بازخوانی روابط نظامی ایران و لیبی در دوران جنگ تحمیلی سوداگری تسلیحاتی- سیاسی قذافی
کشوری که هرگز گزارش جزئی کمکهای نظامی و تسلیحاتی آن به ایران در جریان جنگ ایران و عراق منتشر نشد. رهبری که از یک سو امام موسی صدر را ربود، از سوی دیگر اطلاعیه علیه صدام و له ایران صادر کرد و در روزی دیگر برای وارد آوردن فشار همه جانبه به ایران برای پایان جنگ با عراق سخن گفت! با تمام این تناقضات، طی جنگ تحمیلی یکی از مهمترین متحدان کشورمان بود!
لیبی؛ این نام برای اهالی ایران ۱۳۹۰، یادآور معمر قذافی است. دیکتاتور دیوانهای که به روی مردم کشور خود آتش گشوده و آنان را به جرم اعتراض از زمین و هوا هدف گلوله قرار داده است.
اما لیبی در گذشتهای نه چندان دور، دوست و یاری ارزشمند برای کشورمان بوده است. شاید اگر ماجرای ربایش امام موسی صدر را کنار بگذاریم و به تحولات چند ماه اخیر لیبی نگاه نکنیم، این کشور از معدود کشورهایی باشد که در روزهای سخت آغازین دهه ۶۰ کنار ایران ایستاد. البته لیبی و به عبارت بهتر، معمر قذافی منافع خود را از این رابطه دنبال میکرد. منفعت طلبی قذافی را، حتی طرفداری چون محسن رفیقدوست نیز تایید میکند.
حالا سالها از پایان جنگ ایران و عراق گذشته است و آرام آرام مسئولان نظام و عهدهداران وظایف خطیر دوران دفاع مقدس، در مصاحبههایی پرده از رازهای دوران جنگ بر میدارند.
شهریور ۱۳۵۹ است، جمهوری اسلامی تازه در حال پا گرفتن است که عراق ساز ناسازگاری کوک میکند. نظام سیاسی تازه تاسیس ایران هنوز با مشکلات داخلی خود دست به گریبان است، از سوی دیگر دولتهای بزرگ و قدرتمند جهان با بدبینی به این نظام سیاسی جهان نگاه میکنند که تهاجمی نظامی به این مشکلات اضافه میشود. لیبی یکی از ۳-۴ کشور عربی بود که در این میان طرف ایران را گرفت. این زیاد عجیب نبود، از کشوری که از اولین تبریک گویندگان به ایران پس از انقلاب ۵۷ به شمار میرفت، انتظاری جز این نمیرفت.
تهاجم صدام به خاک کشورمان با مذاکرات اتحاد سوریه و لیبی همزمان شده بود و این دو کشور به دنبال یافتن جایگاهی بهتر در جهان عرب و منطقه بودند. در اواخر ماه مهر ۱۳۵۹، معمر قذافی و حافظ اسد با هدف اتحاد مذاکراتی را آغاز کرده بودند، که ایران به شدت از آن حمایت کرده بود. اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت ۱۴ مهرماه ۱۳۵۹، در نشستی مطبوعاتی گفته بود: «با سوریه، الجزایر و لیبی صمیمی و محرم اسرار یکدیگریم.»
پس از آغاز جنگ، حافظ اسد در ابتدا واکنش صریحی نشان نداد. در مقابل معمر قذافی، ۲۰ روز پس از آغاز رسمی تهاجم عراق علیه ایران در ۲۹ شهریور ۱۳۵۹، پیامی را برای حکام کشورهای عربی فرستاد. معمر قذافی در این پیام به طور آشکار از کشورهای عربی خواست تا به جای اینکه در کنار ایالات متحده آمریکا علیه “برادران مسلمان ایرانی” وارد جنگ شوند، در کنار ایران و علیه صدام باشند. این پیام که از جمله برای پادشاه عربستان نیز فرستاده شده بود، به استفاده ایالات متحده آمریکا از خاک عربستان برای هواپیماهای جنگی نیز اشاره داشت، موضوعی که بعدها به مناقشهای بین عربستان سعودی و لیبی بدل شد. (خبرگزاری اسوشیتدپرس/۱۰ اکتبر ۱۹۸۰)
در همان روز، عراق رابطه خود را با لیبی قطع کرد و صدام، رئیس جمهور عراق علیه تصمیم لیبی موضوع گرفت. ۲۲ مهرماه، ارگان مطبوعاتی دولت وقت عراق (الجمهوریه) این اقدام لیبی ـ انتشار پیام قذافی مبنی بر همراهی با ایران ـ را «خائنانه» توصیف کرد.
همراهی لیبی با ایران اگرچه ظاهرا همراهی با خلق مسلمان ایران توصیف شده بود، اما منافعی هم برای لیبی داشت. معمر قذافی به شدت از استقرار هواپیماهای نظامی ایالات متحده آمریکا در خاک عربستان نگران بود، قذافی بار دیگر نگرانی خود را با شیوه خاص خود بروز داد و این برخورد در کنار موضع قذافی در قبال جنگ ایران و عراق به قطع رابطه لیبی با عربستان در تاریخ ششم آبان ۱۳۵۹ انجامید. در ۱۲ آبان نیز عمان با لیبی قطع رابطه کرد.
در واپسین روزهای آبان ۱۳۵۹، هاشمی رفسنجانی ایران را به مقصد لیبی ترک کرد. هاشمی در سفر خود به لیبی با معمر قذافی، جلود و سایر مقامات لیبی دیدارهای مفصلی داشت طوری که تنها با نخست وزیر لیبی چند بار دیدار کرد. در این سفر جلود آمادگی کشورش را برای همکاری همه جانبه با ایران اعلام کرد. لیبی همواره در جنگ ایران و عراق از جمهوری اسلامی دفاع و حمایت کرد. دیدار سفرا، دیپلماتها، اعضای تشکلها و… دو کشور با یکدیگر در سطح بالایی تا پایان سال ۵۹ و از آن تاریخ تا اواسط دهه شصت به همین کیفیت ادامه داشت. اما در این دیدارها، خبر رسمی در خصوص رد و معامله سلاح منتشر نمیشد. موضوعی که سالها بعد در مورد آن سخن گفته شد.
علامتهای سوال رابطه تسلیحاتی ایران و لیبی
حالا سالها از پایان جنگ ایران و عراق گذشته است و آرام آرام مسئولان نظام و عهدهداران وظایف خطیر دوران دفاع مقدس، در مصاحبههایی پرده از رازهای دوران جنگ بر میدارند.
علی اکبر ولایتی پر سابقهترین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که در ادوار دفاع مقدس و سازندگی هدایت دیپلماسی کشور را برعهده داشت، پس از گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ میگوید: «در طول جنگ لیبی حمایتهای تسلیحاتی بسیار ارزشمندی از ایران کرد.» او به نقش استراتزیک کمکهای تسلیحاتی لیبی در جنگ با عراق اشاره میکند و فراتر از آن اذعان میکند که لیبی، در کنار سوریه، یمن جنوبی و الجزیره بر اساس همپیمانی که در مخالفت با پیمان کمپ دیوید داشت، با ایران علیه صدام همپیمان شد و جنگ را از حالت عربی- فارسی خارج ساخت. (هادی خسرو شاهین، دفاع از ماجرای مک فارلین/هفته نامه مثلث، شماره هشتم، ۵ مهر۱۳۸۸) اما این حرفها امروز رایج شده، ۲۰-۲۵ سال قبل، چنین سخنانی رایج و معمول نبود.
۳۰ مهرماه ۱۳۶۳ بی بی سی چنین نوشت:« بین ایران و لیبی روابط تسلیحاتی بسیار گستردهای وجود دارد» و پس از آن غرب آغاز کرد. ایالات متحده آمریکا معتقد بود شوروی از طریق لیبی تسلیحات پیشرفتهای را به ایران انتقال میدهد. شوروی فروش اسلحه به لیبی را کتمان نمیکرد، اما مسئولیت انتقال سلاحهای ساخت شوروی از طریق لیبی به ایران را نیز نمیپذیرفت. اصل ماجرا هم بر سر مینهایی آغاز شد که دستگاههای مین یاب از ردیابی آنها ناتوان بودند. این مینهای پیشرفته ساخته کشور شوروی بودند و به عقیده آمریکاییها، قرار بود برای مین گذاری در خلیج فارس مورد استفاده قرار بگیرند.
معامله مین با سلاح شیمایی؟
در آبان ماه ۱۳۶۵، دیگر موضوع همکاری تسلیحاتی ایران و لیبی برای طرف متخاصم مسجل شده است. حمید شعبان فرمانده نیروی هوایی عراق در مصاحبه با هفتهنامه الفبا ضمن تهدید به تشدید حملات هوایی عراق میگوید: « موشکهایی که ایران از سوریه و لیبی به دست آورده، عراق را نمیترساند.»
در شهریور ۱۳۶۶، وزارت خارجه آمریکا با ارسال نامهای تهدیدآمیز به دولت لیبی، این کشور را از تحویل مینهای دریایی ساخت شوروی به ایران بر حذر داشت. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «واشنگتن به لیبی هشدار داده است که در پی دریافت سلاحهای شیمیایی از ایران در ازای تحویل مینهای دریایی پیشرفته، نباشد. واشنگتن در پیامهایی به لیبی که از طریق طرفهای ثالث تسلیم شده، به طور جدی مواضع خود را در این مورد ابراز کرده است.»
شبکه تلویزیونی ای بی سی آمریکا نیز در توضیح این خبر گفت: «منابع جاسوسی آمریکا ماه گذشته متوجه شدند که قذافی، رهبر لیبی قصد دارد مینهای پیچیده ساخت شوروی را جهت استفاده در خلیج فارس در اختیار ایران قرار دهد. این مدل مینها دارای توانایی خنثی ساختن اقدامات مینیابی میباشد.» این تلویزیون ادعا کرد:« قرار بود ایرانیها در مقابل، به لیبی تسلیحات کشنده شیمیایی جهت استفاده در جنگ لیبی با چاد تحویل دهند.»
در حالی که دولت آمریکا به این گزارش تلویزیونی و ادعاهای دولت چاد مبنی بر استفاده لیبی از سلاحهای شیمیایی استناد میکند اما شبکه تلویزیونی ای.بی .سی. آمریکا درپایان گزارش خود ادعا کرد: «علیرغم اینکه آمریکا نسبت به اهداف ایران و لیبی از معامله مین در مقابل سلاح شیمیایی آگاه میباشد، اما نمیداند که آیا چنین معاملهای اصلاً صورت گرفته است یا خیر؟»
بر همین اساس، روزنامههای لس آنجلس تایمز، نیویورک تایمز و گاردین نیز مطالب مشابهی را در خصوص رابطه تسلیحاتی ایران و لیبی در جریان جنگ ایران و عراق منتشر کردند. روزنامه نیویورک تایمز در مطلبی مدعی شد که ایالات متحده یک ماه قبل اطلاعاتی ارایه داده که طی آن ادعا شده بود لیبی به انبار مهمات ایران تبدیل شده است، مهماتی که ساخت شوروی هستند. در مقابل اطلاعاتی که نویسنده نیویورک تایمز مدعی آن شده بود، مقامات شوروی مسئولیت فروش غیرمجاز مهمات به یک کشور ثالث را نپذیرفته بودند. ایالات متحده پیشتر از ترکیه خواسته بود که روی پروازهای ایران- لیبی حساسیت بالاتری به خرج دهد، چرا که احتمال میداد این پروازها حامل تسلیحات جنگی هستند.( نیویورک تایمز، ۱۱ سپتامبر ۱۹۸۷)
کاظم خوانساری ـ سفیر ایران در لیبی ـ پیام قذافی را به هاشمی تحویل میدهد. قذافی در این پیام گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنید!
این ادعاها و اخبار در تحلیلها رایج بود اما نه ایران و نه لیبی تا پایان جنگ و تا سالها پس از آن به هیچ وجه این ادعاها را تکذیب نکردند، اگرچه این مسائل در کنار مواضع دیگر لیبی موجب شد تا نهایتا معامله رسمی سلاح بین شوروی و لیبی تا سالها معلق شود. حدودا پس از پایان سال ۷۰، لیبی هیچ خرید تسلیحاتی جدیدی از روسیه نداشت. تا سال ۱۳۸۶ که “روس آبارون اکسپورت”- تنها موسسه دولتی در زمینه صادرات تسلیحات و تجهیزات نظامی- قرارداد فروش تسلیحات به لیبی به میزان ۲,۲ میلیارد دلار را اعلام کرد. (کامرسانت، ۴ مه ۲۰۰۷- لیبی بیش از ۲ میلیارد دلار تسلیحات روسی خریداری میکند/ نووستی)
فراز و فرود رابطه نظامی با لیبی از گنجینه اسرار هاشمی
آیت الله هاشمی رفسنجانی، بیشک نقش کلیدی در رخدادهای دو دهه ابتدایی جمهوری اسلامی بازی کرده است. وی تنها شخص در تاریخ جمهوری اسلامی بهشمار میرود که پس از امام فرماندهی جنگ را برعهده داشته. مذاکرات و فرماندهی اکثر عملیات جنگ با نظر و اطلاع وی انجام میشده و بر این اساس میتوان خاطرات وی را منبعی مناسب برای دریافت وضعیت ایران و لیبی در دوران دفاع مقدس در نظر گرفت. اگرچه این اطلاعات در حد اشارههایی هستند که بعضا رمزآلود میشوند، با این حال در شرایطی که منبع دقیق و جامعی از ریز روابط نظامی ایران و لیبی وجود ندارد، همین غنیمت است!
خاطرات هاشمی در روز ۱۷ فروردین ۱۳۶۵، گویای دو نکته اساسی است، نخست آنکه لیبی به ایران ادوات جنگی داده بوده و دیگر اینکه احتمالا این ادوات روسی بودند. وی در خاطرات خود مینویسد: «عصر برای دیدن سایت موشک ضد هوایی سام۲ که از لیبی گرفتهایم، در منطقه پرندک به جنوب تهران رفتیم و تا مغرب طول کشید. خیلی وسیع و پر دردسر است. موشکهای هاک آمریکایی، خیلی جمع و جورتر است. از همان جا به خانه رفتیم. در طول راه با دکتر روحانی، مسائل جنگ را مورد بحث و مذاکره قرار دادیم.»
«متخصصان لیبی گفتهاند دستگاه پرتاب موشک آماده نیست و احتیاج به تعویض قطعه دارد. ولی افراد خودمان آن را آماده کردهاند؛ شاید نمیخواهند کمک کنند.»
۱۸ خرداد ۱۳۶۵، کاظم خوانساری ـ سفیر ایران در لیبی ـ پیام قذافی را به هاشمی تحویل میدهد. قذافی در این پیام گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنید!هاشمی نیز در پاسخ میگوید: میتوانیم به عراق ضربه کاری بزنیم.
قذافی همچنین خواستار ایجاد جبهه ضد امپریالیزم در افغانستان شده بود که هاشمی در پاسخ ضمن اشاره به بدقولی لیبیاییها در تحویل ادوات جنگی میگوید: «موشکها و هواپیماهای موعود در سفر من به لیبی را بدهند… ما آماده همکاری در آن صورت هستیم. در ضمن هاشمی از طرف لیبیایی میخواهد تا چند کشتی مهمات بفرستند.»
شاید نمیخواهند کمک کنند
اگرچه هاشمی از نخستین رجال سیاسی ایران بود که با لیبی وارد مذاکرات جدی برای گرفتن حمایت در جنگ با عراق شد، اما از لحن نوشتار وی بر میآید که نگاهی توام با خوف و رجا به لیبی داشته است. ۸ مرداد ۱۳۶۵، هاشمی از کارشکنی لیبیاییها میگوید: «متخصصان لیبی گفتهاند دستگاه پرتاب موشک آماده نیست و احتیاج به تعویض قطعه دارد. ولی افراد خودمان آن را آماده کردهاند؛ شاید نمیخواهند کمک کنند.»
۱۷ مرداد ۱۳۶۵،هاشمی همچنان با دیده شک به طرف لیبیایی نگاه میکند، او مینویسد: «به نخست وزیر گفتم به کنگرلو بگوید تا آمدن هواپیمای دوم حامل [موشک]تاو و لامپ P.R پول قطعات هاک آمریکاییها را نپردازد. شب خبر دادند هواپیمای حامل قطعات موشک اسکاد-بی از لیبی برگشته است. خوشحال شدم. از همکاری لیبیائیها مطمئن نبودم!»
۱۵ شهریور ۱۳۶۵، محسن رفیق دوست از سفر به لیبی بازگشته، فردی که خود ادعا میکند رفاقت خوبی با مقامات لیبی برقرار کرده بوده است. هاشمی دستاورد سفر وی را چنین نقل میکند: «آقای رفیق دوست که از لیبی برگشته، تلفنی خبر داد که موفق بوده و کشتی برای آوردن اجناس اعزام خواهد شد.» قاعدتا از لیبی قرار نیست جنسی شبیه به مواد غذایی وارد شود و رفیق دوست هم فرستاده مناسبی برای چنین محمولهای نیست. وقتی رفیق دوست به لیبی برود، باید با یک جنگ افزار باز گردد!
«اطلاع رسید که امروز صبح اعضای سپاه پاسداران توانستهاند موشک اسکاد- بی به بغداد شلیک کنند. خوشحال شدیم، چون مأموران لیبی اخیراً از همکاری استنکاف کردهاند و معلوم نبود که خودمان بتوانیم عمل کنیم.»
هاشمی که به شدت از حملات هوایی عراق به شهرهای شمالغرب کشور، در شب ۱۸ شهریور و ظهر ۱۹ شهریور متاثر شده است، ۱۹ شهریور ۱۳۶۵، به طور مستقیم به نقش نیروهای لیبیایی در تاسیسات نظامی ایران اشاره میکند و مینویسد: «قرار بود امشب به عراق موشک بزنیم، اما به خاطر عدم هماهنگی با ماموران لیبی به تاخیر افتاد. امروز هم عراق به تبریز و به یک کشتی حمله کرده است.»
۵ آذر ۱۳۶۵، جلسه روسای قوا در نخست وزیری برگزار میشود. با حضور علی اکبر ولایتی ـ وزیر خارجه ـ در مورد تشویق لیبی برای ارسال موشک و مهمات به ایران تصمیم گیری میشود. چهار روز بعد در ۹ آذر ۱۳۶۵، دکتر ولایتی نتایج سفر به سوریه را با هاشمی در میان میگذارد و از سخت گیریهای لیبی از دادن موشکهای موعود میگوید.
شهادت یک مامور لیبی در تاسیسات نظامی ایران
یکبار دیگر در ۲۲ آذرماه ۱۳۶۵، هاشمی به حضور مستقیم نیروهای لیبی در تاسیسات نظامی ایران در جریان دفاع مقدس اشاره میکند، وی در این باره مینویسد: «خبر رسید عراق به حومه تهران حمله کرده و پست برق و سایت [پرتاب موشک] سام آسیب دیده و گویا یک مامور لیبی شهید شده است.»
۲۱ دیماه ۱۳۶۵، مقامات ایرانی از توانمندی نیروهای نظامی ایرانی در بکارگیری تسلیحات و بینیازی از ماموران لیبی خوشحال هستند. هاشمی در این باره مینویسد: «اطلاع رسید که امروز صبح اعضای سپاه پاسداران توانستهاند موشک اسکاد- بی به بغداد شلیک کنند. خوشحال شدیم، چون مأموران لیبی اخیراً از همکاری استنکاف کردهاند و معلوم نبود که خودمان بتوانیم عمل کنیم.»
«دکتر ولایتی تلفنی اطلاع داد که قذافی گفته یک هواپیمای باری برای گرفتن امکانات جنگی بفرستیم. خبر خوبی است. حاکی از تغییر موضع لیبی دارد ـ قذافی ـ اواخر داشت تمایلی به عراق پیدا میکرد و اظهارات نامناسبی داشت. گفتم ـ هواپیما راـ زود بفرستند.»
۱ بهمن ۱۳۶۵، موسی رفان فرمانده نیروی هوایی سپاه از بینیازی واحد موشکی به کمک لیبی و دیگران و شلیک چند موشک به دست خودشان به هاشمی میگوید. وی تقاضا دارد که در یک روز دو موشک متوالی به کاخ صدام بزند. هاشمی موافقت میکند و قرار میشود، یک سایت موشک زمین به هوای چینی دراصفهان ایجاد کنند. در همین روز مکالمهای بین آیت الله خامنهای، رئیس جمهور و هاشمی رفسنجانی در خصوص سفر ناموفق ولایتی به لیبی انجام میشود.
کره را جایگزین لیبی کنید
۱۴ بهمن ۱۳۶۵، تصمیم گرفته میشود در صورت ادامه شرارتهای بغداد، یک روز در میان به بغداد موشک شلیک شود. اما طرف لیبیایی اشکالتراشی کرده است. دستوری به رفیق دوست داده میشود: «به آقای رفیق دوست گفته شد که تلاش کند تعداد بیشتری موشک از کره شمالی بگیرند. لیبی دیگر به ما موشک نمیدهد و کم کم دارد موضع ضد جنگ میگیرد. حتی سایت موشکی سام ضدهوایی را که در تهران دارد، به بهانه نقص قطعه، غیرعملیاتی کرده است.»
۲۳ مرداد ۱۳۶۶، از لیبی خبر خوش میرسد، هاشمی از تمایل احتمالی قذافی به عراق میگوید که رفع شده است: «دکتر ولایتی تلفنی اطلاع داد که قذافی گفته یک هواپیمای باری برای گرفتن امکانات جنگی بفرستیم. خبر خوبی است. حاکی از تغییر موضع لیبی دارد ـ قذافی ـ اواخر داشت تمایلی به عراق پیدا میکرد و اظهارات نامناسبی داشت. گفتم ـ هواپیما راـ زود بفرستند.» ۱ شهریور ۱۳۶۶، در جلسه سران قوا مساله مهمیدر خصوص لیبی مطرح میشود، هاشمی در این باره مینویسد: «لیبی از ما مقداری سلاح خاص خواسته است؛ موافقت شد که بدهیم. چون آنها هم بناست چیزهایی به ما بدهند.»
باید چیزهایی به لیبی بدهیم و چیزهایی بگیریم!
در قسمت قبل اشاره کردیم که ایالات متحده آمریکا چه ادعایی را راجع به معامله سلاح شیمیایی با مینهای پیشرفته بین ایران و لیبی مطرح کرده بود. در ۱۵ شهریور ۱۳۶۶، سیدمحمد کاظم خوانساری ـ سفیرایران در لیبی ـ نزد هاشمی میرود. هاشمی محتوای جلسه را کوتاه چنین مطرح میکند: «از توجه جدید لیبی به ایران و برگشت از سیاست انتقاد آمیز چند ماه پیش گفت و درباره دادن بعضی از امکانات نظامی و تعمیر هواپیماهای آنها برای جنگ چاد گفت و قرار شد در مقابل گرفتن “بعضی چیزها”، “چیزهائی” بدهیم. به آقای اکبر ترکان گفتم که همراهی کنند»
۳ آذر ۱۳۶۶، پس از انتشار مواضع ایالات متحده آمریکا علیه لیبی، بازهم لیبی موضع خویش را تغییر میدهد. سرهنگ قذافی رهبر لیبی، در سخنانی ضمن تأکید بر لزوم متوقف شدن جنگ عراق و ایران، ادامه آن را توطئه علیه اسلام، عربیت و فلسطین میخواند و میافزاید: «باید فشارها علیه ایران ادامه یابد تا جنگ را متوقف کند و لیبی برای این منظور، تمام تلاش خود را به کار خواهد گرفت.»
رفیق دوست، دوستدار رفقای لیبیایی
رفیق دوست، وزیر سپاه در دولت میرحسین موسوی علاقه زیادی به لیبیاییها داشت. در مردادماه سال ۱۳۸۷، رفیق دوست خاطرات و ماجراهای زیادی از برخورد با لیبیاییها را نقل میکند. خاطراتی که گویی محور تمام مذاکرات با لیبی خود وی بوده است.
محسن رفیق دوست وزیر سپاه در خصوص نحوه تهیه اسلحه برای جبهههای جنگ، به شهروند امروز میگوید: در سالهای بعد از انقلاب بنده سالی ۵-۶ بار به لیبی سفر میکردم. بعد از اینکه وزیر سپاه شدم یکسال به لیبی نرفتم. بعد از آن مقامات لیبی بنده را رسماً به عنوان وزیر سپاه دعوت کردند.
او بدون اشاره به تاریخ انجام این سفر میگوید: خاطرم هست در آن سفر، سردار صفوی و سردار وحید هم بودند. اولین باری بود که با لباس سپاهی میرفتیم. مقامات لیبی هم در سطح بالا استقبال کردند. قبل از اینکه به لیبی برویم جناب آقایهاشمی به من گفتند که بررسی کنید ببینید میتوانیم از لیبی موشک بگیریم یا خیر. گفتم تلاشم را میکنم. بعد برای گرفتن پیام خدمت ریاست جمهوری وقت (مقام رهبری) رسیدم. پیشنهاد آقای هاشمی رفسنجانی را به ایشان عرض کردم. فرمودند پیشنهاد خوبی است. وقتی به لیبی رفتیم ابتدا با آقای جلود، معاون آقای قذافی دیدار کردیم.
وی در ادامه مصاحبه خود با شهروند امروز میگوید: در مذاکراتمان، گفتم شما میگویید ایران امالقرای جهان اسلام است و تهران هم مرکزش. در حالیکه صدام هر روز تهران را هدف قرار میدهد و ما تجهیزات کافی برای دفاع نداریم. گفت چه میخواهید. گفتم موشک. جلود با این پیشنهاد کمی تامل کرد و گفت این کار من نیست. کار شخص قذافی است. گفتم بروید آقای قذافی را آماده کنید.
رفیق دوست در ادامه به دیدارش با قذافی اشاره و میافزاید: بعد از آن دیدار، جلود گفت کار خودت را کردی. بیایید موشکهایتان را ببرید. رفیق دوست در ادامه به کمک لیبی در خصوص برخی ادوات نظامی آمریکایی اشاره کرده و میگوید: نیروی دریایی ایران در زمان شاه، با نیرو دریایی لیبی هر دو توسط آمریکاییها درست شده و کاملاً شبیه هم بود. ما دو ناو بزرگ داشتیم که درست مثل ناوهای لیبی بود. وقتی قذافی در لیبی به مسند قدرت نشست، تجهیزات روسی را جایگزین ناوهای آمریکایی کرد. بنابراین تجهیزات ناوهایمان را از لیبی گرفتیم. با دو کشتی تجهیزات ناوها را آوردیم. در حقیقت رفاقتمان از اینجا شروع شد.
قذافی دلسوز ایران؟
اگرچه برخی معتقدند قذافی به خاطر مواضع ایران دوستانه(!) در طول جنگ ایران و عراق به ایران کمک نظامی کرده است، اما با توجه به مواضع قذافی در طول جنگ که مدام تغییر میکرد، همچنین برخی کارشکنیهای ماموران لیبیایی مستقر در ایران، به نظر میرسد رهبر لیبی بیش از اندازه شعار زده بوده است. وی اگرچه در ابتدای اغاز جنگ ایران و عراق، ضمن انتشار پیامهایی به سران کشورهای عرب از آنها رسما خواست که همراه ایران و در مقابل لیبی بایستند، اما بعدها ضمن پیشنهاد به ایران برای حمله به عربستان و درگیریهایش با این کشور مشخص شد که منافعی هم از ارسال آن پیام برای پادشاه عربستان داشته است. در واقع قذافی به شدت از استقرار هواپیماهای جنگی آمریکا در خاک عربستان آشفته بود. وی اندکی پس از انتشار پیام معروفش به سران کشورهای اسلامی، نسبت به استقرار هواپیماهای آمریکایی در عربستان هشدار داد.
در ادامه نیز مشاهده میشود که قذافی از ایران تقاضا میکند که به عربستان حمله کند! این درخواست خاص قذافی با پاسخ منفی مقامات ایران روبرو میشود، همچنین مشاهده میشود که بلافاصله پس از اقدام اقدامات بازدارنده آمریکا، لیبی مواضع متفاوتی در مقابل ایران اتخاذ میکند که خود حاکی از نوعی نگاه منفعتطلبانه است. اینها در کنار ربایش امام موسی صدر، نشانههایی از رفتار صرفا ایدئولوژیک بدست نمیدهد.
در مقابل این موضع که رابطه ایران و لیبی یک سره به نفع لیبی بوده نیز معقول به نظر نمیرسد. لیبی در جهت منافع خود که همراهی با جبهه ضد پیمان کمپ دیوید بوده حرکت کرده و ایران نیز از این فرصت سود جسته است. اگرچه بیش از ۲ دهه از پایان جنگ تحمیلی گذشته است، با این حال هنوز گزارش جامعی از روابط تسلیحاتی و نظامی ایران و لیبی منتشر نشده است.
***
منابع:
۱- خاطراتهاشمی رفسنجانی؛ کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ ” اوج دفاع ” – دفتر نشر معارف انقلاب
۲- خاطراتهاشمی رفسنجانی؛ کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۶ « دفاع و سیاست » – دفتر نشر معارف انقلاب
۳- هفته نامه شهروند امروز
۴- هفتهنامه مثلث
۵- آرشیو روزنامه جمهوری اسلامی
۶- آرشیو روزنامه اطلاعات
——————————————
این مطلب در تاریخ سه شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۰ در وبسایت تاریخ ایرانی منتشر شد.
این گزارش به نظر من درحد خود کم تا و حتا بی تاست
با درود و سپاس از زحمتی کهدر تهیه ی اش کشیده اید
و با آرزوی شادی و موفقیت روز افزون برای شما
در تداوم کار فرهنگی و روشنگرانه تان
در ضمن بهار و نوروز بر شما فرخنده و شادانه باد
انواری جان بازم که مارو با این کارای علمی و قشنگت غافل گیر کردی.
جناب قیصری و امید عزیز، لطف دارید. اینطورها که شما میگید هم نیست! به هر حال متشکرم از انگیزه ای که بهم دادید و تعریف های تعارفی شما!
تو خارق العاده ای روزنامه نگار یعنی این
درود بر شما مقاله یعنی این تحلیل تاریخی خوبی بود