کارمند مطالبه محور و رئیس متواضع
زیاد شنیدید و و شنیدیم درباره سیستم بانک ها و وضعیتشان. از بد حادثه کار به بانک کشیده بود برای گرفتن یک وام ناقابل ۴ میلیون تومانی، حدودا ۲ ماهی هست که درگیر این وام شدم، ضامنم هم فرد محترمی است از مدیران یکی از ادارات. اجازه دهید اول این طرف ماجرا را نگاه کنیم:
کارمند که شاید دل خوشی از ارایه وام ندارد، تا بحال چندبار ضامن را آورده و برده، یکبار به بهانه ننوشتن میزان حقوق در گواهی اشتغال به کار(در حالی که با وجود گواهی کسر از حقوق اصولا دیگر نیازی به گواهی مجدد اشتغال به کار نیست) ضامن هم قبول کرد، یکبار به خاطر دو رنگ بودن فرم! یکبار دیگر به خاطر یک کپی از کارت ملی و…
یک موضوع هم بود؛ اینکه ظاهرا ضامن یک تسهیلاتی از بانک ملی دریافت کرده بود و قسطی که فرض بفرمایید موعد پرداختش ۲ برج بوده را ۲۹ برج پرداخت کرده بوده، خانم کارمند با یک حالت «مطالبه محور» که گویی معوقه از جیب مبارک بوده، با برخورد تند و زننده ای به یک مدیر بابت نهایتا ۳۰۰ هزار تومان تشر زد که «تو معوقه داری و نمیتوانی ضامن شوی» بگذریم که ضامن دیگر کاسه صبرش لبریز شده بود و میگفت من همین حالا حاضرم ۴ میلیون را بدهم و دیگر این رفتارها را تحمل نکنم…
ضامن هم رفت و دو قسط را یکجا پرداخت کرد، تا دیگر در استعلام خانوم کارمند، معوقه ای نباشد! یک هفته بعد رفتم، خانوم کارمند گفت پرداخت نکردید!
از من اصرار که پرداخت شده و از خانوم انکار که دروغ می گویید و پرداخت نکردید در استعلام نیامده است!
هفته بعد باز هم رفتم، گفت پرداخت نکردید؛ رفتم با شرمندگی قبض رسید را از ضامن گرفتم و به کارمند دادم که «خانوم محترم، این قبض رسید، پرداخت شده، شاید سیستم شما اشتباه می کند!» بازهم زیر بار نرفت…
خلاصه بعد از حدود ۲ ماه کش و قوس و شرمندگی نگارنده از روی ضامنی که شاید هر بار رفت و آمدش به بانک نزدیک ۲۰۰-۳۰۰ هزار تومان از ارزش زمانش را هدر می دهد، به یکی از کارمندان محترم یکی دیگر از بانک ها سر زدم و پرس و جویی کردم، مشخص شد که بانک محترم مرکزی سیستمش به محض تاخیر در پرداخت ثبت می کند، اما بعد از پرداخت شاید چند هفته تا چند ماه طول بکشد تا تایید عدم بدهی مشتری در سیستم ثبت شود.
این موضوع را کارمند بانک به ما نگفته بود، پیشش رفتم و گفتم خانوم محترم، چه می شد این موضوع را به ما می گفتید که این همه شرمنده و درگیر نشویم، ظاهرا شما باید یک نامه به ما بدهید تا بانکی که تسهیلات داده آن نامه را پاسخ دهد و خانوم با حالت مطالبه محوری پاسخ داد «دیدید پس معوقه داشتید؟» عرض کردم مگر من گفتم نداشته، چرا شما به من نگفتید دلیل اینکه در سیستم نمی آید که پرداخت شده عدم پرداخت ضامن یا دروغگویی او نیست، بلکه باید به صورت دستی نامه نگاری شود؛ چرا نامه به من ندادید که به آن بانک ببرم و بازهم با مطالبه محوری چند برابر پاسخ شنیدم: «مگر شما از من نامه خواستید؟»
چیزی نگفتم و در دل زمزمه کردم«از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم…» نامه را گرفتم و ساعت حوالی ۱۱ ظهر پنجشنبه گرم تابستان به بانکی رفتم که قسط عقب افتاده در آن پرداخت شده بود، مسئولی که باید نامه را پاسخ می داد نبود، به رئیس شعبه گفتم که درگیرم و می دانم که روز آخر هفته هم شلوغ هستید و هم زودتر کار را تمام می کنید، در صورت امکان دستور بدهید یکی از کارمندان این نامه را برای من پاسخ دهند.
برخورد رئیس بانک آنقدر قشنگ بود که تمام این سطرهای بالا را جبران کرد، خیلی متین و مودبانه، با اینکه رئیس شعبه بود، از پشت میزش بلند شد، نامه من را در دست گرفت، پای میز چند کارمند دیگرش رفت و عاقبت، پاسخ نامه را به من داد. چیزی جز یک تشکر خشک و خالی نداشتم که تحویلش بدهم، اما تا برسم به بانکی که میخواستم وام بگیرم داشتم به فرق آدم ها فکر می کردم و اینکه اگر در آن بانک، آن خانوم کارمند مطالبه محور هست که حتی برایش زحمت دارد اگر یک نکته به این سادگی را بگوید، یک رئیس شعبه ای هم آن طرف هست که اینطور متواضع و پیگیر به کار ارباب رجوع رسیدگی کند. به بانک رسیدم و خانوم بداخلاق مطالبه محور مدارک را از من گرفت و گفت فلان قدر در حساب بریزید تا پرداخت شود…
رسیدم خانه؛ دیدم تماس گرفته با ضامن و گفته «یکی از سفته هایی که گذاشتید امضایش خط خوردگی دارد، باید حضور بیایید و یک سفته دیگر جایگزین کنید» این سفته ها را هم نمی شد همان روزی که تحویل می دادیم ملاحظه می کردید و اگر عیبی داشت می گفقتید؟
خنده ام گرفت از این همه بدجنسی این طرف خط و آن همه انسانیت آن طرف تر.. اینبار زمزمه می کردم«در حیرتم از نخوت رغیب/یارب مباد آنکه گدا معتبر شود»
*********
از سری آدم های خوب منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد