بایگانی

بایگانی آگوست

فقر در ایران کمک به جهان/کمیته امداد به جمع صادر کنندگان پیوست

31 آگوست 2010 ۱ دیدگاه

Untitled-3

هفته گذشته سرپرست کمیته امداد گفته بود: جهیزیه دادن کمیته امداد به دختران دم بخت برخی از کشورها نه تنها هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری برای کشور به حساب می آید زیرا با هدف انتقال فرهنگ و الگوی جمهوری اسلامی به این کشورها انجام شده و دیپلماسی رسمی از آن سود می برد. این اظهار نظر به سرعت مورد توجه مردم قرار گرفت. شاید چون مردمی که در عوارضی و خیابان ها پول به صندوق های صدقات می ریزند تازه فهمیدند ممکن است پولی که به صندوق می ریزند تا بلاگردان خود و خانواده شان باشد، ممکن است صرف خرید کامپیوتر برای دختران کومور یا صرف خرید جهیزیه برای دختران آذربایجان شود. جالب آنکه طی چهار سال اخیر همزمان با روی کار آمدن دولت نهم، سرپرست کمیته امداد نیز که بعد از انقلاب (۲۴ سال) با حکم امام و بعد رهبری ابقا شده بود، تغییر کرد و با آمدن سرپرست جدید در برخی موارد آمار کمک ها گاه تا ۱۰۰ درصد افزایش داشته است. از طرف دیگر، کمک های کمیته امداد در حالی به کشورهای دیگر در جریان است که بعضا رفتارهای غیرعادی از سوی برخی از این کشورها می شود. یکی از آنها آتش زدن روغن های اهدایی کمیته امداد به آذربایجان بود که در سکوت خبری کسی به آن توجه نکرد. کمیته امداد ایران به برخی کشورها کمک می کند که اصولادر زمره کشورهای عقب مانده و جهان سوم هستند. برای مثال تهیه جهیزیه برای دختران کومور. تمام کشور کومور ۷۰۰ هزارنفر جمعیت دارد و حتی در کومور یک هواپیما برای سفر رئیس جمهورش سامبی که از شاگردان آیت الله مصباح نیز هست، وجود نداشت و ایران برای آمدن سامبی به ایران برایش هواپیما فرستاد.

کمیته امداد لبنان
کشوری که سید حسین نصرالله اهل آنجاست ۱۰۴۵۲ کیلومتر مربع مساحت دارد اما جمعیت آن مثل مساحتش تقریبا نصف تهران است! ممکن است ندانید، ولی همه مردم آن را مسلمانان تشکیل نمی دهند، قومیت های لبنان هم متفاوت است، برخی از آنها در ایران هم هستند. عرب ها ۶۰درصد، آسوریان و سریانی ها ۳۶درصد و ارمنی ها ۴درصد، کردها و یهودیان یک درصد از جمعیت لبنان را تشکیل می دهند. در لبنان از اواخر سال ۶۶ کمیته‎های امداد امام خمینی لبنان تاسیس و رسما شروع به کار کردند.تعداد واحدهای کمیته امداد لبنان در پایان سال۸۵ (بعد از حدود دو دهه فعالیت) ۲۰ واحد بود. تعداد ۴۶۰ شهر و روستای لبنان تحت حمایت کمیته‎های امداد قرار دارند. تمامی شاخه‎های اصلی به صورت شورایی مرکب از ۳ یا ۵ نفر اداره می‎شوند و واحد مرکزی نیز که به صورت شورای ۵ نفره اداره می‎شود، مسوولیت هماهنگی و نظارت بر کار تمامی شاخه‎ها را به عهده دارد. مجموع کمک های پرداختی به مددجویان کمیته‎های امداد لبنان در سال ۸۵ بیش از ۱/۲۳ میلیارد لیره لبنان معادل ۹۲۸/۵۳۶۴/۱ دلار (۳/۱۴۱ میلیارد ریال ) بوده است . کل خانوارهای تحت حمایت کمیته‎های امداد لبنان در پایان سال ۸۵ هفت هزار و ۴۸۶ خانوار باجمعیت ۱۶هزار و ۴۵ نفر بودند. تعداد تحت حمایت های سال ۸۵ در مقایسه با سال قبل، یعنی سال ۸۴ (۵۲۱۲ خانوار با جمعیت ۱۳۱۷۲ نفر) از نظر تعداد خانوار ۶/۴۳ درصد و از نظر جمعیت ۸/۲۱ درصد افزایش داشته است.

کمیته امداد سوریه
سوریه کشوری است با مساحت ۱۸۵هزار کیلومتر و جمعیت حدود ۵/۱۸ میلیون نفر.تعداد کل خانواده های تحت حمایت کمیته امداد سوریه در پایان سال ۸۵، ۲۱۲۶ خانوار با جمعیت ۹۲۸۹ نفر بوده. در سال ۸۵ جمع کمک های کمیته امداد سوریه ۴۷٫۸۶۲٫۱۱۱ لیره سوریه ، معادل ۸/۸ میلیارد ریال یا معادل ۹۵۷٫۲۴۲ دلار بود.
کمک ماهانه ۹۰ هزارتومانی ایران به صد هزار کارگر فلسطینی
بعداز حمله اسرائیل به فلسطین، در روز قدس و دعوت کمیته امداد با استقرار پایگاه در مکان های خاصی نسبت به جمع‎آوری کمک های مردمی جهت اهدا به مسلمانان مظلوم فلسطین اقدام کرد. ارزش ریالی کمک های جمع آوری شده برای مسلمانان مظلوم فلسطین افزون بر ۱/۴ میلیارد ریال بود. البته این کمک ها تنها گوشه ای از کمک های ایران به مردم فلسطین است. پیش از عید، نخست وزیر فلسطین از کمک ۲۵۰ میلیون دلاری ایران به تشکیلات خودگردان و فلسطینیان خبر داد. به گزارش آفتاب، اسماعیل هنیه سخنانش در شماره روز پنجشنبه روزنامه لبنانی السفیر منتشر شده، گفت: »نتیجه دیدارم از ایران حمایت مالی از فلسطین به ارزش ۲۵۰ میلیون دلار (برابر ۲۲۵ میلیارد تومان) و ارائه چند طرح برای حمایت مالی و اقتصادی مستقیم از دولت و ملت فلسطین بود.«هنیه همچنین گفت: »از جمله این کمک ها برای مثال اختصاص ۱۲۰ میلیون دلار(برابر ۱۰۸ میلیارد تومان) برای حمایت مالی از دولت فلسطین در سال ۲۰۰۷ و نیز اختصاص ۴۵ میلیون دلار برای پرداخت حقوق کارمندان سه وزارتخانه از وزارتخانه های تشکیلات خودگردان فلسطین و پرداخت مطالبات خانواده های فلسطینی برای ۶ ماه است.«هنیه که با این روزنامه لبنانی گفت و گو می کرد، افزود: »ایران پذیرفته به ۱۰۰ هزار کارگر فلسطینی در ماه ۱۰۰ دلار بپردازد و برای ۶ ماه به این کار ادامه دهد که جمع آن ۶۰ میلیون دلار می شود.« به گفته او »ایران همچنین پذیرفته به هر کدام از سه هزار ماهیگیری که از چند ماه پیش از رفتن به دریا محروم شده اند، در ماه ۱۰۰ دلار بپردازد و تا ۶ ماه به این کار ادامه دهد که جمع کل آن ۸/۱ میلیون دلار می شود.« نخست وزیر فلسطین در پایان گفت: »ایران مرکز فرهنگی فلسطین و کتابخانه هایی ملی با ارزش ۱۵ میلیون دلار خواهد ساخت و دو هزار خانه ویران شده را به ارزش کل ۲۰ میلیون دلار ترمیم خواهد کرد.«

کمیته امداد افغانستان
افغانستان کشوری با مساحت ۶۵۲ هزار کیلومتر مربع که نزدیک به ۵/۲۸ میلیون نفر جمعیت دارد. با استمرار جنگ داخلی در این کشور، امداد رسانی کمیته امداد به افغانستان از تابستان سال ۷۷ متوقف شد اما با آغاز دوران بعد از طالبان مجددا فعالیت کمیته امداد در دی ماه سال ۸۰ در شهر کابل و در سال ۸۱ در شهرهای هرات و نیمروز (زرنج) آغاز شد.در پایان سال ۸۶ تعداد ۵۲۵۲ خانوار با جمعیت ۲۱۷۷۷ نفر تحت حمایت کمیته های امداد این کشور قرار داشته اند. به علاوه در این سال ۷۴۵ خانوار شامل ۳۴۹۸ نفر دیگر نیز به صورت موردی طی یک یا دو مرحله از خدمات کمیته امداد بهره مند شده اند.

کمیته امداد آذربایجان
جمهوری آذربایجان با مساحت ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع حدود ۸ میلیون نفر(تقریبا اندازه تهران) جمعیت دارد. کمیته امداد در این کشور تعداد ۴۶۴ شهر و روستا را تحت پوشش قرار داده است. در پایان سال ۸۶ تعداد ۹۵۹۳ خانوار با جمعیتی معادل ۲۷۸۷۵ نفر به صورت دائمی تحت حمایت کمیته های امداد جمهوری آذربایجان قرار داشته اند. به علاوه در این سال کمیته امداد تعداد ۵۱۴۸ خانوار با جمعیت ۱۵۲۷۲ نفر دیگر را به صورت موردی تحت حمایت و مساعدت خود قرار داد. مجموع کمک های پرداختی به مددجویان و هزینه های اداری وعملیاتی کمیته های امداد جمهوری آذربایجان در سال ۸۶ ‎مبلغ ۱/۸۶ میلیون منات جدید(معادل ۲۲۱۱۶۹۴ دلار، معادل ۵/۲۰ میلیارد ریال) بوده‎است.

کمیته امداد تاجیکستان
تاجیکستان کشوری با مساحت ۱۴۳ هزار کیلومتر مربع و حدود ۷ میلیون نفر جمعیت است. کمیته امداد در سال ۷۳ در شهر دوشنبه افتتاح شد. در پایان سال ۸۶ تعداد ۷۱۵۴ خانوار با جمعیت ۲۷۹۶۷ نفر تحت حمایت کمیته های امداد این کشور قرار داشته اند که اکثریت آنها از خانوادهای بی‎سرپرست و مهاجرین مسلمان بودند. ضمن اینکه تعدادی از خانواده های روس تبار هم از حمایت های این نهاد برخوردارند. مجموع کمک های پرداختی به مددجویان و هزینه عملیاتی کمیته امداد تاجیکستان در سال ۸۶ بیش از ۴٫۶۱۵٫۴۵۱ سامانی معادل (۱۲٫۳ میلیارد ریال یا ۱٫۳۴۱٫۷۰۱ دلار) بوده است.

کمیته امداد کومور
به نظرتان کومور کجاست. شاید نام آن را تابه حال نشنیده باشید، اما حتما عکس رقص های عجیب و غریب افرادی که خود را شبیه مردم بدوی آفریقا آرایش کرده بودند جلوی رئیس جمهور کشورمان دیدید. رقصی در حاشیه دیدار احمدی نژاد از کومور و چند کشور آفریقایی که اواخر سال گذشته ایرنا آن را با آب و تاب زیاد و طی چند خبر منتشر کرد. کومور یک کشور است، که تاریخ اعلام موجودیتش به نیم قرن نمی رسد. کشوری با کمتر از یک میلیون نفر جمعیت، یعنی چیزی حدود ۷۹۰ هزار نفر و مساحتی حدود ۲ هزار کیلومتر مربع. برای اینکه ابعاد کومور دستتان بیاید آن را با تهران مقایسه کنید. تهران ۱۹ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و بیش از ۷ میلیون نفر جمعیت (برخی آمارها جمعیت تهران را تا ۱۲ میلیون هم منتشر کردند) همین کشور کوچک هم در جنوب شرقی آفریقا از چشم مسوولان ما مخفی نمانده و آنها به دعوت مقامات عالی رتبه کشورهای آفریقایی و با هماهنگی نمایندگی های سیاسی و فرهنگی کشورمان در کشورهای تانزانیا، کومور، سیرالئون و ماداگاسکار ارتباطات و مراودات و اقدامات اجرایی خاصی را انجام دادند.(همان کشورهایی که چند وقت پیش محمود احمدی نژاد سفری به آنها داشت) از آن جمله می توان به تاسیس دفتر کمیته امداد در کومور اشاره کرد. این دفتر در کومور فعالیت هایی نظیر سایر کشورها انجام داده است. مثل راه اندازی مرکز آموزش فنی و حرفه ای در چهار رشته: کامپیوتر، برق ساختمان، برق صنعتی، خیاطی و تجاری کمیته امداد از زمان تاسیسش در کومور بیش از ۵۰۰ خانوار محروم و دارای یتیم در کشور کومور را تحت حمایت قرار داده است. البته تعداد افراد تحت حمایت منتشر نشده است، اما اگر خانوار ها را ۵ نفری در نظر بگیریم یعنی کمیته امداد در کومور ۲۵۰۰ نفر از مجموع ۷۹۰ هزار نفر جمعیت کومور را تحت حمایت قرار داده است. البته کوموری ها هم قدر کمک های ایران را می دانند. به گزارش برنا اواخر سال گذشته احمد عبدالله محمد سامبی رئیس جمهور کومور طی سخنانی در سالن اجتماعات دفتر کمیته امداد امام خمینی(ره) در کومور از زحمات جمهوری اسلامی ایران به ویژه کمیته امداد امام خمینی(ره) در این کشور قدردانی کرد. به گزارش این خبرگزاری سامبی طی این سخنرانی ضمن بیان صحبت های رئیس جمهور ایران در زمینه فراهم کردن امکانات مناسب توسط ایران در کشور کومور، حضور کمیته امداد در کومور را برای این کشور بسیار خوشایند دانست.

سامبی شاگرد مصباح
احمد عبدالله محمد سامبی (زاده ۵ ژوئن ۱۹۵۸) معروف به آیت الله سیاستمدار و روحانی مسلمان سنی (البته در بخش بعدی می خوانید که در خاطره ای از احمدی نژاد، او سامبی را شیعه می داند!) اهل مجمع الجزایر قمر است. او در سال ۲۰۰۶ رئیس جمهور این کشور شد. به قدرت رسیدن او حاصل نخستین انتقال مسالمت آمیز قدرت در تاریخ سراسر کودتای کومور بود. او همچنین نخستین رئیس کشور کومور است که از انجوان می آید، جزیره ای که در سال ۲۰۰۱ درخواست خود برای جدا شدن از اتحاد جزایر کومور را کنار گذاشت. سامبی مانند اکثر اهالی دیگر قمر مسلمان سنی است و لقب آیت الله را به خاطر اقامت و تحصیلش در شهر قم بر او نهاده اند. او در قم در مورد نظریه سیاسی اسلامی مطالعه می کرد و گفته می شود شاگرد محمدتقی مصباح یزدی بوده است. پس از آن تحصیلاتش را در سودان و عربستان سعودی پی گرفت.

B>هواپیمای اختصاصی ایران برای آیت الله
یکی از نقدهای جدی احمدی نژاد نسبت به دولت اصلاحات، استفاده دولتمردان اصلاحات از هواپیمای تشریفاتی بود. اما در دولت احمدی نژاد هرچند خود او از هواپیمای اختصاصی پیشین استفاده نمی کرد، اما برای سامبی از ایران هواپیما فرستاده شد تا به ایران بیاید! یک سایت حامی دولت نهم خبر از آن داد که برای سفر رئیس جمهور کومور به ایران، احمدی نژاد دستور داده است که یک هواپیمای فالکون از ایران به کومور برود تا او را با خود به ایران بیاورد. این رسانه حامی احمدی نژاد که در چند ماه گذشته به انتشار برخی خاطرات از زبان دوستان و اطرافیان رئیس دولت نهم روی آورده است، نوشت: »رئیس جمهور کومور، مسلمان و شیعه است. در ایران درس خوانده و شاگرد آقای مصباح یزدی بوده. می خواست بیاید ایران؛ اما چون هواپیمای مناسبی برای آمدن به ایران در اختیار نداشت، دکتر دستور داد یک هواپیمای فالکون بفرستند تا او را بیاورد.«

آتش زدن محموله روغن در آذربایجان
در سال ۸۷ مثل سال های گذشته، دفتر خارج از کشور کمیته امداد امام خمینی(ره) (آذربایجان) محموله هایی را در قالب کمک های کالایی که همه ساله برای شهر ها و روستاهای این جمهوری مثل: باکو، لنکران، گویچای و گنجه و…. ارسال می کرد، فرستاد.اما گویا یکی از محموله های روغن نباتی که مانند سال های قبل به این جمهوری فرستاده شده بود توسط مقامات جمهوری آذربایجان در شهر لنکران به آتش کشیده شده است.

***

در بررسی جداول، نکته قابل توجه تقارن سه اتفاق مهم است. در تیرماه سال ۸۴ دولت نهم روی کار آمد، یک سال بعد و در اسفندماه سال ۸۵ برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی سرپرست کمیته امداد امام خمینی(ره) نیز تغییر کرد وحاج آقا حسین انواری بعد از حاج آقای نیری که از ابتدای تاسیس کمیته امداد (حدود ۲۴ سال) در سمت سرپرستی به خدمت مشغول بود به سمت سرپرست این کمیته منصوب شد. بررسی میزان کمک ها از سال ۸۴ به بعد نشان می دهد طی سال های۸۵ و ۸۶ و سرپرستی حاج آقای انواری، که میزان کمک ها در آنها منتشر شده است، کمک ها نسبت به سال های گذشته هر یک به طرز قابل تاملی افزایش یافته اند. این افزایش ها در برخی از کشور هایی که مددجویان آن تحت نظر کمیته امداد بودند، حدود ۱۰۰ درصد و بیش از آن بودند که نمی توان نسبت به آنها بی تفاوت بود.

افزایش فقیر در ایران، افزایش کمک های خارجی ایران
این کمک ها در حالی انجام شده گزارش رسمی از وضعیت رفاه اجتماعی در ایران حاکی از آن است که نسبت هزینه های دهک بالابه پایین در ایران از ۲۵/۱۳ در سال ۸۳ به۴۶/۱۴ در سال ۸۵ رسده است. هر چند آمار رسمی جدیدی در این باره منتشر نشده است اما با توجه به افزایش نرخ رشد تورم در دو سال اخیر قاعدتا باید این نسبت بیشتر شده باشد که نشانه افزایش شکاف طبقاتی است.
از سوی دیگر ضریب جینی از ۳۹۸/۰ درصد به ۴۱۰/۰ درصد در سال ۸۵ رسیده است که نشان می دهد توزیع درآمد نیز در ایران وضعیت مناسبی ندارد. در این سال ها در ایران نسبت دهک بالابه دهک پایین از نظر درآمدی ۱۷ برابر است، این در حالی است که این رقم در کشوری مثل پاکستان ۶ برابر و در کشوری مثل اندونزی ۷ برابر است. نسبت ۱۷ برابری به این معناست که اگر برای مثال ثروتمندترین افراد جامعه (دهک بالایی) ۱۷ تومان در اختیار داشته باشد، فقیر ترین افراد جامعه (دهک پایین) یک تومان در اختیار دارند. این به معنای سهم کم افراد فقیر از درآمدهای موجود در جامعه است. در چنین شرایطی کمک های کمیته امداد به کشورهای خارجی بعضا ۱۰۰ برابر شده است.

حضور چهره های جدید در شورا
امام خمینی در تاریخ ۱۴/۱۲/۵۷ فرمان تشکیل کمیته امداد را صادر کرد. در این حکم این ماموریت به »مهدی کروبی«، »حبیب الله عسگراولادی« و مرحوم شفیق واگذار شد. دو نفر دیگر یعنی سید رضا نیری و ابوالفضل حاجی حیدری نیز به دعوت اعضای هیات موسس به این شورا پیوستند. به این ترتیب تعداد اعضای شورا به ۵ نفر افزایش و براین اساس شیوه اداره این نهاد به صورت شورایی تعیین شد. مدتی بعد شیخ مهدی کروبی از کمیته بیرون آمد و شفیق نیز از دنیا رفت. با این حساب از سه نفری که با حکم امام مامور تشکیل کمیته شده بودند تنها عسگراولادی باقی ماند. در حال حاضر شورای مرکزی کمیته امداد امام خمینی مسوولیت کلی کارها و امور را به عهده داشته و اعضای فعلی آن عبارتند از آقایان: حبیب الله عسگراولادی، حسین انواری، سیدرضا نیری، ابوالفضل حاجی حیدری و حمید رضا ترقی.همچنان که مشخص است »حسین انواری« و »حمیدرضا ترقی« دو عضو شورا هستند که بعدها به عضویت درآمدند. ترکیب شورا تقریبا از نظر سیاسی همگی از اعضای موتلفه نیز به حساب می آیند. در این بین انتخاب حسین انواری به عنوان سرپرست جدید با توجه به اینکه وی سابقه چندانی ـ نسبت به سایر اعضا ـ در اداره کمیته نداشته است، قابل توجه است.

حمیدرضا ترقی(معاون فرهنگی)
حمیدرضا ترقی نیشابوری الاصل که روزگاری در موتلفه مشهد فعالیت می کرد و از همین شهر به عنوان نماینده راهی مجلس پنجم شد بعدها به عضویت شورای مرکزی حزب موتلفه درآمد و ارتباط نزدیکش با رسانه ها از وی چهره سخنگوی موتلفه ساخت. ترقی ۵۴ ساله سپس دفتر سیاسی حزب موتلفه را مدیریت کرد و سردبیری هفته نامه »شما« ارگان مطبوعاتی این حزب هم به وی سپرده شد. حمیدرضا ترقی، معاون امور فرهنگی کمیته نیز ظاهرا خط فکری نزدیکی به احمدی نژاد دارد. چراکه از چهار شاکی معروف روزنامه سلام که توقیف آن به فاجعه ۱۸ تیر انجامید، حمیدرضا ترقی در کنار احمدی نژاد و دانشجو (استاندار فعلی تهران) قرار گرفته بود.

حسین انواری (سرپرست فعلی)
پدر انواری از زندانیان دوران پهلوی بود در سال ۱۳۵۶ برای تکمیل تحصیلات خود به آمریکا رفت و دوره دکترا در رشته روانشناسی بالینی را آغاز کرد. همزمان با تحصیل در یک سالی که تا پیروزی انقلاب باقی مانده بود در انجمن های اسلامی شرکت داشت و به نوشته سایت کمیته امداد فعالیت های مبارزاتی نیز داشته است. پس از انقلاب، انواری تحصیل را رها کرد و به ایران بازگشت.سوابق اجرایی آن شامل: عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرمانداری کاشان، عضویت در هیات بازسازی و کمیته بررسی صلاحیت کارکنان نخست وزیری، نماینده هیات عالی نظارت در بازسازی نیروی انسانی و مسوول هماهنگی هیات های رسیدگی به تخلفات اداری و مسوول هسته گزینش نیروی انسانی در وزارت کشور، معاون اداری و مالی وزارت کشور، رئیس هیات مدیره شرکت کاغذ حساس (نام حساس با نام اسدالله عسگراولادی برادر حبیب الله عسگر اولادی پیوند خورده. این بنیاد عملابه بنیاد مستضعفان وابسته است.) انواری همچنین همکاری موثری را با سازمان حج و زیارت، شورای نگهبان و هیات مرکزی نظارت بر انتخابات کشورداشته است.

سیدرضا نیری(سرپرست سابق)
نیری از مبارزان پیش از انقلاب است. او درکوچه غریبان نزدیک بازار تهران زندگی می کرده است. در این محله مسجدی وجود داشت به نام امین الدوله در این مسجد آیت الله حاج شیخ محمدحسین زاهد نماز اقامه می کرد. آغاز فعالیت سیاسی نیری در این دوران و متاثر از آیت الله زاهد و آیت الله حق شناس بود. با تشکیل گروه مبارز هیات های موتلفه اسلامی نیری، همراه با افرادی مثل مهدی عراقی، حبیب الله عسگر اولادی، مرحوم حبیب الله شفیق به عنوان یکی از اعضای فعال و موثر آن وارد فعالیت های سیاسی و مبارزاتی شد.
برخی از فعالیت های عمده او در این دوره عبارتند از:حمایت مادی از اعتصابیون صنعت نفت و سایر اعتصابیون به همراهی جمعی از مبارزین و خیرین. ایفای نقش در برپایی نماز عید سعید فطر در قیطریه به امامت آیت الله مفتح. با ورود امام در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ نیری که عضو کمیته استقبال از امام خمینی بود، مسوولیت پشتیبانی و پذیرایی از میهمانان امام و مستقبلین را به عهده گرفت، سپس چندی بعد با پیروزی انقلاب در ۲۲بهمن سال ۱۳۵۷ مسوولیت نگهداری از سران رژیم پهلوی که دستگیر شده و در مدرسه رفاه برای محاکمه نگهداری می شدند، همچنین پشتیبانی از برخی از مراکز دولتی نظیر کمیته ها و بیمارستانها به عهده او گذاشته شد، نیری با استفاده از کمک ها و هدایای مردمی و سایر منابع، این مسوولیت را انجام می داد.نیری در شب اول ورود امام مسوولیت پذیرایی از امام و آماده کردن محل و لوازم استراحت امام را به عهده داشت.وی سپس مسوولیت جمع آوری هدایای مردمی و مصرف آن در امور ضروری مرتبط با شرایط اوایل انقلاب را به عهده گرفت و پس از صدور فرمان امام خمینی مبنی بر تاسیس کمیته امداد در ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۷ همکاری خود را با این نهاد آغاز کرد. و مدتی بعد از سوی امام به عضویت در شورای مرکزی کمیته امداد درآمد.

ابوالفضل حاج حیدری(عضو شورا)
ابوالفضل حاج حیدری دیگر عضو این شورا که در کنار عسگر اولادی و نیری از قدمای شورا به حساب می آید. او هم مثل شفیق و عسگراولادی (دو عضو هیات موسس کمیته امداد) از جمله چهره هایی است که در جریان ترور حسنعلی منصور، به وسیله فداییان اسلام دستگیر و به حبس ابد محکوم شده بود. او پس از ۱۳ سال از این حکم به همراه چهره هایی چون شهید مهدی عراقی و حبیب الله عسگر اولادی از زندان آزاد شد.

حبیب الله شفیق(عضو مرحوم شورا و از اعضای هیات موسس)
وی از مبارزان پیش از انقلاب براثر بیماری سرطان کبد در بهمن ماه ۸۴ درگذشت. وی با حکم امام از موسسان و اعضای شورای مرکزی کمیته امداد امام خمینی و با حکم رهبر انقلاب عضو هیات امنای بنیاد مستضعفان و جانبازان بود.
حبیب الله شفیق در سال ۱۳۱۰ شمسی در تهران متولد شد، پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. از سال ۱۳۲۵ در کنار تحصیل علوم دینی به کاسبی در بازار مشغول شد.
شفیق پس از درگذشت آیت الله بروجردی به همراه جمعی از دوستان هیات های موتلفه اسلامی را بنا گذارد و در شورای مرکزی آن عضویت یافت. آخرین دفعه ای که روانه زندان شد، پس از ماجرای ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت رژیم بود. او پس از تحمل دوسال حبس، در سال ۱۳۴۶ آزاد شد.
از جمله کارهای مهم شفیق، تاسیس و توسعه مدرسه رفاه بود. در کمیته استقبال از امام با حکم آیت الله مرتضی مطهری مسوولیت امور مالی را بر عهده داشت. پس از تاسیس کمیته امداد امام خمینی، با حکم امام به عضویت شورای مرکزی آن منصوب شد.

—————————–

این مطلب در روزنامه اعتماد ملی > شماره ۹۷۴ ۳۱/۴/۸۸ > صفحه ۲۱ (بورس و بازار)

۱۵۰ شرکت بزرگ ایرانی در سراشیبی سقوط/ بحران مالی و کارگری اقتصاد ایران را تهدید می کند

31 آگوست 2010 ۱ دیدگاه

Untitled-4

چهارم تیرماه سال ۸۴ محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران شد. در پایان سال ۸۴، جمعا ۴۰ هزار و ۱۴۵ نفر از کار اخراج یا قراردادشان تمدید نشد. این استارت ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بود.
البته تا پایان سال ۸۴ هنوز سیاست های جدید دولت مهرورز به طور کامل اعمال نشده بود. اما سال ۸۵ سال شکوفایی سیاست های جدید بود. در فروردین و اردیبهشت سال ۸۵ جمعا ۵۰ هزار و ۷۳۷ نفر کارگر به دلیل اتمام قرارداد کار یا اخراج، بیکار شده و به وزارت کار دادخواست ارائه کردند.
یعنی طی دو ماه ابتدایی سال ۸۵، روند اخراج ها بیش از ۱۰ هزار نفر بیشتر از ۱۲ ماهه سال ۸۴ بوده است. در سال ۸۵، روند اخراج ها و بیکاری ها ادامه یافت تا در اواخر سال ۸۵ و اوایل سال ۸۶، اعتراضات کارگری به طرز چشمگیری افزایش یافت.
کارگرانی که تا پیش از آن با تسامح و آرامش قصد بازپس گیری حقوق خود را داشتند، بعد از اخراج های گسترده و بیکاری های وسیعی که در بهار سال ۸۵ رخ داد، به سمت اعتراضات کشیده شدند که در بسیاری از موارد این اعتراضات به خشونت نیز کشیده شد.
بررسی اخبار در سال های ۸۶، ۸۷ و بهار ۸۸ به خوبی رشد اعتراضات کارگری، موج دستگیری ها و بیکاری کارگران را نشان می دهد. عمده این اعتراضات در پی ورشکستگی واحدهای تولیدی است. از طرف دیگر افزایش نرخ رشد تورم، قدرت خرید کارگران را کاهش می دهد و اجبار دولت به قیمتگذاری برخی کالاها، صاحبان واحدهای تولیدی را عملادر شرایطی قرار می دهد که نتوانند حقوق کارگران خود را پرداخت کنند.

اعتراض از هفت تپه تا سمنان

بعد از گذشت نیمی از عمر دولت احمدی نژاد اعتراضات کارگری به اوج خود رسید. کارگران که اکثرا در قشر آسیب پذیر بودند با افزایش نرخ روز افزون تورم قدرت خریدشان پایین می آمد. حقوق آنها پرداخت نمی شد. کارگران به سراغ کارفرمایان می رفتند و کارفرمایان علت نابسامانی ها را سیاست های اقتصادی دولت اعلام می کردند. کارگران اما به این حرف ها کاری نداشتند، آنها مزد زحماتشان را می خواستند. پرچم به دست به استقبال احمدی نژاد در سفرهای استانی می رفتند و با سخنرانی های معروف و افشاگرانه احمدی نژاد مبنی بر برخورد با مفاسد اقتصادی و… مواجه می شدند اما این صحبت ها مرهم درد آنها نبود. در سال ۸۷ دیگر اعتراضات مسالمت آمیز برگزار نمی شد و در بسیاری از موارد به خشونت کشیده می شد. هر چه می گذشت، مدت زمان بیکاری کارگران بیشتر می شد و حقوق معوقه آنان بیشتر.

۲۰ هزار ایرانی در هفت تپه پس از نیم قرن بیکار شدند
در قسمت اعتراضات سال ۸۶ نام هفت تپه را به یاد می آورید! مشکل این کارگران تا خرداد سال ۸۷ هنوز حل نشده بود. در دو سال ۸۵ و ۸۶ کارگران نیشکر هفت تپه ۱۶ بار اقدام به اعتراض و تجمع کرد ه اند که اعتراضات پیاپی آنان به بیکار شدن یا عدم پرداخت حقوقشان بود. شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه خوزستان و کارخانه نیشکر آن زیر نظر وزارت جهاد کشاورزی اداره می شود. این مجموعه در طول نیم قرن گذشته با تولید ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار تن از ۱۳۰۰ هکتار زمین زیر کشت خود تا سال ۱۳۸۳ سالانه ۱۰درصد از نیاز مصرف شکر داخل را تولید می کرده است.در سال های نه چندان دور، شرکت نیشکر هفت تپه، تاثیرگذارترین شرکت در اقتصاد شمال خوزستان بود ولی در دو سال ۸۶ و ۸۷ به دلایل مختلف با بحران مالی گسترده روبه رو شد به گونه ای که حتی نمی توانست حقوق کارگران خود را بپردازد.

چاپخانه وزارت ارشاد
در تیرماه سال ۸۷ کارگران چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واقع در ابتدای جاده مخصوص کرج، بیش از سه هفته اعتراض کردند. به گفته برخی محافل خبری، کارگران حتی رئیس این چاپخانه را به داخل راه نمی دادند. علت اصلی این اعتراض به طور رسمی هرگز اعلام نشد. اما منابع مطلع علت این اعتراض را عدم پرداخت حقوق و مسائل صنفی عنوان کردند. این اعتراض به رغم اعلام از سوی مقامات رسمی به عدم چاپ »کتاب ماه«های تخصصی منتج شد.

اخراج در ایران برک
کارگران کارخانه ایران برک به دلیل اتمام قرارداد اخراج می شوند. یکی از کارگران این کارخانه اعلام کرد: از ابتدای تابستان۸۷، ۲۰ نفر از کارگران این کارخانه به دلیل اتمام قرارداد اخراج شدند. این کارگران که از یک تا دو سال در این کارخانه مشغول به کار بودند در حالی اخراج شدند که تنها یک ماه از انعقاد قرارداد یک ساله آنها گذشته بود.وی همچنین از احتمال اخراج ۱۵ تا ۲۰ کارگر دیگر این کارخانه خبر داد و گفت: در میان کارگران کارخانه زمزمه هایی در میان است که از ابتدای مرداد ماه نیز تعداد دیگری از کارگر اخراج می شوند. کارخانه ایران برک از واحدهای نساجی استان گیلان است.

تجمع اعتراضی فرش پارس
تیرماه ۸۷ بیش از ۲۰۰ کارگر شرکت »فرش پارس« قزوین در اعتراض به عدم دریافت چند ماه حقوق و بلاتکلیفی شغلی در مقابل کارخانه دست به تجمع زدند. عید علی کریمی فعال کارگری در قزوین گفت: مدیریت شرکت مذکور مدعی است که به دنبال تغییر ساختار در کارخانه است اما تاکنون هیچ گونه تغییری در این واحد تولیدی ایجاد نکرده و کارگران را در سرگردانی و بلاتکلیفی نگه داشته است. او با اشاره به اینکه شواهد موجود در »فرش پارس« خبر از انحلال احتمالی آن در آینده نزدیک دارد، اظهار داشت: کارخانه به حالت تعطیل درآمده و هیچ مقام مسوولی به مشکلات کارگران و شرکت رسیدگی نمی کند.

لاستیک البرز در آتش سوخت
اعتراضات کارگران کارخانه لاستیک البرز در مرداد ۸۷ شکل جدیدی به خود گرفت. دوم مرداد پس از ۱۳ روز بی توجهی به اعتراضات کارگران کارخانه لاستیک البرز این افراد دست به اقدام جدیدی زدند. کارگران این کارخانه قسمتی از کارخانه را که در جاده ساوه واقع شده است به آتش کشیدند و در این منطقه تجمع کردند. به گفته یکی از کارگران، تعداد این افراد به ۶۰۰ نفر می رسید و فریادهای اعتراض خود را به شیوه ای جدید نشان می دادند.

اعتراض هادی کار سمنان
همان روزی که کارگران کارخانه لاستیک البرز را آتش زدند، کارگران شرکت هادی کار سمنان، تولیدکننده رادیاتور مخصوص کارخانجات در اعتراض به عدم پرداخت ۲ماه از حقوقشان اعتراض کردند. شرکت هادی کار سمنان تا سال ۸۶ از بهترین تولیدکنندگان کشور بود که مشکل تولید و فروش محصولات نداشت اما با تغییر مسوول امور مالی، وضعیت این کارخانه به هم ریخت. این شرکت همچنین عیدی و پاداش سال ۸۶ کارگران را نیز پرداخت نکرده بود. این کارگران که تعدادشان به ۱۳۰ نفر می رسید از اول مرداد دست به اعتراض زدند که در دوم مرداد منجر به دخالت نیروی انتظامی شد. مدیر عامل این شرکت کارگران را تهدید کرده بود در صورت ادامه اعتراض حقوق عقب افتاده این کارگران را پرداخت نخواهد کرد.

ادامه اعتراض کارگران نازنخ و فرنخ قزوین
در نیمه مرداد کارگران مجتمع تولیدی نازنخ و فرنخ قزوین در اعتراض به عدم دریافت سه ماه حقوق در مقابل کارخانه دست به تجمع اعتراض آمیز زدند.کارگران معترض جزو ۷۰ کارگری بودند که در یکی از دو شیفت کاری کارخانه مشغول به کار بودند. پیش از آن کارگران فرنخ و نازنخ با انجام اعتراض و اعتراض سه ماه حقوق معوقه خود را دریافت کرده بودند. کارگران این بار با بستن جاده بین المللی قزوین و اجتماع در کنار شرکت، خواهان دریافت تمامی مطالبات حقوقی و برقراری نظام قانونمند حقوقی خود شدند.

کارگران کیان تایر مقابل ریاست جمهوری
به دنبال پرداخت نشدن مطالبات کارگران لاستیک البرز (کیان تایر)، صبح روز ۱۴ شهریور نزدیک به ۴۰۰ نفر از کارگران این کارخانه مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند. این تجمع اعتراضی به دنبال پرداخت نشدن وام وزارت صنایع برگزار و طی آن اعضای شورای اسلامی کار به عنوان نماینده کارگران برای گفت ‏وگو وارد نهاد ریاست جمهوری شدند. قرار بود با تصویب کمیته بحران وزارت صنایع، مبلغ یک میلیارد تومان وام بابت پرداخت مطالبات کارگران در اختیار کارخانه لاستیک البرز قرار گیرد. کارخانه ۴ میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار بود که این موضوع باعث شده بود از آبان ۸۶ دفترچه ‏های تامین اجتماعی کارگران تمدید نشود.

کارگران کیان تایر مقابل وزارت رفاه
تا آذرماه بازهم مشکل کیان تایری ها حل نشده بود، در ششم آذر سال ۸۷ جمعی از کارگران کارخانه لاستیک البرز در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق خود مقابل ساختمان وزارت رفاه و تامین اجتماعی تجمع کردند. کارگران نسبت به پرداخت نشدن حقوق خود اعتراض کرده و شعارهایی را نیز درباره لزوم مبارزه با فساد اقتصادی و مدیریت درست کارخانه صنعتی سر دادند.

کارگران نساجی سبلان، ۷ ماه بی حقوق
»طرحی که امروز افتتاح شد در منطقه ما بی ‏نظیر است و می ‏بینید که می ‏توانیم و این مساله در همه زمینه ‏ها صادق است… باید در سالیان آینده کاری کنیم که مارک خارجی پوشاک در ایران از سکه بیفتد و در عرصه ‏های جهانی، پوشاک ایرانی حرف اول را بزند… اردبیل می ‏تواند هم به لحاظ کشاورزی، هم فرهنگی و هم صنعتی بر بام ایران بنشیند و در این زمینه مدیران و مردم، همه باید با یکدیگر همکاری و همراهی کنند… من معتقدم که هنوز تا سه برابر این کار و چنین طرح ‏هایی ظرفیت داریم و باید حرکت رو به جلو خود را با تمام وجود انجام دهیم«. این مطالب بخشی از سخنان رئیس جمهور مورخ سی ‏ام شهریور ماه سال ۸۶ در مراسم افتتاح کارخانه نساجی سبلان و پیش از سفر وی به باکو بود که در جمع مدیران و حاضران افتتاح این واحد نساجی بیان شد و با پوشش بی ‏نظیر رسانه ‏های دولتی و همسو با دولت همراه شد. واحد تولیدی ای که با سرمایه ‏گذاری ۱۸۰ میلیارد تومانی قرار بود بنا بر اظهارات شاهماری، مدیرعامل این شرکت با ایجاد اشتغال برای ۵۵۰۰نفر سالیانه ۳۵ میلیون قطعه پوشاک تولید کند. با این حال داستان به نحو دیگری رقم خورد و نه تنها هیچ یک از پیش ‏بینی ‏ها محقق نشد بلکه دهم آذرماه ۸۷ با گذشت ۱۴ ماه از آن مراسم باشکوه که در آن مجری برنامه وعده داده بود افتتاح این کارخانه به جشن اشتغال و ازدواج ۵۵۰۰ جوان اردبیلی تبدیل خواهد شد به بحرانی دیگر در صنعت رو به احتضار کشور بدل شده است. کارگران این شرکت با ارسال نامه ‏ای به علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر جمهوری اسلامی ایران اظهار داشتند: سبلان پارچه پس از ۶ ماه به دلایل مدیریتی و عدم حمایت رو به بی ‏نظمی رفت.

تجمع اعتراض آمیز بازنشستگان صنعت فولاد و ذوب آهن
دوروز بعد، دوازدهم آذرماه، معترضان با تجمع در جاده زرین شهر ـ اصفهان، رفت وآمد خودروها در این جاده را با مشکل روبه رو کردند.از اول آذرماه سال ۸۷ هم چنین تجمعی در داخل شهر اصفهان که موجب بسته شدن چند خیابان شده بود به وقوع پیوسته و بازنشستگان ذوب آهن به وضعیت حقوق و مزایای خود اعتراض کرده بودند. بیش از هزار نفر از کارگران و بازنشستگان شرکت ذوب آهن اصفهان و برخی شرکت های دیگر فولادی که بیشتر آنها را بازنشستگان این شرکت ها تشکیل می دادند، این تجمع اعتراض آمیزی را برگزار کردند.

اعتراض کارگران شهرداری خرمشهر
حدود یک هفته بعد، در ۲۱ آذرماه، کارگران شهرداری خرمشهر درمقابل ساختمان شهرداری تجمع کردند. جمع آوری زباله در سطح خرمشهر متوقف و در چند نقطه شهر از جمله ورودی پل شهید جهان آرا، زباله در سطح خیابان ها رها شده بود. پس از گذشت چهار ماه از پرداخت نکردن حقوق کارکنان و کارگران شهرداری خرمشهر، از بیستم آذرماه ۸۷، شمار زیادی از کارگران شهرداری این شهر، با دست کشیدن از کار و نیز تجمع در برابر شهرداری، خواستار رسیدگی به وضعیت خود شدند.

تجمع اعتراض آمیز کارگران در قزوین
کارگران فرنخ را به یاد دارید که در مرداد ماه، سه ماه حقوق نگرفته بودند. آنها بازهم در زمستان به خیابان آمدند، چراکه دوباره سه ماه حقوق نگرفته بودند. هفتم دی ماه ۸۷، حدود هزار کارگر کارخانه ‏های فرنخ، مه نخ و نازنخ قزوین در جاده بین ‏المللی این استان دست به تجمع زدند.این کارگران در اعتراض به پرداخت نشدن سه ماه از حقوق خود دست به تجمع زدند و اقدام به بستن جاده و آتش زدن لاستیک کردند. این تجمع که ساعت ‏ها طول کشید بدون نتیجه خاصی پایان یافت و مسوولان این واحد صنعتی پرداخت حقوق این کارگران را به سال آینده واگذار کردند.

اعتراض کارگران مجتمع صنعتی تبریز
دو روز بعد در نهم دی ماه ۸۷، بیش از ۳۰۰ نفر از کارگران مجتمع صنعتی شمال غرب تبریز (تولیدکننده قطعات خودرو) به دلیل نبود نقدینگی، پرداخت نشدن حقوق و دستمزد و حق بیمه و توجه نکردن به مسائل بهداشتی و رفاهی کارگران با تجمع در کارخانه دست از کار کشیدند. کارگران مجتمع صنعتی شمال غرب تبریز خواستار برخورد جدی با مدیران این شرکت شدند و گفتند: ‏با توجه به فعالیت مطلوب این کارخانه پرداخت نکردن دستمزد کارگران توجیهی ندارد، به همین دلیل از مسوولان فرمانداری، سازمان کار، سازمان تامین اجتماعی، اداره کل صنایع و معادن و مسوولان انتظامی می ‏خواهیم که با مدیریت شرکت برخورد کنند.

اعتراض در شب های برفی

با نزدیک شدن به شب عید، کارگران پی جوی مطالبات و حقوق معوقه خود شدند. آنها که با امید بهبود شرایط به احمدی نژاد رای داده بودند از تیر ۸۴ صبر کرده بودند تا بلکه با قطع دست مافیای اقتصادی اوضاعشان بهبود پیدا کند. اما اتفاقی نیفتاد. شب عید، کارگر است و چشم خانواده که به دستان پینه بسته اش بسته شده و هیچ چیز بدتر از دستان خالی و شرمندگی کارگری نیست که یک سال و بعضا بیش از یک سال کار کرده اند اما حقوقی دریافت نکردند. همین شد که جان به لب کارگران رسید و کارگرانی که بعضا تا پیش از این حتی یک بار در اعتراض ها شرکت نکرده بودند، پلاکارد به دست گرفتند، چهار زانو در حیاط کارخانه نشستند و از ته دل شعار دادند، بلکه این بار بتوانند چیزی برای شب عید به خانه ببرند که در اکثر موارد هم چنین اتفاقی رخ نداد.

پلی اکریل
بخش تولید اکریلیک شرکت پلی اکریل ایران در اصفهان که تنها تولیدکننده اکریلیک و الیاف مصنوعی در ایران است به دلیل وارد نشدن مواد اولیه اکریلیک- که از خارج وارد می شود- تعطیل شد.یکی از کارگران اخراجی بخش اکریلیک در این خصوص گفته بود: علت اصلی این مساله، دور جدید تحریم ها علیه ایران است که شامل این مواد هم می شود. در پی این تعطیلی، مدیریت شرکت می خواهد بیش از چهارصد نفر از کارگران این واحد را از کارخانه بیرون کند. گفتنی است، همه تولیدکنندگان فرش ماشینی و چند کارخانه دیگر عمده مشتریان اکریلیک هستند

لاستیک البرز
شروع بهمن ۸۶ برای کارگران لاستیک البرز مصادف بود با آغاز اعتراضی که زمان آن حداقل به مدت یک ماه طول کشید. بیش از هزار کارگر لاستیک البرز در اعتراض به ۴ماه بی حقوقی و نیز تصمیم مدیریت به انحلال کارخانه و اخراج کارگران، کفن پوشیدند.به خاطر این اعتراض که حدود یک ماه طول کشید، مسافران مسیر اسلامشهر- تهران هر روز کارگران پلاکارد به دستی را که در محاصره عوامل انتظامی و امنیتی در درون کارخانه لاستیک البرز به دور آتش تجمع شده بودند را می دیدند. این اعتراض شبانه روزی در هوای سرد و برفی کم سابقه زمستان سال ۸۶ تهران تا آنجا ادامه یافت که مسوولان اداری اسلامشهر رسیدگی به خواسته های این کارگران را در دستور کار خود قرارداند. پرداخت مطالبات معوقه، تهیه مواد خام، از سرگیری تولید و مشخص شدن و موجودی صندوق های کارگران مهم ترین خواسته های کارگران لاستیک البرز بود.

صنایع مخابراتی راه دور ایران
کارگران کارخانه صنایع مخابراتی راه دور ایران در استان فارس نیز از جمله کارگرانی بودند که سال ۸۶ با مشکل عدم پرداخت مطالبات روبه رو بودند. این کارگران که تعداد آنها بیش از ۱۵۰۰ نفر بود تا پیش از گرفتاری بی حقوقی به ساخت انواع کارت های هوشمند سوخت مشغول بودند. صنایع مخابراتی راه دور ایران، کارخانه ای که این کارگران در آن مشغول بودند تنها مجری ساخت کارت های هوشمند سوخت کشور بود که پس از اتمام این پروژه تعطیل شد.به اعتقاد کارگران شاغل در این واحد تولیدی که ۸ ماه حقوق و مزایای معوقه از مدیریت کارخانه طلبکار بودند، عدم واگذاری پروژه جدید دلیل اصلی تعطیلی این کارخانه بود. تاخیر طولانی در پرداخت مطالبات ۸ ماه این کارگران را وادار به اعتراض در محل کار و تجمع و اعتراض در مقابل نهاددهای اداری استان کرد تجمعی که در نتیجه آن مدیران و اعضای هیات مدیره کارخانه مجبور به حضور در کمیسیون کارگری استان فارس شدند. سرانجام بخش عمده ای از مطالبات این کارگران از محل تسهیلات چند میلیارد تومانی بانکی پرداخت شد اما کارگران دیگر به کار بازنگشتند.

کارخانه آزمایش مرودشت فارس
در کارخانه آزمایش مرودشت فارس کارفرما حداقل در دو نوبت نزدیک به ۹۰ کارگر قراردادی را از کار اخراج کرد. منابع خبری اعتراض پاییزی کارگران این کارخانه را با این اخراج ها بی ارتباط نمی دانند، اعتراضی که پاییز سال۸۶ در اعتراض به عدم بازنگری در طرح طبقه بندی و احتمال تمدید نشدن قراردادهای برخی از کارگران آغاز شد. به گفته این منابع پس از این کارگران زمانی اخراج شدند که مهلت اعتبار قرارداد آنها تمام شد و کارفرما حاضر به تمدید آن نشد. البته اگر پا در میانی مسوولان استانی نبود شاید اخراج شدگان هیچ امیدی به برقراری بیمه بیکاری نداشتند، زیرا براساس آنچه که منابع خبری روایت کرده اند، برای تمام اخراج شدگان به جرم اعتراض حکم ترک کار صادر شده بود. البته بعد از پایان یافتن اعتراضات از برقراری بیمه بیکاری این کارگران که به طور میانگین از ۸ تا ۱۲ سال سابقه کار داشتنه و حالاباید در بازار آشفته کار به دنبال راهی برای تهیه لقمه نانی باشند هیچ خبر موثقی منتشر نشد.

کارخانه نورد قطعات فولادی کرج
مشکل این کارگران نیز از زمانی آغاز شد که مدیر جدید منابع انسانی کارخانه تصمیم گرفت، مسوولیت نزدیک به ۲۰۰ کارگری که به صورت قرادادی در این کارخانه کار می کردند را به شرکت های پیمانکاری بسپرد. البته به عقیده خود کارگران کارخانه نورد قطعات فولادی کرج، نقطه آغاز دردسر آنها با مدیر تازه واردی که پس از چند سال کارکردن در کارخانه های بحران زده به چم و خم امور مربوط به اخراج و تهدید منابع انسانی آشناست به زمان انحلال تنها نهاد صنفی کارگران کارخانه و توقف پیمان دسته جمعی باز می گردد. به هر حال سایه این مدیر که علاوه بر تجربه در بر خورد با کارگران، دل پری نیز از قانون کار و نویسندگان آن دارد بر سر کارگران نورد قطعات فولادی بسیار سنگینی می کند چه به ادعای خود کارگران تا کنون هر کارگری که به نشانه اعتراض به اداره کار مراجعه کرده است به تیر غیب اخراج گرفتار شده است.

کارخانه درخشان یزد
۱۲۰کارگر نساجی درخشان یزد منتظر وصول حداقل بخشی از ۲۲ ماه مطالبات معوقه خود بودند. صرف نظر از پرداخت نشدن مطالبات ۲۲ ماهه آنچه که بیشتر از همه بر گرفتاری و بدشانسی این کارگران افزود، درگیری ای بود که در اواخر سال ۸۶ میان این کارگران و نیروی انتظامی روی داد. به گفته جبار علی سلیمیان یکی از فعالان کارگری استان یزد در تاریخ ۲۱ بهمن هنگامی که اهالی یزد به اجبار یکی از سرد ترین روزهای زمستان را سپری می کردند، گروهی از کارگران این کارخانه به دلیل آنچه که تجمع غیر قانونی و بسته شدن مسیر عبور و مرور گفته می شود از سوی ماشین های آب پاش و عوامل انتظامی مورد هجوم قرار می گیرند و تعدادی از تجمع کنندگان نیز بازداشت می شوند. هر چند در فاصله کوتاهی از این ماجرا تمامی بازداشت شدگان آزاد می شوند و قضیه خاتمه می یابد اما تحمل این مساله برای کارگرانی که زیر فشار مالی و سرمای استخوان سوز یزد مجبور به تحمل برخورد فیزیکی ضابطان قانون شده اند بسیار سخت است.

نیشکر هفت تپه
فارغ از پدیده قاچاق شکر که تاکنون باعث تعطیلی کارخانه های سازنده شکر و اخراج هزاران کارگر شاغل در این واحد ها شده است، کارگران نیشکر هفت تپه در سال ۸۵ و ۸۶، در دریافت مطالبات خود با مشکل روبه رو بودند. به گفته خود کارگران که تعداد آنها حداقل از ۳ تا ۴ هزار نفر متغیر است، در دوسال ۸۵ و ۸۶ آنها برای دریافت مطالبات خود مجبور به ۱۱ بار اعتراض شدند. آخرین اعتراض این کارگران در سال ۸۶ به نیمه اسفندماه سال ۸۶ باز می گردد که دلیل آن بازهم پرداخت نشدن به موقع مطالبات معوقه کارگران بوده است. این اعتراض سرانجام بعد از چند روز پایان یافت.

مینوی تهران
شاید خاطره آخرین روزهای سال ۸۶ از ذهن هیچ کدام از جمعیت ۱۵۰۰ نفری پرسنل کارخانه مینوی تهران پاک نشود، جمعیتی که نزدیک به هزار نفر آنها را کارگران و مابقی را کارمندان و مدیران تشکیل می دهند. همزمان با نیمه دوم اسفند ماه و در حالی که حواس همگان متوجه معجزه شورایعالی کار برای دستمزد های سال ۸۷ بود، کارگران مینو در اقدامی اعتراضی و در محوطه کارخانه تجمع کردند. منابع خبری در مورد علت این اعتراض نظر های متفاوتی داشتند. عده ای معتقد بودند که شایعه پرداخت برخی مزایای نقدی بیشتر به مدیران و کارمندان باعث خشم کارگران شده است.عده دیگر دلیل خشم کارگران مینو را پایین بودن مبلغ دریافتی کارگران و محروم بودن کارگران قراردادی از برخی عرف های رایج عنوان می کردند.

——————-

این مطلب در روزنامه اعتماد ملی > شماره ۹۷۸ ۵/۵/۸۸ > صفحه ۱ (صفحه اول)

در بیمارستان مسیح دانشوری چه خبر است؟

29 آگوست 2010 ۸ دیدگاه

محاسبه تخت سی سی یو  برای اموات

شرح حال خانواده تنگ دستی که داغدار و اسیر بروکراسی بیمارستان شدند


بیمار در تاریخ ۱۵ مرداد ماه بر اساس گواهی فوتی که پزشکی قانونی صادر کرده به رحمت خدا رفته، در همان روز هم دفن شده و مسئولان بیمارستان هزینه سه روز بستری فردی که در قید حیات نیست، آنهم در تخت آی سی یو و سی سی یو را از خانواده بیمار گرفتند. خانواده تنگدستی که برای تامین هزینه های خود دست به دامان کمیته امداد هستند!

از بیمارستان تحت نظر دکتر ولایتی بعید بود….

چه حالی پیدا می کنید، وقتی بابت پرداخت هزینه های بیمار متوفی خود به بیمارستان مراجعه کنید، در حالی که بیمار شما سه روز قبل به رحمت خدا رفته است(و همان روز هم گواهی فوت صادر شده است)، در کمال حیرت سه روز بعد از مرگ متوفی شما را روی تخت آی سی یو محاسبه کنند و آنکه به جایی هم نرسد فریاد باشد.

این گزارش کوتاهی است از وضعیت ناراحت کننده ارباب رجوع کارگر فقیری که برای تامین هزینه درمان همسرش به کمیته امداد متوسل شده و با بدترین نوع برخورد از سوی متصدی پذیرش بیمارستان مواجه شده است. شاید این اتفاق در هر کشوری رخ بدهد، جای سوال نباشد، کما اینکه چنین اتفاقی در کشورهایی که ادعای اسلامی نمی کنند هم کمتر رخ می دهد، اما در ام القراء اسلام، جای تاسف دارد و دل هر مسلمانی را در این ماه مبارک به درد می آورد، امیدواریم مسئولین امر که حتما از چنین رخدادی مطلع نبودند به سرعت رسیدگی کنند. ضمن اینکه همین ابتدا متذکر می شود، که در هر سیستم مدیریتی، از مسئولین و ریاست رده بالای سیستم تا متصدیان خرد، ممکن است مشکلالتی بروز کند که مسئو.لان اصلی اصولا در جریان نباشند. و اگرنه، ریاست بیمارستان مسیح دانشوری را شخصیت شناخته شده ای چون دکتر ولایتی برعهده دارد و حتما این مشکل به دلیل ناآگاهی برخی پرسنل رخ داده که اجتناب ناپذیر هم هست.

گواهی فوت

گواهی رسمی فوت(پزشکی قانونی) به شماره ۳۱۸۵۱، ازعان می کند که بیمار مورد نظر در تاریخ ۱۵ مرداد ماه فوت کرده است. حالا چطور بیماری که در تاریخ ۱۵ مردادماه به رحمت خدا رفته و همان روز هم دفن شده، در روز های پس از دفن در تخت های سی سی یو، آی سی یو و... حضور داشته و در روز سوم(ختم) هنوز از بیمارستان ترخیص نشده است، معادله ایست که باید کامپیوتر بیمارستان مزبور آن را حل کند(البته نه مثل محاسبه صورت حساب)

ماجرا از جایی آغاز می شود که بیماری از منطقه محروم اسلامشهر برای مداوا به بیمارستان مسیح دانشجوری رسانده می شود، در تاریخ یازدهم مردادماه، بمار توسط بخش اورژانس این بیمارستان پذیرش می شود و در تاریخ ۱۵ مردادماه، از دنیا می رود. ظهر ۱۵ مرداد جنازه متوفی توسط بستگان وی تحویل گرفته می شود و گواهی فوت که تصویر آن را ملاحظه می کنید نیز این موضوع را تایید می کند.

اما در کمال حیرت، در صورتحساب بیمارستان، تا روز ۱۸ مرداد ماه، یعنی سه روز پس از مرگ فرد مورد نظر، هزینه های درمانی و تخت آی سی یو و… برای او محسابه شده است.

خانواده متوفی که از قشر ضعیف جامعه هستند، برای حل مشکل خود به متصدی مربوطه مراجعه می کنند، اما آنها که از یک طرف داغدار بودند، با طرز زشت و زننده متصدی بیمارستان رو برو می شوند که به خاطر طبقه اجتماعی این کارگر، به شدت نسبت به او بدرفتاری می کنند.

کارگر که هزینه های درمان وابسته خود را ه زحمت و حتی بخشی از آن را توسط کمیته امداد تامین کرده است، با ناامیدی به دفتر ریاست بیمارستان هدات می شود، سربازی در آنجا، وی را به مدیریت بیمارستان ارجاع می دهد، مدیریت بیمارستان ریز هزینه ها و مدارک را از کارگر گرفته و به او وعده می دهد که مشکل را حل کند، اما وابسته متوفی، بعد از مراجعه مجدد به حسابداری و تحمل دوباره برخورد زشت و زننده متصدی، متوجه می شود هیچ چیز درست نشده و بازهم باید بیش از دو و نیم میلیون تومان برای بیماری که ۱۵ مردادماه دفن شده است و تا ۱۸ مردادماه بیمارستان برایش صورت حساب صادر کرده پرداخت کند.

شرح صورت حساب

شرح صورتحساب: در بالای فیش شماره ۱۶۷۴ نوشته شده است که بیمار از تاریخ ۱۱ تا ۱۲ مرداد در بخش اورژانس، از تاریخ ۱۲ تا ۱۷ در بخش آی سی یو و از تاریخ ۱۷ تا ۱۷ مرداد در بخش سی سی یو و در همان تاریخ در بخش سی سی یو پست و سپس در سی سی یو و بعد در بخش پیوند بستری شده است، حالا به گواهی فوت توجه کنید.

او می گوید بیمار من د تاریخ ۱۵ مرداد فوت کرده(جنازه تحویل گرفته شده و دفن شده) و در تاریخ ۱۷ مرداد ختم وی برگزار شده، چطور ممکن است تا ۱۸ مرداد برای او صورت حساب صادر شود؟ و در جواب می شوند که کامپوتر ان را صادر کرده و هیچ کاری نمی شود کرد.

او که مستاصل شده است، آخرین راه چاره را مراجعه مجدد میابد، که در این راه نیز مجددا با برخورد زشت مصتدیان موجه می شود و حتی کار به انتظامات بیمارستان کشیده می شود و کارگر را با خاری از بیمارستان دور می کنند.

کارگر مزبور در گفتگو با خبرنگار ما می گوید: فقط یک چیز را می خواهم بگویم؛ درست است که ما کارگر و کشاورز هستیم، اما این طرز برخورد با ما صحیح نیست، درست است که بخشی از پول بیمارستان را کمیته امداد داده، اما بالاخره این پول از بیت المال به حساب بیمارستان ریخته شده است. مردم بچاه ای به این بیمارستان دولتی مراجعه می کنند، ایا درست است با کسی که داغدار است چنین برخوردی شود؟ من مطمئنم که آقا ولایتی(ریاست بیمارستان) از این موضوع باخر نیست، اما می خواهم به ایشان بگویم که متصدیان چه برخوردی با مراجعان می کنند، این پول برای ما زیاد است، این پول را از خانواده ای به این شکل گرفتند که شاید در ال ۳ میلیون تومان هم در آمد ندارند.

صورتحساب صندوق

صورتحساب صندوق: در این برگ، ملاحظه می شود که تاریخ پذیرش ۱۱ مرداد و تاریخ ترخیص ۱۸ مرداد ماه قید شده است.

ما هم با کامپوتر سر و کار داریم و نمی دانیم، چطور ممکن است نیروی انسانی نتواند مشکل کامپیوتری را حل کند که کارگری در مملکت اسلامی، همزمان با داغ عزیز، این چنین برا رفع مشکل خود به زحمت بیافتد.

امیدواریم، ریاست بیمارستان، آقای دکتر ولایتی که وجهه مناسبی در بین افکار عمومی از ایشان وجود دارد، دستور بدهند، به مشکل این خانواده داغدار رسیدگی شود و لااقل از آنها بابت رفتار زشتی که از سوی متصدیان شده است دلجویی شود.

—————————————————-

(+) این مطلب در روزنامه جهان صنعت