فنجانی اسپرسو یا استکانی چای

8 ژانویه 2010 ۲ دیدگاه

 

گذری بر کافه‌های پاتوق ‌شده

سال‌ها از ورود مفهومی با عنوان «کافه» به ایران گذشته است. کافه‌ای که در اروپا و فرانسه  ۶۰ یا ۷۰ سال قبل در کنار گالری‌ها نقش بسزایی در شکل گیری فرهنگ مردم و تاریخ فلسفه معاصر داشته، در ایران مدت کوتاهی ایفای نقش کرد و بعد ساکت شد. ظهور مجددش هم زیاد شبیه آن کافه‌های قدیمی نیست. بیشتر محلی برای قرار‌های خصوصی است.نور کم، یک میز دو نفری، دو صندلی دور از هم، دو سر به هم چسبیده و یک پچ پچ آرام. دو لیوان چای نصفه و چند ته سیگار. همه آن چیزی است که در کافه‌های امروزی دیده می‌شود!

میزها دو نفری هستند. تا حد امکان و تا جایی که جا دارد، میزها از هم دورند. سرها به هم نزدیکند و همه پچ پچ می‌کنند. به جز صدای موسیقی و قهوه جوش، دیگر صدایی نمی رسد. اینجا تهران است، کافه‌های تهران سال ۱۳۸۸٫

کافه‌ها هنوز استقلال طرح خود را حفظ کردند. به ندرت می‌شود دو کافه شبیه به هم در تهران پیدا کرد. یکی کافه سیاه و سفید است که صندلی هایش را طوری چیده اند که هیچ کس، دیگری را نبیند. روی میزها پر از یادگاری هستند. دیگری کافه هنر، پاتوق دانشجویان هنر و معماری که هر  یکی دو هفته یکبار، تابلوهای جدیدی را دورتا دور کافه برای فروش نصب می‌کند. مواظب باشید، کافه هنر جای کشیدن تابلوی نقاشی روی دیوار است؛ نه روی میز. پس لطفا از پیاده سازی آثار هنریتان روی میزها جدا خودداری کنید. چون صاحب کافه به این کار بسیار حساس است.

شاید تنها وجه اشتراک کافه‌های دیروز تا امروز همین چیدمان متنوع باشد. در گذشته‌های نه چندان دور، در اولین قدم‌های ورود علوم جدید به ایران، کافه‌های غریبه هم آمدند. کسانی پا به عرصه گذاشتند که دیگر سوادشان را تماما از گلستان و بوستان وام نگرفته بودند! صندلی لهستانی‌ها و میز‌های رنگ و رو رفته، که رویشان یادگاری خراشیده شده بودند، با آن فاکتورهای کاهی چاپ ریسو، احتمالا همگی بهانه‌ای بودند برای «ایجاد ارتباط»؛ چیزی که در دوران ما انگار به فراموشی سپرده شده است. زمانی که قهوه‌خانه‌ها پاتوق کارگران فصلی بود، گذشت گچ کار، گچ بر، بنا، کاشی کار، مقنی، کارگر ساده، گل کار، باغبان، آهنگر، سنگ تراش و… همه رقم بود. کارگرانی که در کافه‌های آن دوران، پشت میز و صندلی‌های فلزی سبز رنگ می‌نشستند و نهایت هزینه شان پرداخت پول چای بود. چای هایی در استکان‌های بلور که باید کجکی گوشه نعلبکی می‌گذاشتند تا چای داخل نعبلکی خنک شود و بعد با همان هم چایشان را سر بکشند و احتمالان در این بین سیگار جدیدی سر چوب سیگارشان بگذارند.

بعدا که روشنفکران هم به کافه رفتند و احتمالا هوس کردند تا در تهران فضای کافه‌های فرانسه را تجربه کنند، کافه، حساب خود را از قهوه خانه جدا کرد. آنان که سطح بالاتر بودند، کافه را ترجیح دادند و باقی به قهوه خانه وفادار ماندند.

اما چه کافه نشین روشنفکر و نویسنده و چه کارگر فصلی، به کافه و قهوه خانه می‌آمدند تا هم را ببینند و با هم حرف بزنند و خستگی در کنند. این روزها اما، در آن کارکردها دیگر نه قهوه خانه‌ای مانده و نه کافه ای. فقط اسمشان مانده، خودشان نماندند.

چیزی که باقی مانده، فضاهای نیمچه عمومی هستند که اتفاقا مشتریان خستگی راه را تحمل می‌کنند تا به آنجا برسند و چند دقیقه‌ای آنجا استراحت کنند.اما بعضی صنف‌ها هنوز هم «پاتوق» دارند. پاتوق هایی مثل: کافه هشت و نیم سابق، کافه هنر، کافه پراگ، کافه شوکا و…. که هر کدام پاتوقی هستند. هنوز میز و صندلی و مانیتور جای نگاه به یکدیگر و صحبت را نگرفته است؛  کافی است یکی به یک کافه برود و آنجا خوش بگذراند، آنجا پاتوق او می‌شود و اهالی آن صنف، آن محله یا آن رشته تحصیلی، از این به بعد انتخاب اولشان برای دور هم بودن همان کافه است.

پاتوق‌های به محض پا گرفتن تعطیل می‌شوند. کافه تیتر، یکی از بهترین نمونه بود. اما هنوز هم کافه هایی ماندند که می‌شود به آنها پاتوق گفت.

 

تمدن

«کافه تمدن» جایی است برای فارغ التحصیلان هنر و معماری. در بدو ورود تصویر بزرگ روی سقف نظر بیننده را به خود جلب می‌کند. تصویری از فیلم‌های قدیمی. دورتا دور هم تصاویر فیلم‌های سیاه و سفید دهه شصت گذاشته شده‌اند. تصاویر انقلاب صنعتی، تجمعات کارگری اروپای قرن ۱۸ و دیوارهای تیره، همه آن چیزهایی هستند که نظر شما را به خود جلب می‌کند.

این دیوارها پاسخی به دلتنگی انسان سال ۸۸ است. انگار از خیابان ولی عصر که همه چیزش شبیه سال ۸۸ است، به دالانی می‌روند که به گذشته می‌رسد. صاحبان کافه میانسال هستند و خوش‌رو، گرم پذیرایی می‌کنند و به نظر نمی رسد دنبال مشتری خاص باشند. کنار آشپزخانه مبل‌های راحتی است که می‌توان راحت آن جا با دیگران گپ و گفت داشت.

مشتریان هم اگرچه به جبر دوران حاضر می‌بایست لباس‌های امروزی بپوشند، اما تمام تلاششان را می‌کنند تا«مد زده نباشند» به عبارتی، همه دخترها و پسرها یک شکل نیستند. انتخاب کافه شان هم، مثل لباس شان است.

 

گودو

«گودو» در سال‌های دهه ۸۰ شمسی نوستالوزیک تر است. همه چیزش را از نمایشنامه‌ای با محور گودو کسب کرده بود؛ دقیقا با همان کلاه و عصا. با ظاهری شبیه به گودو . آن هواکش صنعتی بزرگ که به قطر خودش دود را از کافه خارج می‌کرد و آن گرامافون قدیمی که کار نمی کند، معلوم هم نیست چرا آنجا گذاشته اند.

 اینجا بیشتر دانشجویان هنر، تئاتر و سینما رفت و آمد دارند. طبیعی است که زیاد برای حرف زدن‌های خصوصی ساخته نشده است. هرچند می‌گویند «خز» شده، اما هنوز هم می‌شود با میز بغلی صحبت کرد. به عبارت دیگر، گودو هنوز به خصوصی شدن میزها مبتلا نشده است! اما میزهایش را طوری چیدند که نمی‌شود حاشیه امنی برای حرف‌های خصوصی پیدا کرد!

 

هشت و نیم

مشتری‌های گودو را کافه هشت و نیم از آن خود کرد. از وقتی بعضی از مشتریان وارد گودو شدند تا قرارهایشان را بگذارند، مشتری‌های قدیمی تر ترجیح دادند به محلی دیگر بروند که در مورد دغدغه‌های جمعیشان صحبت کنند. آنجا، کافه «هشت و نیم» بود. البته کافه هشت و نیم دیگر تعطیل شده است. اما صاحبان هشت و نیم مبل‌های راحتی داشتند که در انتهای کافه گذاشته شده بود. دیوارهای کافه را با ترکیبی از چوب درست کرده بودند و نور کافه همیشه کم بود؛ محیطی دنج برای گپ زدن‌های عصرانه، اما هشت و نیم تعطیل شد. البته اگر هشت و نیم سابق را می‌خواهید، کافه تمدن کمی شبیه به آن است، خصوصا داشتن ست مبل راحتی که می‌شود در کنار دیگران نشست، نسکافه نوشید و روزنامه صبح تهران را خواند!

 

هنر

«آقا مقدم» هنگام ورود بهتان خوش آمد می‌گوید. آقا مقدم خوش اخلاق را همه می‌شناسند. با احترام با مشتری برخورد می‌کند و مشتری هم احترام او را حفظ می‌کند. اگر بشناستتان مطمئن باشید موقع ورود به کافه بهترین جای کافه را برایتان در نظر می‌گیرد. آقا مقدم مثل باقی گارسون‌ها نیست، هیچ وقت شما را از پای میز برای آمدن یک مشتری جدیدتر بلند نمی کند. بعد از تعطیل شدن هشت و نیم، کافه دیگری آنجا بنا شد. هنوز هم در ورودی همان است. همان در ورودی چوبی قهوه‌ای که پشت شیشه هایش آگهی تئاتر و نمایشگاه می‌زند. ویترینی که در آن کلکسیونی از فندک، کبریت و سیگار گذاشته شده است. صندلی‌های چوبی رنگ. میزهای ۴ و ۶ هم دارد. اما در گوشه‌ای خلوت، میزهای دو نفری هم گذاشته شده است برای حرف‌های خصوصی.

دانشجویان هنر و هنرمندان هم می‌توانند آثار خودشان را دورتادور کافه نصب کنند تا برایش مشتری بیاید. دانشجویان رشته عکاسی هم هستند که بین میزها می‌چرخند و عکس هایشان را می‌فروشند.

هرچند گوشه کافه میزهای دو نفری هست، اما آنقدر سر و صدای بلند می‌آید که به ندرت می‌شود حرفی را در گوشی زد، بنابراین برای نشست‌های صمیمانه خصوصی، بهتر است یکی از آن کافه‌های بالا شهر را نشانه بگیرید.

 

شوکا

حدودا هوای عصر شده که  به سمت شمال تهران می‌رویم تا بلکه سری به کافه شوکا بزنیم. کافه‌ای کوچک و دنج در گوشه دنج تر در مجتمع تجاری گاندی. همیشه، یارعلی با یک کاسه هریسه اینجا نشسته؛ با آن کلاه عجیبش که احتمالا از دهه ۳۰-۴۰ باقی مانده.

هریسه معجونی است پخته شده از کلم قرمز، لبو، سیب زمینی، لوبیا، شوید و چند چیز دیگر که از ابتکارات تازه صاحب کافه به شمار می‌رود. نام این غذا از واژه‌ای آمده است که در شهر‌های جنوبی کشور از جمله زادگاه یارعلی، مسجد سلیمان، به معنای هلیم به کار می‌رود. شوکا کوچک تر از آن است که بشود با دیگر کافه‌ها مقایسه اش کرد. قدیمی ترین کافه مجتمعی است که همه مغازه هایش کافه هستند. اما شلوغ ترین آنها هم هست. وقتی داخل جا نباشد، مشتری‌ها جلوی در می‌ایستند. می‌شود اینجا با باقی مشتری‌ها و خود یارعلی گپ زد.

 رو بروی شوکا هم پسر و دخترهای جوان، با عطرهای مختلف از کنارتان رد می‌شوند. آنها شاید می‌روند تا در یکی دیگر از کافه‌های مجتمع با هم بنشینند و حرف بزنند. داغ مشتریان شوکا صدای خنده‌ها و بحث‌های داغشان همه محوطه اطراف را گرفته است. انگار اینجا کسی حرف خصوصی نمی زند.

سال‌ها از ورود مفهومی با عنوان «کافه» به ایران گذشته است. کافه‌ای که در اروپا و فرانسه  ۶۰ یا ۷۰ سال قبل در کنار گالری‌ها نقش بسزایی در شکل گیری فرهنگ مردم و تاریخ فلسفه معاصر داشته، در ایران مدت کوتاهی ایفای نقش کرد و بعد ساکت شد. ظهور مجددش هم زیاد شبیه آن کافه‌های قدیمی نیست. بیشتر محلی برای قرار‌های خصوصی است.

نور کم، یک میز دو نفری، دو صندلی دور از هم، دو سر به هم چسبیده و یک پچ پچ آرام. دو لیوان چای نصفه و چند ته سیگار. همه آن چیزی است که در کافه‌های امروزی دیده می‌شود!

————-

این گزارش در روزنامه پول، صفحه ۵ مورخ ۱۷ دیماه ۸۸ به چاپ رسید

هر نوشته روی اسکناس ۳۵ تومان هزینه برای دولت

4 ژانویه 2010 ۵ دیدگاه

مسئولان بانک مرکزی گفته اند که حدودا یک درصد اسکناس های موجود مخدوش هستند. یک درصد ۸ میلیارد قطعه اسکناس یعنی «۸۰ میلیون قطعه اسکناس مخدوش» در چرخه مبادلاتی کشور وجود دارد. برای چاپ مجدد ۸۰ میلیون قطعه اسکناس می بایست ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان هزینه شود. این هزینه جدای از هزینه شناسایی و امحاء این اسکناس هاست. همچنین سالانه بانک مرکزی ۳۰ میلیارد تومان برای چاپ اسکناس های نو هزینه می کند.

تاکسی از گذشته های دور تاکنون صحنه نبرد مسافر و مسافرکش بوده، بر سر گوشه های اسکناس. اسکناس های ایرانی با رنگ های مختلف. شاید در کمتر کشوری چسب نواری پیوند دهنده دو نیمه اسکناس ها باشد، یا قسمت امنیتی اسکناس مزین به پیام های تبریک عید و خاطره نویسی ها و جمع و تفریق شود. اینها اسکناس های ایرانی هستند، که شبیه اسکناس های هیچ کجای دنیا نیستند و هرچند سال یکبار هم تغییر شکل می دهند، رنگ، طرح و اجرا ظاهرا در آنها زیاد مورد توجه نیست. هرچند آنها شبیه سایر اسکناس ها نیستند، اما مثل همه آنها سفیران ملی، فرهنگی و ایدئولوژی کشور خودشان هستند. ایرانیان زیادی هستند که هرگز به آمریکا سفر نکردند، اما می دانند یکی از رئیس جمهورهای آن کشور احتمالا همان مرد نسبتا چاق با کلاه گیس است. این همان چیزی است که یک دلاری های امریکا به ایران می آورند!

به اسکناس های ایران برگردیم. به این دفتر یادداشت های بهادار نگاه کنید! اگر کتاب هایی در وصف فرهنگ جاده و کامیون و فولکلرها نوشته ها نوشته شده اند، بیراه نیست که به نوشته های روی اسکناس ها هم توجه شود. آن نامزدی که یک طرف اسکناس نوشته است: «زینب جان! چون می دانم شب ها دخل پدرت را می شماری اینجا می نویسم» و روی دیگر آن نوشته«فردا ساعت سه بعدازظهر بیا سر سه راه». اسکناسی دیگر:«ای پول چه می شد از تو زیاد داشتم تا خوشبخت می شدم». طنز هم هست: «در هنگام زلزله لطفا آن روی این اسکناس را حتما بخوانید» و وقتی بر می گردانید نوشته:«….گفتم زمان زلزله؛ نه حالا»از این دست نوشته ها روی اسکناس ها زیاد هستند. شاید خنده دار باشند و بعضا تامل برانگیز، اما وقتی روی اسکناس ها شعارهای سیاسی نوشته شود، دیگر وقت خنده و تامل نیست و بانک مرکزی دستور جمع آوری آنها را می دهد.

موضوع آنجا پیچیده می شود که هر ایرانی حدودا ۱۱۵ قطعه اسکناس در اختیار دارد، سرانه ای که حدودا ۱۰۰ قطعه از متوسط جهانی بیشتر است. شاید هم به خاطر همین فراوانی است که با این تابلوهای کوچک بهادار اینطور رفتار می شود. و نکته جالب آنکه رد پای ایرانیانی که امروزه زیاد با نگهداری صحیح اسکناس رابطه برقرار نکردند، در ترویج و استفاده از اسکناس های اولیه به  چشم می خورد.  حتی نام چاپ . چاپخانه هم یادگار اولین اسکناس هاست.

امضاها و سری ها

یک کارکرد اسکناس که کارکرد آشکار نیز هست نقش آن در  مبادلات اقتصادی است. اما این ورقه های رنگی کارکردهای دیگری هم دارند. آنها می توانند منتقل کننده آرا و منویات سیاتمداران حاکم بر یک کشور باشند، ایدئولوژی یک نظام سیاسی را به رخ بکشند. از دانشمندان آن کشور بگویند، یا از رهبران سیاسی آن. به اسکناس های اروپایی که برسید تصویر دانشمندان و فیلسوفان را بر خود دارند، حالا اسکناس های کوبایی یا چینی را ببینید که تصویر رهبران ضد سرمایه داری را روی ورقه های سرمایه چاپ کردند. در ایران پیش از انقلاب هم وضع به این منوال بود. در تمامی اسکناس های دو پهلوی، عکس شاه روی اسکناس ها نقش بسته.

امضای بنی صدر

در دوران رضا شاه بیشتر نقش های پشت اسکناس ها، نمادهایی از فرهنگ ایران باستان بودند. این نمادها بیشتر از ابنیه تاریخی دوره هخامنشیان است. البته در اواخر دوران رضا شاه نمادهایی نیز از دین باستانی ایران یعنی زرتشتی، نظیر فروهر نیز پشت اسکناس های هزار ریالی به چشم می خورند. پس از این دوران و از اوایل دهه ۳۰ شمسی دیگر نقش های اسکناس ها به سمت دستاوردهای عمرانی دولت ها می روند، نظیر نمایی از پل ورسک یا فرودگاه مهرآباد.

در حال حاضر حدودا هشت میلیارد قطعه اسکناس در کشور وجود دارد. اگر طول هر اسکناس را به طور متوسط ۱۵ سانتی متر در نظر بگیریم، یعنی اگر این اسکناس ها را در کنار هم بچینیم مسافتی برابر یک میلیون و ۲۰۰ هزار کیلومتر تشکیل خواهند داد. فاصله چابهار (جنوب شرق کشور) تا مرز بازرگان(شمال غرب کشور) حدودا دو هزار و ۶۰۰ کیلومتر است، حالا اگر عرض هر اسکناس را به طور تقریبی ۸ سانتی متر در نظر بگیریم، یعنی با اسکناس های موجود در کشور می شود از شمالغرب تا جنوب غرب ایران جاده ای به  دو هزار و ۶۰۰ کیلومتر و عرض ۳۶ متر کشید!

البته بر سر اینکه چنین رفتاری صحیح است یا خیر بحث بوده و هست! برای مثال علی قنبری از اعضای سابق شورای پول و اعتبار این رویه را صحیح نمی داند. او معتقد است که اسکناس ها می توانند نظیر تمبرها، سفیر فرهنگ یک کشور باشند.  به هر تقدیر در ایران، غالبا اسکناس ها سیاسی بودند. با تغییر حکومت ها و گاه دولت ها، طرح اسکناس ها نیز تغییر می کرده و می کند. به اسکناس های دوران قاجاریه، پهلوی اول و دوم نگاه کنید. اولین نکته تغییر پرتره روی اسکناس است. این پرتره نشان می دهد که چه کسی در سرزمین مزبور حاکم است. اسکناس را برگردانید. در دوران پهلوی، تصویری از ابنیه به جای مانده از ایران باستان زینت بخش پشت اسکناس ها بودند.

در ایران پس از انقلاب نیز طرح اسکناس ها دستخوش تغییرات زیادی شد. در ابتدا، تا جا افتادن کامل نظام سیاسی، نظام پولی و اقتصادی هنوز در حال پوست انداختن بود. همین شد که روی تصاویر و عکس های حاکمان گذشته تصاویر جدیدی چاپ شد. زمان می گذرد، تا سالها پس از انقلاب، چیزی حدود ۴-۵ سال پس از انقلاب، که یکی از اولین خط تولیدات کشور به خودکفایی رسید، ایران توانستیم از سال ۶۲ به بعد همه فرایند تولید اسکناس را داخلی کند. به این ترتیب دیگر اسکناس های جدید وارد چرخه شدند. اسکناس هایی که تصاویر و طرح های مذهبی بیش از تصاویر و طرح های ملی روی آنها خود نمایی می کند. ۱۰ تومانی ها با طرح ایت الله مدرس، ۲۰ تومانی ها با طرح جهاد سازندگی، ۱۰۰ تومانی ها با طرح مسجدالاقصی(که البته بعدا مشخص شد تصویر مسجد الاقصی نبوده است همان تصویر باقی ماند، اما به جای آن در سال گذشته تصویر  میدان نقش جهان از پشت اسکناس های دو هزار تومانی حذف و تصویر مسجدالاقصی واقعی روی آن حک شد)، ۲۰۰ تومانی هایی با طرح تظاهرات مردمی و… به چرخه مبادلات اقتصادی وارد شدند.

اولین سری اسکناس های جهان ـ که فراگیر هم بودند ـ یعنی «چاو» در چین و در دوران ۲۵ ساله وزارت سید اجل وزیر ایرانی قوبلای خان مغول رواج پیدا کرد. ظاهرا از همان زمان بحث استهلاک اسکناس مطرح بوده است. در فلاحت‌نامه‌ی غازانی بهره‌گیری از چاو در چین اینطور توصیف شده است : «….و دیگر آن‌که اکثر معاملات ایشان با چاو است که چون همواره چاو دست به دست می‌رود کهنه می‌گردد و آن کهنه را هر کسی که به دیوان برد عوض آن نو به وی بدهند و هیچ موقوف نمی‌دارند و کهنه را می‌سوزانند…»

اسکناس ها در طول سی سال گذشته تغییرات زیادی داشتند، که گاه منجر به دگرگونی کامل شکل آنها شد. گاه اسکناس هایی با واحد جدید به چرخه مبادلات وارد و گاه برخی از اسکناس ها از این چرخه اصولا حذف شد. از آن جمله هستند، حذف اسکناس های ۱۰ و ۲۰ تومانی و اضافه شدن اسکناس های ۲ و ۵ هزارتومانی. باید بتوان این دوران را به نوعی طبقه بندی کرد.کلکسیونرهای اسکناس این دوران را به ۲۱ دوره تقسیم می کنند. که از آنها با عنوان سری های یک تا ۲۱ نام می برند. این دسته بندی بر اساس کتاب راهنمای اسکناس های ایران (نوشته فریدون نوین فرحبخش) است که در بین علاقمندان بیشتر رایج است.

برای آنها امضا و سری روی اسکناس بسیار مهم است. در واقع نگاهی که یک کلکسیونر به اسکناس ها دارد، با نگاهی که یک طراح به آن دارد کاملا متفاوت است. او بیشتر برایش نایاب یا کمیاب بودن اسکناس مهم است. و طبیعی است در چنین شرایطی اسکناس هایی که در دورانی کوتاه تر رایج بودند ارزش مادی بیشتری برای آنها دارند. امضاها، هرچند در مقایسه با سایر طرح های روی اسکناس فضای کمتری دارند، اما گاه باعث از چرخه خارج شدن کل آن اسکناس می شوند. مثلا وقتی که امضای بنی صدر، وزیر دارایی و رئیس جمهور اسبق ایران روی اسکناسی باشد، پس از خروج او از صحنه سیاسی کشور، اثار او باید از بین برود.خصوصا آثاری که بیشتر در بین مردم رایج هستند. امضای بنی صدر روی اسکناس ها بود، و باید آنها از چرخه خارج می شدند.

یک میلیون کیلومتر اسکناس

در خرداد ماه امسال، آخرین رقم تعداد اسکناس ها اعلام شد. «مجید صنیعی آبادی» مدیر سازمان تولید اسکناس و مسکوک، خردادماه امسال در گفت و گو با خبرگزاری دولتی «ایرنا» سرانه اسکناس در ایران را ۱۱۵ قطعه اعلام کرده است، با توجه به جمعیت ۷۰ میلونی ایران می توان نتیجه گرفت که در حال حاضر حدودا هشت میلیارد قطعه اسکناس در کشور وجود دارد. اگر طول هر اسکناس را به طور متوسط ۱۵ سانتی متر در نظر بگیریم، یعنی اگر این اسکناس ها را در کنار هم بچینیم مسافتی برابر یک میلیون و ۲۰۰ هزار کیلومتر تشکیل خواهند داد. فاصله چابهار (جنوب شرق کشور) تا مرز بازرگان(شمال غرب کشور) حدودا دو هزار و ۶۰۰ کیلومتر است، حالا اگر عرض هر اسکناس را به طور تقریبی ۸ سانتی متر در نظر بگیریم، یعنی با اسکناس های موجود در کشور می شود از شمالغرب تا جنوب غرب ایران جاده ای به  دو هزار و ۶۰۰ کیلومتر و عرض ۳۶ متر کشید!

گفتنی است که سرانه اسکناس در جهان برای هر نفر حدودا ۱۵ قطعه است. برای مثال سرانه اسکناس در کشور همسایه، پاکستان حدودا نصف کشور ماست.  بدیهی است که در کشورهای توسعه یافته با توسعه راه های نوین مبادلاتی نظیر پرداخت های الکترونیک مصرف اسکناس پایین تر است.

آخرین آمار  چاپ اسکناس به آخر سال گذشته باز می گردد. در نشست خبری که اواسط اسفندماه سال گذشته برگزار شده بود، محمد قدس الهی، مدیر اداره نشر اسکناس بانک مرکزی، آماری را در خصوص وضعیت نشر اسکناس بیان کرده بود. بر اساس آمار قدس الهی، تا در سال ۸۷ ، ۷۲۰ میلیون قطعه اسکناس به چاپ رسیده است. این به آن معناست که این اسکناس ها در کنار هم حدودا ۱۰۸ هزار کیلومتر خواهند بود. اگر تنها اسکناس های چاپ شده در سال ۸۷ را کنار هم بچینیم، با آنها می شود هزار و ۸۰ بار از زمین تا آسمان رفت. چون فاصله زمین تا فضا ۱۰۰ کیلومتر است.

هر خط ۳۵ تومان

به گفته علی قنبری، رئیس سابق شورای پول و اعتبار، برای چاپ هر برگ اسکناس حدودا ۳۰ تا ۴۰ تومان هزینه می شود. میانگین این مبلغ ۳۵ تومان است. حالا اگر قرار باشد اسکناس های مخدوش از چرخه مبادلات روزمره مردم خارج شود و طبیعتا جایگزین شود. یعنی کشیدن یا نوشتن روی هر اسکناس از سوی شهروندان حدودا ۳۵ تومان خرج روی دست دولت خواهد گذاشت.

همه روزه اسکناس های کهنه و فرسوده از چرخه خارج میشوند و از آنها شانه های تخم مرغ و… ساخته میشود. به گفته مدیرکل ریالی و نشر بانک مرکزی سالانه تا ۷۰۰ میلیون قطعه اسکناس در کشور امحاء می شود.  این استهلاک بیشتر به سبب نگهداری بد از اسکناس هاست. میانگین عمر اسکناس در کشور ما پنج سال است.

در حدود سالهای ۱۷۸۹ الی ۱۷۹۶ میلادی دولت فرانسه اوراقی به نام  Assignat  را برای تضمین پرداخت ارزش املاک ملی شده از طرف دولت منتشر کرد که در واقع همان اسکناس بود . پس از آن در روسیه پول کاغذی با نام Assigunas منتشر شده و در زمان فتحعلی شاه قاجار این کلمه وارد زبان فارسی شده و به دلیل تلفظ مشکل آن برای فارسی زبانان اسکناس نام گرفت. تا قبل از انتشار اسکناس در ایران از سکه استفاده می‌شد ، البته اسکناس‌های خارجی ( به ویژه منات روسی ) نیز در برخی نقاط رواج داشته است.

یک کارمند بانک می گوید اسکناس هایی را همه روزه از چرخه خارج می کنند که پاره و پوسیده باشند ولی معمولا اگر روی  اسکناسی فقط نوشته شده باشد، اما پوسیده یا پاره نباشد از دسته اسکناس برای بازیافت جدا نمیشود.اما اوایل همین ماه، واحد مرکزی خبر به نقل از مسئولین بانک مرکزی به شهروندان اخطار داد که اسکناس های مخدوش را که روی آنها نوشته شده است را سریعتر به بانک ها تحویل بدهند، چراکه به زودی(تا ۱۷ دیماه) دیگر این اسکناس ها از اعتبار ساقط خواهند شد. در آخرین آمارها، مسئولان بانک مرکزی گفته اند که حدودا یک درصد اسکناس های موجود مخدوش هستند. یک درصد ۸ میلیارد قطعه اسکناس یعنی «۸۰ میلیون قطعه اسکناس مخدوش» در چرخه مبادلاتی کشور وجود دارد. برای چاپ مجدد ۸۰ میلیون قطعه اسکناس می بایست ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان هزینه شود. این هزینه جدای از هزینه شناسایی و امحاء این اسکناس هاست. همچنین سالانه بانک مرکزی ۳۰ میلیارد تومان برای چاپ اسکناس های نو هزینه می کند.مسئولان بانک مرکزی علت جمع آوری اسکناس های مخدوش و تعیین ضرب العجل را پایین آمدن ضریب ایمنی در اسکناس های مخدوش عنوان کردند. هر چند به تازگی بحث شعار نویسی های سیاسی روی اسکناس ها مطرح شده است. اما پیش از این نیز، یادداشت نویسی روی اسکناس در ایران مرسوم بوده است. اگرچه ایرانیان به گوشه نداشتن یا پاره بودن اسکناس حساس هستند، اما رصد مبادلات اقتصادی آنها نشان می دهد که اهمیت چندانی برای یادداشت های روی اسکناس ها قائل نیستند.

از چاو خانه تا چاپ خانه

نگاهی به تاریخچه پول کاغذی

تقریبا همه مورخان اعتقاد دارند که پیدایش اسکناس به چین می رسد. برخی می گویند اولین سری اسکناس های جهان ـ که فراگیر هم بودند ـ یعنی «چاو» در چین و در دوران ۲۵ ساله وزارت سید اجل وزیر ایرانی قوبلای خان مغول رواج پیدا کرد. ظاهرا از همان زمان بحث استهلاک اسکناس مطرح بوده است. در فلاحت‌نامه‌ی غازانی بهره‌گیری از چاو در چین اینطور توصیف شده است : «….و دیگر آن‌که اکثر معاملات ایشان با چاو است که چون همواره چاو دست به دست می‌رود کهنه می‌گردد و آن کهنه را هر کسی که به دیوان برد عوض آن نو به وی بدهند و هیچ موقوف نمی‌دارند و کهنه را می‌سوزانند…»

در همان دوران هم چاپ بدون پشتوانه اسکناس دردسر ساز شد. پس از مرگ سید اجل ، امیراحمد بناکتی به جایگاه وزارت دست یافت که بدون داشتن اعتبار مالی و تهیه‌ی عایداتی که پشتیبان چاو باشد ، مقدار زیادی از این پول منتشر کرد. در نتیجه ‌، ارزش چاو به شدت کاهش یافت ، امیراحمد هم در شورش مردم کشته شد. به این ترتیب ، چاو کنار گذاشته شد و حتی پس از مرگ قوبیلای ، نتوانستند ارزش از دست رفته‌ آن را بازگردانند.

در سال ۶۹۳ هجری قمری برابر با ۱۲۹۳ میلادی، زمانی که گیخاتوخان مغول ، پنجمین پادشاه سلسله ایلخانیان بر ایران فرمان‌روایی می‌کرد ، در نتیجه‌ هزینه شدن بیش از اندازه‌ طلا و نقره، خزانه‌ کشور خالی شد و حتی برای غذای روز هم پول کافی در دسترس نبود. همزمان بیماری عجیبی در بین دام ها در سراسر کشور شایع شد. برای رفع این مشکل ایلخان حکم داد که در تمام ممالک تحت امر دیگر با طلا و نقره معامله نکنند و به تمام کشور نماینده ای فرستاده شد تا در هر منطقه ای چاوخانه تاسیس کنند . به فرمان ایلخان در هر شهری اداره‌ای به نام چاوخانه بنیان‌گذاری شد و پول کاغذی برای مدتی ، هر چند کوتاه چاپ ، منتشر و رواج پیدا کرد. برای این منظور ۱۰ مرکز چاوخانه در تبریز تاسیس شد و از اداره مرکزی برای هر یک از شعبات چاوخانه در سایر ولایات یک مدیر و یک بازرس مالیات و یک حسابدار فرستاده شدند. به این ترتیب , مقدمات چاپ پول کاغذی که اسم آن را «چاو مبارک» گذاشته بودند فراهم شد

به این ترتیب اولین اسکناس ایران روز شنبه نوزدهم شوال سال ۶۹۳ هجری قمری در شهر  تبریز منتشر شد. پول هایی که در تبریز منتشر شد و از نیم درم تا ده درم ارزش داشت ، قطعه کاغذی مستطیلی شکل بود که دو طرف آن شهادتین و در زیر آن ، لقب مغولی کیخاتو ( ایرنجین تورجی ) چاپ شده بود ، در وسط اسکناس دایره ای چاپ کرده بودند که در آن ارزش اسمی اسکناس قید شده بود و در پایین اسکناس نیز جمله اخطاری با این عنوان: «پادشاه جهان در تاریخ سنه‌ی ۶۹۳ این چاو مبارک را در ممالک روانه گردانید. تغییر و تبدیل‌کننده را با زن و فرزند به یاسا رسانیده ، مال او را جهت دیوان بردارند.» به چاپ رسیده بود. اگر چه ، نام چاو و چاوخانه به صورت چاپ و چاپ‌خانه در زبان ایرانی ماندگار شد. ولی چاو در جامعه‌ی ایرانی چندان پذیرفته نشد و با شورش مردم تبریز و سپس شیراز زمینه‌ اعتراض سراسری فراهم شد و چاو ایرانی به سرنوشت چاو در چین دچار شد.

طبق قانون پولی و بانکی ، مبلغ اسمی ، شکل ، جنس ، رنگ ، اندازه ، نقشه و سایر مشخصات اسکناس‌ها و سکه‌های فلزی رایج در کشور به پیشنهاد رئیس کل بانک مرکزی و تصویب وزیر امور اقتصادی و دارایی و با رعایت مقررات این قانون تعیین خواهد شد. در زمان نیاز به طرح جدید با استفاده از طرح های تهیه شده موجود در سازمان تولید اسکناس و مسکوک بانک مرکزی ایران، چند نمونه ارائه و پس از تأیید طرح نهایی توسط وزیر امور اقتصادی و دارایی، اجر می شود .

همچنین طبق قانون مصوب آذرماه سال ۱۳۶۸ مجلس شورای اسلامی تحت عنوان «قانون حفظ آثار و یاد حضرت امام (ره)»، بانک مرکزی موظف شده تا یک روی اسکناس را به تصویر امام اختصاص دهد که اولین بار در سال ۱۳۷۰ ده هزار ریال با این طرح منتشر شد.

دیگر خبری از اسکناس در ایران نشد تا درسال۱۸۹۰ میلادی اولین سری اسکناس و در سال ۱۹۲۴میلادی سری جدید تر آنها در انگلستان چاپ و توسط بانک شاهنشاهی در ایران به جریان گذاشته شد. در این سال ها به تدریج ، باز خرید و تبدیل اسکناس به مسکوکات منسوخ شد و عملا اسکناس هم مانند سکه، پول رایج کشور شد.

اولین سری اسکناس‌های بانک ملی که به اسکناس های امروزی شباهت بیشتری داشتند، از فروردین ۱۳۱۱ به جریان گذاشته شدند و تا سه ماه بعد اسکناس‌های بانک شاهنشاهی و بانک ملی تواماً رواج داشت تا اینکه اسکناس‌های بانک شاهنشاهی کلاً در تیر ماه ۱۳۱۱ از جریان خارج شدند. ارقام اسکناس ها ۵ , ۱۰ ,۲۰ ,۵۰ , ۱۰۰ , ۵۰۰  ریال بودند و تاریخ آنها در پشت اسکناس‌ها در سال های ۱۳۱۱ الی ۱۳۱۴ ثبت می شد. در تاریخ ۱۳۱۴ اسکناس ۱۰۰۰ ریال هم چاپ و به جریان گذاشته شد. طرح این اسکناس‌ها بر خلاف اسکناس‌های بانک شاهنشاهی کاملا ایرانی بود و روی آن مناظر طبیعی ، آثار باستانی ، سمبل ها و نمادهای مذهبی ایران باستان و بناهای عمرانی مانند راه آهن به نمایش درآمده بود. پس از واگذاری حق نشر اسکناس به بانک ملی ایران، تشکیلات محدودی برای چاپ تاریخ انتشار بر روی اسکناس‌ها شکل گرفت. این تشکیلات به موازات تحول و توسعه بانک ملی، تکامل یافت و به « چاپخانه بانک ملی ایران » معروف شد. این چاپخانه که در سال ۱۳۱۷ خورشیدی با نام « بنگاه چاپخانه » تاسیس شده بود، به تدریج  به یکی از معتبرترین چاپخانه‌های کشور و خاورمیانه تبدیل شد. در این چاپخانه ، علاوه بر انجام سفارشات چاپی سازمان های دولتی ، نیازهای چاپی شعبه‌های بانک ملی ایران در سراسر کشور تامین می شد. بنای ساختمان چاپخانه بانک ملی ایران – که توسط فرانسوی ها طراحی و ساخته شده بود – در سال ۱۳۱۹ به اتمام رسید و امروزه « شرکت چاپ بانک ملی ایران » نام دارد .

از مرداد ماه ۱۳۳۹ کلیه امور مربوط به چاپ اسکناس و ضرب سکه و پشتوانه آن به بانک مرکزی محول شد و انتشار اسکناس منحصراً به بانک مرکزی ایران واگذار شد. در سال ۱۳۵۱ سازمان تولید اسکناس تأسیس شد و طرح تأسیس چاپخانه‌ای برای چاپ اسکناس مطرح شد. در سال ۱۳۶۱ ساختمان چاپ اسکناس تکمیل و چاپ اسکناس به صورت آزمایشی با چاپ اسکناس‌های ۲۰۰ ریالی بطور رسمی در ایران آغاز شد، از سال ۱۳۶۲ به بعد با راه اندازی چاپخانه داخلی ، ۵۰ درصد از نیاز داخلی تأمین شد. و از سال ۱۳۶۷ تمامی اسکناس‌های جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور چاپ می شود. هرچند کاغذ ، مرکب و وسایل چاپ از خارج از کشور تهیه می‌شد، ولی از سال ۱۳۸۲ به بعد، کاغذ اسکناس هم در داخل تهیه می‌شود. در سال ۱۳۶۸ با توجه به واردات کاغذهای مورد نیاز از خارج , طرح ساخت کارخانه تولید کاغذ اسناد بهادار مطرح می‌شود. در سال ۱۳۸۱ این کارخانه به بهره برداری کامل رسید.

———————–

این گزارش در روزنامه پول مورخ ۱۳ دیماه، صفحه گزارش با کمی تغییر به چاپ رسید.

کاهش ۶۵ درصدی ارزش واردات از فنلاند

19 دسامبر 2009 ۲ دیدگاه
در سال ۸۷ ارزش مجموع واردات از این کشور ۱۸۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار بوده، اما از ابتدای امسال تاکنون، تمام حجم واردات تنها ۶۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار بوده است. این یعنی بیش از ۱۲۰ میلیون دلار کاهش واردات از این کشور.
احمد ابریشمچی

احمد ابریشمچی

به تابستان برگردیم، در میان امواج پیاپی اخبار جدید، یک خبر مربوط به بازار تلفن همراه می بود. تیرماه این تیتر مورد توجه قرار گرفت:«واکنش بازار به اخبار سیاست: فروش نوکیا نصف شد» در بدو انتشار خبر، نقدهای زیادی مطرح شد و جامعه فارسی زبان با دیده شک به آن نگاه می کند. روزنامه اعتماد ملی در گزارش خود علت این امر را انتشار اخبار فروش دستگاه های خاصی به ایران عنوان کرد. در عین حال وجهه خاص واردکننده اصلی نوکیا به ایران نیز موجب قوت گرفتن این گمانه زنی شد.

حالا در آستانه زمستان هستیم، تنها یک فصل دیگر تا پایان سال باقی مانده است. نگاهی به مجموعه حجم واردات از فنلاند، زادگاه نوکیا نکاتی جالبی به همراه دارد.  در سال ۸۷ ارزش مجموع واردات از این کشور ۱۸۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار بوده، اما از ابتدای امسال تاکنون، تمام حجم واردات تنها ۶۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار بوده است. این یعنی بیش از ۱۲۰ میلیون دلار کاهش واردات از این کشور.

 

آقای نوکیا فقط در زمینه واردات و تجارت فعالیت نمی کند،  ابریشمچی در امور خیریه هم فعالیت هایی داشته است. از آن جمله می توان به پذیرایی از مهمانان در تمام طول سال در ویلاها و مهمانسراها در شمال و مشهد، اشاره کرد. همان چیزی که یکبار مورد نقد و حمله شدید روزنامه کیهان نسبت به او شد.

بدون شک اگر نقش شرکت نوکیا را از اقتصاد فنلاند حذف کنید، چیز زیادی از آن نخواهد ماند. نوکیا، فنلاند، واردات، ایران  که کنار هم بنشینند یک نام فامیل را کم دارند، «ابریشمچی» و در راس آن «احمد ابریشمچی» شرکت ایراتل و از اولین واردکنندگان تلفن همراه به ایران. کسی که بعدها به سمت واردات سایر اقلام مرتبط با صنعت مخابرات روی آورد و البته موسس و گرداننده اصلی خیریه امام هشتم(ع) نیز به شمار می رود.

شخصی که در برخی از مطبوعات از او با عنوان «الف.الف» یاد می شود و البته بعضا حاشیه های سیاسی و امنیتی نیز داشته است. البته او هرگز در صدد رد یا تایید این حاشیه ها برنیامده است.

 

ابریشمچی و مادرش

ابریشمچی و مادرش

واضح است که حجم عمده واردات ایران از فنلاند که قلاب یا نخ ماهیگیری نیست! دو قلم کالای صدر نشین (از نظر ارزش)وارد شده از فنلاند در سال ۸۸ عبارت است از: «سایردستگاههابرای سیستم های کاریر یا عددی باسیم بجز کارت مودم داخلی» و «دستگاههای گیرنده ، فرستنده تلفن همرا ه به ا ستثای (۱+۱+۱)BTS»

در سال ۸۷ نیز دو قلم کالای صدر نشین عبارت است از: «دستگاههای گیرنده ، فرستنده تلفن همرا ه به ا ستثای (۱+۱+۱)BTS» و «دیسک برا ی سیستم های قرا ئت لیزری برای پدیده پخش غیرا ز صدا یا تصویر»کاهش ارزش واردات از کشور فنلاند که اصلی ترین صادراتش به ایران چنانکه پیش از این نیز آمد اقلام مورد استفاده در صنعت مخابرات است به خوبی نشان میدهد که حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال ۸۸ نسبت به سال ۸۷ کاهش چشم گیری داشته است.

الف.الف کیست؟

احمد ابریشم چی ، متولد سال ۱۳۱۷ قم از کسانی است که در واردات تلفن همراه و وسایل جانبی و دستگاه های مخابراتی یکی از چهره های شاخص در ایران به شمار می رود. همه نام او را در کنار ایراتل، نوکیا میشناسند.  

آقای نوکیا فقط در زمینه واردات و تجارت فعالیت نمی کند،  ابریشمچی در امور خیریه هم فعالیت هایی داشته است. از آن جمله می توان به پذیرایی از مهمانان در تمام طول سال در ویلاها و مهمانسراها در شمال و مشهد، اشاره کرد. همان چیزی که یکبار مورد نقد و حمله شدید روزنامه کیهان نسبت به او شد.

در هفته اول اسفندماه سال ۸۵، و در جریان فرار شهرام جزایری، حسین شریعتمداری در یادداشتی به بررسی احتمال دست داشتن برخی از افراد در فرار شهرام جزایری می‌پردازد که به دلایلی از سوی برخی از افراد حمایت می‌شدند. در این یادداشت نامی از این افراد برده نمی‌شود و تنها به اشارتی از محل‌ها و مکان‌ها اکتفا می‌شود. ماجرای جزایری و حامیان او مسکوت می‌ماند تا فروردین همین امسال.

در ۲۲ فروردین سال ۸۸ حسین شریعتمداری در شماره ۱۹۳۳۲ در ستون «یادداشت روز» سرمقاله‌ای به امضای خود تحت عنوان «آنجا چه خبر است؟» نگاشت که تامل برانگیز بود و به موارد مورد ابهام در پرونده جزایری اشاره داشت. نامبرده در بندهفتم این یادداشت نوشته: کاش برخی از مسئولان محترم دستگاه قضایی به جای آنکه گذران اوقات فراغت خود – که متاسفانه خیلی هم زیاد هست! – به نقاط خوش آب و هوای کشور رفته و در خانه‌های اشرافی کلان سرمایه‌داران جا خوش کنند، بخشی از وقت خود – بخوانید وقت متعلق به ملت- را نیز صرف رسیدگی به امور قضایی بر زمین مانده مردم و بررسی هویت برخی از مدیران این دستگاه می‌کردند ـ البته به عنوان وظیفه خویش نه منت به مردم.

مثلا چرا تعطیلات نوروزی را در باغ رویایی! و چند ده هکتاری آقای «الف» – در منطقه خوش آب و هوای شمال سپری کرده و در ویلاهای آنچنانی و اشرافی این کلان سرمایه‌دار لم داده‌اند؟ که خدای نخواسته مجبور باشند بهای این «لم دادن»‌ها را از کیسه ملت هزینه کنند؟!

با توجه به اینکه این مدیر در یکی از شهرهای شمالی کشور، املاک زیادی دارد، برخی از منابع معتقد بودند احتمالا منظور شریعتمداری از «الف.الف» همان مدیر شرکت ایراتل است.آیا این گمانه درست است؟ احمد ابریشمچی بنیانگذار یک صندوق قرض الحسنه نیز به حساب می آید.

البته همه اینها یک طرف، وجهه ابریشمچی در واردات تلفن همراه به کشور طرف دیگر. شاید تمام این موقعیت از همان وجهه ابریشمچی به عنوان تاجری موفق در واردات تلفن همراه برآمده باشد.

 

نوکیا در ایران

یک دهه بعد از ظهور تلفن همراه در جهان در سال ۱۳۶۷ وزارت پست و تلگراف سابق اقدام به طراحی تلفن سیار کرد و با یک تجدید نظر در این طرح در سال ۱۳۷۲ تجهیزات آن خریداری شد و در مرداد ماه ۱۳۷۳ فاز اول این طرح به ظرفیت صد هزار شماره ایجاد شد.

طی سال‌‏های ۱۳۷۳ تا اوایل ۱۳۷۴ تعداد متقاضیان تلفن همراه بیشتراز ۱۵۰۰ نفر نبود. اما از همان ابتدا، نام نوکیا با تلفن همراه در ایران پیوند خورده بود چراکه اولین گوشی‌ها در ایران نوکیا بود و همچنان، نوکیا بیشترین سهم را در گوشی‌های بازار ایران دارد.

نوکیا، یکی از بزرگ‌ترین تولید‌کنندگان تلفن همراه در جهان است که در سال ۱۸۶۵ میلادی در جنوب غربی فنلاند کار خود را با تولید کاغذ آغاز کرد و در سال‌های بعد با تولید لاستیک و کفش، قطعات صنعتی، کت‌های بارانی و کابل‌های مخابراتی ادامه داد.

تا در سال ۱۹۸۲ و با صنعتی شدن این شرکت و قرار گرفتن آن در خط تولید ارتباطات راه دور telecommunications موفق شد، اولین تلفن همراه خود را با وزنی حدود ۸/۹ کیلوگرم با قابلیت استفاده در اتومبیل طراحی و روانه بازار کند تا نام نوکیا را در این صنعت جهانی کند.

در حال حاضر نیز نوکیا با بیش از ۲۶ سال سابقه در تولید تلفن همراه عنوان پر فروش‌ترین برند را در جهان به خود اختصاص داده و طبق آخرین آمار به دست آمده در تاریخ ۲۰ مه ۲۰۰۸، این شرکت حدود ۵۰ درصد از سهم شاخص جهان، ۵۵ درصد از سهم شاخص آسیا و ۳۸ درصد از سهم شاخص ایران را در اختیار داشته و صدر‌نشین جدول پرفروش‌ترین برند تلفن همراه جهان در سال ۲۰۰۷ و چهار ماهه نخست سال ۲۰۰۸ شناخته شده است.

 

شایعه فروش ابزار خاص به ایران

اواخر بهار امسال که ناآرامی ها در کشور به اوج خود رسیده بود، خبری مبنی بر اعتراف نوکیا به فروش برخی از سیستم های مخابراتی به ایران منتشر شد.  به نقل از برخی خبرگزاریها شرکت مخابراتی نوکیا-زیمنس (NSN) فروش تجهیزات شنود مکالمات تلفن همراه به ایران را تایید کرد، سخنگوی این شرکت گفت: «بخشIntelligent Solutions که تا ماه مارس سال جاری بخشی از شرکت نوکیا- زیمنس بود، نسخه محدود شده محصولی با نام Monitoring Centre را در نیمه دوم سال ۲۰۰۸ به ایران فروخته است.»

بن روم توضیح داد: «امکانات محصول مذکور به کاربران آن اجازه می‌دهد روی‌ایمیل، تماس‌های تلفنی، پیام‌های متنی، پیام‌های ارسال شده توسط ابزارهایی مانند یاهو مسنجر و شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک «شنود قانونی» داشته باشند.» همین اظهارنظر کافی بود تا در کنار خبر افشای تولید‌کننده فناوری ایجاد پارازیت در امواج شبکه‌های ماهواره‌ای، نسبت به تولید‌کننده اینگونه فناوری‌ها که آنها را به صورت مخفیانه به ایران فزروخته بودند واکنش نشان داده شود. هنوز مردم ایران که اکثرشان مکالمات خود را با گوشی‌های نوکیا انجام می‌دادند در بهت بودند و این خبر را کاملا باور نکرده بودند.

بعد از اینکه سخنگوی شرکت فنلاندی – آلمانی «نوکیا زیمنس» فروش تجهیزات پیشرفته شنود تلفن را به ایران در سال ۲۰۰۸ تایید کرد، چارلز شامر سناتور دموکرات مجلس سنای آمریکا به همراه سناتور جمهوریخواه لیندسی گراهام در پی ارائه طرحی برای تصویب در سنا برآمدند که به موجب آن شرکت‌هایی که به دولت ایران ابزار پیشرفته شنود مکالمات تلفنی و کنترل فضای وب را فروخته‌اند در آمریکا مورد تحریم قرار بگیرند.

این دو مدعی شدند دلیل ارائه این طرح خود را متوقف کردن گردش آزاد جریان اطلاع رسانی از سوی دولت ایران در پی اعتراضات مردمی به نتایج اعلام شده پس از انتخابات ریاست‌جمهوری می‌دانند. روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در آخرین هفته خردادماه با چاپ گزارشی نوشته بود که دولت ایران تجهیزات پیشرفته‌ای برای شنود مکالمات تلفنی و کنترل ارتباطات اینترنتی شهروندان خود از شرکت سازنده تجهیزات ارتباطی فنلاندی – آلمانی «نوکیا زیمنس» خریداری کرده است.

روزنامه گاردین نیز در تابستان امسال، مدعی شد که استقبال از مطرح ترین برند گوشی تلفن همراه در ایران یعنی نوکیا به طرز چشم گیری کاهش یافته است.

 

نوکیاهای ایرانی

چه کسانی نوکیا را به ایران آوردند. نوکیا تنها تولید کننده گوشی است که در ایران دفتر دارد. نه‌تنها گوشی، بلکه سایر تجهیزات مخابراتی نوکیا که بیشتر در زیرساخت‌ها مورد استفاده است در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرند. یکی از نام‌هایی که با نوکیا در ایران پیوند خورده است، «ایراتل» است.

در روزهای اخیر، همزمان با جدی شدن بحث گوشی‌های ساخت نوکیا، گمانه‌زنی‌ها برسر اینکه ارتباط نوکیا با ایران از چه طریقی است نیز قوت گرفته است. از طرف دیگر، استفاده از شنودهای پیشرفته و امکانات امنیتی جدید در داخل شرکت ایراتل، دستاویزی برای کسانی شده است که واردکننده این دستگاه‌ها چه کسی است؟

 از طرفی بعد از اینکه تعرفه‌های واردات گوشی‌های تلفن همراه تغییر کرد، طی سال‌های گذشته، ایراتل به جای واردات گوشی‌های تلفن همراه و خدمات تعمیرات آن، بیشتر به سمت نصب آنتن‌ها و تجهیزات مخابراتی رفته است. این شرکت از اولین شرکت‌هایی بود که اقدام به واردات گوشی تلفن همراه و خدمات پس از فروش در ایران کرد اما علاوه بر این، نام مدیر شرکت بعضا در مباحث سیاسی دیده می‌شود.

ابریشمچی در خیرات، ابریشمچی در قرض الحسنه، ابریشمچی در پذیرایی از میهمانان در املاک وسیع و… ابریشمچی همه جا هست، اما این همه جا بیشک ارتباط قویی با ابریشمچی و نوکیا دارد. 
 

 —————–

این گزارش در روزنامه پول به چاپ رسید.

اخلاق مدار باشید و در صورت درج و استفاده از این مطلب حتمن نام وبلاگ و ادرس مستقیم را درج بفرمایید.