خانه > مطالب اصلی > رییس صداوسیما به پارلمان بخش خصوصی احضار شد

رییس صداوسیما به پارلمان بخش خصوصی احضار شد

آدم بدجنسی با دندان طلا، کت و شلوار گران‌قیمت، شکم برآمده، بی‌ادب، دروغگو، کلاهبردار، حیله‌گر، زشت‌خو و به معنای واقعی نفرت‌انگیز. این تصویر تلویزیون دولتی ایران از سرمایه‌گذار، کارآفرین و کارخانه‌دار در کشوری است که قصد دارد بار اقتصاد ناکارآمد دولتی را روی دوش بخش خصوصی بگذارد. ۲۰۹۵ روز از ابلاغ بند الف و ۱۳۲۸ روز از ابلاغ بند ج اصل ۴۴ می‌گذرد. مقام رهبری در بند الف فرمان ‌آزادسازی را صادر کرده‌اند و در بند ج حکم به خصوصی‌سازی داده‌اند. ابلاغیه اصل ۴۴ در مجموع حکم به توسعه بخش خصوصی داده اما تلویزیون دولتی ایران که بودجه‌اش از مالیات بخش خصوصی و نفت که ثروتی ملی است، تامین می‌شود از هیچ تلاشی برای درهم کوبیدن تصور مردم نسبت به بخش خصوصی چشم‌پوشی نمی‌کند.

القای تصورات منفی و تزریق نگاه‌های ضد سرمایه‌داری و مالکیت خصوصی از تلویزیونی که با پول مردم اداره می‌شود،‌ منجر به افزایش بی‌سابقه انتقاد فعالان بخش خصوصی به تلویزیون دولتی ایران شده و آنها را به واکنش واداشته است.آخرین اخبار از رایزنی روسای اتاق‌های ایران و تهران با عزت‌الله ضرغامی و درخواست از او برای حضور در میان فعالان بخش خصوصی حکایت دارد.

یحیی آل‌اسحاق دو بار به صورت حضوری از آقای ضرغامی برای حضور در نشست‌های صبحانه یا نشست هیات نمایندگان اتاق تهران دعوت کرده و محمد نهاوندیان درصدد تشکیل گروهی از کارشناسان و اعضای اتاق بازرگانی برای مذاکره با رییس صداوسیما برآمده است.با این حال طیف گسترده‌ای از مدیران اتحادیه‌ها و تشکل‌ها پا را از این موضوع فراتر گذاشته و درصدد تهیه و تنظیم بیانیه‌ای انتقادی خطاب به رییس صداوسیما و جمع‌آوری امضا علیه او هستند.همه اینها در واکنش به تداوم سیاست‌های صداوسیما و اصرار برنامه‌نویسان و برنامه‌ریزان این ارگان دولتی به تزریق نگاه‌های کاملا منفی به فعالان بخش خصوصی صورت گرفته که مصداق بارز آن در سریال«به کجا چنین شتابان» نمود عینی یافته است.نخستین بار اعتراض‌هایی از این دست دو سال پیش در نشست هیات نمایندگان اتاق تهران آغاز شد که طی آن چند نماینده بخش خصوصی در اعتراض به پخش یک سریال تلویزیونی در ماه رمضان که شخصیت اصلی‌اش یک سرمایه‌گذار بدجنس بود، خواستار مذاکره با رییس سازمان صداوسیما شدند.اعتراض آنها انگار به گوش مدیران ارشد تلویزیون دولتی نرسید چه آنکه بعدها روند تولید سریال‌های ضد بخش خصوصی نه تنها متوقف نشد که به شکلی گسترده‌تر، تداوم یافت.

دیدن پسر معتاد، دختر مبتلا به ایدز و فساد اخلاقی مرد پولداری که سراغ زن دوم رفته و خیانت برایش کار زیاد سختی نیست، مرهم درد بی‌پولی و فقر خانواده‌ای پر‌جمعیت است که آخر شب، دور هم پای جعبه جادو می‌نشینند و با دیدن مصیبت‌های نازل شده به پولدارها، خدا را شکر می‌کنند که لااقل بچه‌هایشان معتاد نشدند، ایدز نگرفتند و اگر مرد خانه درآمد خوبی ندارد، لااقل شلوارش دوتا نشده تا سراغ زن دوم برود. چهار، پنج سالی هست که بینندگان، هر شب لا‌اقل در یکی از سریال‌های شبکه‌های سیما، یک پولدار بدبخت یا پولدار فاسد را می‌بینند که چطور با وجود اینکه در خانه دوبلکس و سوبلکس زندگی می‌کند و ماشین شاسی بلند دارد، گرفتار مصیبت است. در چنین فضایی، دیدن مجموعه‌ای نظیر«به کجا چنین شتابان» چیز غریبی نیست.

یحیی آل‌اسحاق، رییس اتاق تهران اندکی پس از ‌آن جریان رویارویی اتفاقی‌اش با عزت‌الله ضرغامی را بازگو کرد و گفت: ایشان در جریان انتقادهای بخش خصوصی قرار دارد و اعلام آمادگی کرده است تا در نشست صبحانه اتاق تهران حضور یابد.پس از آن روابط عمومی اتاق تهران دو بار دیگر خبر از مذاکره و نامه‌نگاری با رییس سازمان صداوسیما داد اما عزت‌الله ضرغامی هرگز در پارلمان بخش خصوصی حاضر نشد.از سوی دیگر اعضای پارلمان بخش خصوصی در اتاق‌های بازرگانی ایران و اتاق‌های شهرستان‌ها نیز نسبت به رویه تلویزیون دولتی در ارایه تصویرهای منفی از سرمایه‌گذاران انتقاد کردند.در نهایت بیش‌ترین انتقادها به سازمان صداوسیما در سی‌ودومین نشست هیات نمایندگان اتاق تهران شکل گرفت، جایی که احمد ترک‌نژاد از رییس اتاق تهران خواست تا عزت‌الله ضرغامی را به پارلمان بخش خصوصی دعوت کند.رییس اتاق تهران در واکنش به صحبت‌های احمد ترک‌نژاد گفت: چند بار با آقای ضرغامی مذاکره و صحبت کرده‌ایم و نامه‌نگاری هم شده است که باز هم این روند را ادامه می‌دهیم تا با صداوسیما به درک مشترکی نسبت به مسایل دست پیدا کنیم.

بخش عمده‌ای از هزینه‌های صدا‌و‌سیمای ایران از محل درآمدهای نفتی و مالیات‌های مردمی تامین می‌شود اما این ارگان دولتی از محل آگهی‌های بخش خصوصی هم کسب درآمد دارد و جالب این است که در اکثر موارد، بخش خصوصی آگهی‌های میان برنامه سریال‌های ضدسرمایه‌داری را تامین مالی می‌کند.

تصویر مخدوش

دیدن پسر معتاد، دختر مبتلا به ایدز و فساد اخلاقی مرد پولداری که سراغ زن دوم رفته و خیانت برایش کار زیاد سختی نیست، مرهم درد بی‌پولی و فقر خانواده‌ای پر‌جمعیت است که آخر شب، دور هم پای جعبه جادو می‌نشینند و با دیدن مصیبت‌های نازل شده به پولدارها، خدا را شکر می‌کنند که لااقل بچه‌هایشان معتاد نشدند، ایدز نگرفتند و اگر مرد خانه درآمد خوبی ندارد، لااقل شلوارش دوتا نشده تا سراغ زن دوم برود. چهار، پنج سالی هست که بینندگان، هر شب لا‌اقل در یکی از سریال‌های شبکه‌های سیما، یک پولدار بدبخت یا پولدار فاسد را می‌بینند که چطور با وجود اینکه در خانه دوبلکس و سوبلکس زندگی می‌کند و ماشین شاسی بلند دارد، گرفتار مصیبت است. در چنین فضایی، دیدن مجموعه‌ای نظیر«به کجا چنین شتابان» چیز غریبی نیست. دیالوگ‌های نقش‌های مثبت و منفی لبریز از تفکرات ضد‌ثروت است. آنچا پسر‌عموی خوب داستان به پسر عموی گمراه خودش می‌گوید که به لقمه نان حلال خودش رضایت دارد و نمی‌خواهد به ثروت(که مثل پسر‌عموی گمراه حتما باید از راه نامشروع کسب شود) برسد. نقش منفی هم فردی عیاش و اهل شرب خمر، قاتل، جنایتکار، حیله‌گر و پولدار است، دارای یک شرکت خصوصی است که به ساخت صنعتی مسکن اشتغال دارد و مافیایی از خلافکاران را دور خود جمع کرده است. پسری معتاد و هرزه که عصمت دختری از طبقه فقیر را لکه‌دار کرده و دختری که قاپ پسری از طبقه متوسط را برای رسیدن به اهداف شوم دزدیده است. پروژه‌های عظیم ساختمانی مرد پولدار در کنار عیاشی‌هایش نمایش داده می‌شود، در حالی که هیچ اثری از کارآفرینی نیست که همین مرد پولدار فاسد انجام داده است. قاعدتا پروژه‌های چند ۱۰ طبقه‌ای و چند ۱۰۰ واحدی، طیف گسترده‌ای از کارگران و تکنسین‌ها را سر کار برده است.

در حالی این قشر از جامعه در مجموعه‌های تلویزیونی این‌طور نمایش داده می‌شوند که کمتر کسی دیده که در مجموعه‌ای تلویزیونی، یک پولدار خوب نمایش داده شود. سرمایه‌داری که با احداث کارخانه‌ای تعداد زیادی از کارگران را سر کار گذاشته است و احیانا، پول کسی را هم بالا نکشیده، نزول نمی‌دهد و کارگرانش از او ناراضی نیستند. فساد در طبقه ثروتمند در حالی در این سریال‌ها به تصویر کشیده می‌شود که لااقل به شهادت صفحات حوادث روزنامه و آمارهای نیروی انتظامی از مناطق جرم‌خیز، اتفاقا فقر محمل وسیع‌تری را برای وقوع جرایم ایجاد می‌کند. برخلاف آنچه در این سریال‌ها نشان داده می‌شود، اکثرا اعتیاد و بیماری‌های خاص (نظیر ایدز و هپاتیت) که خود می‌تواند محل وقوع بزه‌هایی چون دزدی، قتل، تجاوز و… باشد در بین فقرا به خاطر مشکلاتی چون استفاده از سرنگ‌های مشترک به دلیل کمبود امکانات، دزدی و قتل به خاطر تامین هزینه اعتیاد و تجاوز به دلیل نبود شرایط لازم اتفاق می‌افتد.

«به کجا چنین شتابان» تنها یک نمونه است. به طرز عجیبی، همزمان با روی کار آمدن دولت نهم ـ در اواسط سال ۸۴ ـ سریال‌های مناسبتی مسلسل‌وار به ثروتمندان یا همان مرفهان بی‌درد حمله می‌کند؛ سریال‌هایی که اتفاقا عوامل، بازیگران و کارگردان و… آنها زیاد با ثروت بیگانه نیستند. دست کم باید برای تهیه این مجموعه‌ها دستمزد خوبی دریافت کرده باشند!

از پربیننده‌ترین سریال‌ها، سریال‌های مناسبتی هستند که هر شب پخش می‌شوند. در این میان طی یک دهه اخیر، پخش چنین مجموعه‌هایی در سیما رواج بیشتری پیدا کرده است. از بین سریال‌های مناسبتی هم، سریال‌های ماه رمضان مخاطب بیشتری دارند. از یک طرف نسبت به سریال‌های نوروزی مدت بیشتری(۳۰روز و ۳۰ قسمت) دارند و از طرف دیگر مثل سریال‌های مناسبتی دیگر(مثل سریال‌های نوروزی) لزوما طنز نیستند. تقریبا از ابتدای دهه ۸۰ پخش چنین سریال‌هایی آغاز شده و تاکنون هم ادامه دارد، هر چند امسال یعنی در سال ۸۸، روند صعودی آن متوقف شد و آنچنان سریال دندان‌گیری پخش نشد.

صاحبدلان

سال ۸۵ و سریال صاحبدلان به کارگردانی محمد‌حسین لطیفی، آغاز این جریان بود. در این سریال صحاف پیری نمایش داده می‌شود به نام سید‌خلیل، صحاف برادری دارد به نام سید‌جلیل و کل سریال دور این دو شخصیت می‌چرخد. صحاف که عبا به دوش می‌اندازد و مرد متدینی است، در جهت ارشاد برادر خود بر‌می‌آید. داستان آنجا به ثروت مربوط می‌شود که نقش منفی ماجرا، برادر متکبر و مغرور صحاف است. سید‌جلیل تمرکز همه بدی‌هاست. او در برابر توصیه‌های برادر متدین خود به ثروت و دارایی‌های خود تکیه کرده و به هیچ وجه قابل ارشاد نیست. همزمان با این سریال، مجموعه دیگری در شبکه سه نمایش داده می‌شد که اگرچه طنز بود، اما روایت ثروتمندان کلاهبرداری بود که برای دزدی یک گنج به خانه‌ای اجاره‌ای در جنوب شهر تهران و در محله‌ای فقیر‌نشین رفته بودند. در سریال زیر‌زمین، خانواده مرفهی به سرپرستی فرج نمایش داده می‌شود که در برابر خوبی‌ها و درستی کردار خانواده فقیر رفته‌رفته به پلشتی‌های خود پی می‌برند و در جهت اصلاح خود می‌کوشند.

میوه ممنوعه

در سال ۸۶ تیغه تیز پیکان سریال‌های مناسبتی، این‌بار به سمت ثروتمندی سنتی نشانه می‌رود. در مجموعه میوه ممنوعه کارخانه‌داری متدین که به گفته تهیه‌کنندگان سریال آزمایش می‌شود. پسر کارخانه دار، به سبک سایر مجموعه‌ها ناخلف از آب درآمده و از فرصت‌ها استفاده می‌کند تا اموال دیگران را بزخری کند. زمانی که پسر خانواده در حال کلاهبرداری است، پدر پیر خانواده در سن کهولت عاشق دختری جوان می‌شود و دارایی‌های خود را در این راه فدا می‌کند و… در سال ۸۷، تخطئه ثروتمندان به سمت پدری با مکنت نشانه رفت که در مجموعه «روز حسرت» از پسر خود غافل است. در خوابی که مادر پسر دیده، پدر متدین خانواده که با مکنت هم هست، در برزخ گرفتار شده است، پدر از این خواب نگران می‌شود و سرگرم جست‌وجو در حساب و کتاب اموالش می‌شود، اما در نهایت گناه خود را در نظارت نکردن صحیح به کار پسرش می‌یابد؛ پسری که به خاطر هوس‌بازی زن خوب خود را رها کرده و به عشق زن دیگری گرفتار شده است و حالا پس از مرگ زن اولش، دچار عذاب وجدان شده و…

صرف‌نظر از سریال‌های مناسبتی، در سریال‌های پر‌مخاطب اخیر نیز ثروتمندان جایگاهی شبیه به سریال‌های مناسبتی داشتند. در مجموعه یوسف پیامبر(ع) به کارگردانی فرج‌الله سلحشور، تمامی ثروتمندان در مقابل یوزارسیف قرار گرفتند، هر چند طرح این داستان از قرآن کریم اخذ شده است، اما با حواشی‌ای که به آن افزوده شده بود امروزی به نظر می‌رسید، آنجا که یوزارسیف به فقرا بشارت می‌دهد که آمده تا جای دانه درشت‌ها را با فقرا عوض کند و بر‌حسب اتفاق، همگی نقش‌های منفور و زشت این سریال را ثروتمندان آن روزگار تشکیل می‌دادند؛ ثروتمندانی که از ظهور پیامبری جدید به شدت ناراحت هستند. در سریال ترانه مادری، دیگر سریال پرمخاطب اخیر نیز، دایی کارخانه‌دار و ثروتمند، به همراه همسر پول‌دوست و پدر زن ثروتمند خود، قصد بالاکشیدن ثروت خواهر‌زاده‌های یتیمش را دارد، دایی که با خانواده‌ای ثروتمند وصلت کرده بود و تمام تلاشش را کرد تا از ثروت دو برادر یتیم بهره‌مند شود. نگاهی اجمالی به مجموعه‌های تلویزیونی نشان می‌دهد که دیدگاهی ضد‌سرمایه‌داری در بین نویسندگان و کارگردانان سیما در حال قوت گرفتن است، این در حالی است که بر اساس نظرات مقام رهبری، سیاست‌های اصل ۴۴ و جایگاه کارآفرینان که قاعدتا از قشر متمول جامعه نیز هستند در قوانین کشور به وضوح تعیین شده است. طبیعتا دولت به تنهایی نمی‌تواند برای تمام متقاضیان اشتغال‌زایی کند و بخش عمده‌ای از اشتغال‌زایی در کشور را کارآفرینان بر عهده دارند.

————–

این گزارش در صفحه ۵  روزنامه پول، مورخ ۸۸/۱۲/۱ به چاپ رسید.