بایگانی

بایگانی آگوست

کاهش درآمدهای نفتی و واردات چگونه اقتصاد پهلوی را نابود کرد(قسمت نخست)

13 آگوست 2011 ۱ دیدگاه
۳۶ سال به عقب بازگردیم، نیمه مرداد هر سال، سالگرد یک رخداد تاریخی اقتصادی است. مجموعه اتفاقات معاصری که از نگاه بسیاری دور مانده است. انقلاب اسلامی ایران، بی‌شک ماحصل بیداری و موج بازگشت مردم به باور‌های دینی و استقلال?خواهی بود، اما در سوی دیگر و در تقابل با مردم، درباری قرار داشت که فساد اقتصادی در آن روز به روز رشد می‌کرد؛ یکی از دلایل هم همین فساد و سوءمدیریت اقتصادی دربار بود. از یک سو، مردم فوج فوج به جنبش می‌پیوستند و از دیگر سو، رژیم دیکتاتور وابسته به غرب هر روز در مداوای اقتصاد طاعون زده بیشتر ناچار می‌ماند. طاعون علایم خود را در تابستان ۱۳۵۴ نشان داد. بحران مسکن، جدال بر سر کرایه تاکسی‌ها، افزایش قیمت اقلام مصرفی و فاصله طبقاتی بیشتر شد و قشر نوکیسه‌یی شکل گرفتند؛ در یک جمله، جنس وارداتی پرزرق و برق زیاد بود، اما در سوی دیگر این ماجرا نارضایتی عمومی بود. درآمدهای نفتی طی مدت ۴ سال، به ناگاه افزایش قابل توجهی داشت، درباریان که صاحبان اصلی نفت مردم ایران بودند، هر کدام به قدر خود از این گنج جدا می‌کردند. درآمدهای نفتی که افزایش یافت، دلار رسید و واردات اوج گرفت، سال به سال واردات بیشتر شد. درباریان و وابستگان رژیم بهانه‌یی برای پر کردن جیب خود می‌خواستند. طبقه‌یی نوکیسه شکل گرفت، که حتی به بقای رژیم محل اتکای خود نیز فکر نمی‌کرد. در این بین اتفاقی افتاد که همه برنامه‌ریزی‌ها را برهم زد. همه‌چیز دست به دست هم می‌دهد، حتی اقتصاد! ناگهان در سال ۱۳۵۴، درآمد‌های نفتی که در سال گذشته (۱۳۵۳) به ۲۸۸ درصد رشد سالانه نزدیک شده بود، به نزدیک ۳درصد رسید! کشور نیز وابسته به واردات شده بود، افیون واردات در کشور جهان سومی که تنها ادعای صنعتی شدن داشت، سرانجام کار خود را کرد. اقتصاد وارداتی معتاد به نفت، نقش بر زمین شد. باز هم واردات را با همان رشد متوسط ۷۷ درصدی در سال ۱۳۵۴ (با وجود کاهش قابل توجه رشد درآمدهای نفتی) ادامه داد اما ذخیره‌ها در حال کم شدن بودند. بازدداشت‌ها آغاز شد، مبارزه با گرانفروشان و دادگاهی کردن وابستگان به دربار، حتی توزیع میوه در بازار و راه‌اندازی بازارهای روز… هیچ کدام دوای درد نبود. «واردات» افیون اقتصاد خوش خیال رژیم پهلوی دیگر کار خود را کرده بود و… سه سال بعد، رژیمی که ادعای با ثبات‌ترین رژیم خاورمیانه را داشت، با تمام غرور خود سرنگون شد. این نگاهی است گذرا، به تراژدی اقتصادی محمدرضا پهلوی در نیمه مرداد سال ۱۳۵۴، تراژدی که مطبوعات جیره خوار، چون نویسندگان رستاخیز هم نتوانستند پایان آن را تغییر دهند.
امروز و در سال ۱۳۹۰، ما می‌توانیم با مراجعه به آمارهای بانک مرکزی ارزش دقیق درآمدهای نفتی را در آن سال‌ها دریابیم. اجازه دهید از سال ۱۳۵۰ سال به سال جلو بیاییم. در سال ۱۳۵۰، درآمد نفت ایران ۳/۱۵۵ میلیارد ریال بود، این میزان در سال ۱۳۵۱، با ۷۴/۱۴ درصد افزایش به ۲/۱۷۸ میلیارد ریال رسید. سال بعد رشد درآمدهای نفتی به ۶۹/۷۴ درصد رسید، یعنی در سال ۱۳۵۲ مجموع درآمدهای نفتی ایران به ۳/۳۱۱میلیارد ریال رسید. سال بعد اما رشدی تاریخی را شاهد هستیم. درآمدهای نفتی ایران از حدود ۳۱۱ میلیارد ریال ناگهان به ۲/۱۲۰۵میلیارد ریال می‌رسد. این یعنی رشد ۱۵/۲۸۷درصدی. اما سال بعد این رشد درآمدهای نفتی رویایی متوقف می‌شد، در این سال رشد درآمدهای نفتی تنها ۴۵/۳درصد است. در سال بعد یعنی سال ۱۳۵۵ هم خبری از آن رشد درآمدهای نفتی افسانه‌یی نیست و درآمدهای نفتی رژیم وقت تنها ۱۴ درصد رشد دارد. (بانک اطلاعات سری‌های زمانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، وضع مالی دولت، درآمدهای نفتی) به بیان دیگر ما شاهد کاهش ناگهانی ۹۸ درصدی رشد درآمدهای نفتی در سال ۱۳۵۴ هستیم اما در سوی دیگر این صحنه، نمایشی دیگر برپاست.
شوق خرید اسلحه و اجناس لوکس و کیسه خالی
در هفته اول مرداد ۱۳۵۴، شاه در کنفرانس خبری هنگام ترک مکزیک ضمن اشاره به اینکه هیچ تصمیمی مبنی بر کاهش قیمت نفت ایران وجود ندارد، در پاسخ به یک خبرنگار مکزیکی که از گزارش‌های مطبوعات غربی دایر بر اینکه کشورهای نفت?خیز درآمد خود را صرف خرید کالاهای غیرضروری و اسلحه می‌کنند سخن به میان آورده و می‌گوید: «ما هرگز غافلگیر نمی‌شویم (…) ما ترجیح می?دهیم که کشورخود را منهدم کنیم ولی به دیگران نسپاریم ولی پیش از آنکه ما خود را منهدم کنیم خواهیم جنگید و برای جنگیدن نیاز به اسلحه داریم و این سیاست ما است.»گزارش مطبوعات غربی صادقانه‌تر بود. هفته‌نامه تایم در شماره مربوط به هفته اول آگوست ۱۹۷۵ در گزارشی توریست‌ها را به تهران دعوت کرده است.
این هفته‌نامه در گزارش خود از خودروهای فوق لوکس در تهران نوشته و پایتخت ایران را بهشت سواری با این دست خودروهای اشرافی توصیف کرده است. در مطبوعات کالاهای لوکس (در آن زمان) مدام تبلیغ می‌شود، تبلیغ آخرین مدل ماشین‌های تولید غرب، تلویزیون‌های رنگی جدید که بیشتر در اختیار طبقه مرفه و متوسط مرفه قرار داشت و حتی تبلیغ قایق‌های لوکس تفریحی، که قاعدتا در آن زمان تنها می‌توانست در اختیار عده‌یی خاص باشد، از آن دست هستند. مراکز تفریحی بشدت فعالند، طوری که حتی رستاخیز، ارگان رسمی حزب فرمایشی رستاخیز نیز به آن اعتراض کرده و در مطلبی تحت عنوان «بیماری مسری کاباره رفتن» در هفته سوم مرداد ۵۴ می‌نویسد: «در گیرودار قلع و قمع گرانفروش‌ها معلوم نیست چطور تابه‌حال این کاباره‌ها و رستوران‌های جاده پهلوی دم به تله ندادند» نویسنده سپس در نفی این بیماری، ادامه می‌دهد: «داداش این همه صفحه و نوار صبح تا شام که رادیو به میمنت و مبارکی بزن و بکوب دارد، این دیگر چه مرضی است که با پرداخت کلان صورتحساب هی حساب بانکی چندتا کاباره‌دار را زیاد کنی.»یرواند آبراهامیان در کتاب مشهور «ایران بین دو انقلاب» نگاهی کلان به موضوع افزایش درآمدهای نفتی و تحریک شدید اقتصادی در ایران دارد، وی می‌نویسد: «تحرک شدید اقتصادی در نتیجه تزریق دلارهای نفتی از طریق برنامه‌های بلند‌‌پروازانه توسعه به جامعه در سال ۱۳۵۳، دولت سرمایه‌گذاری‌های توسعه را سه برابر کرد و حجم پول درگردش را بیش از ۶۰ درصد افزایش داد- هنگامی که اقتصاددانان نسبت به پیامدهای خطرناک این گونه اقدامات هشدار دادند، شاه گفت سیاستمداران هرگز نباید به حرف اقتصاددانان گوش کنند.» (ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، گل محمدی- فتاحی، نی، تهران ۱۳۸۸، ص۶۱۴) به یک نمونه از این طرح‌های بلند پروازانه توجه کنید. رستاخیز در تیرماه ۵۴ می‌نویسد: «تا اردیبهشت ماه سال آینده ۳۲ پل هوایی فلزی برای عبور وسایل نقلیه و عابران در نقاط مختلف تهران نصب می‌شود و اعتبار هزینه ایجاد این پل?ها به مبلغ ۶۵۰ میلیون ریال تامین شده است. قطعات این پل‌ها در کشور بلژیک ساخته می‌شود و سپس به تهران حمل و در تقاطع‌ها مورد نصب خواهد بود.»
واردات نسیه و کاهش ارزش ریال در برابر ارز
همزمان با رشد درآمدهای نفتی، تقریبا واردات نیز با یک شیب همراه با درآمدهای نفتی در جریان است، الا در یک نقطه. در ۱۳۵۰، مجموع ارزش واردات ایران برابر با ۷/۲۰۶۰ میلیون دلار است، در سال ۱۳۵۱، ارزش واردات بیش از ۲۴ درصد رشد داشته و به ۶/۲۵۷۰ میلیون دلار می?رسد. در سال ۱۳۵۲، رشد سالانه واردات افزون بر ۴۵ درصد است و ارزش واردات به ۳۷۳۷ میلیون دلار می‌رسد. در ۱۳۵۳، شاهد رشد حدودا ۷۷ درصدی واردات هستیم، در این سال که همزمان با رشد ۲۸۷ درصدی درآمدهای نفتی رخ داده است، ارزش مجموع واردات ایران به ۶۶۱۴ میلیون دلار می‌رسد.
اما در سال ۱۳۵۴، دیگر خبری از آن رشد افسانه‌یی درآمدهای نفتی نیست، اما در این سو، واردات همچنان به رشد «ناگزیر» خود ادامه می‌دهد. در این سال واردات با رشد حدود ۸/۷۶ درصدی به ۱۱۶۹۶ میلیون دلار می?رسد. اگر چه در سال بعد، یعنی ۱۳۵۵، افزایش واردات نزدیک به نیم درصد است، اما کاهشی در آن به چشم نمی‌خورد. (بانک اطلاعات سری‌های زمانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بخش خارجی، بازرگانی خارجی، واردات، مقدار)
کاهش درآمدهای نفتی و ادامه روند صعودی واردات به کشور در حالی است که ارزش ریال در برابر دلار روز به روز کاهش می?یابد.
پیغام امروز در مرداد ۱۳۵۴، در مطلبی تحت عنوان «دفاع از ریال در مقابل دلار» می‌نویسد: «هفته گذشته {اشاره به هفته آخر تیرماه منتهی به ۳ آگوست ۱۹۷۵} در داد و ستد پولی بانک‌های ایران، دلار ۲۵ دینار گران شد. این گرانی اختصاص به دلار نداشت و پول‌های اروپایی نیز از لیره و فرانک و مارک، ترقی کرد. با توجه به سیاست مبارزه با گرانی، انتظار چنین تغییری نمی‌رفت و طبیعی است که این تغییر و نوسان چندان با تایید همراه نباشد.»نویسنده مقاله در ادامه متذکر می‌شود: «آنچه به عنوان پایه این تغییر می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، بازی‌های پولی و اعتباری است که محافظه‌کاران بین‌المللی برای زیر فشار قراردادن اقتصاد کشور‌های صاحب نفت به آن دست زدند.»همزمان با نیاز شدید کشور به واردات از یک سو و عدم رشد متناسب درآمدهای نفتی، صادرات غیر نفتی ایران نیز وضع مناسبی ندارد. اقلام اصلی صادرات غیر نفتی که در دوران فراوانی نفت فراموش شده بودند، حالا باید به داد برسند. روزنامه اطلاعات در مطلبی تحت عنوان «علل کسادی بازار فرش ایران در خارج» می‌نویسد: «تاکنون سوءاستفاده‌هایی که در این زمینه رخ داده ازجمله سوءاستفاده برخی کشورهای تولید‌کننده فرش مانند هند، پاکستان، افغانستان، شوروی، رومانی، بلغارستان از طرح‌ها و رنگ‌های فرش‌های بافت ایران در بافت فرش‌های محصولات کشورشان مطالب بسیار شنیده یا خوانده‌اید… مدتی?است عده‌یی از سرمایه?داران ایرانی به چند کشور همسایه و ممالک آسیایی که مزد کارگر در آنجا ارزان‌تر است روی آورده و در حال حاضر بعضی از آنها صاحب ده‌ها کارگاه قالیبافی با صدها کارگر مشغول به کار هستند و تنها فرش‌هایی را تولید می‌کنند که مشابه فرش‌های ایرانی باشند.»
کاهش رشد درآمدهای نفتی و رشد درآمد مالیاتی
کسری دولت در سال ۱۳۵۴، به نزدیک ۱۹۴ میلیارد ریال می‌رسد (بانک اطلاعات سری‌های زمانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، وضع مالی دولت، کسری یا مازاد) موضوع دیگری هم هست. درآمدهای دولت در سال ۱۳۵۳ برابر ۴/۱۳۹۴ میلیارد ریال است، این درآمد‌ها در سال ۱۳۵۴ با ۱۳ درصد رشد به ۱/۱۵۸۲ میلیارد ریال می‌رسد (همان، وضع مالی دولت، درآمدها). از دیگر سو پرداخت‌های دولت نیز در سال ۱۳۵۳ برابر ۳/۱۵۱۱ میلیارد ریال است که با ۱۷ درصد رشد در سال ۱۳۵۴ به ۹/۱۷۷۵ میلیارد ریال می‌رسد (همان، وضع مالی دولت، پرداخت‌ها). اینجا یک نکته وجود دارد، درآمد سالانه دولت از محل نفت، که اصلی‌ترین محل تغذیه دولت نیز به شمار می‌رود در سال ۱۳۵۴ تنها حدود ۳ درصد است، از سوی دیگر پرداخت‌های دولت نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش نیز یافته است. در بررسی سه منبع اصلی درآمد دولت وقت نتیجه جالبی حاصل می‌شود. درآمد‌های مالیاتی دولت در سال ۱۳۵۳، برابر ۲/۱۳۱ میلیارد ریال است، همچنین درآمد دولت از سایر منابع در سال ۱۳۵۳ برابر ۳/۲۲ میلیارد ریال ثبت شده است. در سال ۱۳۵۴، درآمد مالیاتی دولت با بیش از ۲۰ درصد افزایش به ۸/۱۵۷ میلیارد ریال و درآمد دولت از محل سایر منابع، با بیش از ۴۰ درصد افزایش به ۴/۳۱ میلیارد ریال می‌رسد. (همان، وضع مالی دولت، درآمدها، مالیات، سایر) اگرچه ارزش درآمدهای دولت از محل مالیات در مقابل درآمد دولت از محل فروش نفت موضوع زیاد مهمی به نظر نمی‌رسد، اما همین افزایش درآمدهای مالیاتی که در نتیجه فشار بر اصناف حاصل شده بود، بعدها مشکلاتی برای دولت وقت ایجاد کرد.
از مسافرکشی کارمندان دولت تا شناسایی کارتل سرقفلی و آپارتمان
فشار اقتصادی به مردم با وجود رشد نقدینگی افزایش یافته است، مطبوعات به طنز و کنایه، از تلاش کارمندان دولت برای تامین معاش خبر می‌دهند. روزنامه آیندگان در مردادماه در مطلبی تحت عنوان «کارمندان دولت هم مسافرکش شده?اند» می‌نویسد: «از آنجا که هیلمن‌ها تاکنون تنها به کارمندان دولت فروخته شده است کارشناسان مشغول تهیه طرحی هستند تا به نحوی موجبات سرگرمی بیشتر صاحبان هیلمن را در ادارات فراهم کنند و مانع شوند که کارمندان هیلمن‌دار دولت اتاق‌های خنک و خلوت وزارتخانه‌ها را رها کنند و در خیابان‌های تهران و در هوای داغ به مسافرکشی بیفتند».بحران مسکن دولت را زمین?گیر کرده، در گیرو‌دار تورم فوق‌العاده در کشور، مسکن به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. دولت وام‌های مسکن را به وفور بین متقاضیان توزیع می‌کند، اما باز هم علاج درد نیست. مجله خواندنی‌ها در شماره ۹۱ سال ۳۵ خود می‌نویسد: «جزییات طرح ضربتی دولت درباره مسکن اعلام شد. در این طرح از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی که قرار است ساخته شود ۱۰۰ هزار واحد به‌صورت پیش ساخته است که از کشورهای خارج وارد می‌شود.» از دیگر سو، دولت قصد دارد تا با نظارت بحران مسکن را برطرف سازد. کیهان در این باره می‌نویسد: «دولت در قیمت فروش خانه و آپارتمان برای تعدیل بهای مسکن دخالت می‌کند. با بررسی‌هایی که در وزارت مسکن و شهر‌سازی و سایر مراجع ذی?صلاح در زمینه تعیین ارزش واقعی خانه و آپارتمان شروع شد، تصمیماتی در زمینه فروش مسکن به نرخ عادلانه با سودی که از نظر مصرف‌کننده قابل پرداخت باشد گرفته خواهد شد.»همزمان با اقدامات نظارتی دولت بر بهای مسکن، روزنامه آیندگان در گزارشی در تایید عملکرد دولت وقت می‌نویسد: «شیوه برخورد مالکان شهری با مستاجران چنان تغییر کرده که بعضی از مالکان، مستاجران خانه‌های خود را فرزند یا برادر خود می?خوانند. در گذشته (مراد قبل از آغاز برنامه مبارزه با گرانفروشی) مالکان واحدهای مسکونی تهران بودند که با جمع‌آوری دلایل علیه مستاجران تقاضای تخلیه ملک خود را می‌کردند.»نشریه بورس نیز مقصر گرانی مسکن را نوعی از مافیا می‌خواند و در مطلبی تحت عنوان«کارتل سرقفلی و آپارتمان باعث افزایش قیمت‌ها شده» می‌نویسد: «به قرار اطلاعی که به کمیته ملی حمایت از مصرف‌کننده رسیده عده‌یی انگشت شمار از افراد سودجو کارتل‌هایی برای سرقفلی مغازه‌ها و اجاره آپارتمان‌ها در تهران و نقاط پر جمعیت دیگر ترتیب دادند… این امر یکی از مهم‌ترین عوامل بالا رفتن میزان سرقفلی و اجاره‌بها شده است.»در اواخر مرداد ۵۴، خواندنی‌ها با اشاره به لزوم اجرای اصل چهاردهم انقلاب ایران (که به آن در همین گزارش اشاره شده است) می‌نویسد: «وزارت مسکن و شهرسازی آمارگیری از خانه‌های خالی را در تهران آغاز کرد و آمارگران این وزارتخانه، علاوه بر آنکه از خانه‌های خالی آمار‌برداری می‌کنند نام و مشخصات مالک را هم یادداشت می‌کنند… خالی نگه‌داشتن خانه نوعی احتکار محسوب می‌شود و با مالکان مانند محتکران رفتار خواهد شد.»همزمان با بحران مسکن، بحران مصالح نیز به‌راه افتاده است، دولت سعی دارد تا با انتشار اخبار مثبت، جو روانی جامعه را
تلطیف سازد.
روزنامه خراسان می‌نویسد: «در پی شایعه کمبود سیمان در کشور و افزایش بهای آن توسط گروهی از فروشندگان سودجو، وزارت بازرگانی اعلام کرد فروش سیمان به تمام متقاضیان هیچگونه محدودیتی ندارد و برای تامین سیمان توسط شرکت معاملات خارجی به پروانه ساختمان نیاز نیست». روزنامه خراسان در ادامه می‌نویسد: «به گفته مقامات وزارت بازرگانی توزیع سیمان در سطح وسیعی آغاز شده است و موجودی انبار‌های شرکت معاملات خارجی به قدری است که تکافوی مصرف ماه‌های آینده را نیز می‌کند.»از سوی دیگر بحران گرانی میوه نیز موضوع دیگری است که مرداد ماه سال ۵۴ دولت با آن دست به گریبان است. در اواخر مردادماه بر اساس خبری که خواندنی‌ها آن را منتشر کرد «به موجب بخشنامه‌یی از سوی نخست‌وزیر به فرمانداران و مسوولان ادارات بازرگانی و معاون امور روستاها صادر شده، تاکید شده است که آن ادارات از هم‌اکنون با در نظر گرفتن زمین مناسب با همکاری یکدیگر کار ایجاد میدان?های میوه و تربار را در شهر‌ها آغاز کنند.»

ا

دامه دارد…

واردات شاهنشاهی؛ افیون اقتصاد کشور

*توجه: در کامپیوتر های مختلف ممکن است اعداد پس و پیش ممیز به صورت عکس نمایش داده شوند. برای مثال در عبارت: “درآمدهای نفتی ایران از حدود ۳۱۱ میلیارد ریال ناگهان به ۲/۱۲۰۵میلیارد ریال می‌رسد.” مراد از  ۲/۱۲۰۵ در واقع ۱۲۰۵ ممیز ۲ میلیارد است.

 بازدداشت‌ها آغاز شد، مبارزه با گرانفروشان و دادگاهی کردن وابستگان به دربار، حتی توزیع میوه در بازار و راه‌اندازی بازارهای روز... هیچ کدام دوای درد نبود. «واردات» افیون اقتصاد دیگر کار خود را کرده بود و... سه سال بعد، رژیمی که ادعای با ثبات‌ترین رژیم خاورمیانه را داشت، با تمام غرور خود سرنگون شد. // توضیح عکس: ورود کالاهای لوکس به بازار کشور که در بسیاری از موارد از عهده خرید حتی طبقه متوسط مرفه نیز خارج بود. از دوربین های عکسبرداری و فیلم برداری گرفته تا قایق های موتوری تفریحی و کاغذدیواری کانادایی

بازدداشت‌ها آغاز شد، مبارزه با گرانفروشان و دادگاهی کردن وابستگان به دربار، حتی توزیع میوه در بازار و راه‌اندازی بازارهای روز... هیچ کدام دوای درد نبود. «واردات» افیون اقتصاد دیگر کار خود را کرده بود و... سه سال بعد، رژیمی که ادعای با ثبات‌ترین رژیم خاورمیانه را داشت، با تمام غرور خود سرنگون شد. // توضیح عکس: ورود کالاهای لوکس به بازار کشور که در بسیاری از موارد از عهده خرید حتی طبقه متوسط مرفه نیز خارج بود. از دوربین های عکسبرداری و فیلم برداری گرفته تا قایق های موتوری تفریحی و کاغذدیواری کانادایی(برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید)

۳۶ سال به عقب بازگردیم، نیمه مرداد هر سال، سالگرد یک رخداد تاریخی اقتصادی است. مجموعه اتفاقات معاصری که از نگاه بسیاری دور مانده است. انقلاب اسلامی ایران، بی‌شک ماحصل بیداری و موج بازگشت مردم به باور‌های دینی و استقلال خواهی بود، اما در سوی دیگر و در تقابل با مردم، درباری قرار داشت که فساد اقتصادی در آن روز به روز رشد می‌کرد؛ یکی از دلایل هم همین فساد و سوءمدیریت اقتصادی دربار بود. از یک سو، مردم فوج فوج به جنبش می‌پیوستند و از دیگر سو، رژیم دیکتاتور وابسته به غرب هر روز در مداوای اقتصاد طاعون زده بیشتر ناچار می‌ماند. طاعون علایم خود را در تابستان ۱۳۵۴ نشان داد. بحران مسکن، جدال بر سر کرایه تاکسی‌ها، افزایش قیمت اقلام مصرفی و فاصله طبقاتی بیشتر شد و قشر نوکیسه‌یی شکل گرفتند؛ در یک جمله، جنس وارداتی پرزرق و برق زیاد بود، اما در سوی دیگر این ماجرا نارضایتی عمومی بود.

درآمدهای نفتی طی مدت ۴ سال، به ناگاه افزایش قابل توجهی داشت، درباریان که صاحبان اصلی نفت مردم ایران بودند، هر کدام به قدر خود از این گنج جدا می‌کردند. درآمدهای نفتی که افزایش یافت، دلار رسید و واردات اوج گرفت، سال به سال واردات بیشتر شد. درباریان و وابستگان رژیم بهانه‌یی برای پر کردن جیب خود می‌خواستند. طبقه‌یی نوکیسه شکل گرفت، که حتی به بقای رژیم محل اتکای خود نیز فکر نمی‌کرد. در این بین اتفاقی افتاد که همه برنامه‌ریزی‌ها را برهم زد. همه‌چیز دست به دست هم می‌دهد، حتی اقتصاد! ناگهان در سال ۱۳۵۴، درآمد‌های نفتی که در سال گذشته (۱۳۵۳) به ۲۸۸ درصد رشد سالانه نزدیک شده بود، به نزدیک ۳درصد رسید!

کشور نیز وابسته به واردات شده بود، افیون واردات در کشور جهان سومی که تنها ادعای صنعتی شدن داشت، سرانجام کار خود را کرد. اقتصاد وارداتی معتاد به نفت، نقش بر زمین شد. باز هم واردات را با همان رشد متوسط ۷۷ درصدی در سال ۱۳۵۴ (با وجود کاهش قابل توجه رشد درآمدهای نفتی) ادامه داد اما ذخیره‌ها در حال کم شدن بودند. بازدداشت‌ها آغاز شد، مبارزه با گرانفروشان و دادگاهی کردن وابستگان به دربار، حتی توزیع میوه در بازار و راه‌اندازی بازارهای روز… هیچ کدام دوای درد نبود. «واردات» افیون اقتصاد خوش خیال رژیم پهلوی دیگر کار خود را کرده بود و… سه سال بعد، رژیمی که ادعای با ثبات‌ترین رژیم خاورمیانه را داشت، با تمام غرور خود سرنگون شد. این نگاهی است گذرا، به تراژدی اقتصادی محمدرضا پهلوی در نیمه مرداد سال ۱۳۵۴، تراژدی که مطبوعات جیره خوار، چون نویسندگان رستاخیز هم نتوانستند پایان آن را تغییر دهند.

درآمدهای نفتی در فاصله ۵ سال

امروز و در سال ۱۳۹۰، ما می‌توانیم با مراجعه به آمارهای بانک مرکزی ارزش دقیق درآمدهای نفتی را در آن سال‌ها دریابیم. اجازه دهید از سال ۱۳۵۰ سال به سال جلو بیاییم. در سال ۱۳۵۰، درآمد نفت ایران ۳/۱۵۵ میلیارد ریال بود، این میزان در سال ۱۳۵۱، با ۷۴/۱۴ درصد افزایش به ۲/۱۷۸ میلیارد ریال رسید. سال بعد رشد درآمدهای نفتی به ۶۹/۷۴ درصد رسید، یعنی در سال ۱۳۵۲ مجموع درآمدهای نفتی ایران به ۳/۳۱۱میلیارد ریال رسید. سال بعد اما رشدی تاریخی را شاهد هستیم.

درآمدهای نفتی ایران از حدود ۳۱۱ میلیارد ریال ناگهان به ۲/۱۲۰۵میلیارد ریال می‌رسد. این یعنی رشد ۱۵/۲۸۷درصدی. اما سال بعد این رشد درآمدهای نفتی رویایی متوقف می‌شد، در این سال رشد درآمدهای نفتی تنها ۴۵/۳درصد است. در سال بعد یعنی سال ۱۳۵۵ هم خبری از آن رشد درآمدهای نفتی افسانه‌یی نیست و درآمدهای نفتی رژیم وقت تنها ۱۴ درصد رشد دارد. (بانک اطلاعات سری‌های زمانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، وضع مالی دولت، درآمدهای نفتی) به بیان دیگر ما شاهد کاهش ناگهانی ۹۸ درصدی رشد درآمدهای نفتی در سال ۱۳۵۴ هستیم اما در سوی دیگر این صحنه، نمایشی دیگر برپاست.

شوق خرید اسلحه و اجناس لوکس و کیسه خالی


در هفته اول مرداد ۱۳۵۴، شاه در کنفرانس خبری هنگام ترک مکزیک ضمن اشاره به اینکه هیچ تصمیمی مبنی بر کاهش قیمت نفت ایران وجود ندارد، در پاسخ به یک خبرنگار مکزیکی که از گزارش‌های مطبوعات غربی دایر بر اینکه کشورهای نفت خیز درآمد خود را صرف خرید کالاهای غیرضروری و اسلحه می‌کنند سخن به میان آورده و می‌گوید:

«ما هرگز غافلگیر نمی‌شویم (…) ما ترجیح می دهیم که کشورخود را منهدم کنیم ولی به دیگران نسپاریم ولی پیش از آنکه ما خود را منهدم کنیم خواهیم جنگید و برای جنگیدن نیاز به اسلحه داریم و این سیاست ما است.»

گزارش مطبوعات غربی صادقانه‌تر بود. هفته‌نامه تایم در شماره مربوط به هفته اول آگوست ۱۹۷۵ در گزارشی توریست‌ها را به تهران دعوت کرده است.

به یک نمونه از این طرح‌های بلند پروازانه توجه کنید. رستاخیز در تیرماه ۵۴ می‌نویسد: «تا اردیبهشت ماه سال آینده ۳۲ پل هوایی فلزی برای عبور وسایل نقلیه و عابران در نقاط مختلف تهران نصب می‌شود و اعتبار هزینه ایجاد این پل ها به مبلغ ۶۵۰ میلیون ریال تامین شده است. قطعات این پل‌ها در کشور بلژیک ساخته می‌شود و سپس به تهران حمل و در تقاطع‌ها مورد نصب خواهد بود.»

این هفته‌نامه در گزارش خود از خودروهای فوق لوکس در تهران نوشته و پایتخت ایران را بهشت سواری با این دست خودروهای اشرافی توصیف کرده است. در مطبوعات کالاهای لوکس (در آن زمان) مدام تبلیغ می‌شود، تبلیغ آخرین مدل ماشین‌های تولید غرب، تلویزیون‌های رنگی جدید که بیشتر در اختیار طبقه مرفه و متوسط مرفه قرار داشت و حتی تبلیغ قایق‌های لوکس تفریحی، که قاعدتا در آن زمان تنها می‌توانست در اختیار عده‌یی خاص باشد، از آن دست هستند.

مراکز تفریحی بشدت فعالند، طوری که حتی رستاخیز، ارگان رسمی حزب فرمایشی رستاخیز نیز به آن اعتراض کرده و در مطلبی تحت عنوان «بیماری مسری کاباره رفتن» در هفته سوم مرداد ۵۴ می‌نویسد:

«در گیرودار قلع و قمع گرانفروش‌ها معلوم نیست چطور تابه‌حال این کاباره‌ها و رستوران‌های جاده پهلوی دم به تله ندادند» نویسنده سپس در نفی این بیماری، ادامه می‌دهد: «داداش این همه صفحه و نوار صبح تا شام که رادیو به میمنت و مبارکی بزن و بکوب دارد، این دیگر چه مرضی است که با پرداخت کلان صورتحساب هی حساب بانکی چندتا کاباره‌دار را زیاد کنی.»

یرواند آبراهامیان در کتاب مشهور «ایران بین دو انقلاب» نگاهی کلان به موضوع افزایش درآمدهای نفتی و تحریک شدید اقتصادی در ایران دارد، وی می‌نویسد: «تحرک شدید اقتصادی در نتیجه تزریق دلارهای نفتی از طریق برنامه‌های بلند‌‌پروازانه توسعه به جامعه در سال ۱۳۵۳، دولت سرمایه‌گذاری‌های توسعه را سه برابر کرد و حجم پول درگردش را بیش از ۶۰ درصد افزایش داد- هنگامی که اقتصاددانان نسبت به پیامدهای خطرناک این گونه اقدامات هشدار دادند، شاه گفت سیاستمداران هرگز نباید به حرف اقتصاددانان گوش کنند.» (ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، گل محمدی- فتاحی، نی، تهران ۱۳۸۸، ص۶۱۴)

به یک نمونه از این طرح‌های بلند پروازانه توجه کنید. رستاخیز در تیرماه ۵۴ می‌نویسد: «تا اردیبهشت ماه سال آینده ۳۲ پل هوایی فلزی برای عبور وسایل نقلیه و عابران در نقاط مختلف تهران نصب می‌شود و اعتبار هزینه ایجاد این پل ها به مبلغ ۶۵۰ میلیون ریال تامین شده است. قطعات این پل‌ها در کشور بلژیک ساخته می‌شود و سپس به تهران حمل و در تقاطع‌ها مورد نصب خواهد بود.»

واردات نسیه و کاهش ارزش ریال در برابر ارز

همزمان با رشد درآمدهای نفتی، تقریبا واردات نیز با یک شیب همراه با درآمدهای نفتی در جریان است، الا در یک نقطه. در ۱۳۵۰، مجموع ارزش واردات ایران برابر با ۷/۲۰۶۰ میلیون دلار است، در سال ۱۳۵۱، ارزش واردات بیش از ۲۴ درصد رشد داشته و به ۶/۲۵۷۰ میلیون دلار می رسد. در سال ۱۳۵۲، رشد سالانه واردات افزون بر ۴۵ درصد است و ارزش واردات به ۳۷۳۷ میلیون دلار می‌رسد. در ۱۳۵۳، شاهد رشد حدودا ۷۷ درصدی واردات هستیم، در این سال که همزمان با رشد ۲۸۷ درصدی درآمدهای نفتی رخ داده است، ارزش مجموع واردات ایران به ۶۶۱۴ میلیون دلار می‌رسد.

کاهش درآمدهای نفتی و ادامه روند صعودی واردات به کشور در حالی است که ارزش ریال در برابر دلار روز به روز کاهش می یابد. پیغام امروز در مرداد ۱۳۵۴، در مطلبی تحت عنوان «دفاع از ریال در مقابل دلار» می‌نویسد: «هفته گذشته {اشاره به هفته آخر تیرماه منتهی به ۳ آگوست ۱۹۷۵} در داد و ستد پولی بانک‌های ایران، دلار ۲۵ دینار گران شد.

این گرانی اختصاص به دلار نداشت و پول‌های اروپایی نیز از لیره و فرانک و مارک، ترقی کرد. با توجه به سیاست مبارزه با گرانی، انتظار چنین تغییری نمی‌رفت و طبیعی است که این تغییر و نوسان چندان با تایید همراه نباشد.»نویسنده مقاله در ادامه متذکر می‌شود: «آنچه به عنوان پایه این تغییر می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، بازی‌های پولی و اعتباری است که محافظه‌کاران بین‌المللی برای زیر فشار قراردادن اقتصاد کشور‌های صاحب نفت به آن دست زدند.»

اما در سال ۱۳۵۴، دیگر خبری از آن رشد افسانه‌یی درآمدهای نفتی نیست، اما در این سو، واردات همچنان به رشد «ناگزیر» خود ادامه می‌دهد. در این سال واردات با رشد حدود ۸/۷۶ درصدی به ۱۱۶۹۶ میلیون دلار می رسد. اگر چه در سال بعد، یعنی ۱۳۵۵، افزایش واردات نزدیک به نیم درصد است، اما کاهشی در آن به چشم نمی‌خورد. (بانک اطلاعات سری‌های زمانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بخش خارجی، بازرگانی خارجی، واردات، مقدار)

کاهش درآمدهای نفتی و ادامه روند صعودی واردات به کشور در حالی است که ارزش ریال در برابر دلار روز به روز کاهش می یابد. پیغام امروز در مرداد ۱۳۵۴، در مطلبی تحت عنوان «دفاع از ریال در مقابل دلار» می‌نویسد: «هفته گذشته {اشاره به هفته آخر تیرماه منتهی به ۳ آگوست ۱۹۷۵} در داد و ستد پولی بانک‌های ایران، دلار ۲۵ دینار گران شد.

این گرانی اختصاص به دلار نداشت و پول‌های اروپایی نیز از لیره و فرانک و مارک، ترقی کرد. با توجه به سیاست مبارزه با گرانی، انتظار چنین تغییری نمی‌رفت و طبیعی است که این تغییر و نوسان چندان با تایید همراه نباشد.»نویسنده مقاله در ادامه متذکر می‌شود: «آنچه به عنوان پایه این تغییر می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، بازی‌های پولی و اعتباری است که محافظه‌کاران بین‌المللی برای زیر فشار قراردادن اقتصاد کشور‌های صاحب نفت به آن دست زدند.»

همزمان با نیاز شدید کشور به واردات از یک سو و عدم رشد متناسب درآمدهای نفتی، صادرات غیر نفتی ایران نیز وضع مناسبی ندارد. اقلام اصلی صادرات غیر نفتی که در دوران فراوانی نفت فراموش شده بودند، حالا باید به داد برسند. روزنامه اطلاعات در مطلبی تحت عنوان «علل کسادی بازار فرش ایران در خارج» می‌نویسد:

«تاکنون سوءاستفاده‌هایی که در این زمینه رخ داده ازجمله سوءاستفاده برخی کشورهای تولید‌کننده فرش مانند هند، پاکستان، افغانستان، شوروی، رومانی، بلغارستان از طرح‌ها و رنگ‌های فرش‌های بافت ایران در بافت فرش‌های محصولات کشورشان مطالب بسیار شنیده یا خوانده‌اید… مدتی است عده‌یی از سرمایه داران ایرانی به چند کشور همسایه و ممالک آسیایی که مزد کارگر در آنجا ارزان‌تر است روی آورده و در حال حاضر بعضی از آنها صاحب ده‌ها کارگاه قالیبافی با صدها کارگر مشغول به کار هستند و تنها فرش‌هایی را تولید می‌کنند که مشابه فرش‌های ایرانی باشند.»

کاهش رشد درآمدهای نفتی و رشد درآمد مالیاتی

در بررسی سه منبع اصلی درآمد دولت وقت نتیجه جالبی حاصل می‌شود. درآمد‌های مالیاتی دولت در سال ۱۳۵۳، برابر ۲/۱۳۱ میلیارد ریال است، همچنین درآمد دولت از سایر منابع در سال ۱۳۵۳ برابر ۳/۲۲ میلیارد ریال ثبت شده است. در سال ۱۳۵۴، درآمد مالیاتی دولت با بیش از ۲۰ درصد افزایش به ۸/۱۵۷ میلیارد ریال و درآمد دولت از محل سایر منابع، با بیش از ۴۰ درصد افزایش به ۴/۳۱ میلیارد ریال می‌رسد. (همان، وضع مالی دولت، درآمدها، مالیات، سایر)


کسری دولت در سال ۱۳۵۴، به نزدیک ۱۹۴ میلیارد ریال می‌رسد (بانک اطلاعات سری‌های زمانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، وضع مالی دولت، کسری یا مازاد) موضوع دیگری هم هست. درآمدهای دولت در سال ۱۳۵۳ برابر ۴/۱۳۹۴ میلیارد ریال است، این درآمد‌ها در سال ۱۳۵۴ با ۱۳ درصد رشد به ۱/۱۵۸۲ میلیارد ریال می‌رسد (همان، وضع مالی دولت، درآمدها).

از دیگر سو پرداخت‌های دولت نیز در سال ۱۳۵۳ برابر ۳/۱۵۱۱ میلیارد ریال است که با ۱۷ درصد رشد در سال ۱۳۵۴ به ۹/۱۷۷۵ میلیارد ریال می‌رسد (همان، وضع مالی دولت، پرداخت‌ها). اینجا یک نکته وجود دارد، درآمد سالانه دولت از محل نفت، که اصلی‌ترین محل تغذیه دولت نیز به شمار می‌رود در سال ۱۳۵۴ تنها حدود ۳ درصد است، از سوی دیگر پرداخت‌های دولت نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش نیز یافته است.

در بررسی سه منبع اصلی درآمد دولت وقت نتیجه جالبی حاصل می‌شود. درآمد‌های مالیاتی دولت در سال ۱۳۵۳، برابر ۲/۱۳۱ میلیارد ریال است، همچنین درآمد دولت از سایر منابع در سال ۱۳۵۳ برابر ۳/۲۲ میلیارد ریال ثبت شده است. در سال ۱۳۵۴، درآمد مالیاتی دولت با بیش از ۲۰ درصد افزایش به ۸/۱۵۷ میلیارد ریال و درآمد دولت از محل سایر منابع، با بیش از ۴۰ درصد افزایش به ۴/۳۱ میلیارد ریال می‌رسد. (همان، وضع مالی دولت، درآمدها، مالیات، سایر)

اگرچه ارزش درآمدهای دولت از محل مالیات در مقابل درآمد دولت از محل فروش نفت موضوع زیاد مهمی به نظر نمی‌رسد، اما همین افزایش درآمدهای مالیاتی که در نتیجه فشار بر اصناف حاصل شده بود، بعدها مشکلاتی برای دولت وقت ایجاد کرد.

رقابت برند های خودروی وارداتی در بازار ایران که از دهه 40 آغاز شد. این روند تا اواسط دهه 50 ادامه داشت. در سال 1354 وضعیت طوری شد که مجله تایم ایران را بهشت خودروهای فوق لوکس خارجی برای توریست ها خواند!/ برای دیدن تصویر در ابعاد واقعی روی آن کلیک کنید.

رقابت برند های خودروی وارداتی در بازار ایران که از دهه ۴۰ آغاز شد. این روند تا اواسط دهه ۵۰ ادامه داشت. در سال ۱۳۵۴ وضعیت طوری شد که مجله تایم ایران را بهشت خودروهای فوق لوکس خارجی برای توریست ها خواند!/ برای دیدن تصویر در ابعاد واقعی روی آن کلیک کنید.

از مسافرکشی کارمندان دولت تا شناسایی کارتل سرقفلی و آپارتمان


فشار اقتصادی به مردم با وجود رشد نقدینگی افزایش یافته است، مطبوعات به طنز و کنایه، از تلاش کارمندان دولت برای تامین معاش خبر می‌دهند. روزنامه آیندگان در مردادماه در مطلبی تحت عنوان «کارمندان دولت هم مسافرکش شده اند» می‌نویسد:

«از آنجا که هیلمن‌ها تاکنون تنها به کارمندان دولت فروخته شده است کارشناسان مشغول تهیه طرحی هستند تا به نحوی موجبات سرگرمی بیشتر صاحبان هیلمن را در ادارات فراهم کنند و مانع شوند که کارمندان هیلمن‌دار دولت اتاق‌های خنک و خلوت وزارتخانه‌ها را رها کنند و در خیابان‌های تهران و در هوای داغ به مسافرکشی بیفتند».

نشریه بورس نیز مقصر گرانی مسکن را نوعی از مافیا می‌خواند و در مطلبی تحت عنوان«کارتل سرقفلی و آپارتمان باعث افزایش قیمت‌ها شده» می‌نویسد: «به قرار اطلاعی که به کمیته ملی حمایت از مصرف‌کننده رسیده عده‌یی انگشت شمار از افراد سودجو کارتل‌هایی برای سرقفلی مغازه‌ها و اجاره آپارتمان‌ها در تهران و نقاط پر جمعیت دیگر ترتیب دادند… این امر یکی از مهم‌ترین عوامل بالا رفتن میزان سرقفلی و اجاره‌بها شده است.»

بحران مسکن دولت را زمین گیر کرده، در گیرو‌دار تورم فوق‌العاده در کشور، مسکن به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. دولت وام‌های مسکن را به وفور بین متقاضیان توزیع می‌کند، اما باز هم علاج درد نیست.

مجله خواندنی‌ها در شماره ۹۱ سال ۳۵ خود می‌نویسد: «جزییات طرح ضربتی دولت درباره مسکن اعلام شد. در این طرح از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی که قرار است ساخته شود ۱۰۰ هزار واحد به‌صورت پیش ساخته است که از کشورهای خارج وارد می‌شود.»

از دیگر سو، دولت قصد دارد تا با نظارت بحران مسکن را برطرف سازد. کیهان در این باره می‌نویسد: «دولت در قیمت فروش خانه و آپارتمان برای تعدیل بهای مسکن دخالت می‌کند. با بررسی‌هایی که در وزارت مسکن و شهر‌سازی و سایر مراجع ذی صلاح در زمینه تعیین ارزش واقعی خانه و آپارتمان شروع شد، تصمیماتی در زمینه فروش مسکن به نرخ عادلانه با سودی که از نظر مصرف‌کننده قابل پرداخت باشد گرفته خواهد شد.»

همزمان با اقدامات نظارتی دولت بر بهای مسکن، روزنامه آیندگان در گزارشی در تایید عملکرد دولت وقت می‌نویسد: «شیوه برخورد مالکان شهری با مستاجران چنان تغییر کرده که بعضی از مالکان، مستاجران خانه‌های خود را فرزند یا برادر خود می خوانند. در گذشته (مراد قبل از آغاز برنامه مبارزه با گرانفروشی) مالکان واحدهای مسکونی تهران بودند که با جمع‌آوری دلایل علیه مستاجران تقاضای تخلیه ملک خود را می‌کردند.»

«به گفته مقامات وزارت بازرگانی توزیع سیمان در سطح وسیعی آغاز شده است و موجودی انبار‌های شرکت معاملات خارجی به قدری است که تکافوی مصرف ماه‌های آینده را نیز می‌کند.»از سوی دیگر بحران گرانی میوه نیز موضوع دیگری است که مرداد ماه سال ۵۴ دولت با آن دست به گریبان است. در اواخر مردادماه بر اساس خبری که خواندنی‌ها آن را منتشر کرد «به موجب بخشنامه‌یی از سوی نخست‌وزیر به فرمانداران و مسوولان ادارات بازرگانی و معاون امور روستاها صادر شده، تاکید شده است که آن ادارات از هم‌اکنون با در نظر گرفتن زمین مناسب با همکاری یکدیگر کار ایجاد میدان های میوه و تربار را در شهر‌ها آغاز کنند.»

نشریه بورس نیز مقصر گرانی مسکن را نوعی از مافیا می‌خواند و در مطلبی تحت عنوان«کارتل سرقفلی و آپارتمان باعث افزایش قیمت‌ها شده» می‌نویسد: «به قرار اطلاعی که به کمیته ملی حمایت از مصرف‌کننده رسیده عده‌یی انگشت شمار از افراد سودجو کارتل‌هایی برای سرقفلی مغازه‌ها و اجاره آپارتمان‌ها در تهران و نقاط پر جمعیت دیگر ترتیب دادند… این امر یکی از مهم‌ترین عوامل بالا رفتن میزان سرقفلی و اجاره‌بها شده است.»

در اواخر مرداد ۵۴، خواندنی‌ها با اشاره به لزوم اجرای اصل چهاردهم انقلاب ایران (که به آن در همین گزارش اشاره شده است) می‌نویسد: «وزارت مسکن و شهرسازی آمارگیری از خانه‌های خالی را در تهران آغاز کرد و آمارگران این وزارتخانه، علاوه بر آنکه از خانه‌های خالی آمار‌برداری می‌کنند نام و مشخصات مالک را هم یادداشت می‌کنند… خالی نگه‌داشتن خانه نوعی احتکار محسوب می‌شود و با مالکان مانند محتکران رفتار خواهد شد.»همزمان با بحران مسکن، بحران مصالح نیز به‌راه افتاده است، دولت سعی دارد تا با انتشار اخبار مثبت، جو روانی جامعه را تلطیف سازد.

روزنامه خراسان می‌نویسد: «در پی شایعه کمبود سیمان در کشور و افزایش بهای آن توسط گروهی از فروشندگان سودجو، وزارت بازرگانی اعلام کرد فروش سیمان به تمام متقاضیان هیچگونه محدودیتی ندارد و برای تامین سیمان توسط شرکت معاملات خارجی به پروانه ساختمان نیاز نیست». روزنامه خراسان در ادامه می‌نویسد:

«به گفته مقامات وزارت بازرگانی توزیع سیمان در سطح وسیعی آغاز شده است و موجودی انبار‌های شرکت معاملات خارجی به قدری است که تکافوی مصرف ماه‌های آینده را نیز می‌کند.»از سوی دیگر بحران گرانی میوه نیز موضوع دیگری است که مرداد ماه سال ۵۴ دولت با آن دست به گریبان است. در اواخر مردادماه بر اساس خبری که خواندنی‌ها آن را منتشر کرد «به موجب بخشنامه‌یی از سوی نخست‌وزیر به فرمانداران و مسوولان ادارات بازرگانی و معاون امور روستاها صادر شده، تاکید شده است که آن ادارات از هم‌اکنون با در نظر گرفتن زمین مناسب با همکاری یکدیگر کار ایجاد میدان های میوه و تربار را در شهر‌ها آغاز کنند.»

* پایان قسمت اول که در روزنامه اعتماد / صفحه پنج مورخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ منتشر شد.

برای دیدن قسمت دوم اینجا کلیک کنید.


دستاورد های فرهنگستان زبان و ادب فارسی قسمت اول: ز تا ش

10 آگوست 2011 ۱ دیدگاه

زور پیچ (معادل کلمه tenesmus)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۹، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): احساس تمایل مداوم یا مکرر به دفع مدفوع همراه با درد و احساس کشش احشا بی آنکه مقدار قابل توجهی پیخال دفع شود.

گفتن شاید نمای(=شرح و توضیح) نگارگر دیج کتیبک: خب یبوست چه مشکلی داشت آخه؟

سلام.

تصمیم گرفتم برخی از دستاورد های خاص و قابل توجه واژه سازی اساتید در فرهنگستان زبان و ادب فارسی را به صورت سریالی به نظر شما مخاطبان گرامی برسانم. این سری ها به هیچ وجه طنز و هجو و هزل نیستند و عین واقعیت هستند و دوستان بابت ابداع این واژه های کاملا فارسی تلاش زیادی کردند. هر کدام از واژگان را با شماره صفحه به اطلاع می رسانم که خدا نکرده فکر نکنید از خودم در آوردم!

این دور دور زنان (=سری) را  شکایل سان(= به شکل و شمایل) مختلط واژه نما (=قاطی-پاتی) در این دیج کتیبک(کتیبه دیجیتال برابر واژه weblog) به نگاه شما می رسانم(تمامی این پاراگراف را خودم به صورت فارسی مصوب کردم و تمام مقلد تقلید حق(=کپی رایت) آن برای خویشتن خود من است)

جا دارد در اینجا از جناب آقای حداد عادل تشکر ویژه به عمل بیاید

-xT05iEX3ZI


زرد آب سنگ سازی(معادل کلمه cholelithiasis)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۰، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): تشکیل سنگ های صفرایی در زهره و زردابراه ها

زمین جنبانی(معادل کلمه diastrophism)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۵، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): حرکت های بزرگ مقیاس پوسته زمین بر اثر فرایندهای زمین ساختی

زمین ساقه(معادل کلمه rhizome)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۵، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): ساقه زیر زمینی برخی گیاهان که دارای رشد افقی است و به عنوان اندام تکثیر رویشی عمل میکند.

زمین ساقه ریخت (معادل کلمه rhizomorph)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۰، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): به شکل زمین ساقه

زمین غلت(معادل کلمه ground roll)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۶، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): نوعی موج لرزه ای سطحی با سرعت و بسامد کم و دامنه بلند

زور پیچ (معادل کلمه tenesmus)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۹، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): احساس تمایل مداوم یا مکرر به دفع مدفوع همراه با درد و احساس کشش احشا بی آنکه مقدار قابل توجهی پیخال دفع شود.

گفتن شاید نمای(=شرح و توضیح) نگارگر دیج کتیبک: خب یبوست چه مشکلی داشت آخه؟

ژلاتین (معادل کلمه gelatin)

شرح  واژه (صفحه ۳۸۸، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): نوعی پروتئین که از پوست و استخوان و برخی دیگر از قسمت های بدن حیوانات بدست می اید!

گفتن شاید نمای(=شرح و توضیح) نگارگر دیج کتیبک: واقعا دوستان زحمت کشیدند این واژه را مصوب کردند، ما قبل از تصویب معادلی برای این کلمه غربی نداشتیم!


ساختمان(معادل کلمه building)

گفتن شاید نمای(=شرح و توضیح) نگارگر دیج کتیبک: واقعا دوستان زحمت کشیدند این واژه را مصوب کردند، ما قبل از تصویب معادلی برای این کلمه غربی نداشتیم!شرح  واژه (صفحه ۳۹۱، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): بنای حاصل از ساخت و ساز

سال اعتدالی(معادل کلمه tropical year)

شرح  واژه (صفحه ۳۹۴، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): سال شمسی

سال چینه(معادل کلمه varve)

شرح  واژه (صفحه ۳۹۴، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): لایه های ریز رسوبی که در هر سال در یک توده آب نهشته میشود.

سامانه اولویت اتوبوس(معادل کلمه systembus priority)

شرح واژه (صفحه ۳۹۶، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): سامانه کنترل ترددی که در آن برای رفت و آمد اتوبوس تسهیلات خاصی در نظر گرفته شده است.

سامانه حمل و نقل هوابستر(معادل کلمه aircushion transportation system)

شرح  واژه (صفحه ۳۹۷، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): سامانه حمل و نقل سطحی خاص وسائل نقلیه ای که در هادیراه ثابت و روی لایه ای از هوا(بالشتک هوا) حرکت میکنند.

سامد، سامانه مدیریت دادگان(معادل کلمه DBMS, database management system)

شرح  واژه (صفحه ۳۹۸، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): سامانه ای برای پشتیبانی از ایجاد و دستیابی و نگهداری و کنترل “دادگان”  و تسهیل اجرای برنامه های کاربردی با بهره گیری از داده های این دادگان

سائق(معادل کلمه drive)

شرح  واژه/در روانشناسی (صفحه ۳۷۰، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): علت درونی انگیزش فرد

سنگ نگاشتی (معادل کلمه lithographic)

شرح  واژه (صفحه ۳۷۰، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): تشکیل سنگ های صفرایی در زهره و زردابراه ها

سنگ پیخال(معادل کلمه fecalith)

شرح  واژه (صفحه ۴۱۷، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): توده سنگی کوچکی از پیخال

نکته: پیخال=مدفوع

سنگ نگاشتی(معادل کلمه lithographic)

شرح  واژه (صفحه ۴۱۸، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): مربوط به سنگ نگاری

سوسک گرده افشانی(معادل کلمه cantharophily)

شرح  واژه (صفحه ۴۲۰، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): گرده افشانی توسط سوسک

سوگ بازیگر(معادل کلمه tragedian)

شرح  واژه (صفحه ۴۲۱، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): هنرمندی که در نمایش های سوگ نامه یا درام ایفای نقش میکند.

سه راهی جناغی(معادل کلمه Y intersection)

شرح  واژه (صفحه ۴۲۲، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): تقاطع سه راهی که بازوهای آن عمود بر همنیستند.

گفتن شاید نمای(=شرح و توضیح) نگارگر دیج کتیبک: نتیجه میگیریم در زبان فارسی Y= جناغ


سیاه پیخال(معادل کلمه melena)

شرح  واژه (صفحه ۴۲۳، فرهنگ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی): مدفوع سیاه رنگ حاوی خون

روزشمار نابودی صنعت شکر؛ دو قدم مانده به پایان شکر

7 آگوست 2011 بدون دیدگاه
در دنیا دو منطقه وجود دارد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی امکان کشت چغندر قند و نیشکر در آنها وجود دارد؛ یکی امریکا و دیگری ایران است. اولی صادر‌کننده قدرتمند شکر در جهان است و با اینکه جزو کشورهای با سامانه اقتصاد آزاد به شمار می‌رود، تعرفه واردات شکر در آن ۱۲۵ درصد است.
دومی ـ که ایران است ـ اما ادعای دوری از سیاست‌های اقتصاد آزاد و غربی را دارد، ولی در آن تولید شکر داخلی، سال به سال کاهش می‌یابد و جالب است که بدانید، وزارت بازرگانی آن تعرفه واردات شکر را به ۴ درصد رسانده است. ۴ درصد یعنی جهنم تولید داخل و بهشت وارد‌کنندگان.
آمارهای داخلی و خارجی از مصرف سرانه شکر در ایران متفاوت است. در حالی که آمارهای بین‌المللی می‌گویند مصرف سرانه شکر در ایران حدود ۳۰ کیلوگرم است، وزارت بازرگانی سرانه مصرف شکر در ایران را بیش از ۳۳ کیلوگرم اعلام می‌کند. بهمن‌آرمان، کارشناس اقتصادی در این باره می‌گوید: «وزارت بازرگانی با مستمسک قرار دادن این آمارها، اولا مصرف شکر در ایران را بالاتر از ۳۰ کیلو می‌داند و بعد جمعیت کشور را هم حدود ۷۵ میلیون نفر اعلام می‌کند.» او درباره دلایل این نحوه محاسبه می‌گوید: «این کار را وزارت بازرگانی صرفا برای توجیه واردات انجام می‌دهد. این توجیه را وزارت بازرگانی نه تنها برای شکر، بلکه برای برنج، روغن‌نباتی و… دارد. آنها از یک سو جمعیت ایران را بالاتر از حد معمول اعلام می‌کنند، دیگر آنکه میزان مصرف سرانه را هم بالاتر می‌گیرند.»
به عبارتی با استدلال‌های وزارت بازرگانی، در ایران، سالانه چیزی حدود ۲ میلیون و ۴۷۵ هزار تن شکر مصرف می‌شود. این در حالی است که آرمان معتقد است، میزان مصرف واقعی ما حداکثر بین یک میلیون و ۵۰۰ تا یک میلیون و ۶۰۰ هزار تن است.
تولید شکر در ایران
بزرگ‌ترین تولید‌کننده شکر در جهان برزیل است، این کشور سالانه ۳۵ میلیون تن شکر تولید می‌کند. کشوری صنعتی مثل آلمان با توجه به کمبود زمین‌های کشاورزی نیز توانسته با استفاده از ماشین‌آلات صنعتی، تولیدش را به سالانه ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تن برساند.
اما در ایران، با وجود زمین کشاورزی و امکان کشت نیشکر (به عنوان ماده اولیه تولید شکر در جهان) و چغندر قند، حداکثر میزان تولید پس از راه‌اندازی شش کارخانه طرح توسعه نیشکر به ۱/۲ میلیون تن رسید.
در سال‌های ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۹ شش کارخانه قند در ایران ساخته شده است، این در حالی است که به دلیل سهل الوصول بودن واردات، در طول ۳۳ سال پس از انقلاب اسلامی تنها یک کارخانه قند چغندرقند در نقده آن هم به دنبال سفر مقام معظم رهبری به آن منطقه و به دنبال تقاضای مردم برای کاهش نرخ بیکاری و با نظر رهبر معظم انقلاب ساخته شد.
همچنین در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی نیز کارخانه قند دزفول به بهره‌برداری می‌رسد ولی در حال حاضر، این کارخانه خریداری شده و به جای تولید و فعالیت، بر اساس برخی اطلاعات حتی ماشین آلات آن نیز به فروش گذاشته شده است که عملا این فرآیند به نفع وارد‌کنندگان شکر است!
علاوه بر کارخانه قند دزفول، دو کارخانه نیشکر هفت‌تپه و کارون نیز پیش از انقلاب افتتاح شدند. ظرفیت تولید هفت‌تپه ۱۰۰ هزار تن و ظرفیت تولید کارون نیز ۲۴۰ هزار تن ذکر شده است.
کارون هرگز به ظرفیت اسمی خودش نرسید. بخش کاغذ، کشت و صنعت کارون نیز تعطیل شد. هفت‌تپه نیز در اختیار بانک کشاورزی گذاشته شد، تولید آن به زیر ۴۰ هزار تن رسید. کارخانه کاغذ هفت تپه نیز به حالت تعلیق درآمد.
با سیاست‌های دولت نهم در حوزه شکر، بویژه تعرفه‌ها که در ادامه به آن می‌پردازیم، تولید شکر از یک میلیون و ۲۵۸ هزار تن در سال ۸۵ به ۴۵۰ هزار تن در سال ۸۸ کاهش یافت.
سال‌ها و تعرفه‌ها
در آغاز دهه ۸۰ تعرفه واردات شکر خام ۱۰۰ درصد و تعرفه واردات شکر سفید ۱۵۰ درصد تعیین شده بود که این سیاست حمایتی انگیزه کاشت چغندرقند و تولید شکر در داخل کشور را افزایش داد و به تبع آن بالاترین میزان تولید شکر در کشور طی ۳۸ سال گذشته رقم خورد، میزان تولید شکر در سال ۸۵ به یک میلیون و ۲۵۸ هزار تن رسید و این در حالی بود که در سال ۷۹، حدود ۷۰۰ هزار تن شکر در داخل تولید شده بود.
حمایت‌های دولت هشتم جواب داد و بر اساس آن تولید شکر در کشور روندی صعودی به خود گرفت و طی پنج سال توانست رکورد تولید را بشکند. اما همزمان با شکسته شدن رکورد تولید، رکوردی دیگر در حال ثبت شدن بود، رکوردی به نام واردات دو میلیون تنی شکر به کشور.
رکوردشکنی واردات شکر به کشور که همزمان با افزایش تولید رقم خورد در حالی بود که از آغاز دهه ۸۰ تا سال ۸۴، واردات شکر به کشور حدود ۲۰۰ تا ۲۲۰ هزار تن بود، اما آبان ماه سال ۸۴ و تنها چند ماه پس از روی کار آمدن دولت نهم، تعرفه واردات شکر سفید دستخوش تغییر شد و از ۱۵۰ درصد به ۵۰ درصد کاهش یافت.
این آخرین کاهش تعرفه واردات نبود بلکه تعرفه وارداتی شکر از اول بهمن تا فروردین ماه ۱۳۸۵بار دیگر کاهش را تجربه کرده و به ۲۰ درصد رسید. کاهش تعرفه، آغازگر رشد واردات شکر سفید به کشور و به فرش افتادن صنعت ۱۱۴ ساله قند و شکر شد. در این میان برای سومین بار پس از روی کار آمدن دولت نهم، تعرفه واردات شکر سفید کاهش یافته و این‌بار به کف رسید. اردیبهشت ماه سال ۸۵، این تعرفه ۱۰ درصد تعیین شد و تا آذرماه سال ۸۶ ثابت ماند.
در همین دوران رکورد واردات شکر به کشور شکسته شده و تنها در سال ۸۵، دو میلیون و ۴۸۱ هزار تن شکر وارد کشور شد که یک میلیون و ۴۲ هزار تن آن توسط دولتی‌ها به کشور وارد شد.
تولید میلیونی شکر یک سال پس از رکوردشکنی واردات نیز ادامه یافت و بر اساس آن در سال ۸۶ نیز یک میلیون و ۵۰ هزار تن شکر تولید شد، این تولید در حالی بود که چغندرکاران انگیزه کاشت چغندر را از دست نداده بودند و بدهی تولیدکنندگان شکر به کشاورزان این بخش را با چالش جدی مواجه نکرده بود، اما در سال ۸۷ تولید شکر نصف شد، شکر وارداتی که قیمت‌های کمتری نسبت به تولیدات داخلی با خود داشت، شکر داخلی را روی دست تولیدکنندگان گذاشت، امکان انبار کردن این محصولات وجود نداشت، تولیدکنندگان شکر به چغندرکاران بدهکار شدند و این بدهی که مشکلات بسیاری را برای کشاورزان چغندرکار به همراه آورده بود، انگیزه‌های کاشت چغندر را در جمع کشاورزان از بین برد. سطح زیر کشت چغندرقند در سه سال اخیر کاهش چشمگیری پیدا کرد و تولید شکر نیز به تبع آن نصف شد و به ۵۵۲ هزار تن رسید.
کاهش سطح زیر کشت چغندرقند، همزمانی نسبی پیدا کرد با روند رو به رشد بهای شکر در بازارهای جهانی، بهای شکرخام و شکر سفید در بازارهای جهانی از اواسط سال ۸۷ تاکنون سیر صعودی در پیش گرفته است. این سیر صعودی همچنان ادامه دارد تا جایی که در پایان معاملات روز جمعه بورس کالای نیویورک بهای هر تن شکر خام به ۴۳۱ دلار و ۴۴ سنت رسید که نسبت به نخستین روز مردادماه ۲۹ دلار افزایش را تجربه می‌کند. در عین حال بهای هر تن شکر سفید در بازار لندن نیز به ۵۸۵ دلار و هفت سنت رسید که نسبت به نخستین روزهای مردادماه ۲۶ دلار افزایش قیمت یافته است.
این سیر صعودی قیمت‌های جهانی در حالی شکل گرفت که فروردین ماه سال ۸۸ و پشتوانه اعتراضات گسترده‌یی که نسبت به واردات بی‌رویه شکر شد، تعرفه واردات شکرسفید به کشور ۳۵ درصد و شکر خام ۲۰ درصد تعیین شد. اکنون نه واردات شکر جوابگوی نیاز بازار با قیمت‌های مناسب است و نه تولید جوابگوی بخش عمده‌یی از نیاز است، چرا که نیاز کشور به شکر حدود دو میلیون تن برآورد می‌شود و این در حالی است که سال گذشته تنها ۴۵۰ هزار تن شکر در واحدهای تولیدی داخلی تولید شد و مابقی بازار را واردات تامین کرد. البته این تامین بازار به واسطه واردات نیز با افزایش تعرفه به ۳۵ درصد کاهش یافته و از یک میلیون و ۱۰۱ هزار تنی سال ۸۷ به ۸۷۷ هزار تن در پایان سال ۸۸ رسید و این در حالی بود که دولتی‌ها در سال‌های ۸۷ و ۸۸ شکر وارد نکردند و تنها بخش خصوصی در این عرصه فعالیت کرد. با کاهش تولید در کنار افزایش قیمت‌های جهانی شکر، هم تولید از دست رفته است و هم بازار. (روایتی از چهار سال روند رو به قعر صنعت قند و شکر، مریم نعیمی، خبرآنلاین، ۹مرداد ۱۳۸۹)
این سیر در حالی رخ می‌دهد که حتی دراغلب کشورهای صنعتی جهان نیز تعرفه واردات شکر بسیار بالا در نظر گرفته می‌شود. در جدول می‌توانید تعرفه واردات برخی کشورهای صنعتی جهان درباره واردات شکر را ملاحظه کنید.
سوبسید به شکر در کشورهای غربی و تعرفه ۴درصدی در ایران
به نظر می‌رسد ایران با توجه به سابقه صنعت شکر، همچنین موقعیت خاص جغرافیایی به لحاظ برخورداری از زمین‌های کشاورزی و آب و هوا و اقلیم مناسب برای کشت نیشکر و چغندر قند، اصولا نیازی به واردات شکر نداشته باشد. برخی برآنند که «شکر» اصولا کالایی استراتژیک به شمار می‌رود. بهمن‌آرمان، کارشناس مسائل اقتصادی درباره اهمیت شکر به عنوان کالایی استراتژیک و ساز و کار کشورهای غربی برای استفاده از آن به عنوان یک ابزار می‌گوید: «طبق محاسبات انجام گرفته، قیمت تمام‌شده هر تن شکر در اتحادیه اروپا حدود ۸۵۰ دلار بوده ولی در زمانی که قیمت تمام‌شده این کالا چنین رقمی بوده، کشورهای مصرفی برای جلوگیری از تولید این کالای استراتژیک در سایر کشورها و استفاده از آن به عنوان ابزاری برای فشار، شکر را به قیمت ۱۳۰ دلار در بازار جهانی عرضه کردند، یعنی حدودا یک‌سوم به شکر سوبسید می‌دادند، هنوز هم این‌طور سوبسید می‌دهند.»
او همچنین درباره قیمت ظاهرا به صرفه شکر وارداتی نسبت به تولید داخل، معتقد است نرخ ارز در ایران واقعی نیست و همین امر موجب شده تا چنین به نظر برسد، آرمان در این باره می‌گوید: «واردات ما با نرخ دلار غیرواقعی انجام می‌شود. یعنی دلار هزار تومان نیست. اگر روی شاخص سی.پی.‌ای بانک مرکزی محاسبه کنیم، در پایان سال ۸۶، باید دلار بیش از ۳ هزار تومان می‌شد. بنابراین اگر بر این اساس تبدیل کنیم، طبیعتا شکر ایرانی بسیار به صرفه‌تر است.»
در ایران پس از روی کار آمدن دولت نهم، بحث شکر و واردات شکر همواره مورد توجه بوده است. این بحث نه تنها در حوزه اقتصاد، بلکه به بحث‌های سیاسی و قضایی نیز تسری پیدا کرد. موضوع سلطان شکر، دستاویزی سیاسی برای برخی جریان‌های سیاسی داخلی قرار گرفت، با این حال، حتی پس از پایان یافتن پرونده سلطان شکر نیز تا امروز شاهد واردات گسترده شکر سفید به کشور هستیم. وارداتی که با توجیه مصرف بالا انجام می‌شود و با نرخ دلار غیرواقعی، واردات آن به‌صرفه‌تر معرفی می‌شود. اینها در حالی است که سلطان شکر به لطف خدا دستگیر و محاکمه نیز شد. دست‌های پشت پرده هم کنار زده شدند، اما همین یک ماه قبل و در ۲۱ تیرماه، با توافق وزارت بازرگانی و جهاد کشاورزی تعرفه واردات شکر خام تا اول مهر ماه۴درصد تعیین شد. واردات گسترده شکر به کشور در حالی با حمایت‌های بی‌دریغ وزارت بازرگانی انجام می‌شود که بی‌شک این واردات گسترده، اولا به کشاورزان و ثانیا به کارخانه‌های شکر کشور لطمات جبران‌ناپذیری وارد می‌سازد. از بین رفتن اشتغال در شهرستان‌ها و… نخستین نتایج تعرفه پایین واردات شکر هستند
neyshekar

در آغاز دهه ۸۰ تعرفه واردات شکر خام ۱۰۰ درصد و تعرفه واردات شکر سفید ۱۵۰ درصد تعیین شده بود، جالب است که در حال حاضر، تعرفه واردات شکر با همت وزارت بازرگانی به ۴ درصد یا تقریبا به صفر رسیده است!

در دنیا دو منطقه وجود دارد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی امکان کشت چغندر قند و نیشکر در آنها وجود دارد؛ یکی امریکا و دیگری ایران است. اولی صادر‌کننده قدرتمند شکر در جهان است و با اینکه جزو کشورهای با سامانه اقتصاد آزاد به شمار می‌رود، تعرفه واردات شکر در آن ۱۲۵ درصد است.

دومی ـ که ایران است ـ اما ادعای دوری از سیاست‌های اقتصاد آزاد و غربی را دارد، ولی در آن تولید شکر داخلی، سال به سال کاهش می‌یابد و جالب است که بدانید، وزارت بازرگانی آن تعرفه واردات شکر را به ۴ درصد رسانده است. ۴ درصد یعنی جهنم تولید داخل و بهشت وارد‌کنندگان.

آمارهای داخلی و خارجی از مصرف سرانه شکر در ایران متفاوت است. در حالی که آمارهای بین‌المللی می‌گویند مصرف سرانه شکر در ایران حدود ۳۰ کیلوگرم است، وزارت بازرگانی سرانه مصرف شکر در ایران را بیش از ۳۳ کیلوگرم اعلام می‌کند. بهمن‌آرمان، کارشناس اقتصادی در این باره می‌گوید: «وزارت بازرگانی با مستمسک قرار دادن این آمارها، اولا مصرف شکر در ایران را بالاتر از ۳۰ کیلو می‌داند و بعد جمعیت کشور را هم حدود ۷۵ میلیون نفر اعلام می‌کند.» او درباره دلایل این نحوه محاسبه می‌گوید: «این کار را وزارت بازرگانی صرفا برای توجیه واردات انجام می‌دهد. این توجیه را وزارت بازرگانی نه تنها برای شکر، بلکه برای برنج، روغن‌نباتی و… دارد. آنها از یک سو جمعیت ایران را بالاتر از حد معمول اعلام می‌کنند، دیگر آنکه میزان مصرف سرانه را هم بالاتر می‌گیرند.»

به عبارتی با استدلال‌های وزارت بازرگانی، در ایران، سالانه چیزی حدود ۲ میلیون و ۴۷۵ هزار تن شکر مصرف می‌شود. این در حالی است که آرمان معتقد است، میزان مصرف واقعی ما حداکثر بین یک میلیون و ۵۰۰ تا یک میلیون و ۶۰۰ هزار تن است.

تولید شکر در ایران

بزرگ‌ترین تولید‌کننده شکر در جهان برزیل است، این کشور سالانه ۳۵ میلیون تن شکر تولید می‌کند. کشوری صنعتی مثل آلمان با توجه به کمبود زمین‌های کشاورزی نیز توانسته با استفاده از ماشین‌آلات صنعتی، تولیدش را به سالانه ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تن برساند.

اما در ایران، با وجود زمین کشاورزی و امکان کشت نیشکر (به عنوان ماده اولیه تولید شکر در جهان) و چغندر قند، حداکثر میزان تولید پس از راه‌اندازی شش کارخانه طرح توسعه نیشکر به ۱/۲ میلیون تن رسید.

در سال‌های ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۹ شش کارخانه قند در ایران ساخته شده است، این در حالی است که به دلیل سهل الوصول بودن واردات، در طول ۳۳ سال پس از انقلاب اسلامی تنها یک کارخانه قند چغندرقند در نقده آن هم به دنبال سفر مقام رهبری به آن منطقه و به دنبال تقاضای مردم برای کاهش نرخ بیکاری و با نظر رهبر انقلاب ساخته شد.

همچنین در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی نیز کارخانه قند دزفول به بهره‌برداری می‌رسد ولی در حال حاضر، این کارخانه خریداری شده و به جای تولید و فعالیت، بر اساس برخی اطلاعات حتی ماشین آلات آن نیز به فروش گذاشته شده است که عملا این فرآیند به نفع وارد‌کنندگان شکر است!

علاوه بر کارخانه قند دزفول، دو کارخانه نیشکر هفت‌تپه و کارون نیز پیش از انقلاب افتتاح شدند. ظرفیت تولید هفت‌تپه ۱۰۰ هزار تن و ظرفیت تولید کارون نیز ۲۴۰ هزار تن ذکر شده است.

کارون هرگز به ظرفیت اسمی خودش نرسید. بخش کاغذ، کشت و صنعت کارون نیز تعطیل شد. هفت‌تپه نیز در اختیار بانک کشاورزی گذاشته شد، تولید آن به زیر ۴۰ هزار تن رسید. کارخانه کاغذ هفت تپه نیز به حالت تعلیق درآمد.

با سیاست‌های دولت نهم در حوزه شکر، بویژه تعرفه‌ها که در ادامه به آن می‌پردازیم، تولید شکر از یک میلیون و ۲۵۸ هزار تن در سال ۸۵ به ۴۵۰ هزار تن در سال ۸۸ کاهش یافت.

سال‌ها و تعرفه‌ها

در آغاز دهه ۸۰ تعرفه واردات شکر خام ۱۰۰ درصد و تعرفه واردات شکر سفید ۱۵۰ درصد تعیین شده بود که این سیاست حمایتی انگیزه کاشت چغندرقند و تولید شکر در داخل کشور را افزایش داد و به تبع آن بالاترین میزان تولید شکر در کشور طی ۳۸ سال گذشته رقم خورد، میزان تولید شکر در سال ۸۵ به یک میلیون و ۲۵۸ هزار تن رسید و این در حالی بود که در سال ۷۹، حدود ۷۰۰ هزار تن شکر در داخل تولید شده بود.

حمایت‌های دولت هشتم جواب داد و بر اساس آن تولید شکر در کشور روندی صعودی به خود گرفت و طی پنج سال توانست رکورد تولید را بشکند. اما همزمان با شکسته شدن رکورد تولید، رکوردی دیگر در حال ثبت شدن بود، رکوردی به نام واردات دو میلیون تنی شکر به کشور.

رکوردشکنی واردات شکر به کشور که همزمان با افزایش تولید رقم خورد در حالی بود که از آغاز دهه ۸۰ تا سال ۸۴، واردات شکر به کشور حدود ۲۰۰ تا ۲۲۰ هزار تن بود، اما آبان ماه سال ۸۴ و تنها چند ماه پس از روی کار آمدن دولت نهم، تعرفه واردات شکر سفید دستخوش تغییر شد و از ۱۵۰ درصد به ۵۰ درصد کاهش یافت.

این آخرین کاهش تعرفه واردات نبود بلکه تعرفه وارداتی شکر از اول بهمن تا فروردین ماه ۱۳۸۵بار دیگر کاهش را تجربه کرده و به ۲۰ درصد رسید. کاهش تعرفه، آغازگر رشد واردات شکر سفید به کشور و به فرش افتادن صنعت ۱۱۴ ساله قند و شکر شد. در این میان برای سومین بار پس از روی کار آمدن دولت نهم، تعرفه واردات شکر سفید کاهش یافته و این‌بار به کف رسید. اردیبهشت ماه سال ۸۵، این تعرفه ۱۰ درصد تعیین شد و تا آذرماه سال ۸۶ ثابت ماند.

در همین دوران رکورد واردات شکر به کشور شکسته شده و تنها در سال ۸۵، دو میلیون و ۴۸۱ هزار تن شکر وارد کشور شد که یک میلیون و ۴۲ هزار تن آن توسط دولتی‌ها به کشور وارد شد.

تولید میلیونی شکر یک سال پس از رکوردشکنی واردات نیز ادامه یافت و بر اساس آن در سال ۸۶ نیز یک میلیون و ۵۰ هزار تن شکر تولید شد، این تولید در حالی بود که چغندرکاران انگیزه کاشت چغندر را از دست نداده بودند و بدهی تولیدکنندگان شکر به کشاورزان این بخش را با چالش جدی مواجه نکرده بود، اما در سال ۸۷ تولید شکر نصف شد، شکر وارداتی که قیمت‌های کمتری نسبت به تولیدات داخلی با خود داشت، شکر داخلی را روی دست تولیدکنندگان گذاشت، امکان انبار کردن این محصولات وجود نداشت، تولیدکنندگان شکر به چغندرکاران بدهکار شدند و این بدهی که مشکلات بسیاری را برای کشاورزان چغندرکار به همراه آورده بود، انگیزه‌های کاشت چغندر را در جمع کشاورزان از بین برد. سطح زیر کشت چغندرقند در سه سال اخیر کاهش چشمگیری پیدا کرد و تولید شکر نیز به تبع آن نصف شد و به ۵۵۲ هزار تن رسید.

در ایران پس از روی کار آمدن دولت نهم، بحث شکر و واردات شکر همواره مورد توجه بوده است. این بحث نه تنها در حوزه اقتصاد، بلکه به بحث‌های سیاسی و قضایی نیز تسری پیدا کرد. موضوع سلطان شکر، دستاویزی سیاسی برای برخی جریان‌های سیاسی داخلی قرار گرفت، با این حال، حتی پس از پایان یافتن پرونده سلطان شکر نیز تا امروز شاهد واردات گسترده شکر سفید به کشور هستیم. وارداتی که با توجیه مصرف بالا انجام می‌شود و با نرخ دلار غیرواقعی، واردات آن به‌صرفه‌تر معرفی می‌شود. اینها در حالی است که سلطان شکر به لطف خدا دستگیر و محاکمه نیز شد. دست‌های پشت پرده هم کنار زده شدند، اما همین یک ماه قبل و در ۲۱ تیرماه، با توافق وزارت بازرگانی و جهاد کشاورزی تعرفه واردات شکر خام تا اول مهر ماه۴درصد تعیین شد.واردات گسترده شکر به کشور در حالی با حمایت‌های بی‌دریغ وزارت بازرگانی انجام می‌شود که بی‌شک این واردات گسترده، اولا به کشاورزان و ثانیا به کارخانه‌های شکر کشور لطمات جبران‌ناپذیری وارد می‌سازد. از بین رفتن اشتغال در شهرستان‌ها و… نخستین نتایج تعرفه پایین واردات شکر هستند

کاهش سطح زیر کشت چغندرقند، همزمانی نسبی پیدا کرد با روند رو به رشد بهای شکر در بازارهای جهانی، بهای شکرخام و شکر سفید در بازارهای جهانی از اواسط سال ۸۷ تاکنون سیر صعودی در پیش گرفته است. این سیر صعودی همچنان ادامه دارد تا جایی که در پایان معاملات روز جمعه بورس کالای نیویورک بهای هر تن شکر خام به ۴۳۱ دلار و ۴۴ سنت رسید که نسبت به نخستین روز مردادماه ۲۹ دلار افزایش را تجربه می‌کند. در عین حال بهای هر تن شکر سفید در بازار لندن نیز به ۵۸۵ دلار و هفت سنت رسید که نسبت به نخستین روزهای مردادماه ۲۶ دلار افزایش قیمت یافته است.

این سیر صعودی قیمت‌های جهانی در حالی شکل گرفت که فروردین ماه سال ۸۸ و پشتوانه اعتراضات گسترده‌یی که نسبت به واردات بی‌رویه شکر شد، تعرفه واردات شکرسفید به کشور ۳۵ درصد و شکر خام ۲۰ درصد تعیین شد. اکنون نه واردات شکر جوابگوی نیاز بازار با قیمت‌های مناسب است و نه تولید جوابگوی بخش عمده‌یی از نیاز است، چرا که نیاز کشور به شکر حدود دو میلیون تن برآورد می‌شود و این در حالی است که سال گذشته تنها ۴۵۰ هزار تن شکر در واحدهای تولیدی داخلی تولید شد و مابقی بازار را واردات تامین کرد. البته این تامین بازار به واسطه واردات نیز با افزایش تعرفه به ۳۵ درصد کاهش یافته و از یک میلیون و ۱۰۱ هزار تنی سال ۸۷ به ۸۷۷ هزار تن در پایان سال ۸۸ رسید و این در حالی بود که دولتی‌ها در سال‌های ۸۷ و ۸۸ شکر وارد نکردند و تنها بخش خصوصی در این عرصه فعالیت کرد. با کاهش تولید در کنار افزایش قیمت‌های جهانی شکر، هم تولید از دست رفته است و هم بازار. (روایتی از چهار سال روند رو به قعر صنعت قند و شکر، مریم نعیمی، خبرآنلاین، ۹مرداد ۱۳۸۹)

این سیر در حالی رخ می‌دهد که حتی دراغلب کشورهای صنعتی جهان نیز تعرفه واردات شکر بسیار بالا در نظر گرفته می‌شود. در جدول می‌توانید تعرفه واردات برخی کشورهای صنعتی جهان درباره واردات شکر را ملاحظه کنید.

سوبسید به شکر در کشورهای غربی و تعرفه ۴درصدی در ایران

به نظر می‌رسد ایران با توجه به سابقه صنعت شکر، همچنین موقعیت خاص جغرافیایی به لحاظ برخورداری از زمین‌های کشاورزی و آب و هوا و اقلیم مناسب برای کشت نیشکر و چغندر قند، اصولا نیازی به واردات شکر نداشته باشد. برخی برآنند که «شکر» اصولا کالایی استراتژیک به شمار می‌رود. بهمن‌آرمان، کارشناس مسائل اقتصادی درباره اهمیت شکر به عنوان کالایی استراتژیک و ساز و کار کشورهای غربی برای استفاده از آن به عنوان یک ابزار می‌گوید: «طبق محاسبات انجام گرفته، قیمت تمام‌شده هر تن شکر در اتحادیه اروپا حدود ۸۵۰ دلار بوده ولی در زمانی که قیمت تمام‌شده این کالا چنین رقمی بوده، کشورهای مصرفی برای جلوگیری از تولید این کالای استراتژیک در سایر کشورها و استفاده از آن به عنوان ابزاری برای فشار، شکر را به قیمت ۱۳۰ دلار در بازار جهانی عرضه کردند، یعنی حدودا یک‌سوم به شکر سوبسید می‌دادند، هنوز هم این‌طور سوبسید می‌دهند.»

او همچنین درباره قیمت ظاهرا به صرفه شکر وارداتی نسبت به تولید داخل، معتقد است نرخ ارز در ایران واقعی نیست و همین امر موجب شده تا چنین به نظر برسد، آرمان در این باره می‌گوید: «واردات ما با نرخ دلار غیرواقعی انجام می‌شود. یعنی دلار هزار تومان نیست. اگر روی شاخص سی.پی.‌ای بانک مرکزی محاسبه کنیم، در پایان سال ۸۶، باید دلار بیش از ۳ هزار تومان می‌شد. بنابراین اگر بر این اساس تبدیل کنیم، طبیعتا شکر ایرانی بسیار به صرفه‌تر است.»

در ایران پس از روی کار آمدن دولت نهم، بحث شکر و واردات شکر همواره مورد توجه بوده است. این بحث نه تنها در حوزه اقتصاد، بلکه به بحث‌های سیاسی و قضایی نیز تسری پیدا کرد. موضوع سلطان شکر، دستاویزی سیاسی برای برخی جریان‌های سیاسی داخلی قرار گرفت، با این حال، حتی پس از پایان یافتن پرونده سلطان شکر نیز تا امروز شاهد واردات گسترده شکر سفید به کشور هستیم. وارداتی که با توجیه مصرف بالا انجام می‌شود و با نرخ دلار غیرواقعی، واردات آن به‌صرفه‌تر معرفی می‌شود. اینها در حالی است که سلطان شکر به لطف خدا دستگیر و محاکمه نیز شد. دست‌های پشت پرده هم کنار زده شدند، اما همین یک ماه قبل و در ۲۱ تیرماه، با توافق وزارت بازرگانی و جهاد کشاورزی تعرفه واردات شکر خام تا اول مهر ماه۴درصد تعیین شد. واردات گسترده شکر به کشور در حالی با حمایت‌های بی‌دریغ وزارت بازرگانی انجام می‌شود که بی‌شک این واردات گسترده، اولا به کشاورزان و ثانیا به کارخانه‌های شکر کشور لطمات جبران‌ناپذیری وارد می‌سازد. از بین رفتن اشتغال در شهرستان‌ها و… نخستین نتایج تعرفه پایین واردات شکر هستند

————————

این مطلب در روزنامه اعتماد، مورخ ۱۶ مردادماه ۱۳۹۰، در صفحه ۴ منتشر شد