کوچک شدن سفره ایرانیان به روایت آمارهای رسمی
اینجا کجا است؟ سفره خانوادهها طی ۷-۶ سال نزدیک به ۱۳درصد کوچکتر شده، خانههای مجردی ۵۰درصد افزایش یافته، بیش از ۲۲درصد از خانوارهای آن حتی یک فرد شاغل نیز ندارند. شاغلان در بخش صنعت از ۲۲درصد به ۱۸درصد رسیده و به جای آن شاغلان در بخشهای خدمات مالی و ملکی و… از ۴درصد به ۸درصد رسیده است. ۵۰درصد بازار کار در دست اشخاصی است که تحصیلات متوسطه دارند و تنها ۲۵درصد مشاغل آن به دانشگاهیان رسیده است!
درآمد نفت دولت طی ۸-۷ سال نزدیک ۱۸۹درصد رشد داشته و بعد، قیمت گاز خانگی ۲۷۱۲درصد، قیمت برق ۱۱۶۲درصد، قیمت گازوییل ۸۳۷درصد و قیمت بنزین ۵۰۷درصد در نزدیک ۸-۷ سال افزایش داشته است!
و با همه اینها که تنها اشاره هستند؛ مسوولان دولتی از شکوفایی خارقالعاده و تاریخی اقتصاد و بهبود شگفتانگیز وضعیت معیشت خانوادهها و کاهش بیکاری میگویند؛ اگر به خطا نرویم، آمارهای بانک مرکزی را هم دشمنان داخلی و خارجی نمینویسند، کارشناسانی دولتی همه آنچه در بالا آمد را گفتند و در اینجا به سفرههای مردم پرداختیم، به شغل آنها، در آمد و هزینههایشان و کسری درآمد دربرابر هزینههای آنها را بررسی کردیم.
بعد خانوار سال به سال
بعد خانوار یعنی تعداد متوسط افراد در یک واحد خانواده؛ بر این اساس بعد خانوار در سال ۱۳۸۳ به۴٫۱۳ نفر، در سال ۱۳۸۴ برابر۴٫۰۹ نفر، در سال ۱۳۸۵ برابر ۴٫۰۵ نفر، در سال ۱۳۸۶ برابر ۳٫۹۵ نفر، در سال ۱۳۸۷ برابر ۳٫۸۶ نفر، در سال ۱۳۸۸ برابر ۳٫۷۶ نفر و در سال ۱۳۸۹ برابر ۳٫۷ نفر بوده است.
بر این اساس تعداد افراد خانوادههای ایرانی بهطور متوسط در سال ۱۳۸۴ کاهش ۵٫۲۷ درصدی داشته، در سال ۱۳۸۵ تعداد افراد خانوادهها ۰٫۹۶ درصد کاهش داشته، در سال ۱۳۸۶ کاهش تعداد افراد خانوادهها به ۲٫۴۶ درصد میرسد، در سال ۱۳۸۷ با کاهش ۲٫۲۷ درصدی مواجه هستیم، در سال ۱۳۸۸ این کاهش به ۲٫۵۹ درصد میرسد و در سال ۱۳۸۹ تعداد افراد خانوادهها ۱٫۵۹ درصد کاهش داشته است.
بدیهی است بعد خانوار با دو فاکتور جمعیت و معیشت میتواند رابطه داشته باشد. طبیعتا تعداد متولدین در دهه ۵۰ و ۶۰ بر تعداد افرادی که در دهه ۸۰ تشکیل واحدهای مستقل خانواده را دادند موثر است، اما اینکه این خانوادهها چند نفر جمعیت داشته باشند، شاید به وضعیت معیشت حال خانوادهها بازگردد، به بیانی خانوادههایی با توان مالی کمتر، ترجیح میدهند تعداد افراد خانوادههای خود را پایین نگه دارند.
هنوز آمار سال ۱۳۹۰ اعلام نشده، اما اگر میانگین کاهش این چهار سال(۱٫۸) را در نظر بگیرید، بعد خانوار در سال ۱۳۹۰ باید چیزی نزدیک به ۳٫۶ نفر باشد. یعنی به خانوادههایی با تنها یک فرزند نزدیک میشویم!
از آنجا که دولت نهم و دهم از اولین روز تشکیل خود، با سیاستهای کنترل جمعیت بهشدت مخالف بوده و اصولا در این سالها برنامهای برای کنترل جمعیت ترویج نکرده است، بهنظر نمیرسد این کاهش تعداد افراد خانوادهها نتیجه فعالیتهای فرهنگی دولت باشد، شاید اجبارهای اقتصادی را بتوان توجیه خوبی برای این کاهش تعداد افراد خانوادهها یافت.
در حالی که در سال ۱۳۸۰ خانوارهایی که ملک شخصی در اختیار داشتند ۷۱٫۷ درصد از مجموع خانوارها را بهخود اختصاص داده بودند، در سال ۱۳۸۹ این نسبت به ۶۳٫۷ درصد رسیده است. بهعبارتی دارندگان منازل شخصی ۱۱درصد کاهش داشتند. در مقابل اجارهنشینها از ۱۸٫۸ درصد کل خانوارها در سال ۱۳۸۰ به ۲۵٫۷ درصد در سال ۱۳۸۹ رسیدهاند.
تغییر خانوادههای سنتی
مشاهده میشود که تعداد خانوادههای تکنفره (مجردی) در سال ۱۳۸۰ تنها ۴٫۵ درصد از کل خانوارها بوده، اما ایندرصد تا سال ۱۳۸۳ حتی کاهش هم داشته و تا۴٫۴ درصد هم رسیده است.
با این حال در سال ۱۳۸۴ سهم خانههای مجردی مجددا به ۴٫۵ درصد میرسد. در سال ۱۳۸۵ با یازدهدرصد رشد، سهم خانههای مجردی به ۵درصد از مجموع خانوارها ارتقا مییابد. در سال ۱۳۸۶ این ۵درصد همچنان ثابت است، اما در سال ۱۳۸۷با ۶درصد افزایش سهم مجردها به ۵٫۳ درصد از مجموع میرسد. در سال ۱۳۸۸ این رقم باز رشد ۹درصدی به ۵٫۸ درصد میرسد و در سال ۱۳۸۹ با رشد تقریبا ۱۴درصدی سهم خانههای مجردی (تکنفره) به ۶٫۶ درصد از کل میرسد.
از سوی دیگر شاهد کاهش سهم خانوارهای ۵نفره به بالا هستیم. بهطوری که خانوادههای ۵نفره، ۶نفره، ۷نفره، ۸نفره، ۹نفره و ۱۰ نفر به بالا به ترتیب در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۳ برابر: ۱۱، ۳۵، ۴۸، ۶۰، ۶۳ و ۶۷درصد کاهش داشتند.
اما سهم خانوادههای۱نفره، ۲نفره، ۳نفره و ۴نفره در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۳ به ترتیب:۴۳، ۱۷، ۱۸ و ۱۰درصد رشد داشتند.
این ارقام نشان میدهد بیشترین رشد در این بین به ترتیب به خانوارهای تکنفره، ۳نفره، ۲نفره و ۴نفره اختصاص دارد و از دیگر سو، به ترتیب سهم خانوارهای ۱۰ نفر به بالا، ۹نفره، ۸نفره، ۷نفره، ۶نفره و ۵نفره کاهش داشته است.
در اینکه تمایل به زندگی فردی بالا رفته شکی نیست، این را رشد ۴۳درصدی تعداد این افراد نشان میدهد، اما کوچکتر شدن تعداد خانوادهها، در جای خود اهمیت بالایی دارد. آیا دولت نهم و دهم حرکتی در زمینه سیاستهای کاهش یا کنترل جمعیت انجام دادند؟ اگر نه چه دلیلی سبب این تغییرات شده است!
در ایران سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰سهم خانوارهایی که در آنها هیچکس کار نداشته ۶۳٫۲۳ درصد رشد داشته است و سهم خانوارهایی که تنها یک نفر شاغل داشتند ۱٫۶۵ درصد رشد داشته است.
افزایش سال به سال کسری درآمد نسبت به هزینهها
درآمد و هزینه؛ یک نگاهی خیلی کلی، در حالی که هزینهها در سال ۱۳۸۴، یعنی آغاز بهکار دولت نهم نسبت به درآمد خانوارها تنها ۰٫۸۵ درصد بیشتر بوده، این نسبت به گواه آمارهای رسمی در سال ۱۳۸۹ به ۴٫۴۵ درصد رسیده است. یعنی هزینههای خالص خانوارها، نسبت به درآمدهای خالص آنها در آخرین سالی که آمار آن منتشر شده نزدیک به ۴ و نیمدرصد بیشتر بوده است!
درآمد سالانه خانوارهای ایرانی در سال ۱۳۸۴ برابر ۶ میلیون و ۱۴۲ هزار تومان ذکر شده، در همین سال هزینه یک خانوار ایرانی برابر ۶ میلیون و ۱۹۵ هزار تومان ذکر شده است. بر این اساس در سال ۱۳۸۴ خانوارها با کسری ۵۲۷ هزار تومانی مواجه بودند و هزینههای آنها ۰٫۸۵ درصد بیش از درآمدشان بوده است.
در سال ۸۵ در آمد خانوارها با ۱۷٫۸۹ درصد رشد به ۷میلیون و ۲۴۲هزار تومان میرسد، در همین حال هزینهها با رشد ۱٫۱۷ درصدی به ۷میلیون و ۲۵۵هزار تومان میرسد و فاصله درآمد و هزینهها به نزدیک ۱۳هزار تومان میرسد؛ به بیانی هزینههای آنها ۰٫۱۷ درصد بیش از درآمدشان بوده است.
کسری درآمد خانوارها در سال ۱۳۸۶ به ۲۰۴هزار تومان میرسد، در این سال متوسط درآمد خانوارها ۹میلیون و ۶۸هزار تومان بوده، در حالی که هزینه خالص آنها ۹میلیون و ۲۷۳هزار تومان بوده، این یعنی هزینهها ۲٫۲۵ درصد بیش از درآمد خانوارها بوده است.
هر خانوار در سال ۱۳۷۹ سالانه ۶۲۶کیلو نان مصرف میکرده، این مصرف در سال ۱۳۸۳ به ۵۰۶کیلو رسیده و در سال ۱۳۸۹ به ۳۹۵کیلو کاهش یافته است.
خانوارها در سال ۱۳۷۹ سالانه ۶۹کیلو گوشت دام مصرف میکردند که در سال ۱۳۸۳ مصرفشان به ۶۰کیلو رسیده و در سال ۱۳۸۹ هر سال توانستهاند تنها ۴۷کیلو گوشت دام مصرف کنند.
در سال ۱۳۸۷یک سال قبل از انتخابات دولت دهم هزینهها ۲٫۱۳ درصد بیش از درآمد خانوارها بوده است. در این سال هزینه یک خانوار در سال برابر ۱۰ میلیون و ۸۳۳ هزار تومان شده، در حالی که درآمد متوسط خانوارها برابر ۱۰ میلیون و ۶۰۶ هزار تومان است در این سال کسری درآمد نسبت به هزینهها برابر ۲۲۶ هزار تومان بوده است.
سال ۱۳۸۸، کسری درآمد خانوارهای ایرانی به ۳۰۹هزار تومان میرسد، در حالی که هر خانوار بهطور متوسط در این سال ۱۱میلیون و ۶۶۷هزار تومان درآمد خالص داشته است، ۱۱میلیون و ۹۷۷ هزار تومان هزینه داشته، یعنی هزینهها۲٫۶۵ درصد بیش از درآمد خانوارها بوده است.
در ۱۳۸۹ اتفاق ویژهای میافتد، کسری خانوارها که در سال ۸۴ تنها ۰٫۸۵ درصد بود، به۴٫۴۵ درصد میرسد. در این سال در حالی که هزینهها با رشد ۱۲٫۳۳ درصدی نسبت به سال ۸۸ به ۱۳میلیون و ۴۵۴هزار تومان رسیده، درآمدها تنها ۱۰٫۳۹ درصد رشد داشتند و هر خانوار بهطور متوسط در سال ۸۹، ۱۲ میلیون و ۸۸۰هزار تومان درآمد خالص داشته است. این یعنی کسری خانوارها به ۵۷۳هزار تومان رسیده است.
در آمد و هزینه خالص متوسط یک خانوار
سفرهها چگونه آب رفتند!
اگر دهه هشتاد را به مقاطع چهار و شش ساله تقسیمبندی کنیم و عملکرد دولتهای هشتم و نهم و دهم را بررسی کنیم در این نگاه کلی مصرف خانوارها در موادغذایی و دخانی در سال ۱۳۸۳ نسبت به سال ۱۳۷۹ نزدیک به ۱٫۴۵ درصد کاهش داشته است.
بعد خانوار در سال ۱۳۷۹ برابر۴٫۵۶ و در سال ۱۳۸۳ برابر ۴٫۱۳ نفر شده است. بر این اساس مصرف سرانه اقلام یاد شده در جدول در سال ۱۳۸۳ نسبت به سال ۱۳۷۹ رشد ۶٫۵۶ درصدی داشته است.
در مقابل شاهدیم که در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۳، مصرف خانوارها بهطور متوسط ۱۲٫۴۸ درصد کاهش یافته، اگر مصرف مواد دخانی را کنار بگذاریم، در این دوره مصرف موادغذایی بهطور میانگین ۱۳٫۱۸ درصد کاهش داشته است. (توضیح: مصرف سیگار خارجی در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۳ نزدیک به ۶درصد رشد داشته که آمار مزبور را متاثر ساخته است)
بعد خانوار در سال ۱۳۸۳ برابر ۴٫۱۳ نفر بوده که در سال ۱۳۸۹ به ۳٫۷ درصد رسیده است. بر این اساس مصرف سرانه اقلام یاد شده ۲٫۳۱ درصد کاهش داشته و اگر بازهم مصرف مواد دخانی را کنار بگذاریم، مصرف سرانه مواد غذایی یاد شده در جدول بهطور متوسط ۳درصد در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۹۰ کاهش داشته است.
بیشترین کاهش مصرف خانوارها در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۳ به ترتیب در مصرف: ماست، شکر، گوشت قرمز، نان، قند، چای، ماهی، پنیر و برنج رخ داده است. همچنین مصرف شیر، گوشت مرغ و تخم مرغ افزایش داشته است.
بیشترین کاهش سرانه مصرف در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۳ به ترتیب در مصرف: ماست، شکر، نان، گوشت قرمز، قند، چای، ماهی، برنج و پنیر اتفاق افتاده است، در مقابل مصرف شیر، گوشت مرغ و تخممرغ افزایش داشته است.
مصرف برنج برای خانوارها از ۱۸۳کیلو در سال ۱۳۷۹ به ۱۸۰کیلو در سال ۱۳۸۳ رسیده و در سال ۱۳۸۹ مصرف برنج به ۱۵۹کیلو کاهش یافته است.
هر خانوار در سال ۱۳۷۹ سالانه ۶۲۶کیلو نان مصرف میکرده، این مصرف در سال ۱۳۸۳ به ۵۰۶کیلو رسیده و در سال ۱۳۸۹ به ۳۹۵کیلو کاهش یافته است.
خانوارها در سال ۱۳۷۹ سالانه ۶۹کیلو گوشت دام مصرف میکردند که در سال ۱۳۸۳ مصرفشان به ۶۰کیلو رسیده و در سال ۱۳۸۹ هر سال توانستهاند تنها ۴۷کیلو گوشت دام مصرف کنند.
در سال ۱۳۷۹ هر خانواده ۷۰کیلو گوشت پرنده مصرف میکرده که در سال ۱۳۸۳ این مصرف به ۸۷کیلو رسیده و در سال ۱۳۸۹ مصرف آن به ۹۳کیلو رسیده است.
آمار فرآوردههای گوشتی در سالهای قبل از ۸۶ موجود نیست، اما در سال ۸۶ هر خانواده سالانه ۶کیلو فرآوردههای گوشتی مصرف میکرده که در سال ۱۳۸۹ این میزان به ۴کیلو رسیده است. همچنین در سال ۱۳۸۶ هر خانوار بهطور متوسط سالانه ۴کیلو حیوانات دریایی مصرف کرده که در سال ۸۹ این رقم به ۳کیلو کاهش یافته است.
در سال ۱۳۷۹هر خانوار سالانه ۱۵کیلو ماهی مصرف میکرده، که در سال ۱۳۸۳ این رقم به ۲۰کیلو افزایش یافته و در سال ۱۳۸۹ به ۱۷کیلو کاهش یافته است.
در سال ۱۳۷۹ هر خانوار سالانه ۱۵۹کیلو شیر مصرف میکرد، در سال ۱۳۸۳ این رقم به ۲۱۱کیلو افزایش یافته و در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۲۳۴کیلو میرسد. در سال ۱۳۷۹ هر خانوار سالانه ۱۱۷کیلو ماست استفاده کرده که در سال ۸۳ این رقم به ۹۵کیلو کاهش یافته و در سال ۱۳۸۹ به ۶۴کیلو رسیده است.
در سال ۱۳۷۹ هر خانوار ۲۵کیلو پنیر مصرف میکردند که در سال ۱۳۸۳ این رقم به ۲۶کیلو افزایش یافته اما در سال ۱۳۸۹ به ۲۳کیلو کاهش یافته است.
مصرف تخممرغ برای خانوادهها در سال ۱۳۷۹ برابر ۴۵کیلو در سال بوده که در سال ۸۳ این رقم به ۴۰کیلو کاهش مییابد و در سال ۱۳۸۹ برابر ۴۱کیلو شده است.
در سال ۱۳۷۹ هر خانوار سالانه ۵۳کیلو روغن نباتی مصرف میکرده که در سال ۱۳۸۳ به ۵۰کیلو میرسد و در سال ۱۳۸۹ مصرف آن به ۴۵کیلو کاهش مییابد.
مصرف سالانه قند در سال ۱۳۷۹ برای خانوادهها برابر ۳۸کیلو در سال بوده که در سال ۱۳۸۳ این رقم به ۳۶کیلو رسیده و در سال ۱۳۸۹ برابر ۲۷کیلو شده است.
هر خانواده در سال ۱۳۷۹ بهطور متوسط سالانه ۲۳کیلو شکر مصرف میکرده که این رقم در سال ۸۳ به ۲۰کیلو رسیده و در سال ۱۳۸۹ مصرف آن به ۱۴کیلو رسیده است.
در ۱۳۷۹ هر خانواده سالانه ۶کیلو چای مصرف میکرده که در سال ۱۳۸۳ همچنان همان ۶کیلو را مصرف کرده است، اما در سال ۱۳۸۹ مصرف آن به ۵کیلو در سال کاهش یافته است.
در سال ۱۳۷۹ هر خانوار بهطور متوسط سالانه ۸۶۵نخ سیگار ایرانی مصرف کرده که این رقم در سال ۱۳۸۳ به ۶۶۳نخ در سال کاهش یافته و در سال ۱۳۸۹ به ۵۱۸نخ در سال میرسد. در سال ۱۳۷۹بهطور متوسط هر خانوار ۵۷۸نخ سیگار خارجی در سال مصرف میکرده که در سال ۱۳۸۶ این عدد به ۶۸۸نخ در سال میرسد و در سال ۱۳۸۹ به ۷۲۹ نخ در سال افزایش مییابد.
جدول متوسط مصرف یک خانوار (کیلوگرم)
افزایش درآمدهای نفتی و قیمتها هر دو باهم!
در حالی که سطح عمومی قیمتها (تورم) در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰ نزدیک به ۲۵۲درصد و نسبت به سال ۱۳۸۳ نزدیک به ۱۲۸درصد رشد داشته است، درآمدهای دولت نیز در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰ نزدیک به ۵۰۴درصد و نسبت به سال ۱۳۸۳ نزدیک به ۱۸۹درصد رشد داشته است!
تورم براساس افزایش شاخص کل تعیین میشود. شاخص کل نیز از زیر شاخههایی شامل خوراکیها، آشامیدنیها، هزینه مسکن و… تشکیل شده است. در حال حاضر سال پایه شاخص در آمارهای بانک مرکزی ۱۳۸۳=۱۰۰ در نظر گرفته میشود.
عدد شاخص کل در سال ۱۳۸۰ برابر۶۴٫۸ بوده است، این عدد در سال ۱۳۸۳ برابر۱۰۰ بوده و در سال ۱۳۸۹ به ۲۲۸٫۲ رسیده است. البته در سال ۱۳۹۰ نیز عدد شاخص برابر ۳۰۹٫۳ بوده است. بهعبارتی شاخص کل در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰ نزدیک به ۲۵۲درصد و در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۳ نزدیک به ۱۲۸درصد رشد داشته است. این در حالی است که درآمدهای نفتی دولت در سال ۱۳۸۰ برابر ۷۱۹۵۷٫۱ میلیارد ریال بوده، این درآمدها در سال ۱۳۸۳ به ۱۵۰۴۱۳٫۳ میلیارد دلار رسیده و در سال ۱۳۸۹ برابر ۴۳۴۴۸۵٫۵ میلیارد دلار بوده است.
یعنی درآمدهای دولت در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰ نزدیک به ۵۰۴درصد و در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۳ نزدیک به ۱۸۹درصد افزایش داشته است.
افزایش ۶۳درصدی خانوادههای بیکار!
با اینکه در سخنرانیها و مصاحبههای رسانههای دولتی و شبهدولتی مدام از افزایش اشتغال گفته میشود، آمار رسمی بانک مرکزی حکایت از موضوع دیگری دارد.
در ایران سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰سهم خانوارهایی که در آنها هیچکس کار نداشته ۶۳٫۲۳ درصد رشد داشته است و سهم خانوارهایی که تنها یک نفر شاغل داشتند ۱٫۶۵ درصد رشد داشته است.
در عوض در همین دوره زمانی سهم خانوارهایی که در آنها بیش از سه نفر شاغل وجود داشته ۴۰٫۲۴ درصد و سهم خانوارهایی که دو نفر شاغل داشتند ۲۷٫۱۱ درصد کاهش داشته است.
در سال ۱۳۸۰ تنها ۱۳٫۷ درصد خانوارهای ایرانی بدون شغل بودند، این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۲۲٫۵ درصد از خانوارها رسیده است. در حالی که در ۵۴٫۵ درصد از خانوارها لااقل یک نفر شاغل داشتند، در سال ۱۳۸۹این رقم به ۵۵٫۴ درصد رسیده است.
از دیگر سو، در ۲۳٫۶ درصد از خانوارهای سال ۱۳۸۰ دو نفر شاغل وجود داشته که این رقم در سال ۱۳۸۹ به ۱۷٫۲ درصد رسیده است، در سال ۱۳۸۰ از مجموع خانوارهای اییران۸٫۲ درصد از خانوارهای ایرانی سه نفر یا بیشتر شاغل وجود داشت، این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ تنها ۴٫۹ درصد از خانوارها چنین وضعیتی داشتند.
درصد خانوارها بر اساس تعداد افراد شاغل
گاز: افزایش ۲۷۱۲درصدی
وقتی آقای احمدینژاد دولت را تحویل گرفت، قیمت هر مترمکعب گاز خانگی ۸۰ریال بود (ابلاغ شماره ۲۶۰-۱/۲۸ مورخ ۵/۲/۸۳ وزیر نفت)، امروز میانگین قیمت گاز در ۱۲پله برابر ۲۲۵۰ ریال است. (پشت قبض گاز توزیع شده در خردادماه امسال قیمت تعرفه نوشته شده است) این یعنی افزایش قیمت ۲۱۷۰ریالی و ۲۷۱۲٫۵ درصدی.
برق: افزایش ۱۱۶۲درصدی
آقای احمدینژاد روزی که دولت را تحویل گرفت، قیمت هرکیلووات ساعت برق خانگی ۱۰۳ریال بود (صنعت برق ایران در سال/ توانیر۱۳۸۵). امروز تعرفه قیمت هرکیلووات ساعت برق خانگی بهصورت میانگین ۱۳۰۰ریال است. (در وب سایت وزارت نیرو جدول تعرفهها درج شده است) این یعنی افزایش ۱۱۶۲درصدی قیمت برق خانگی.
گازوییل: افزایش ۸۳۷درصدی
آقای احمدینژاد در سال ۱۳۸۴، گازوییل لیتری ۱۶تومانی را تحویل گرفت و امروز هر لیتر گازوییل حملونقل و کشاورزی ۱۵۰تومان است. البته آقای رویانیان اسفند سال ۱۳۸۹ اعلام کرد، نرخ پیشبینی شده برای گازوییل در زمان اجرای مرحله نخست هدفمندسازی یارانهها ۳۵۰تومان بوده است که با توجه به مشکلاتی که برخی معادن به آن دچار شدند، نرخ تعدیلی برای گازوییل مصرفی آنها در نظر گرفته شد! از اینها که بگذریم، یعنی در گازوییل نیز با رشدی برابر ۸۳۷درصد مواجه هستیم.
بنزین: رشد ۵۰۷درصدی
قیمت هر لیتر بنزین در سال ۱۳۸۴ برابر ۸۰ تومان بود؛ سهمیه و آزادی هم در کار نبود. هماکنون قیمت هر لیتر بنزین آزاد ۷۰۰ تومان و هر لیتر بنزین سهمیهای ۴۰۰ تومان است و زمزمههای بنزین نزدیک هزار تومانی در سال ۱۳۹۱ هم به گوش میرسد. اگرچه سهمیه بنزین معمولا با ۳-۲ بار بنزین زدن تمام میشود، اما میانگین قیمت بنزین (با احتساب همان سهمیه ناچیز) نزدیک ۵۵۰تومان است. یعنی رشد ۵۸۷درصدی قیمت بنزین.
در حالی که در سال ۱۳۸۰ از مجموع شاغلان بازار کار ۲۲٫۴ درصد در زمینه مشاغل صنعت و معدن، فعالیت میکردند، سهم آنان در سال ۱۳۸۴ به ۲۱٫۱ درصد رسیده و در نهایت در سال ۸۹ به ۱۸٫۱ درصد میرسد. در حالی که در سال ۱۳۸۰ مجموعا ۱۰٫۵ درصد از شاغلان بازار کار کشور در بخش ساختمان فعال بودند در سال ۱۳۸۴سهم آنها به ۱۲٫۸ درصد رسیده و در سال ۱۳۸۹ سهم زمینه شغلی ساختمان به ۱۴٫۲ درصد میرسد و همگان میدانند این زمینه شغلی بیشتر فصلی است!
در حالی که در سال ۱۳۸۰ چیزی نزدیک به ۹درصد از شاغلان در حوزه حملونقل و ارتباطات و انبارداری مشغول بهکار بودند، در سال ۱۳۸۴این رقم به ۱۰٫۸ درصد میرسد و در سال ۱۳۸۹ نزدیک به ۱۱٫۷ درصد از افراد در این حوزه مشغول بهکار شدند. سهم کشاورزان از ۴٫۹ درصد در سال ۱۳۸۰ به۴٫۱ درصد در سال ۱۳۸۹ رسیده است.
صنعتگران بیکار و بازار داغ سفته بازی
در حالی که در سال ۱۳۸۰ از مجموع شاغلان بازار کار ۲۲٫۴ درصد در زمینه مشاغل صنعت و معدن، فعالیت میکردند، سهم آنان در سال ۱۳۸۴ به ۲۱٫۱ درصد رسیده و در نهایت در سال ۸۹ به ۱۸٫۱ درصد میرسد. در حالی که در سال ۱۳۸۰ مجموعا ۱۰٫۵ درصد از شاغلان بازار کار کشور در بخش ساختمان فعال بودند در سال ۱۳۸۴سهم آنها به ۱۲٫۸ درصد رسیده و در سال ۱۳۸۹ سهم زمینه شغلی ساختمان به ۱۴٫۲ درصد میرسد و همگان میدانند این زمینه شغلی بیشتر فصلی است!
در حالی که در سال ۱۳۸۰ چیزی نزدیک به ۹درصد از شاغلان در حوزه حملونقل و ارتباطات و انبارداری مشغول بهکار بودند، در سال ۱۳۸۴این رقم به ۱۰٫۸ درصد میرسد و در سال ۱۳۸۹ نزدیک به ۱۱٫۷ درصد از افراد در این حوزه مشغول بهکار شدند. سهم کشاورزان از ۴٫۹ درصد در سال ۱۳۸۰ به۴٫۱ درصد در سال ۱۳۸۹ رسیده است.
زمینه شغلی خدمات مالی، بیمه، ملکی، حقوقی و تجاری میتواند بستر مناسبی برای سفتهبازی و مشاغل کاذب باشد، در سال ۱۳۸۰ تنها ۳٫۹ درصد از افراد بازار کار کشور در این حوزه مشغول بهکار بودند، این سهم در سال ۱۳۸۹ به ۷٫۶ درصد رسیده است.
بر این اساس در سال ۱۳۸۹ از مجموع ۱۰۰درصد بازار کار ایران، ۴٫۱ درصد در زمینه مشاغل کشاورزی، دامپروری، جنگلداری و ماهیگیری مشغول بهکار بودند. ۱۸٫۱ درصد در زمینه صنعت و معدن، ۰٫۹ درصد در زمینه برق، گاز و آب، ۱۴٫۲ درصد در زمینه ساختمان، ۲۱٫۵ درصد در زمینه عمده فروشی، خرده فروشی، هتلداری و رستوران، ۱۱٫۷ درصد در زمینه حملونقل، ارتباطات و انبارداری، ۷٫۶ درصد در زمینههای خدمات مالی، بیمه، ملکی، حقوقی و تجاری مشغول بهکار بودند و ۲۱٫۹ درصد در زمینه خدمات عمومی، اجتماعی و شخصی مشغول بهکار بودند.
از مجموع بازار کار ایران، ۶٫۹ درصد افراد بیسواد، ۱٫۶ درصد در حد خواندن و نوشتن، ۱۶٫۲ درصد تحصیلات ابتدایی و ۵۰٫۱ درصد تحصیلات راهنمایی و متوسطه دارند.
شاغلان که تحصیلات دانشگاهی دارند، مجموعا ۲۵٫۲ درصد از بازار کار کشور را بهخود اختصاص دادند، ۰٫۵ درصد آنها در زمینه کشاورزی، دامپروری و…، تنها ۳٫۱ درصد آنها در زمینه صنعت و معدن، ۰٫۵ درصد آنها در زمینه برق، گاز و آب، ۱٫۴ درصد آنها در زمینه ساختمان، ۲٫۴ درصد آنها در زمینه عمدهفروشی، خردهفروشی، هتلداری و رستوران، ۱٫۲ درصد آنها در زمینه حملونقل و ارتباطات و…، ۳٫۲ درصد آنها در زمینه خدمات مالی، ملکی، حقوقی و…، ۱۲٫۹ درصد آنها در زمینه خدمات عمومی، اجتماعی و شخصی مشغول بهکار شدند.
وضعیت مسکن
در بخش مسکن نیز شاهد تغییرات گستردهای هستیم. در حالی که در سال ۱۳۸۰ خانوارهایی که ملک شخصی در اختیار داشتند ۷۱٫۷ درصد از مجموع خانوارها را بهخود اختصاص داده بودند، در سال ۱۳۸۹ این نسبت به ۶۳٫۷ درصد رسیده است. بهعبارتی دارندگان منازل شخصی ۱۱درصد کاهش داشتند. در مقابل اجارهنشینها از ۱۸٫۸ درصد کل خانوارها در سال ۱۳۸۰ به ۲۵٫۷ درصد در سال ۱۳۸۹ رسیدهاند.
صاحبان مسکن در برابر خدمت از ۲درصد در سال ۱۳۸۰ به ۱٫۲ درصد در سال ۱۳۸۹ رسیدند، دارندگان مسکن رایگان اما از ۷٫۵ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۸٫۴ درصد در سال ۱۳۸۹ رسیدند.
هنوز اطلاعات مربوط به HES سال ۱۳۹۰ اعلام نشده و آخرین آمار مربوط به سال ۱۳۸۹ است که در این گزارش نیز به آن پرداخته شد، اگر چه گزارش حاضر در سال ۱۳۸۹ بهنظر خیلی بدبینانه است، اما باید منتظر گزارش مربوط به سال ۱۳۹۰ بود. سالی که در آن هدفمندی یارانهها شکوفا شد، انفجار قیمت ارز و طلا رخ داد، بازار مسکن آرام آرام از رکود خود خارج شد و… . با توجه به تورم فوقالعاده سال ۱۳۹۰ که توسط بانک مرکزی نزدیک به ۲۲درصد اعلام شده است، بهنظر میرسد وضعیت مصرف و درآمد و… در سال ۱۳۹۰ از این نیز بغرنجتر باشد، چراکه همین مرجعی که تورم ۲۲درصدی را برای سال ۱۳۹۰ اعلام کرده، تورم را در سال ۱۳۸۹ تنها ۱۲درصد اعلام کرده بود، اگر با همین نسبت به وضعیت درآمد و هزینه و بودجه خانوارها در سال ۱۳۹۰ توجه شود، اوضاع کاملا متفاوت خواهد بود.
موضوع گرانی، ناتوانی خانوادهها در مصرف و بیکاری موضوعی نیست که در سال ۱۳۹۱ دیگر یک ادعا از سوی کارشناسان باشد، از ائمه جمعه تا کارشناسان و حتی خود مسوولان دولتی به آن اذعان دارند.
اما کسی در سال ۱۳۹۱ از آن اقتصاددانانی که متاسفانه بعضا بهدلیل انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت نهم آن روزها به سیاهنمایی متهم میشدند و متاسفانه به «بزغاله» بودن نیز متهم شدند، یادی نمیکند.
خانوادهها با این دولت و آن دولت کاری ندارند، بسیاری از آنها اصلا در جریان مسایل سیاسی هم نیستند، خانوادهها بیکاری فرزندان خود را میبینند، سفرههایی که روز به روز کوچکتر شده، تغییرات فرهنگی و الگو زندگی که خود را در افزایش تعداد خانههای مجردی نشان میدهد و… را از نزدیک لمس میکنند. اینها آنقدر روشن و ملموس هستند که حتی آمارهای قطره چکانی دولت هم به آنها اذعان دارند.
———————–
این مطلب در ماهنامه صنعت و توسعه شماره ۵۱ مورخ خرداد ۱۳۹۱ منتشر شد
سوالی داشتم در مورد آمار ارایه شده.چرا مصرف مواد غذایی در واحد خانوار اعلام شده؟مگر نه این که تعداد افراد خانوار کم شده است؟بهتر بود که مصرف مواد غذایی،مثلا گوشت به ازای یک نفر در سال بیان شود تا قضاوت ممکن باشد.
دوست عزیز
در میان تیتر سفره ها چگونه اب رفتند در پاراگراف های دوم، سوم و ششم به این نکته دقیقا اشاره شده است.
با سلام
مقاله تحلیلی جالبی بود که همراه با آمارهای معتبر قابل لمس تر شد
خواستم با توجه به پیگیری شما در این آمار و ارقام در مورد اینکه چرا با توجه به اینکه از این ۳۳ سال بعد از انقلاب جمعیت حدود دو برابر شده و آن طوری که ظاهرا” ( آمار واقعی ندارم) خانه و آپارتمان ساخته شده در شهر ها و شهرستانها بنظر حداقل ۶تا ۷ برابر شده این مطلب را چگونه توضیح میدهید با توجه به اینکه ذکر کردید که تعداد صاحبخانه هاطی این مدت حتی کمتر شده اند( کخ من قکر می کردم که تعداد صاحب خانه ها در این مدت ۳۳ سال بیشر باید شده باشد و یا اینکه تعداد کسانی که صاحب چند خانه و آپارتمان هستند بیشتر از قبل است و یا اینکه متوسط متراژ واحد های خانه و آپارتمان نسبت به قبل کمتر شده و….
لطفا چنانچه توضیحی که منطبق بر آمار و ارقام باشد در این مورد ذکر کنید متشکر میشوم
چه خوب می شد اگه پرینت ورژن یا پی دی اف داشت
نوشته ی جالبی بود ولی کاهش رشد جمعیت ربطی به وضعیت بد اقتصادی ندارد. اکثر کشورهایی که وضع اقتصادی بدی دارند مانند هند و کشورهای آفریقایی اتفاقا رشد جمعیت بیشتری دارند. این بیشتر یک مساله ی فرهنگیه و به بالا رفتن سطح سواد مربوط میشه.
بهتر که بلکه لازم بود در مفهوم تر کردن روند آمارها، ابتدا تناسب کاهش نسبی خانوار را محاسبه و در سایر آمار ها و روند رشد یا افزایش آنها ملحوظ میشدند.
مثلاً کاهش مصرف نان از ۶۲۶ کیلو در سال ۷۹ به ۳۹۵ کیلو در سال ۱۳۹۰ رسیده، ظاهرش کاهش ۳۷ درصدی مصرف نان بنظر میاد، ولی با احتساب کاهش ۲۲ درصدی سایز خانوار طی همین مدت، کاهش واقعی مصرف نان بیشتر نزدیک ۱۵ درصده. تازه هنوز میانگین سن افراد خانوار را چون نمیدانستیم نتونستیم لحاظ کنیم، یعنی فاکتور سن و سال خودش عامل مهمی در ترکیب سبد غذایی خانوار است. حالا با این لنز دوباره اعداد و آمار را مطالعه کنید، چه تفاوتی!
موافقم، قابلیت چاپ خوب مثل پی دی اف حتماً لازمه
دوستان عزیز توضیح دادم خدمتتون که اتفاقا در گزارش به مصرف سرانه به صورت دقیق پرداخته شده است. البته این کاری بود که بنده کردم و الا امارهای رسمی همان مصرف خانوار را در نظر میگیرند نه مصرف سرانه(لااقل در آمار مورد استناد این گزارش که چنین است) در روزهای آتی هم آمارهای بیشتری از سطح سواد، سن و سال، زمینه اشتغال و… روی سایت قرار خواهم داد تا شبهه دوستان بر طرف شود.