بایگانی

بایگانی نوامبر

حذف سوال برانگیز آرشیو سایت نهاد ریاست جمهوری

25 نوامبر 2009 ۳ دیدگاه

حدودا ۲۰ روز قبل مطلبی در روزنامه اعتماد(صفحه اول مورخ ۱۰ آبانماه) تحت عنوان «رسانه های امریکا در رتبه نخست گفت وگو با احمدی نژاد» به چاپ رسید(اینجا).

دراون مطلب که ظاهرا به سلیقه مخاطبان محترم زیاد هم خوش نیامده بود، تحلیل محتوایی از مصاحبه های احمدی نژاد طی چهار سال ارایه شده بود که اطلاعات آن از سایت  نهاد ریاست جمهوری به آدرسwww.president.ir گرفته بودم.

امروز سایت را چک می کردم، که متوجه نکته جالبی شدم، لینک دسترسی به آرشیو تفکیکی سایت ریاست جمهوری  که پیش از این در اون می توانستید به آرشیو پیام ها، سفرهای استانی، مصاحبه ها، احکام و… به صورت تفکیک شده از ابتدای دولت نهم دسترسی داشته باشید حذف شده،  افسوس.

اگرچه چند نفری هم  بابت نوشتن اون گزارش ما رو به باد تمسخر گرفتند، اما ظاهرن دوستان در نهاد ریاست جمهوری به خوبی پیام اون نوشته را گرفته بودند و راه رو برای شخص دیگری که چنین فکری به سرش بزنه بستند.

اون متون فوق العاده بکر و غنی هستند، حیف که دوستان  فقط شنیدن حرف های رادیکال رو دوست دارند و اهمیتی به این موضوعات نمی دند.

جالب تر اونکه آرشیو بخش انگلیسی این سایت هنوز فعاله.

گزارش تحلیلی مجوزهای صادرشده برای مطبوعات سیاسی از سال ۸۰ تا نیمه سال ۸۸

22 نوامبر 2009 بدون دیدگاه
نمودار مجوز نشریات سیاسی

در این نمودار روند اعطای مجوز به نشریات سیاسی را از سال ۸۰ تاکنون نشان می دهد.

۱۵۱ عنوان از ۱۲۳۱ عنوان، یعنی ۱۲ درصد نشریات مجوز گرفته می توانند در زمینه سیاسی فعالیت کنند، این رقم در مقایسه با چهار سال قبلی(یعنی مهرماه سال ۸۰ تا مهرماه سال ۸۴) بیش از ۵۰ درصد کاهش داشته است.

وقتی مسئولان در سخنرانی های خود، در مقام دفاع از عملکرد خود در حوزه مطبوعات آمار سه رقمی نشریاتی که در دوران تصدی آنها مجوز انتشار گرفته اند را به نشانه آزادی بیان به رخ می کشند، چیزی از «کیفیت» ماجرا نمی گویند. تعداد و آمارها درست است و شکی هم در آن نیست. حالا در ذهن شنونده تناقضی مطرح می شود: از یک طرف رسانه های منتقد از نبود آزادی بیان و عرصه تنگ مطبوعات در روزگار حاضر می گویند و از طرف دیگر طی ۴-۵ سال گذشته بیش از ۱۳۰۰ نشریه مجوز نشر گرفته اند!  با بررسی «کیفیت» پنهان مانده در بیان مسئولان شاید گوشه ای از تناقض مزبور برطرف شود. عرصه تنگ حاکم بر مطبوعات که همزمان با مشکلات معیشتی به فعالان رسانه در کشور فشار می آورد نهایتا موجب مهاجرت آنها و باز شدن عرصه برای فعالیت نشریات فارسی زبان مستقر در خارج از کشور می شود.

در بیان آمار همان عبارت «بیش از ۱۳۰۰ نشریه در دوران… مجوز انتشار گرفتند» مطرح می شود، اما کسی نمی گوید تنها ۱۵۱ عنوان از ۱۲۳۱ عنوان(از مهرماه سال ۸۴ تا مهرماه سال ۸۸) در زمینه سیاسی می توانند فعالیت کنند. ۹۸ عنوان از این ۱۵۱ عنوان در حال انتشار هستند.۴۴ عنوان سراسری و بین المللی هستند و گستره توزیع باقی یعنی ۱۰۷ عنوان محلی و منطقه ای است. ۲۲ عنوان از نشریاتی که می توانند در زمینه سیاسی فعالیت کنند در اختیار اشخاص حقوقی قرار دارند.

۱۵۱ عنوان از ۱۲۳۱ عنوان، یعنی ۱۲ درصد نشریات مجوز گرفته می توانند در زمینه سیاسی فعالیت کنند، این رقم در مقایسه با چهار سال قبلی(یعنی مهرماه سال ۸۰ تا مهرماه سال ۸۴) بیش از ۵۰ درصد کاهش داشته است. در چهار سال قبلی، از مجموع ۱۳۰۸ نشریه مجوز گرفته، ۳۹۶ عنوان می توانستند در زمینه سیاسی فعالیت کنند، این یعنی بیش از ۳۰ درصد نشریاتی که مجوز فعالیت گرفته بودند، سیاسی بودند.

زبان ۵۵۹ عنوان از ۱۲۳۱ مجوز انتشار، به جز فارسی: آذری، اردو، ارمنی، انگلیسی، روسی، عربی، فرانسوی، لری و کردی است؛ تنها اسم ۷۴ عنوان از این نشریات به زبان های انگلیسی و عربی است. نشریاتی که به زبان های دیگر منتشر می شوند اصولا مخاطب محدودتری دارند و در زمینه ها و مسائل خاصی منتشر می شوند. برای مثال نشریات:, International Journal Of Psychology, Political Thought In Islam  الجوارالاقلیمی، الرای الاخر، خبر اردبیل، سبلان اردبیل، صدای اردبیل، ستاره اردبیل، افق ابهر، میانه امروز و….همچنان که از نامشان نیز بر می آید باید مخاطب خاصی داشته باشند.

دو نشریه کلمه سبز و اعتماد ملی که عدم انتشار آنها واضح است و پیش از تهیه این آمار انتشارشان متوقف شده است نیز «در حال انتشار» عنوان شدند.

آمار انتشار یافته توسط وزارت ارشاد اشکالاتی هم دارد.یکی از این اشکالات به وضعیت نشریه بر می گردد. برای مثال نشریات شهروند امروز، هم میهن، یاس نو، کارگزاران و…. که همگی پیش از  دوران تهیه این آمار(تا شهریور ماه ۱۳۸۸) انتشارشان متوقف شده است، در قسمت وضعیت، «در حال انتشار» عنوان شدند. این رویه فقط مختص نشریاتی که در دولت های قبلی مجوز گرفته و در دولت نهم انتشارشان متوقف شده است نیست.

اتفاق جالب که در ادوار دیگر سابقه نداشته است، روند اعطای مجوز نشر به نشریات روستایی است.  این روستاها عبارت است از: رامشه (جرقویه علیا، اصفهان)، محمودآباد(شاهیندژ)، ‌شیرین‌کندی(خوی، آذربایجان غربی)، مهربان(جاده سی نعمت، یاسوج) و عطابخش(جاده‌قدیم‌فسا ،فارس)، کورده لارستان، محله پایین(فارس)، قطب آباد(جهرم، فارس)، خدابنده(زنجان) اسفدن(قاین)

برای مثال دو نشریه کلمه سبز و اعتماد ملی که عدم انتشار آنها واضح است و پیش از تهیه این آمار انتشارشان متوقف شده است نیز «در حال انتشار» عنوان شدند.  پیدا کردن نشریاتی که سهوی در لیست نشریات «در حال انتشار» گنجانده شدند به دلیل حجم بالای این نشریات . پایین بودن تیراژ بسیاری از آنها همچنین وزبان و گستره توزیع شان امکان پذیر نیست.

علاوه بر اینها ۲۹۵ مورد از نشریات در حال انتشار، هیچ آدرس یا شماره تلفنی در بخش شناسنامه نشریات ندارند. بنا براین امکان پیگیری وضعیت نشر آنها اصولا میسر نیست.

مشخص است، نشریات درحال انتشار تاثیر گذاری هستند. به هر ترتیب بنابر این آمار ۶۸۸ عنوان از  مجموع ۱۲۳۱ نشریه مجوز گرفته در حال انتشار و تاثیر گذار هستند.

امتیاز انتشار ۴۱۲ مورد از نشریات متعلق به: وزارت خانه ها، نیروهای نظامی-انتظامی، مراکز دولتی، پژوهشکده ها و پژوهشگاه ها،  موسسات، دانشگاه ها، انجمن ها، اتحادیه هاو شوراهای شهر، حل اختلاف، نگهبان، اتاق های بازرگانی و انقلاب فرهنگی و .. است.

ظاهرا تهیه کنندگان آمار مورد استفاده این گزارش «سهوی» ۳۶۹ مورد صاحب امتیاز حقوقی را در بین صاحب امتیازان حقیقی گنجانده اند. این یعنی ۳۵ درصد خطا.

توضیح آنکه نتیجه جستجوی نشریاتی که مجوز آن برای شخصیت حقوقی صادر شده است در فاصله مهرماه سال ۸۴ تا مهرماه سال ۸۸ ، ۱۸۳ مورد است. اما تنها امتیاز انتشار ۴۱۲ مورد از نشریات متعلق به: وزارت خانه ها، نیروهای نظامی-انتظامی، مراکز دولتی، پژوهشکده ها و پژوهشگاه ها،  موسسات، دانشگاه ها، انجمن ها، اتحادیه هاو شوراهای شهر، حل اختلاف، نگهبان، اتاق های بازرگانی و انقلاب فرهنگی و .. است.

برای مثال براساس این آمار، فصلنامه «نامه اتاق قزوین» به صاحب امتیازی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن استان قزوین که در تاریخ ۲۰ فروردین ۸۶ مجوز نشر گرفته است، در ردیف «حقیقی» و در همین حال فصلنامه «اقتصاد قم» به صاحب امتیازی اتاق بازرگانی قم که در تاریخ ۱۹ تیر ۸۵ مجوز انتشار گرفته است، در ردیف «حقوقی» دسته بندی شده است. دو نشریه ارتش، دو نشریه سپاه، چهار نشریه نیروی انتظامی و….هم چنین وضعی دارند.

در مثالی دیگر به موسسه فرهنگی اکو در یک روز (۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۷) مجوز انتشار پنج ماهنامه(Eco Time، اکو نوستی، Eco Ordo، اکو درگی، اکو نوروز) با یک مدیر مسئول(محمد رجبی) در همه پنج مورد و در یک زمینه(اقتصادی , فرهنگی( اجتماعی))به پنج زبان(انگلیسی، روسی، اردو، آذری و فارسی) داده شده است. این پنج ماهنامه نیز در ردیف «حقیقی» طبقه بندی شدند. و جالب آنکه هیچ کدام منتشر نمی شوند.

نشریات متعلق به بخش خصوصی و جدا از سازمان ها و ارگان های حاکمیتی و دولتی غالبا حقیقی هستند. نشریاتی که زیر نظر مراکز دولتی فعالیت کنند، بیشتر به ارایه دستاوردهای مرکز متبوع می پردازند. مراکز علمی هم که نشریاتشان مشخصا به دستاوردهای حوزه مورد نظر می پردازد.

۷۴۵ عنوان از این نشریات در زمینه های تخصصی قرار است منتشر شوند. به ترتیب: علوم انسانی( ۲۹۰ مورد)، پزشکی، پیراپزشکی و پزشکی و پیراپزشکی(۱۶۲ مورد)، فنی مهندسی( ۱۵۰ مورد)، کشاورزی( ۸۱ مورد)، علوم پایه( ۵۵ مورد) و هنری( ۷مورد) زمینه های این نشریات تخصصی هستند که غالبا نیز در اختیار مراکز علمی قرار دارند.

و البته ـ برای مثال ـ ماهنامه «نسخه حیوانات»، دو فصلنامه «علوم و فنون زنبور عسل»، فصلنامه«پیک مرغداران خراسان»، ماهنامه «آبزیان زینتی»یا فصلنامه« صنعت اتاق تمیز »قرار نیست تحلیل، مطلب یا خبری منتشر کنند که بود و نبود آزادی بیان و مطبوعات روی آن موثر واقع شود!

از بین این ۱۲۳۱ مورد مجوز، ۶۱۴ مورد متعلق به نشریات شهرستانی است. البته ۲۲ عنوان نشریه که ذیل استان تهران از آنها نام برده شده است، در شهرستان های: اراک، تبریز، همدان، مشهد، کرج، قم، قزوین و شیراز به چاپ می رسند.

اتفاق جالب که در ادوار دیگر سابقه نداشته است، روند اعطای مجوز نشر به نشریات روستایی است.  این روستاها عبارت است از: رامشه (جرقویه علیا، اصفهان)، محمودآباد(شاهیندژ)، ‌شیرین‌کندی(خوی، آذربایجان غربی)، مهربان(جاده سی نعمت، یاسوج) و عطابخش(جاده‌قدیم‌فسا ،فارس)، کورده لارستان، محله پایین(فارس)، قطب آباد(جهرم، فارس)، خدابنده(زنجان) اسفدن(قاین)

۳۶۱ عنوان هم گستره توزیع شان محلی و منطقه ای است. تعداد مجوز انتشار استان ها به ترتیب عبارت است از: آذربایجان شرقی: ۳۹ عنوان،  آذربایجان غربی: ۱۶ عنوان،  اردبیل: ۱۱ عنوان،  اصفهان: ۵۲ عنوان،  ایلام: ۵ عنوان،  بوشهر: ۹ عنوان،  تهران: ۶۱۷ عنوان،  چهارمهال و بختیاری: ۱۵ عنوان،  خراسان جنوبی: ۹ عنوان،  خراسان رضوی: ۵۵ عنوان،  خراسان شمالی: ۱۰ عنوان،  خوزستان: ۲۳ عنوان،  زنجان: ۱۹ عنوان،  سمنان: ۱۲ عنوان،  سیستان و بلوچستان: ۱۸ عنوان،  فارس: ۲۷ عنوان،  قزوین: ۱۱ عنوان،  قم: ۵۷ عنوان،  کردستان: ۸ عنوان،  کرمانشاه: ۹ عنوان،  کرمان: ۳۷ عنوان،  کهکیلویه و بویراحمد: ۱۴ عنوان،  گلستان: ۱۷ عنوان،  گیلان: ۳۲ عنوان،  لرستان: ۱۲ عنوان،  مازندران: ۲۹ عنوان،  مرکزی: ۱۵ عنوان،  هرمزگان: ۱۲ عنوان،  همدان: ۱۰ عنوان و یزد: ۳۱ عنوان.

نشریات محلی و منطقه ای به لحاظ گستره توزیع تیراژ و در نتیجه مخاب کمتری دارند. برای مثال ماهنامه «سلام ابرکوه» با گستره توزیع محلی با توجه به جمعیت ابرکوه قاعدتا نمی تواند مخاطب زیادی داشته باشد. مثال دیگر دو روزنامه خراسان شمالی و خراسان جنوبی(که به صاحب امتیازی یک موسسه هر دو در یک روز مجوز فعالیت گرفته اند) گستره توزیع شان محلی است، در شرایطی که تیراژ نشریات عادی سراسری پایتخت به بیش از ۲۰ هزار نمی رسد، مشخص است آنها چه وضعی دارند. و این تیراژ است که دامنه تاثیر گذاری یک جریده را مشخص می کند.

به برنامه های سیما نگاه کنید و به برنامه های رادیو گوش بدهید، وقتی برنامه مرور مطبوعات را پخش می کند لوگوی هفته نامه و ماهنامه و فصلنامه و… را نشان نمی دهد، از این اقلام هم چیزی نمی گوید. چون تلقی عمومی از مطبوعات روزنامه ها هستند. از آمار سالنامه ها، فصلنامه ها، دو فصل یکبار، دو هفته یکبار، هفته نامه ها، ماهنامه ها و دو ماه یکبار (که غالبا تخصصی هستند) که بگذریم(۱۲۱۸ عنوان) حالا آنچه در آخر کار می ماند و احتمالا در ذهن عامه مردم از مطبوعات جا افتاده است، همان ۱۳ عنوان روزنامه است. که از این ۱۳ روزنامه، ۴ موردش منتشر نمی شوند و فقط مجوز دارند، ۶ عنوان هم محلی و منطقه ای هستند. این ۱۳ روزنامه که یکی شان هم همین اخیرا انتشارش با مشکل مواجه شد عبارت است از: بانگ ساوالان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، واقعه،امید مردم، شهروند، امروز، عصر ایرانیان، کلمه سبز، وطن امروز، پرسپولیس، راه پیشرفت واصفهان زیبا. کلمه سبز که تعطیل شد، دیگر روزنامه پر تیراژ به جا مانده همان «وطن امروز» به صاحب امتیازی مهرداد بذرپاش مدیرعامل سابق سایپا و رئیس فعلی سازمان ملی جوانان و از حامیان محمود احمدی نژاد است. (دقت شود که تمامی این آمار به مدت زمان اول مهرماه سال ۸۴ تا اول مهرماه سال ۸۸ پرداخته است در فاصله زمانی کوتاه آغاز دولت نهم یعنی مردادماه ۸۴ تا نقطه آغاز آمار این گزارش که مهرماه۸۴ است روزنامه اعتمادملی در تاریخ ۱۰/۵/۸۴ مجوز انتشار گرفت و اخیرا هم متوقف شد که در این گزارش از آن نامی برده نشده است. )

اگر ۱۳ مورد مجوز انتشار روزنامه را فارق از تمام کیفیاتش بپذیریم، ۴۸ ماهی که در این گزارش بررسی شده است، در مقایسه با ۴۸ ماه قبلی(یعنی از تاریخ اول مهرماه سال ۸۰ تا اول مهرماه سال ۸۴) کاهش چشمگیری در ارایه مجوز به روزنامه ها داشته است.  در ۴۸ ماه قبلی ۴۰ عنوان روزنامه با گستره توزیع سراسری و بین المللی و ۱۷عنوان هم با گستره توزیع منطقه ای و محلی مجوز نشر گرفته اند.

همه اینها یک طرف، شیوه اختصاص یارانه مطبوعات یک طرف دیگر. در شرایطی که روند ارایه مجوز انتشار به نشریات جدید چنان است که پیش از این آمد، از سوی دیگر توقیف و لغو امتیاز مطبوعات قدیمی و پرمخاطب(نشبت به نشریات تخصصی و محلی…) و تنگ کردن عرصه بر مطبوعات فعال منتقد نیز با ساز و کار های خاصی جریان داشته و دارد.

در چنین شرایطی طی حدود ۵ سال صدارت آقای احمدی نژاد، روزنامه های: شرق (در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۸۶ به دستور هیأت نظارت بر مطبوعات توقیف شد.)، هم میهن(در ۱۲ تیر ماه ۸۶ از سوی دادستان توقیف شد.)، تهران امروز( مسئول روزنامه تهران امروز، به اتهام چاپ مطالب و تصاویر اهانت آمیز نسبت به رئیس جمهور و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و ایراد افترا، در تیرماه سال ۸۷ با شکایت مدعی العموم به دادسرای کارکنان دولت احضار شد، و این روزنامه هم توقیف شد.) کارگزاران(در ۱۱ دی ۱۳۸۷ به دلیل چاپ بیانیه دفتر تحکیم وحدت پیرامون حوادث غزه ، توسط وزارت ارشاد و دادستانی تهران توقیف شد.) یاس نو(به دلیل اعاده روند دادرسی توسط دادستان، پس از انتشار یک شماره توقیف شد و معاون وزارت ارشاد دستور توقف انتشار آنرا صادر کرد.)، کلمه سبز(دو روز پس از انتخابات روزنامه کلمه سبز با بازدداشت کارکنان آن تعطیل شد) اعتماد ملی( روز ۲۷ مرداد ماه سال جاری توقیف شد)، سرمایه (۱۱ آبان سال جاری لغو امتیاز شد) از فعالیت باز ماندند.

از سوی دیگر هفته نامه های: شهروند امروز، زنان، همشهری جوان، مدرسه، دنیای تصویر، هفت، صبح زندگی، تلاش، به سوی افتخار و شوک و… نیز در این دوران توقیف و لغو امتیاز شدند. خبرگزاری ایلنا نیز در این مدت توقیف شد که البته پس از مدتی دوباره فعالیت خود را از سر گرفت. تعطیلی سایت بازتاب هم قابل توجه است. ذکر تمام موارد و نشریات دیگر اعم از محلی و منطقه ای و سایت های اینترنتی فیلتر شده و… که در این مدت توقیف و لغو امتیاز شدند در این مجال نمی گنجند.

مسائل اقتصادی

برخی روزنامه ها و نشریات عملا به دلیل هزینه های کمرشکن و سودآور نبودن فعالیتشان خودبخود در آستانه تعطیلی قرار دارند. در چنین شرایطی از درج آگهی های دولتی که منبع اصلی درآمد روزنامه ها به شمار می روند ممانعت می شود و از سوی دیگر شرکت ها و موسسات دیگری که به روزنامه های منتقد آگهی می دهند به دلایل مبهی قراردادهای خود را با روزنامه های مزبور لغو می کنند(مثل ایران خودرو و ایرانسل)

خبرگزاری رسمی دولت«ایرنا» در بودجه سال جاری ۲۲۵۱۷۵ میلیون ریال ذکر شده است. در حالی که بودجه حمایت از همه اقلام مطبوعاتی نسبت به سال قبل تنها حدود یک درصد رشد داشته است. بودجه این خبرگزاری نسبت به سال ۸۷(۲۰۵۲۶۹ میلیون ریال که نسبت به سال ۸۶ ۳۵ درصد رشد داشته است ) حدود ۸ درصد رشد داشته است.

در نامه ای که در اوایل روی کار آمدن محمود احمدی نژاد توسط مدیران مسئول روزنامه های غیر دولتی خطاب به وزیر ارشاد وقت نوشته شد به این موضوع اشاره شده است. موضوعی که حالا بعد از گذشت بیش از ۴ سال همچنان ادامه دارد. در بند سوم این نامه آمده است: « پس از روی کار آمدن دولت جدید متاسفانه جهت‌‏گیری تخصیص آگهی‌‏های مربوط به تعدادی از وزارتخانه‌‏ها به نحو چشمگیری به سمت مطبوعات خاص به ویژه مطبوعات دولتی بوده است‌‏!راستی در زمانی که ( به دلیل برخی از مشکلات) جنابعالی به خوبی از میزان استقبال مردم از فرآورده‌‏های حوزه نشر و مطبوعات واقفید آنگاه چگونه قابل توجیه است که اداره آگهی‌‏های وزارت ارشاد بر خلاف شعار عدالت محوری دولت نهم ، بر مبنای دولت‌‏سالاری عمل نموده و برای تخصصی آگهی‌‏ها مطبوعات دولتی را ترجیح داده و خدای ناکرده بخواهد آنان را به خودی و غیر خودی تقسیم نماید . در چنین شرایطی آیا می‌‏توان به چشم‌‏انداز آینده وضعیت مطبوعات کشور امیدوار بود؟»

حکایت اختصاص یارانه های مطبوعات به نشریات خود حدیث مفصل تری دارد و بعضا برخی روزنامه ها و مطبوعات منتقد و غیر دولتی مبلغی بسیار کمتر از چیزی که طبق محاسبات باید از آن بهره مند می شدند دریافت می کنند و برای این موضوع نیز انواع و اقسام آیین نامه ها و قوانین وجود دارد. البته معاون جدید مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تازگی خبر از تغییر رویه اختصاص یارانه ها در آینده نزدیک خبر داده است. آقای رامین گفته است: در نخستین فرصت پرونده‌های یارانه‌ها را بررسی می‌کنیم و قصد داریم یارانه‌ها را عاقلانه، عادلانه و منطبق با استانداردهایی که بر اساس رسالت رسانه‌ها شکل می‌گیرد، تطبیق بدهیم.

یارانه مطبوعات که در بودجه امسال ۱۰۱۲۰۳۶ میلیون ریال تحت عنوان حمایت از نشر، کتاب و مطبوعات در نظر گرفته شده است، یکی از اصلی ترین منابع تامین مالی مطبوعات به شمار می رود. خصوصا روزنامه ها که در مقایسه با سایر اقلام مطبوعات به بودجه بیشتری به خاطر نیاز به کاغذ و …. نیازمند هستند. هرچند این بودجه امسال حدودا یک درصد نسبت به سال گذشته(۹۷۵۰۰۰میلیون ریال) رشد داشته است، اما در مقابل عنوان حمایت از کتاب هم به آن اضافه شده است.

وضعیت کمک های مالی به رسانه های غیر دولتی در حالیست که سایت ها و خبرگزاری های وابسته به دولت بودجه های افسانه ای دریافت می کنند. خبرگزاری رسمی دولت«ایرنا» در بودجه سال جاری ۲۲۵۱۷۵ میلیون ریال ذکر شده است. در حالی که بودجه حمایت از همه اقلام مطبوعاتی نسبت به سال قبل تنها حدود یک درصد رشد داشته است. بودجه این خبرگزاری نسبت به سال ۸۷(۲۰۵۲۶۹ میلیون ریال که نسبت به سال ۸۶ ۳۵ درصد رشد داشته است ) حدود ۸ درصد رشد داشته است.

این خبرگزاری با بودجه ۲۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی، پرهزینه‌ترین آژانس خبری در ایران محسوب می‌شود.

در مقابل، بودجه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در سال جاری حدود یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون تومان، بودجه خبرگزاری مهر حدود یک میلیارد و صد میلیون تومان و بودجه ایلنا کمتر از نصف این دو خبرگزاری است که با احتساب بودجه کمتر از ۵ میلیارد تومانی خبرگزاری فارس، مجموع بودجه سالانه ۴ خبرگزاری دیگر کشور معادل یک سوم بودجه خبرگزاری جمهوری اسلامی است.سایت های تحلیلی حامی دولت نیز در صفحات مملو از آگهی های خاص به فعالیت خود ادامه می دهند.

با این بودجه افسانه ای عملکرد خبرگزاری ایرنا یعنی گران ترین آژانس خبری حال حاضر کشور زیاد موثر به نظر نمی رسد. بی شک یکی از معیارهای تاثیر گذاری و توانایی مخاطب برای خبرگزاری ها تعداد پرزنت های آنها است. نگاهی به نمودار پرزنت های روزانه از سایت ایرنا در مقایسه با سایت تابناک که نه یک خبرگزاری با ساختمان چند طبقه و کارمندان پرشمار، که یک سایت تحلیلی ساده است و تعداد کارکنان آن مجموعا به ۲۰ نفر نمی رسد و در یک واحد آپارتمانی فعالیت می کند  بسیار گویاست. این نمودار توسط نرم افزار آن لاین سایت بین المللی Alexa.com  تهیه شده است.

بر کسی پوشیده نیست و بزرگان نظام هم همواره بر این نکته تاکید داشتند که رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج از ایران می توانند ضربات مهلکی بر پیکره نظام بزنند.

با گذشت زمان، هر روز بیش از پیش با پیشرفت جامعه، پیش آمدن سلایق سیاسی گوناگون، فعالیت احزاب و وقایع جدید سیاسی، اجتماعی و…. و از همه مهمتر پیشرفت تکنولوژی و ورود فناوری های جدید به جامعه و گسترده تر شدن طبیعی ابزار دریافت اطلاعات، جامعه نیازمند دریافت اطلاعات از مجاری گوناگون و جدیدتر است. اگر این نیاز از طریق معمول (یعنی ارایه مجوز به نشریات داخلی و کمک به بالندگی آنها) تامین نشود، جوینده اطلاعات به سمت راه های دیگر(نظیر ماهواره ها و اینترنت) خواهد رفت که نظارت در آنها صفر است!

ماهواره های مستقر در خارج از ایران و سایت های اینترنتی و…. در حالی همه ساله تاسیس می شوند و یا بر بودجه خود می افزایند که مطبوعات داخلی منتقد به انحا مختلف از فعالیت و تاثیر گذاری بازماندند. وجود مشکلات مالی، نحوه نظارت، توقیف ها و لغو امتیازها و… همگی در نهایت به یکه تازی رسانه های مستقر در خارج از کشور خواهد انجامید. چراکه با همه اقدامات سخت افزاری نظیر نصب دستگاه های پارازیت، فیلتر کردن سایت ها و… بازهم رسانه های مزبور مخاطبان خود را از طریق راه های فرار از این امکانات سخت افزاری(نظیر استفاده از فیلتر شکن های نرم افزاری، تغییر فرکانس ماهواره ها و…) دارند و هر روز خبر تاسیس شبکه فارسی زبان جدید و سایت اینترنتی جدیدی به گوش می رسد.

صرفا ارایه آمار نمی تواند ملاک خوبی برای نشان دادن آزادی مطبوعات باشد. از طرف دیگر، اعداد و ارقام و آمارها هرچند نجومی و سه رقمی باشند، بازهم دایره های آهنی روی پشت بام ها، حضور دارند.  عدم تناسب انتشار مطبوعات جدید با رشد مخاطب و افزایش نیاز او از یک طرف، شیوه های نظارتی از طرف دیگر و سازوکارهای حمایتی از مطبوعات هرکدام به نوبه خود به طور غیر مستقیم مخاطبان بیشتری را جذب رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج ایران خواهد کرد. تعطیلی و برخورد با مطبوعات داخلی نهایتا منجر به کوچ روزنامه نگاران بیکار شده و بدون امنیت شغلی ایرانی به خارج از کشور می شود.  بی شک رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج از ایران بدون بهره مندی از روزنامه نگاران و خبرنگاران ایرانی که به خارج از ایران کوچ کرده اند، نمی توانند مخاطب فارسی را جذب کنند.

با بسته شدن هر روزنامه و نشریه منتقد، با کاهش حمایت مالی از این نشریات و به تبع آن ایجاد مشکل در پرداخت حقوق روزنامه نگاران و…. هر روز روزنامه نگاران به خارج از ایران مهاجرت می کنند، جایی که  هیات نظارت بر مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ نظارتی نمی تواند آنجا داشته باشد. در واقع اگر آنها(رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج از کشور) بنا به گفته بزرگان نظام دشمن باشند، تعطیلی هر رسانه منتقد داخلی و آرام آرام، از بین بردن رسانه های منتقد خود بستری برای مهاجرت هر چه بیشتر روزنامه نگاران با تجربه داخلی را به خارج از کشور فراهم می کند.

روزنامه نگارانی که سال ها تجربه کار و تماس با مخاطب ایرانی را دارند و با حداقل حقوق و امکانات حاضرند در داخل کشور فعالیت کنند و پیش از این نیز می کردند، اما زمانی که دیگر رسانه ای در کار نباشد، از یک طرف رسانه های قبلی تعطیل شوند، رسانه های محدود فعلی با مشکل تامین مالی مواجه باشند و از رسانه جدید(همان فضای کار) هم خبری نباشد، چاره ای جز مهاجرت و تداوم حیات و معاش ندارند.

نشریاتی که از مهرماه سال ۸۴ تا مهرماه سال۸۸ مجوز نشر گرفته اند

جمعا

روزنامه

هفته نامه

ماهنامه

فصلنامه

دیگر

سراسری/ بین المللی

محلی/منطقه ای

چاپ تهران

چاپ شهرستان ها

حقیقی

حقوقی

زبان های دیگر

درحال انتشار

دارای مجوز

۱۲۳۱

۱۳

۱۴۰

۳۹۷

۴۹۳

۱۸۸

۸۷۰

۳۶۱

۶۱۷

۶۱۴

۶۷۹

۵۵۲

۵۵۹

۶۸۸

۵۴۳

زمینه نشریاتی که از مهرماه سال ۸۴ تا مهرماه سال۸۸ مجوز نشر گرفته اند

زمینه فعالیت

تعداد مجوز

کشاورزی

۸۸

علوم پایه و کلیات علوم

۵۶

الهیات و الهیات , علوم انسانی

۱۸

اجتماعی و اجتماعی , هنری

۲۶۳

هنری و هنر و گرافیک , هنری

۳۱

علوم انسانی

۲۸۳

فنی مهندسی و کامپیوتر و مهندسی منابع طبیعی و عمران , فنی مهندسی و مکانیک و مهندسی شیمی و مهندسی معدن و عمران

۱۶۳

سیاسی

۱۵۱

پزشکی و پیراپزشکی و زیست شناسی

۱۶۵

بدون عنوان

۱۲

جمع

۱۲۳۰

آتش نشانی یک مورد

معیار این جمع بدی موضوعات انفرادی که داخل پرانتز نوشته شده اند و یا زمینه های انفرادی بوده است. برای مثال زمینه برخی نشریات به صورت: ” فرهنگی , ورزشی( اجتماعی)” آمده است که در این جمع بندی “اجتماعی” لحاظ شده است و یا زمینه ” کامپیوتر( فنی مهندسی)” در جمع بندی زمینه “فنی مهندسی” در نظر گرفته شده است.  در سایر نشریاتی که فقط یک زمینه فعالیت داشته اند هم نظیر “کشاورزی” و یا “هنر” همان موضوع در نظر گرفته شده است. گفتنی است در بانک اطلاعاتی مزبور موضوعات اقتصادی، ورزشی و سیاسی همگی در چند زمینه ای ها گنجانده شدند که زمینه اصلی فعالیت آنها “اجتماعی” ذکر شده است. کلا ۱۴۱ عنوان نشریه چند زمینه ای ذیل زمینه های اصلی دیگر که غالبا اجتماهی هستند زمینه سیاسی نیز دارند. ۱۰ عنوان هم زمینه علوم سیاسی وجود دارد که ذیل زمینه های تخصصی دیگر نظیر علوم انسانی گنجانده شدند

———————

[+]لینک این مطلب در بالاتر.ین

این گزارش در روزنامه اعتماد: مورخ یکشنبه، ۱ آذر ۱۳۸۸ – شماره ۲۱۰۹ در صفحات اول و ششم به چاپ رسید.

* برای دیدن جدول مشخصات و آمار تمامی نشریات را از ابتدا تاکنون اینجا کلیک کنید.

خواننده قطعه حماسی “آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو”:سرودم را پخش نکنید!

3 نوامبر 2009 ۶ دیدگاه
120883_509

اسفندیار قره باغی در‌آموزشگاه‌ آواز

 

وقتی که انقلاب شد، دیگر موسیقی در کار نبود، رادیو پاشید، ارکستر‌ها پاشیدند، چیزی نمانده بود. من و تعدادی از دوستان در واقع، جاده صاف کن موسیقی بعد از انقلاب در ایران بودیم. با اشعاری که در آن زمان فقط می‌شد روی آنها کار کرد، سرودها را می‌ساختیم و در جبهه‌ها و رادیو تلویزیون پخش می‌شد.

این دومین باری است که نزد او می‌روم. پارسال هم به بهانه سالروز ۱۳ آبان با او گفت‌وگو کردم اما آنچه سبب شد امسال دوباره نزد او بروم، تغییراتی است که اخیرا در رابطه ایران و آمریکا ایجاد شده است. دکتر اسفندیار قره‌باغی، همان کسی است که سرود حماسی «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» را خواند. او مایل نیست آبان امسال سرودش را از تلویزیون پخش کنند. او می‌گوید: «وقتی سر یک میز می‌نشینند و مذاکره می‌کنند، دیگر معنی ندارد  این سرود پخش شود».

*********

*کی سرود معروف «آمریکا، آمریکا مرگ به نیرنگ تو» را خواندید؟

فکر کنم همزمان با همان تسخیر لانه جاسوسی بود.

  *با چه ارکستری آن را اجرا کردید؟

ارکستر بزرگ رادیو؛ من خودم مسؤول هماهنگی واحد موسیقی بودم.

  *پیش از خواندن این سرود سابقه انقلابی هم داشتید؟

انقلابی منظورتان چیست؟

  *یعنی سوابق مبارزاتی، عضو گروه‌های انقلابی یا…، چنین سوابقی داشتید؟

خیر، من کار رادیویی انجام می‌دادم. تنها سابقه‌ای شبیه اینکه شما می‌گویید اگر داشته باشم، همان بود که کمک به جبهه‌های جنگ می‌کردم با سرودهایی که خوانده می‌شد.

 * خاطرتان هست چند سرود خواندید؟ کدام‌ها معروف‌تر هستند؟

خیلی بودند. من حدود ۳۵۰ سرود خواندم؛ مثلا همان سرود پیروزی؛ «پیروز اختران، با سپاه شب درافتادگان و…». (شروع می‌کند به خواندن سرود) سرودهای زیادی چه به زبان آذری و چه به زبان فارسی خواندم.

این سرود معروف آمریکا، آمریکا را چطور؟ چه شد که سراغ این سروده رفتید؟

من سراغ سرودها نمی‌رفتم، من چون مسؤول این کار بودم سرودها سراغ من می‌آمدند!

  *دقیقا مسؤولیتتان چه بود؟

من مسؤول هماهنگی واحد موسیقی رادیو و تلویزیون بودم. سرودها را می‌آوردند پیش من، من باید دستور می‌دادم که اینها ضبط بشوند، ارکستر اینها را بزند یا چه خواننده‌ای بهتر است بخواند و… . بعضی‌ها هم بودند که خب، خاص‌تر بودند، یا آهنگساز یا ارائه دهنده می‌گفت که اینها را برای صدای تو ساخته‌ایم که آنها را خودم می‌خواندم.

  *آمریکا، آمریکا هم از همین دست بود؟ خاطرتان هست چه کسی پیشنهاد خواندنش را به شما داد؟

بله، این را احمدعلی راقب ملودی‌اش را ساخته بود، آقای حمید سبزواری شعرش را گفته بود، سیدمحمد میرزمانی تنظیمش کرده بود و بنده هم با صدای بسیار بدم این را خواندم.

  *البته شما که خواندید مشخص شد که صدایتان اصلا بد نیست اما در این مورد خاص، یعنی اول شعر بود، بعد شما آن را خواندید؟

مسلما شعر و آهنگ ساخته شده بود، بعد من خواندم.

  *چه شد که خودتان خواندید؟ شما گفتید که مسؤول انتخاب خواننده‌ها بودید، چرا خودتان این را به کس دیگری نسپردید؟

به هر حال شورایی بودیم که تصمیم می‌گرفتیم که آهنگ در چه گامی خوانده شود، نوع آهنگ چیست و… مثلا اگر ترانه وار بود، می‌دادیم محمد گلریز بخواند که سابقه نوحه‌خوانی داشت، اگر روضه بود می‌دادیم صادق آهنگران بخواند، اگر سرودی رزمی و انقلابی بود که به قدرت احتیاج داشت خود بنده آن را می‌خواندم.

  *قبل از انقلاب، فعالیت موسیقی شما چه بود؟

من فارغ‌التحصیل آواز هستم و دکترای موسیقی دارم. تنها خواننده‌ای هستم که در این زمینه تحصیل کرده‌ام. قبل از انقلاب، رئیس اپرای تهران بودم؛ ضمن اینکه در زمان گذشته هم من خواننده آن سرود «‌ای ایران…» بودم که همیشه پخش می‌شد.

  *بعد از انقلاب فقط سرود می‌خواندید؟

وقتی که انقلاب شد، دیگر موسیقی در کار نبود، رادیو پاشید، ارکستر‌ها پاشیدند، چیزی نمانده بود. من و تعدادی از دوستان در واقع، جاده صاف کن موسیقی بعد از انقلاب در ایران بودیم. با اشعاری که در آن زمان فقط می‌شد روی آنها کار کرد، سرودها را می‌ساختیم و در جبهه‌ها و رادیو تلویزیون پخش می‌شد.

  *چه چیزی باعث می‌شد که با وجود این محدودیت‌ها باز هم این سرودها را بخوانید؟

کشور در دوران انقلاب بود، خصوصا در زیر فشار آغاز جنگ تحمیلی بود و کلیه نیروها نیاز داشتند که چیزی به آنها روحیه بدهد. سرودها از جمله همین سرود، دارای انرژی‌ای بودند که برای رزمندگان کشور بسیار مفید واقع می‌شد.

  *با توجه به سابقه همکاری‌تان با اپرای تهران پیش از انقلاب، پس از انقلاب، حساسیتی روی شما نبود؟ کسی مخالف حضور شما در صدر شورایی که سرودهای انقلابی را می‌خواندند، نبود؟

قبل از انقلاب هم همه‌کارهایم ملی و میهنی بودند. بعد از انقلاب هم همان بوده. من گرایش سیاسی ندارم.

  *در این سال‌ها از شما تقدیری نشده است بابت اجراهایتان؟

من لوح تقدیر زرین از دست امام خمینی(ره) دارم، مدال طلایی جنگ بر گردنم است و از دست مقام معظم‌رهبری‌ هنگامی که رئیس‌جمهور بودند هم لوح تقدیر گرفتم. خلاصه، از هر مقام مسؤولی که تصور کنید، روی دیوار خانه‌ام یک تقدیرنامه دارم. برای راهگشایی موسیقی در زمان جنگ اولین کسی بودم که ارکستر‌ها را جمع کردم، خواننده‌ها را جمع کردم و کر جمع کردم و آن همه اثر انقلابی را که شما می‌بینید زمان جنگ تولید شد، تولید کردیم.

  *با این همه خدمت و سابقه الان چه می‌کنید؟

معلم هستم؛ یک معلم آزاد و الان هم در تبریز یک آکادمی آواز باز کرده‌ام، فقط برای آواز تخصصی کلاسیک. چهار، پنج هزار جوان هم آموزش داده‌ام و الان مردم با صدای آنها زندگی می‌کنند.

  *منظورم از اینکه الان چه می‌کنید این بود که آیا پست یا مقامی ندارید؟

من نه اهل پست هستم و نه اهل چاپلوسی؛ من یک معلم هستم و با حقوق بازنشستگی خودم زندگی می‌کنم و خوشبختانه کاملا از نظر مالی بی‌نیاز هستم چون هیچ چیزی ندارم. می‌دانید، یکی از راه‌های بی‌نیازی فقر است. درویش هیچ چیز ندارد و تنها نیازش به خداست.

 * وقتی می‌خواندید و خطاب به آمریکا می‌گفتید«عقرب جراره‌ای» یا می‌گفتید«روبه مکاره‌ای» یا اینکه «ثروت انبوه تو/ خون دل توده‌هاست»، به این واژگان و ابیات معتقد بودید؟

صددرصد معتقد بودم که خواندم، هنوز هم معتقدم. برخلاف آنها که نانشان به دست آمریکاست، دستشان به دست آمریکاست. من همیشه معتقدم که آمریکا جهان‌خوار است؛ از آن سر دنیا آمده این ور دنیا و اینجا در عراق و افغانستان و پاکستان و… این همه فتنه به‌راه انداخته است. اینها واقعیت محض است.

  *ظاهرا نیمی از سال را در کانادا می‌گذرانید؟

کانادا بودم ولی برگشتم و الان تبریز هستم اما بعد از این، بیشتر انگلیس مد نظرم است.

  *اطرافیان یک هنرمند از طیف‌ها و اقشار گوناگون با سلایق سیاسی گوناگونی هستند. تا به حال از دوستان و اقوام شما کسی نگفته چرا این شعر را خواندید؟

کسی حق ندارد! مگر من از کسی می‌پرسم چرا دیشب آبگوشت خورده‌ای؟!

  * نه، منظور این است که کسی از شما چرایی خواندن این سرود را بپرسد؟

چرایش مشخص است؛ اعمال و حوادثی که در مملکت من اتفاق افتاده، نشانه این است که خرابکاری از کجاست و از آمریکاست. من هم به عنوان یک ایرانی این قطعه را اجرا کردم. به نظرم چیز عجیبی نیست!

  * در محافل هنری چطور؟ بالاخره همه کسانی که در این محافل هستند که ضدآمریکایی نیستند!

در محافل هنری جرات ندارند چون وزنه‌ای نیستند که بخواهند اظهار نظر بکنند.

  بعد از این همه سال، وقتی از تلویزیون صدای خود را می‌شنوید که روی تصاویر تظاهرات ۱۳آبان میکس شده است، چه حسی دارید؟

من متجاوز از ۱۵سال است که با صداوسیما قطع ارتباط کرده‌ام. آنها از سرودی که قبلا ضبط شده استفاده‌شان را می‌کنند.

  * بدون اجازه شما پخش می‌کنند؟

اجازه لازم ندارند، آنتن در اختیار آنهاست.

  * قضاوتتان درباره کارنامه خودتان و آثارتان چیست؟

در زمان خودش روحیه‌بخش بود برای تمام کسانی که رزمنده بودند، در برابر متجاوز ایستادگی می‌کردند و با دشمن می‌جنگیدند. اینها غذای روحی نیاز داشتند و من تصور می‌کنم که کارهایی که انجام دادم، در خدمت این گروه بود و الان خیلی خوشحالم، صددرصد. هرگز کاری را که نتوانم به آن افتخار کنم انجام نمی‌دهم؛ چون نه برده کسی هستم نه شوخی با کسی دارم و نه خود فروشم.

  * از نحوه استفاده از اثرتان خوشحالید؟ به نظرتان درست از این اثر خاص یعنی آمریکا، آمریکا ننگ به نیرنگ تو استفاده می‌شود؟

فقط در روز ۱۳ آبان پخش شده. در باقی سال به یاد ما نیستند، کاری هم به کار ما ندارند.

  * الان چطور؟ همان‌طور که حتما می‌دانید، اخیرا در روابط ایران و آمریکا تغییراتی ایجاد شده و احتمال افزایش این تغییرات هم هر روز بیشتر می‌شود.

من اعتقاد دارم شرایط خاصی که در سال‌های قبل وجود داشت، ایجاب می‌کرد که این سرود پخش شود ولی الان که نمایندگان دو کشور سر یک میز می‌نشینند و با هم صحبت می‌کنند، دیگر شاید مفهوم نداشته باشد که باز این سرود پخش شود. پیشنهادم این است که تلویزیون امسال سرودم را پخش نکند، گرچه در این سال‌ها مشخص شده که برخی‌ها برای کارهایشان از دیگران نظر نمی‌خواهند.

 *  شما در دوره‌ای حماسی خواندید، نسبت به آثار فعلی چه احساسی دارید؟

شما تفاوت‌ها را همیشه می‌توانید ببینید. من تاکنون چیزی نشنیده‌ام که بشود گفت حماسی است.

 *  خب، مثلا اخیرا آقای… ترانه‌های حماسی زیاد خوانده‌اند!

اینکه گیس ببافند، روغن سر بزنند و بیایند به قول خودشان ترانه حماسی بخوانند، چه ربطی به حماسه دارد؟ شما همیشه ببینید آن ترانه را چه کسی گوش می‌کند؛ چند جوان مو ژل زده یا چهار نفر نظامی و رزمنده که با شنیدنش نیرو می‌گیرند؟

  * یعنی ملاک سرود حماسی خوب این است که فقط نظامی‌ها آن را گوش کنند و روی آنها تاثیرگذار باشد؟

منظورم فقط نظامی و رزمنده نیست، منظورم کسانی است که با سواد باشند، شعور و هدف داشته باشند. بالاخره ملاک‌ها ثابت است، شما مخاطب کار را باید ببینید. اینکه دو جوان برای آنکه ساعاتی را با هم باشند می‌روند ۴۰-۳۰ هزار تومان بلیت می‌خرند و کنسرت می‌روند، بعد هم آقای خواننده برای آنکه مجوز اجرا به او بدهند، می‌رود یک ترانه به اسم آهنگ حماسی در کنسرتش می‌گذارد، اینکه نمی‌شود به‌اش گفت ترانه حماسی. نه آن خواننده حماسه‌سراست و نه آن دو جوان را که فقط برای ساعتی با هم بودن ۴۰-۳۰ هزار تومان خرج می‌کنند، می‌توان شنونده‌های مجاز ترانه‌های حماسی دانست

————–

توضیح: این گفت و گو در شماره جدید همهشری ماه منتشر شده است.