به یک کاندیدا غیر از ریاست محترم جمهوری فعلی(آقای خاتمی) رای دادم و از رای خودم هم پشیمان نیستم. آیا در نظام اسلامی نباید در قبال اظهار نظر قانونی و رای افراد، حیثیت آنها مصون باشد. به صرف اینکه من و خانواده ام به یک فرد رای دادیم، باید اینطور مورد حمله قرار بگیریم این که از عدالت خارج است. من از محضر دادگاه تقاضای احقاق حق دارم.

این پرونده به نفع احمدی نژاد تمام می شود و دادگاه رای به مجرمیت مدیر مسئول روزنامه سلام به جرم نشر اکاذیب  به قصد اضرار به غیر موضوع ماده ۶۹۸ قانون مجازات عمومی می دهد.  دادگاه خوئینی ها را به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم می کند که این مجازات با عنایت به ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی به لحاظ خدمات متهم در قبل و بعد از انقلاب و وضع خاص وی، به پرداخت ۵ میلیون ریال جزای نقدی تبدیل می شود. 

اما گزارشی که احمدی نژاد را آنقدر ناراحت کرده بود چه بود؟ گزارشی بود که در صفحه۹(سیاسی) مورخ ۱۹ مرداد ۱۳۷۶ از طرف نمایندگی روزنامه در استان اردبیل تحت عنوان «تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل»  منتشر شده بود. در گزارش مزبور نگارنده تخلفات استانداری( که احمدی نژاد در راس آن استاندار بوده است) را بر می شمرد. ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که احمدی نژاد به خاطر انتشار این گزارش علیه مدیر مسئول روزنامه سلام شکایت می کند و دادگاه هم در حکمی که به تاریخ۱۳/۵/۸۷ ابلاغ شد مدیر مسئول را مقصر تشخیص داده است و بدیهی است که درج این قسمت از مطلب به معنای تاید آن از سوی روزنامه نیست. تنها برای تنویر افکار عمومی در خصوص آنچه احمدی نژاد در دفاعیاتش گفته بود این بخش از گزارش عینا اینجا درج می شود. گفتنی است در دادگاه زمانی که موسوی خوئینی ها مدعی می شود که در هیچ کجای گزارش به احمدی نژاد توهینی یا نسبت ناروایی داده نشده است، احمدی نژاد از هیئت منصفه دادگاه می خواهد که خودشان گزارش را یکبار دیگر بخوانند. ۶ بند مورد بحث گزارش، که نگارنده استاندار و استانداری را به آن ها متهم کرده بود از قرار زیر است:

 

۱-  تخریب چهره کاندیدای رقیب(آقای خاتمی) در مساجد و محافل مختلف.

۲-  تحت فشار قرار دادن کارمندان ادارات اردبیل برای تهیه طومارهایی در حمایت از یک کاندیدا که در بعضی از ارادت مانند اداره کل مسکن و شهرسازی و اداره کل صنایع پس از اعلام نتایج  انتخابات کارکنانی که تحت فشار به امضای طومار اقدام کرده بودند، با اعتراض خود از ورود مدیران کل بر ادارات به مدت چند روز جلوگیری کردند. در اغلب ادارات استان مدیران که تا یک هفته پس از اعلام نتایج انتخابات از ترس اعتراض کارکنان در سر کار خود حاضر نمی‌شوند.

۳- دادن وعده و وعیدهای رنگی و بی‌پایه به مردم به شرطی که کاندیدای مورد نظر در شهر آنها حائز بیشترین آرا شود. در این راستا استانداری اردبیل با دست بردن به آمار جمعیتی بخش‌های نیرو و جلب رضایت وزیر کشور هم خطی خود مبنی بر تبدیل بخش‌های فوق به شهرستان به مردم مناطق فوق عده داد که در صورت پیروزی این جناح، از مزایای بیشتری هم به ظاهر برخوردار خواهند شد.

۴-  انجام وظایف خود در قبال مردم، مشروط به حمایت مالی مردم از دفاتر تبلیغاتی یک کاندیدای خاص که به عنوان نمونه می‌توان به درخواست از امنای یک شهرک تازه تاسیس مبنی بر اینکه در صورت انجام حمایت مالی از دفاتر تبلیغاتی کاندیدای مورد نظر نسبت به حل مشکل ایشان اقدام خواهد شد.

۵- دعوت از چهره‌های شناخته شده یک جناح خاص و لشگرکشی اداری به جلسات سخنرانی چهره فوق.

۶- استفاده وسیع از مراسم و جلسات عزاداری مردم که روحانیون طرفدار یک جناح در آن نسبت به ترغیب مردم به رای دادن به کاندیدای مشخص تشویق می‌شوند… حضور فعال برخی از نیروهای نظامی در حمایت از چهره مورد علاقه استاندار و کادر  اجرایی استان هم چشمگیر و قابل توجه بود و به خصوص شدت آن زمانی بود که امام جمعه تبریز در سفری به اردبیل در جمع پاسداران انقلاب اسلامی رای دادن به کاندید خاص را تکلیف شرعی و دینی اعلام کرد…

 

احمدی نژاد معاون وزیر احمدی نژاد

فراز و نشیب روزگار گویا تمامی ندارد. روزگاری محمود احمدی نژاد معاون وزیر کار آینده اش جهرمی (در دولت نهم)بوده. وزیری که حتی در لیست کابینه دوم احمدی نژاد جا نگرفت!

همین سال گذشته تاجزاده که حالا در زندان روزگار می گذراند در نشستی که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران (مهرماه ۱۳۸۷)برگزار شده بود در بازخوانی پرونده انتخابات دوم خرداد ۷۶ گفته بود: «کسانی که سعی کردند انتخابات سال ۷۶ و ۷۸ را در تهران و شهرستان ها خدشه دار کنند، امروز بر مسند قدرت نشسته اند… در آن دوره ای که گفتم آقای جهرمی که اکنون(سال ۸۷) وزیر کار است معاون آقای جنتی بود و این تیم را اداره می‌کرد. یکی از معاونینش هم آقای احمدی نژاد بود…» در ادامه تاجزاده افراد ذکر شده و کسان دیگری چون کردان را به مخدوش کردن انتخابات مجلس ششم متهم کرده بود. جهرمی دیگر وزیر کار  نیست و کردان هم با همه حاشیه ها دیگر در قید حیات نیست. محمدعلی بشارتی جهرمی(وزیر کشور دولت دوم هاشمی رفسنجانی) که در گزارش روزنامه سلام به وی اشاره شده بود، بی سر و صدا و هیاهوی مطبوعاتی مشاور امنیتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

در سال ۸۸ هستیم، آقای احمدی نژاد به خواست قلبی اش که لا اقل ده سال است در دل  داشته رسیده است، از روزهایی که احمدی نژاد خود را نامزد نمایندگی مجلس یا عضویت در شورای شهر کرده بود خیلی سال گذشته است. در سال ۸۸ او بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده. یعنی بالاترین مقام اجرایی در جمهوری اسلامی ایران. او به خواست قلبی اش که از آن با عنوان «توفیق خدمت» یا «نوکری ملت» یاد می کند به هر ترتیب دست یافته است.

اینجا ایران است؛ امروز دیگر مثل ۱۰ سال قبل تاجزاده تکیه زده بر صندلی رئیس ستاد انتخابات کشور نیست، او در زندان است، احمدی نژاد هم دیگر شاکی انتخابات نیست. مناسبات بین افرادی چون هاشمی، حدادعادل، مرتضی نبوی، ناطق نوری و… به کلی دگرگون شده است  و کسی هیچ نمی داند، ده سال دیگر افرادی که امروز تیتر یک هفته نامه ای عادی هستند، کجای دنیا و زیر کدام سقف و روی کدام صندلی هستند! 

 ————–

منابع و ماخذ:

  1. ۱٫      عذرا فراهانی/ اسناد و پرونده های مطبوعاتی ایران/ جلد دوم/ تهران/ باهمکاری مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه/ ۱۳۸۴٫/  رسیدگی به پرونده مدیر مسئول سلام/ ص: ۸۵۱، ۸۵۲، ۸۵۳، ۸۵۴، ۸۶۹ 
  2. ۲٫      بابک داد/ رأی مردم/ تهران/طرح نو/ ۱۳۸۰/ ص: ۳۳، ۳۷
  3. ۳٫      تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل/ روزنامه سلام/ شماره ۱۷۹۰/ یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۷۶/ صفحه ۹(سیاسی)
  4. ۴٫      احتمال تقلب  در شمارش آراء/ هفته نامه شما (ارگان حزب موتلفه)/ شماره ۱۵۴/ پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۷۸ /صفحه ۱۱(ادب و هنر)
  5. ۵٫      چرا به آیت الله هاشمی این همه تهاجم می کنند؟/ هفته نامه شما (ارگان حزب موتلفه)/ شماره ۱۵۴/ پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۷۸/ صفحه اول
  6. ۶٫      اطلاعیه شماره شش شورای نگهبان/ هفته نامه شما (ارگان حزب موتلفه)/ شماره ۱۵۴/ پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۷۸/ صفحه اول 

 ———————-

این گزارش در سایت پارلمان نیوز، مورخ ۱۶ بهمن ماه ۱۳۸۸ منتشر شد.