خانه > مطالب اصلی > چای شیرین و فسنجان، اخراجی های سه و جدایی نادر از سیمین

چای شیرین و فسنجان، اخراجی های سه و جدایی نادر از سیمین

فسنجان غذای خوبی است! خیلی زحمت می برد و مقوی و سالم. اما نمیشود آن را صبحانه خورد. نمی شود به کسی بگویید چای شیرین و نان و پنیر نخور، به جایش بیا فسنجان بخور.

من سعی میکنم در مورد مسائل فرهنگی و هنری زیاد اظهار نظر نکنم. به دو دلیل عمده:

یک: خودمو صاحب نظر این حوزه نمیدونم و سوادی در این خصوص ندارم که بشه باهاش اظهار نظر کرد.

دو: جو خیلی خاله زنکی است.

اما خیلی از مسائل فرهنگی و هنری، مثل مسائل اجتماعی، ورزشی، مذهبی، سیاسی، غیر سیاسی و.. در مملکت گل و بلبل و مرز و بوم پر گهر ما چیزی هستند، جز عنوانی که یدک می کشند.

این روزها که ماجرای اخراجی های سه و واکنش ها و حاشیه هاش را میبینم، به شدت یاد ماجرای مهران مدیری و قهوه تلخ می افتم. هر چند سری قبل به درصد خیلی بالا فحش ـ ناموس و پدر و مادر ـ خوردم(اینجا یا اینجا) اما بگذارید این رو هم بنویسیم، بد نیست. خصوصا در این بیکاری تعطیلات عید!

من فکر میکنم که امثال مسعود دهنمکی با امثال مهران مدیری اشتراکاتی دارند.

هر دو میدانند چطور از آب گل آلود ماهی گیری کنند. این هر دو تخصص خاصی در سر کار گذاشتن برخی از معترضان موسوم به سبزها را دارند.

سبزها و معترضان و ناراضیان برای هر دو حکم  درآمد بالقوه ای را بازی میکنند که تنها باید آنها را بالفعل کرد.

مدیری از طریق “ادعای” حمایت از معترضان و عبور از خط قرمز ها و حمله به احمدی نژاد و اصحابش (آنهم درصدا و سیما یا با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت فخمیه احمدی نژاد!!! )

دهنمکی از طریق تمسخر و مسخره کردن معترضان! دهنمکی میداند معترضان برای اینکه او را به چالش بکشند، باید اثرش را ببیند. ایجاد موضوع داغ در بالاترین، انبوه پی ام های سند تو آل و… نهایتا به سود کیست؟ مشخص است دهنمکی.

اخراجی های یک خوب سود کرد، اخراجی های دو اما زیاد جالب نبود. اخراجی های سه هم احتمالا زیاد جذاب نیست. اما های و هوی جماعت سبز و معترض و مطرح کردن آن در حد یک اثر فوق العاده که به جنبش سبز حمله کرده، بی شک میتواند مخاطب و فروش خوبی برای اخراجی های سه درست کند!

فیلم ۳۰۰، علیه ایران بود. حتما در آن دوره خاطرتان هست که سی دی فروش های کنار خیابان، یکی از محصولات تاپشان همین ۳۰۰ بود!

امروز اگر کاریکاتوریستی در هلند را هیچ کس نشناسد، کافیست که یک کاریکاتور علیه مسلمانان بکشد، این کافی است تا او به صدر اخبار برود.

در واقع از نظر اقتصادی و فروش محصول، فیلم ۳۰۰ ، مجموعه قهوه تلخ و اخراجی ها همگی از یک شیوه بهره می برند.

باور کنید روزنامه کیهان را آنطور که در تحریریه روزنامه های اصلاح طلب میخوانند، در خود روزنامه کیهان نمی خوانند. میخوانند چون میخواهند گاف پیدا کنند.


باور کنید آنقدر که سبزها میروند اخراجی های سه را ببینید، در اطراف آن بنویسند و پوسترش را توزیع کنند، خود هواداران دهنمکی نمیکنند.

یک عده خنثی هستند که اصلا نه این طرفی و نه آن طرفی هستند، میخواهند شب عیدی خوش بگذرانند! اما اضافه بر انها را سبزها به گیشه می فرستند!

دهنمکی حالا رانتی هم دارد، سبزها علیه او صف آرایی کردند و او می تواند از صدا و سیما، یگانه رسانه فراگیر مرز و بوم پر گهرمان نهایت استفاده را هم ببرد.


دهنمکی یک سری مخاطب داشته، دارد و خواهد داشت. مخاطب دهنمکی امثال من و شما نبوده، مخاطبش همان کسانی هستند که از شنیدن فحش های رکیک و شوخی های مبتذل عشق میکنند و کنار خانواده قهقهه می زنند.

چه کارش داشتید، حالا شما انقدر گفتید و گفتید که مخاطب خاکستری را هم مجبور بکنید برود و ببینید که چه چیزی ساخته که اینطور سبزها را سوزانده!

بگذریم…

از طرف دیگر، مسعود دهنمکی به مراتب شان بالاتری از مهران مدیری دارد(نه در حوزه مسائل فنی و…) اما چرا؟

– مسعود دهنمکی خط و ربط و سمت و هدفش را صاف بیان میکند و طبیعتا در جهت هدف خود حرکت میکند. شما از مسعود دهنمکی انتظار ندارید که بیاید و در مدح جنبش سبز یا چیزی شبیه به آن فیلم بسازد؟ او خودش ازعان میکند که سینما برای او عرصه جهادی است که یک روز روی موتور بوده و چفیه به گردن، حالا روی صندلی است و عینک به گردن!

هرچند این تفکر مخالف من هم باشد، اما صداقتش برای من ستودنیست!

اما مهران مدیری چطور؟ نیمه آبانماه امسال، زمانی بود که من واقعا احساس ضعف کردم، احساس کردم که چقدر آدم ها می توانند حقیر باشند! تماشای بیش از ۸۰۰ کامنت در سایت های آینده، بالاترین همین وبلاگ خودم و… که بعضا با فحاشی های نامناسب همراه بود و آن هم از یک ای پی و ای پی های مشابه که بیش از ۱۵ تا از آنها،  مشخصا با پرس و جویی که کردم معلوم شد احتمالا مربوط به دفتر یکی از مجلاتی بوده که من هم در آن فعالیت می کردم واقعا دردآور بود.

مهران مدیری یک روز در شب چله چلچراغ حاضر میشود، روز دیگر ادعا میشود در فلان محفل نبوده، روز دیگر گفته میشود صدا و سیما را تحریم کرده و…

هرگز اظهار نظر یا مصاحبه یا سوگیری مشخصی نکرده و حواریون او، مهران مدیری را داخل یک حریم قدسی کردند و از قول او حدیث نقل می کنند! که بله، مدیری صدا و سیما را تحریم کرده، مدیری با سبزهاست و..

فسنجان جایگزین چای شیرین و پنیر!


از طرفی، چرا باید این اصرار وجود داشتبه باشد که جدایی نادر از سیمین جایگزین اخراجی های سه شود! خب این دو اثر از نظر من که خبرنگار حوزه هنر هم نیستم هیچ شباهتی به هم ندارند.

نه ژانر آنها یکیست، نه سطح بازیگران آن، نه کارگردانش، نه و… خب طبیعی است که مخاطب اخراجی های سه که به سینما می رود تا فحاشی های رکیک و شوخی های زننده چاله میدانی دهنمکی را بشنود علاقه ای ندارد یک اثر فاخر مثل جدایی نادر از سیمین را تماشا کند! در جهت عکس هم این صادق است.

من منتظر پایان تعطیلات نوروز هستم تا این تیتر را در کیهان ببینیم: «علی رغم دست و پا زدن اعضای فرقه (یا فتنه)سبز اخراجی های سه با فروش انقلابی صدر نشین فروش شد» یا چنین چیزی.

برای این تیتر و یادداشت احتمالی نویسنده کیهان، آن نویسنده هیچ مسئولیتی ندارد، مقصر مستقیما خود گردانندگان این بازی بودند.

در واقع همین فردا روز به عنوان رفراندوم  تعبیر می شود. که ببینید هواداران جنبش سبز اینقدر بودند، هواداران احمدی نژاد اینقدرو…

انگار شما بگویید آی مردم، برای هواداری از جنبش سبز فردا به بازی استقلال و پرسپولیس نروید !

نتیجه مشخص است! همه میروند.

اینهمه از تلوزیون و صدا و سیما قطعه و فیلم و نشست و … علیه سبزها برگذار شده، در کدامیک مردم تلوزیونشان را از پنجره بیرون پرت کردند، در کدامیک اصلا کسی کانال را عوض کرده.

خود آن دوست عزیز، که تکه های آن نشست را ضبط کرده و روی نت آپلود کرده است، خب برنامه را دیده که ضبطش کرده و آپلود کرده!

من فکر میکنم این بدترین اشتباهی بود که سبزها می توانستند انجام بدهند.

****************

دلنوشته: یاد مهران مدیری کردم، چیزی که خیلی وقت بود دوست داشتم بنویسم و حالا بهانه اش را هم دارم.  نیمه آبانماه تا اواسط دیماه  سال قبل بدترین دوره کاری سال ۸۹ من بود. فحش بود که نثار ما شد و از این ور آن ور میشنیدیم. چرا؟ به خاطر این عبارت ها و جملات:

آقای مهران مدیری و قهوه تلخ، که این روزها اسطوره محافل معترض و منتقد دولت شده اند، همان عزیزانی هستند که روزی در مجموعه های قبلی، جریان تحصن اصلاح طلبان در مجلس ششم را آن طور به تمسخر کشیدند.

غرض این چند سطر و البته نگارنده، خدای ناکرده توهین به شخصیت ارزشمند و هنرمند جناب آقای مهران مدیری، کارگردان خوب کشورمان نیست.

بحث سر همان است که در ابتدای مطلب نیز به آن اشاره کردیم: اسطوره هایی که ساخته می شوند، اما چون خودشان قامتشان را نساختند، ممکن است روزی برای کاری که ناگزیر از انجام آن هستند و به نادرست آنها را بی نیاز از انجام آن کارها دانستند و معرفی کردند، فرو بریزند.

حتما دسترسی هایی به تحلیل گران خارق العاده، که کاراکترها را شبیه به این مسئول و آن مسئول می کنند، وجود دارد، جلوی آنها را بگیرید و به مردم بگویید، یک هنرمند هستید، نه بیشتر. شما تنها نقش بلوتوس کبیر(کلاهبردار یونانی) را بازی می کنید، برایشان بگویید که واقعا بلوتوس نیستید.

فحاشی ها شروع شدند. زیر مطلب در اینده می توانید نمونه های آن را ببینید، در همین وبلاگ هم چندتایی هست!

اما در نیمه دیماه اتفاق افتاد. سی دی تحت عنوان «بمب خنده» در جامعه منتشر شد. سلطنت طلب ها و … بعد از آن سی دی کذایی بود که همان عزیزانی که صبح تا شب بخش های به قول خودشان سیاسی(!) قهوه تلخ را این ور و آن ور انتشار میدادند و به نکته سنجی مدیری مرحبا میگفتند، ۱۸۰ درجه تغییر موضع دادند و شروع کردند به انتقاد از مدیری، انتقاد که چه عرض کنم، با خاک یکسان کردن.

آهنگ رپ خواننده ای به نام تسلا هم بیرون آمد که در آن مدیری را مزدور معرف کرده بود و دریایی از پست های وبلاگی علیه مدیری و… و بعد هم قهوه تلخ ما سرد شد و از دهن افتاد!

از همان روز که دیدم بی خودی الملک و دامبول السلطنه شدند همزاد فلانی و فلانی در قهوه تلخ، همان وقت که فروش بالای مجموعه را دیدم، به خودم گفتم جایی مدیری باید وفاداریش را ثابت کند و آن نوشته را نوشتم که ای کاش نمی نوشتم!

البته مدیری و تیم او که زیر بار نرفتند و گفتند اثر برای سال ۸۷ است. خوب است که اصل کار را تکذیب نکردند، یعنی چنین اثری ساخته شده، اما برای سال ۸۷ بوده و لو رفته. در واقع مدیری از لو رفتن سی دی شکایت دارد، شاید چون نتوانسته درآمد لازم را از آن برداشت کند، در مورد اصل ماجرا و انتقادها هم پاسخی نداده است.

بگذریم از اینکه ترکیب بازیگران و اینکه مدیری از کدام مجموعه با بعضی از ازیگران مچ شده نشان میدهد تاریخ واقعی اثر چه زمانیست و… شما بگیرید همان ۸۷، بازهم در اصل ماجرا تاثیری ندارد.

جهت اطلاع عزیزان و خبرنگاران فرهنگ و هنر و سینه چاکان این عرصه باید عرض کنم که به زودی و در سال ۹۰ و ۹۱  باید منتظر شاهکار دیگری از مدیری هم باشند. این هم مثل همان قبلی، سندی ندارد، منتظر باشید و ببینید «فقط یک حس» است!

  1. 27 مارس 2011 در 01:28 | #1

    این مدیری و ده نمکی هم معضل شدن ها

  2. سینا
    27 مارس 2011 در 12:53 | #2

    قیاس ده نمکی با مدیری هم مثل همون قیاس اخراجی ها و جدایی نادر از سیمین هستش یه جورایی. ده نمکی اصلا از فیلم و سینما چیزی نمیدونه. کارهای مدیری با همه پستی و بلندی هاش یک سرو گردن از همکارانش بالاتر بوده و نمیشه کتمان کرد. من دفاعی از مدیری نمی کنم و نمیدونم چه خطی رو دنبال می کنه و کی درست میگه راجع بهش ولی خوب راجع به قهوه تلخ با همه کمبودهایی که داشته یه چیزی رو مطمئنم. اونم نویسنده هاشه که اگه بحث سبز بودن باشه سبز سبزن!

  3. پروانه
    27 مارس 2011 در 13:06 | #3

    من نمی دانم مردم ما بعد از این همه رو دست خوردن چرا باز فریب امثال مهران مدیری و ده نمکی را می خورند. من هم با نظر شما موافقم چون در کشوری که هنرمند فقط برای نشان دادن واقعیت زیر انواع (…….) قرار می گیرد خیلی جالب است که در هر دکه ای قهوه تلخ را می فروشند و مردم آنرا تماشا می کنند و خودشان را به فراموشی می سپارند که در این کشور چه می گذرد و به دلقک بازیهای مهران مدیری می خندند. یادمان نرفته تمخسر اصلاح طلبان را .

  4. رضا
    27 مارس 2011 در 13:44 | #4

    تحلیل معقولی بود عزیز. قصه فراتر از فرصت طلبی امثال مدیری و ده نمکیه. ذهنیت ایرانی متاسفانه خودش لیلی به لالای اینجور مسائل می ذاره و بازارشو گرم می کنه، وگرنه در جایی که فریاد مرگ بر(…) سر داده شده دیگه ده نمکی چی کاره اس که تحریم فیلمش این همه تو بوق و کرنا بشه؟! خوب اینم زیرمجموعه همونه دیگه، از اول و یه جا باید این اتفاق بیفته، نه اینکه هر دفه واسه اش کلی انرژی حروم بشه.

  5. تا
    29 مارس 2011 در 04:38 | #5

    بی (….) تو خودتو در چه اندازه ای می بینی که از مهران مدیری انتقاد می کنی؟اصلا بلدی انتقاد کنی؟اول مودبانه شروع بعد …
    خجالت بکش
    ضمنا مرده شور خودت و (….) و با هم ببرند

  6. لئون
    29 مارس 2011 در 18:49 | #6

    والا چی بگم
    آخه عزیز دل من مگه برای انتقاد از اعدام باید رفت و همه ی اعدام ها رو دید؟
    نمی دونم رویه چه حسابی فکر می کنی باید رفت و اینو دید؟
    لینک دانلودش هم که هست به حمدالله…اگر خواستیم ببینیم
    در مورد تماشایه مجموعه مهران مدیری باهات موافقم
    ولی این چه ربطی داشت به دهنمکی؟به نطرم خیلی موضوغات رو با هم قاطی کردی
    در تمام این بل بشو به نظرم اینکه اسم دو فیلم اخراجی ها و جدایی نادر از سیمین بیشتر شنیده میشه خیلی هم خوبه
    ببینید اون چیزی که بیشتر باهاش مخالفت میشه اخراجی هاست
    و اون چیزی که به دیدنش دعوت میشه دیدن اخراجی ها و جدایی نادر از سیمین
    به نظرم در این بینابین اتفاقات خوبی میفته
    اگر کسی اخراجی ها رو ببینه اگر از اون طایفه ای باشه که خوشش میاد ، احتمالا عده ای از این ها صدای مخالفین رو میشنون ، واین آشنایی با مسلک آقای دهنمکی و کارشون خودش یه نعمته
    اگر هم کسی جدایی نادر از سیمین رو در این بل بشو ببینه باز هم به نظرم حداقل با یک فیلم ارزشمند آشنا شده و یک کار فرهنگی شالم و ارزشمند رو دیده
    به نظرم این هیاهو ارزشمنده
    اخراجی ها نیازی به گرفتن حمایت اضافی نداره ، چون از طرف (….) به ایشون ابراز محبت شده به اندازه کافی و راه برایشون کاملا بازه
    جدایی نادر از سیمین هم که مربوز به یک کارگردان هنری و کامله که هر حمایتی ازشون بشه به نظرم بهتره
    ——————————————————————————
    و اما فک کنم گزارش ها یه اقتصادی تون با این مورد قابل مقایسه نیست
    انگار نوعی سطحی بودن؟ یا خودابرازی؟ یا سفارشی بودن در کار شما ست

  7. 29 مارس 2011 در 18:56 | #7

    @لئون

    لئون عزیز اولن ممنونم بابت نظرت و بعد عذر خواهی میکنم بابت ویرایشش، چون مسئولیت نوشته های شما در بخش نظرات با منه و قبلن سرش و.اسم مشکلاتی پیش امده.

    اما اخر مطلبتو نفهمیدم. یعنی گزارشای اقتصادیم سفارشی هستن یا این مطلب خاص. ممنون میشم بهم بگی و اینکه کدوم یکی به طور مصداقی به نظرت سفارشی بوده و چی باعث شده اینطور بهش فکر کنی؟

    بازم ممنون از نقدت

  1. بدون بازتاب