بیانیه ای که کاش منتشر نمیشد
پس از چند روز سرانجام با فشار و حرف و حدیث، انجمن صنفی روزنامه نگاران تهران بالاخره بیانیه ای درباره اخراج خبرنگاران صادر کرد، که ای کاش نمیکرد! چند نکته درباره این بیانیه به ذهنم آمد:
۱) مغلطه صحرای کربلای استقلال!
در بیانیه آمده است: «…در این میان به ویژه مطبوعاتی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به نهادها و سازمانهای دولتی و عمومی نیستند، و از بودجه عمومی کشور تامین مالی نمیشوند بسیار بیشتر تحت فشار و در معرض خطراند….»
باید خدمت همکارانم در انجمن عرض کنم، تقریبا ما در کشورمان لااقل هیچ روزنامه ای نداریم که «مستقیم یا غیر مستقیم» از بودجه عمومی کشور تامین مالی نشود. اتفاقا تامین مالی میشوند. این موضوع را یا میدانید و به رو نمی آورید، یا از اساس مطلع نیستید(امیدوارم دومین مورد باشد) در صورت ندانستن، لطفا به سایت سامانه جامع رسانه های کشور به آدرس: http://www.e-rasaneh.ir/View_Certificate_Report.aspx مراجعه فرمایید، در بخش “جستجوی پیشرفته، مثلا مجوز شماره “۷۱۰۶۲” را جستجو فرمایید، ریز پرداختی ها در وجه صاحب امتیاز و مدیرمسئول روزنامه شرق، جناب آقای رحمانیان را مشاهده خواهید کرد.
انشالله خبر دارید بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از محل بودجه عمومی تامین میشود.
اما بعد… مگر سهمیه کاغذ که به روزنامه ها تحویل میشود و معمولا سر از بازار آزاد در میآورد و هنوز هم مشخص نشده از چه طریقی… از محل بودجه بخش خصوصی تامین شده؟
یعنی دولت یکبار کاغذ نشریات را تامین میکند، یکبار هم یارانه میلیونی تحویل میدهد. تا همینجا هم کار درستی به نظر نمیرسد. اما به هر حال زدن به صحرای کربلای «مطبوعاتی که از بودجه عمومی تامین مالی نمیشوند» یک مغلطه است. اگر با کم و زیادش مشکل دارید بحث دیگریست.
۲) دیوان شعر یا بیانیه حقوقی؟
آمده است: «…بحران اقتصاد مطبوعات به اندازهای سنگین شده است که تاب و توان از آنها گرفته و به سختی میتوانند این روزهای دشوار را پشت سر بگذارند. …» با بضاعتی که از حساب و کتاب دارم و اطلاعاتی که هست، قطعا میتونم بگویم یکی از معدود بنگاه های اقتصادی که شرایط اقتصادی اخیر زیاد به آن ضربه نزده است همین مطبوعات هستند.
شما در جایگاه نمایندگان این صنف با مدیران مسئول ارتباط خوبی دارید، بفرمایید چند روزنامه طی سال های اخیر نرخ حق التحریر و حقوق تحریریه را متناسب با تورم افزایش دادند؟ یا اینکه بعضی از روزنامه های پر تیراژ، سال قبل و پیش از کرونا هم حق التحریر سال ۹۸ را تقریبا به قیمت سال ۹۶ پرداخت می کردند.
اگر میخواهید از جهت فرهنگی نگاه بفرمایید، دیگر بحث اقتصاد را پیش نکشید. اگر نه؛ میخواهید اقتصادی نگاه کنید، لااقل منصف باشید. کسی که کار اقتصادی می کند، قاعدتا یک پلن و نقشه دارد، یک سال سود میکند، یک سال کم سود میکند، دو سال ضرر میدهد. کدام بیزینس را سراغ دارید که یکسره سود کند؟
نکته دوم؛ دانسته یا نادانسته با نوشتن جملات احساسی نظیر: “خانواده” و… آدرس غلط ندهید. نه مدیر مسئول پدر روزنامه نگار است، نه روزنامه نگار فرزند مدیر مسئول! خبرنگار کارگر، صاحب امتیاز هم کارفرما است.
مگر در روزگار رای آوردن روحانی که چلچله مستان مدیران مسئول بود و آگهی و رپورتاژ و رانت و … پخش میکردند، از آن سهمی به خبرنگار دادند، که حالا با ضرر، اول از همه خبرنگار را در ضرر سهیم می کنند؟
“هیچ خانواده ای عضوش را اخراج نمیکند” بحث احساسی-عاطفی است و شعر قشنگی هم هست. اما وقتی انجمن نام “صنف” را یدک میکشد و حقوقدان آنجا نشسته، انتظار میروذد به ابعاد حقوقی ماجرا اشاره شود.
۳) خطای فاحش
در ادامه آمده است: «… تعداد قابل ملاحظهای روزنامههای مستقل و حتی برخی روزنامههای وابسته به نهادهای عمومی، مثل روزنامههای شرق، اعتماد، ابتکار، جهان صنعت، شهروند و … به عنوان اولین راه برای کاهش هزینهها و امکان بقا، اقدام به اخراج تعدادی از روزنامهنگاران خود کردهاند….» یک نهاد صنفی چکار باید بکند؟ جز این است که اولیه ترین انتظار، دیدبانی فضای آن صنف است؟
به جای “و ….” بهتر نبود اطلاع دقیقی منتشر میشد با دقت اعشار، که مثلا ۴۱ نفر اخراج شدند؟ بی اطلاعی انجمن تا جایی است که از روزنامه ایران، یکی از مهمترین روزنامه ها نام برده و بلافاصله توضیح درج میکند که: روزنامه ایران اخراج نکرده!
بعد از ۳-۴ روز تلاش، بیانیه ای تدوین شده که چنین خطای فاحشی دارد، این جز اینکه نشان دهنده بی اطلاعی نویسندگان از وضع کسانی که آنها را نمایندگی میکنند چیست؟
۴) باز هم مغلطه، اینبار بقا!
نوشته شده است: «…اولین راه برای کاهش هزینهها و امکان بقا….» با کلمات بازی می کنید یا نمیدانید بحث امکان بقا نیست، بحث امکان سود بیشتر است. به جای اینکه این بهانه از اساس غلط کارفرما برای اخراج خبرنگار را نفی کنید تکرارش میکنید؟
۵) شما نماینده کدامیک هستید؟کارگر یا کارفرما؟
بلافاصله بعد از اینکه کمی به ابروی بالای چشم کارفرما دست زدید، سریع متذکر شدید که «…اما از سوی دیگر این واقعیت تلخ و مهلک نیز پیش روی ماست که غیر از روزنامهنگاران که تنها هستند، روزنامهها به ویژه در مطبوعات مستقل هم تنها ماندهاند….» حضرات؛ بیایید با کلمات بازی نکنید. مطبوعات مستقل چه صیغه ای است؟ بالاتر گله کردید چرا دولت حمایت نمیکند، پایین تر نوشتید مطبوعات مستقل؟ لا اقل این دو را در دو بیانیه مینوشتید! همین حالا هم اگر سر از برف محافل دورهمی و سرتراشی هم در بیاورید، میبینید در همین فضای مجازی می گویند «روزنامه مال»
شما دیگر چرا؟ شما که برای آقای دکتر ربیعی وزیر سابق و سخنگوی فعلی دولت کارت افتخاری خبرنگاری صادر فرمودید؟
۵) استخوانی لای زخم و دم خروس
نوشته شده: «…برخورداری از مطبوعات آزاد و مستقل، حق ذاتی و اساسی ملت است. در اینجا مسئله تنها بیکاری یا اخراجِ غیرمسئولانه برخی خبرنگاران نیست بلکه مسئله ضایع شدنِ یک حق اساسی ملت در دستیابی به رسانههای آزاد و مستقل است. …..»
بر منکرش لعنت که یک ملت باید از حق اساسی رسانه آزاد و مستقل برخوردار باشد، اما چه کسی این از این حق حرف میزند؟ خاطرم هست در جریان ناآرامی های آبان ماه سال قبل جناب آقای عبدی، ریاست همین انجمن فرموده بودند: «…نکته اساسی که دستگاه های اداره کننده کشور اعم از امنیتی، تحلیلی و اطلاعاتی باید به آن بپردازند این است که چرا برخی در برابر این اتفاقات سکوت کرده اند و هیچ مخالفتی با آن انجام نداده اند…» لطفا رابطه این بیانات را با آن رکن چهارم دموکراسی که از آن نام میبرید مشخص بفرمایید.
قسم حضرت عباس را باور کنید، یا دم خروس را!؟
وانگهی؛ شما چرا بزرگوار؟
من جای همان نهادها بودم، از شما بزرگوار واقعا گله مند میشدم. شما چرا، شما که نشستنتان روی همان صندلی، صدقه سر نبود آزادی است. اگر هیات مدیره قبلی با فشار علی ربیعی استعفا نمیداد که شما نمیتوانستید روی این صندلی بنشینید. اگر فضای آزاد و صنف و سندیکای واقعی بود، شما کجای بازی بودید؟
۶) ای کاش برنامه بود
نوشتید «… بیارادگی و بیبرنامگی دولت برای حل مشکلات اقتصادی ناشی از بحرانهای موجود که به مطبوعات نیز تحمیل شده است، به عنوان زمینهساز از بین رفتن مطبوعات یکی از مصادیق نقض حقهای مطبوعات و حقوق ملت است. …» با این بخش موافقم، ای کاش اراده و برنامه ای بود که مشخص میشد صاحب امتیاز و مدیر مسئول، پولی که گرفته را کجا خرج کرده؟ گزارش مالی بود که معلوم کند ساختمان خیابان زرتشت شرق از کجا آمده؟
۷) باز هم آدرس غلط
در پایان باز هم نقش بلندپروازی های مالی مدیران مسئول نادیده گرفته شده و بعد از پریدن به دولت برای ندادن پول بیشتر، اینبار مطالبه را از بخش خصوصی می کند: «…این وظیفه البته تنها مختص دولت هم نیست، شرکتها و بنگاههای خصوصی، نهادهای غیردولتی و مدنی و بخش خصوصی ما هم بر پایه اصل مسئولیت اجتماعی باید به صحنه بیایند و از کیانِ روزنامهنگاری مستقل که به نوعی مدافع حقوق همه آحاد جامعه است حمایت کنند….» شما اول معلوم کنید مدیران مسئول با حماتیت های دولتی و … که تابحال داشتند، چکار کردند، بعد سراغ بخش غیردولتی بروید.
در پایان اطمینان دارم این آنچه به جایی نرسد فریاد است. این چند خط را برای دلخوشی خودم نوشتم و اینکه، لااقل بگویم من جزء آن “دسته کورها” که از مخاطب این بیانیه در نظر داشتید نیستم.
خدا همه را عاقبت بخیر کند چراکه به قول سیف فرغانی:
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت/ ناچار کاروان شما نیز بگذرد
امیدوارم بعد از سال ها، کسانی که کارنامه را میبینند قضاوت بدی نداشته باشند.