تنها سه وزیر در کابینه جراحی بزرگ اقتصادی، اقتصاد خواندند
اینکه چقدر رشته تحصیلی متصدیان امور در سطوح درجه یک به زمینه فعالیتشان ارتباط دارد در کشوری مثل ایران کمی پیچیده است. در واقع پیچیدگی که قرار است این تناقض را برطرف کند که وزیر آموزشوپرورش الهیات خوانده و وزیر ارشاد فقه و حقوق، وزیر کار عمران خوانده و وزیر امور خارجه علوم اجتماعی، وزیر نفت سابقه وزارت بازرگانی را دارد و تحصیلاتش مدیریت دولتی است و… در این شرایط باید این پیچیدگی را اینطور حل کرد: لزوما نیاز نیست شخص وزیر تحصیلاتی در حوزه فعالیتی که بر عهده گرفته داشته باشد در حوزه مشاوران و معاونان باید تحصیلکرده مرتبط وجود داشته باشد و در واقع سابقه مدیریت بیشتر مهم است.
ماه مهر آمد. مهرماه همیشه در حافظه تاریخی ما جایگاه خاصی دارد. شاید هیچ ماهی مثل مهرماه و مردادماه برای ایرانیان آبستن تغییرات نبوده باشد؛ حال اینکه ظاهرا مهر و پاییز امسال همراه با تحول اقتصادی هم هست.
دولت احمدینژاد بالاخره باید یک روز به آنچه وعده داده عمل کند؛ همان وعدهای که موبایل به موبایل دست به دست میشد، از مصاحبه معروف احمدینژاد حرف میزنیم، وقتی هنوز در لباس شهردار تهران بود؛ دولت باید اقتصاد مملکت را سامان بدهد همین یک جمله در خاطره همه ما مانده و حالا دولت اول گذشته و دولت دوم هم دست اوست، همه منتظرند ببینند اقتصاد سامان پیدا میکند، احمدینژاد است و یک کابینه ۲۲ نفره.
اگر خود محمود احمدینژاد را فاکتور بگیریم، در بین ۲۲ عضو دیگر کابینه او شش نفر دانشآموخته رشتههای فنی- مهندسی هستند. در میان سایر رشتههای تحصیلی، اهالی فن و مهندسی در این کابینه جایگاه بهتری دارند. پس از آنها، فارغالتحصیلان الهیات و فقه و حقوق و مدیریت قرار دارند و اما اقتصادیها در این کابینه جایگاه چندان مناسبی ندارند. در واقع از بین ۲۲ عضو کابینه دولت دهم، تنها سه نفر رشتههای مرتبط با اقتصاد خواندهاند.
همین مدارک خارجی با توجه به سابقه پنج سال گذشته موقعیتهای بالقوهای هستند که ممکن است با یک نامهنگاری بالفعل شوند و حاشیههای بزرگی را برای دولتمردان درست کنند.
این موضوع هم با دیدی خوشبینانه است چراکه تحصیلات وزرای اقتصاد، بازرگانی و کشاورزی هم رشتههای ساختارشناسانه گرایش اقتصاد کلان نبوده و تنها شرطی لازم است و نه کافی. البته شاید این برای هر دولتی زیاد هم مهم قلمداد نشود چراکه بحث تجربه و هماهنگیهای سیاسی و گرایشی خود داستانی است مهم، اما توجه کنید این دولت قرار است اقتصاد ایران را با تحول اقتصادی دگرگون کند و باید اقتصاد کلان در مدیرانش نهادینه باشد.از اینرو است که کابینه ۲۲ نفره دولت دهم بیشتر از دیگر سالها زیر ذرهبین عمومی قرار گرفته تا بدانیم چه مدیرانی با چه دانشی در حال تغییر نظامهای فرسوده اقتصادی کشور هستند.
بیشترین فارغالتحصیلان هیات دولت مدرک خود را از دانشگاههای خارجی گرفتهاند. دانشگاه آزاد اسلامی با سه فارغالتحصیل، دومین مرکزی است که اهالی هیات دولت از آن مدرک گرفتهاند و پس از آن دانشگاههای علم و صنعت، تربیت مدرس و تهران هر سه با دو مورد در ردیف بعدی و دانشگاه امام صادق(ع) و موسسه امام خمینی(ره) نیز هر کدام با یک مورد در رتبههای بعدی قرار دارند.
انتصاب وزیر ارشاد که دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع) است، اگرچه هر نقدی را مطرح کند اما یک نکته دارد و آن اینکه بالاخره دانشگاه امام صادق توانست در ترکیب دولتها یک نماینده داشته باشد.
برای طرح این بحث شاید کمی دیر باشد. ایران اسلامی میخواهد مدیریت جدیدی را به دنیا معرفی کند. نکته جالب این است که در دولت نهم و دهم که بر شعار ما میتوانیم تکیه دارد، اکثر مدیران آن دانشآموخته مراکز علمی خارجی هستند.
بالاخره قرار است با این کابینه، تحول اقتصادی رقم بخورد. هدفمندکردن یارانهها، مباحث مربوط به یارانههای حوزه انرژی و… بحثهای کوچکی نیستند. طرحها و اقداماتی که کوچکترین نقصی در اجرای آن میتواند بحرانهای جدی در همه حوزهها به وجود آورد. نمونههایی از آن را به خاطر دارید و چالشهای جدی دولت که همین الان هم جاری و ساری هستند از آن جملهاند.
تازه دولت نهم و دهم به لحاظ شیوه عملکرد بیشتر دانشآموختههای داخلی را جذب کرد اما بد نیست بدانید در ترکیب همین دولت دهم دستکم پنج عضو دانشآموخته مراکز دانشگاهی خارجی هستند؛ مراکزی که در دولت دهم یکی از فارغالتحصیلان آنها برای دولت حاشیههای جدی را ایجاد کرد.
متکی که سکان دیپلماسی خارجی کشور را در دست دارد در دانشگاه الامینبنگلور هند علوم اجتماعی خوانده، وزیر ارتباطات از فرانسه مدرک گرفته و غضنفری که باید پاسخگوی وضعیت تجارت کشور باشد در سیدنی تحصیل کرده است.
بهبهانی پیرترین عضو کابینه و استاد ۷۰ ساله احمدینژاد که دانشجویانش میگویند خاطرات زیادی از دوران تحصیلش سر کلاس نقل میکرده در آمریکا تحصیل کرده است و کامران دانشجو، وزیر علوم مدرکش را از منچستر انگلیس گرفته، تحصیل در انگلیس، که سال گذشته با ادعاهای روزنامهای عربی حاشیههای جدیدی را برای دولت ایجاد کرد.
اینکه آنها مدرکشان را از کجای دنیا گرفتند، بدون شک به اشخاص مربوط است اما اولا، دولت دهم بیش از هر دولت دیگری ادعای استفاده از ظرفیتهای داخلی و بومی را دارد، دوما بیش از هر دولتی، دولت فعلی زیر ذرهبین است و همین مدارک خارجی با توجه به سابقه پنج سال گذشته موقعیتهای بالقوهای هستند که ممکن است با یک نامهنگاری بالفعل شوند و حاشیههای بزرگی را برای دولتمردان درست کنند.
به هر سو و در این نقد که از نوع دلسوزانه است، یک نکته موردنظر است و تلاش شده تا آنچه موجود است مرور شود. از اینرو این سوال مطرح میشود که آیا بهتر نیست، حالا که قرار است علوم دانشگاهی و به خصوص علوم انسانی بومی شوند، کسی متصدی این امر شود که خود دانشآموخته یک دانشگاه داخلی است؟
از طرف دیگر واقعا دانشگاههای ایرانی چه میکنند، چرا در ترکیب دولتها اینقدر فارغالتحصیلان دانشگاههای داخلی کم به چشم میخورد البته در ترکیب معاونان و مشاوران، دانشآموختگان دانشگاههای داخلی کم نیستند اما در سطوح بالا، کمتر به چشم میخورند. از سوی دیگر هم این موضوع مطرح میشود که شاید همانگونه که مسوولان ارشد نظام در سالهای طولانی بر ارتباط صنعت و دانشگاه تاکید داشتهاند هنوز این فضا از سوی دولتمردان ایجاد نشده که سهم دانشگاههای داخلی در اداره کشور تا این حد پایین است.
اینکه چقدر رشته تحصیلی متصدیان امور در سطوح درجه یک به زمینه فعالیتشان ارتباط دارد در کشوری مثل ایران کمی پیچیده است. در واقع پیچیدگی که قرار است این تناقض را برطرف کند که وزیر آموزشوپرورش الهیات خوانده و وزیر ارشاد فقه و حقوق، وزیر کار عمران خوانده و وزیر امور خارجه علوم اجتماعی، وزیر نفت سابقه وزارت بازرگانی را دارد و تحصیلاتش مدیریت دولتی است و… در این شرایط باید این پیچیدگی را اینطور حل کرد: لزوما نیاز نیست شخص وزیر تحصیلاتی در حوزه فعالیتی که بر عهده گرفته داشته باشد در حوزه مشاوران و معاونان باید تحصیلکرده مرتبط وجود داشته باشد و در واقع سابقه مدیریت بیشتر مهم است.
بیش از این وارد این بحث نمیشویم و قضاوت را به شما میسپاریم، شما میتوانید در جداول مربوطه اطلاعات بیشتری را ملاحظه کنید.
چیزی که به این رسانه بهعنوان یک روزنامه اقتصادی مربوط میشود این است که چند نفر از ۲۲ نفر اعضای هیات دولت اقتصاد خواندهاند. بالاخره قرار است با این کابینه، تحول اقتصادی رقم بخورد. هدفمندکردن یارانهها، مباحث مربوط به یارانههای حوزه انرژی و… بحثهای کوچکی نیستند. طرحها و اقداماتی که کوچکترین نقصی در اجرای آن میتواند بحرانهای جدی در همه حوزهها به وجود آورد. نمونههایی از آن را به خاطر دارید و چالشهای جدی دولت که همین الان هم جاری و ساری هستند از آن جملهاند.
شاید همه انتقادهای سیاسی به دولت در یک کفه ترازو قرار بگیرد و تنها بحث گرانی و تورم در کفه دیگر، باز هم کفه دوم سنگینی میکند. در بحث اقتصادی دوست و دشمن و منتقد و موافق وجود ندارد، همه از نامساعد بودن اوضاع اقتصاد شکایت میکنند، انتقاد مراجع، بزرگان نظام و… از آن جمله است. با این مقدمه باید بگوییم از بین ۲۲ نفر اعضای کابینه، تنها سه نفر اقتصاد خوانده اند، البته یکی از این سه نفر در این گروه جای میگیرد، چون غضنفری برنامهریزی تولید خوانده و نه اقتصاد محض!
از بررسی رشته تحصیلی اعضای هیات دولت مشخص میشود فارغالتحصیلان رشتههای فنی و مهندسی جمعا با شش مورد که با احتساب احمدینژاد به هفت مورد میرسد، بیشترین تعداد را به خود اختصاص دادند بالاخره فنی خواندهها حرف همدیگر را بهتر میفهمند.
بعد از رشتههای فنی، رشتههای مدیریت قرار دارند، فارغالتحصیلان این رشته هم پنج مورد هستند. الهیات، فقه و حقوق هم همین سه مورد هستند و در رتبه بعدی اقتصاد خواندهها قرار دارند که آنها هم سه نفر هستند یعنی آقایان: حسینی (وزیر اقتصاد و دارایی)، غضنفری (بازرگانی) و خلیلیان (وزیر جهاد کشاورزی)سه مورد هم فارغالتحصیلان رشتههای دیگر مثل زنان و زایمان (وزیر بهداشت) و نامشخص هستند.
بحثهای سیاسی که همه حاشیههای دولت را پوشانده اگر نبودند شاید هر مورد از این ۲۲ مورد برای خود حدیث مفصلی داشته باشد. به هر تقدیر کابینه دولت دهم دو فصل سرد و سخت پیشروی دارد. پاییز و زمستانی که در آن قرار است هدفمندسازی یارانهها عملیاتی شود، تحول اقتصادی با ۲۲ نفر و سه نفر اقتصاد خوانده در ترکیب هیات دولت دهم.
——————-
این مطلب در روزنامه جهان صنعت، صفحه اول، مورخ : جمعه ۰۲ مهر ۱۳۸۹ ، شماره: ۱۷۸۸ به چاپ رسید.