پرواز قیمت سکه و خزانه پررونق دولت نهم و دهم

17 نوامبر 2010 ۲ دیدگاه

بررسی قیمت سکه در ایران می‏تواند معیار مناسبی برای تشخیص وضعیت مالی مردم باشد. همچنین، از آنجا که طلا و سکه دارایی های امن به حساب می آید، افزایش تقاضا برای خرید سکه، که عموما منجر به افزایش قیمت آن می شود نیز می تواند نشان دهنده عدم اطمینان و بی اعتمادی مردم به شرایط اقتصادی در هر دوره به تناسب میزان افزایش قیمت‏‏ها به شمار رود.

نمودار رشد قیمت سکه طلا از ۱۳۶۰ تاکنون(قیمت ها به تومان)

nemodarasli-t

به گزارش سرویس اقتصادی آینده؛ در شرایطی که تصمیمات ناگهانی، می تواند سرمایه ها را دچار خطر کند، مردم ترجیح می دهند سرمایه خود را به طلا تبدیل و از امنیت آن اسایش خاطر داشته باشند. بدیهی است در چنین شرایطی، افزایش تقاضا برای خرید این کالا، منجر به افزایش قیمت آن خواهد شد.

اگرچه افزایش قیمت طلا، به عنوان یک کالا، با افزایش قیمت در همه گروه ها امری طبیعی به شمار می رود، اما افزایش های ناگهانی قیمت طلا که با تورم در همه گروه های کالا تناسب چندانی ندارد، می تواند پیام های دیگری نیز داشته باشد که البته قطعا بخشی از آن ناشی از قیمت جهانی طلاست.

در کشوری که در بخش های مختلف اقتصادی آن ثبات لازم به چشم می خورد، عموما تغییرات قیمت طلا، ناگهانی نیست. برای مثال، در آمریکا، با روی کار آمدن اوباما و طرح شعارهای انتخاباتی وی در مورد راهکارهای حل بحران اقتصادی، بازار طلا را در این کشور به شدت دگرگون ساخت.

در کشورمان ایران، اگرچه ارایه تحلیل با توجه به شرایط سیاسی کمی دشوار می نماید، اما بررسی قیمت سکه(بر اساس آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران)، خالی از لطف نیست.

۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸: افزایش ۶ هزار و ۴۰۰ تومانی

1

اگر دولت های موقت، شورای انقلاب و بنی صدر را فاکتور بگیریم، اولین دولت در کشور، دولت میرحسین موسوی، مشهور به کابینه جنگ بود. شرایط اقتصادی دشوار ناشی از جنگ تحمیلی، دولتمردان را بر آن داشت تا با اعمال سیاست های نظارتی، اقتصادی تماما دولتی را در این سال ها به اجرا در آورند.

همراهی مردم کشورمان نیز در آن سال های دشوار، نهایتا به کنترل وضعیت اقتصادی انجامید، به طوری که اگر همراهی و اعتماد مردم به دولت نبود، یقینا کشور در آن سال ها با مشکلات جدی روبرو می شد.

زمانی که میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر روی کار آمد، قیمت سکه ۳۵۰۰ تومان بود، تا سال ۶۲، قیمت سکه تغییری نکرد و ثابت ماند.

در سال ۶۳، با اندکی تغییر، به ۳۹۵۹ تومان رسید و در سال ۶۴، قیمت آن به ۴۴۱۸ تومان می رسد. سال ۶۵ نیز روند افزایش قیمت سکه همچنان با شیب ملایم ادامه می یابد و به قیمت ۶۵ هزار تومان می رسد.

در سال ۱۳۶۶، بیشترین افزایش قیمت در دولت میرحسین موسوی رخ می دهد و قیمت سکه ناگهان به ۱۱ هزار و ۲۰۰ تومان می رسد. در سال ۶۷، قیمت سکه پایین آمده و به بهای هر سکه ۹۹۳۹ تومان می رسد.

۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶:افزایش ۳۰ هزار تومانی

2

جنگ تمام می شود و نوبت دولت سازندگی می رسد. برخی معتقدند که در این دولت، بیشترین سطح گرانی و تورم را مردم تجربه کردند. سکه هم تقریبا ۴ برابر شد. اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور آن سالهای ایران است.
چپ ها به شدت سیاست های اقتصادی او را مورد تاخت و تاز قرار دادند، اما هاشمی تصمیم گرفته بود به سوی اقتصاد آزاد گام بردارد.

در این سال ها، قیمت سکه و طلا هم از این تغییر سیاست ها در امان نمی ماند. در آغاز سال ۸۶، قیمت هر سکه طلا ۱۰ هزار و ۹۰۰ تومان است. در سال ۶۹ این قیمت به ۱۲ هزار و ۷۰۰ تومان می رسد. در سال ۷۰با کاهش، قیمت هر سکه طلا به ۱۲ هزار و ۴۰۰ تومان می رسد.

در سال ۷۱، بازهم افزایش جزئی در قیمت سکه طلا مشاهده می شود و هر سکه به قیمت ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان می رسد.

در سال ۷۲، قیمت سکه طلا رشد چشمگیری دارد و به قیمت ۱۶ هزار و ۴۰۰ تومان می رسد. در سال ۷۳، ناگهان قیمت سکه تقریبا دوبرابر شده و به قیمت ۳۰ هزار تومان می رسد.

در سال ۷۴، بازهم افزایش قیمت به چشم می خورد، هر سکه طلا به قیمت ۴۴ هزار تومان معامله می شود. در سال ۷۵، قیمت سکه کمی تعدیل شده و با کاهش ۳ هزار تومانی، به قیمت ۴۱ هزار تومان می رسد.

۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴: افزایش ۶۵ هزار و ۷۰۰ تومانی

3

دولت اصلاحات روی کار می آید. عده ای تمایل مردم به دولت اصلاحات را ناشی از سیاست های دولت هاشمی می دانند.

در سال ۷۶ که خاتمی دولت را تحویل گرفت، قیمت هر سکه طلا، ۳۸ هزار تومان بود. در سال ۷۷، قیمت بسکه به ۴۵ هزارتومان می رسد و در سال ۷۸، به ۵۸ هزار تومان ارتقا میابد.

در سال ۷۹، سکه وارد قیمت ۶۰ هزار تومان می شود در سال ۸۰ نیز، قیمت تغییر چندانی نکرده. اما در سال ۸۱، هر سکه به قیمت ۶۹ تومان معامله میشود.

در سال ۸۲، قیمت سکه به ۸۶ هزار تومان می سرد و سال ۸۳ نیز با رشد تغریبا ۲۰ هزار تومانی، به قیمت هر سکه ۱۰۰ هزار تومان معامله می شود.

۱۳۸۴ تاکنون: افزایش ۲۴۹ هزار تومانی

4

وقتی احمدی نژاد دولت را از خاتمی تحویل گرفت، هر سکه حدودا ۱۰۰ هزار تومان بود و در حال حاضر، هر سکه طرح قدیم، به قیمت ۳۷۳ هزارتومان در بازار تهران معامله میشود.

در سال ۸۴، میانگین قیمت سکه ۱۲۲ هزار تومان بود، در سال ۸۵، این قیمت با حدودا ۴۵ هزار تومان افزایش به ۱۶۷ هزار و ۹۰۰ تومان می رسد.

میانگین قیمت سکه در سال ۸۶، بازهم قیمت سکه رشد دارد و با افزایش  ۶۴ هزار تومانی، به ۲۳۲ تومان می رسد. در سال ۸۷، بازهم قیمت سکه رشد دارد و با ۶ هزار تومان افزایش، به ۲۳۸ هزار تومان می رسد. در سال ۸۸، بازهم قیمت سکه رشد دارد و با ۱۳ هزار تومان افزایش، به رقم ۲۵۱ هزار تومان می رسد.

اما در سال ۸۹، تاکنون، قیمت سکه مدام در حال نوسان بوده، میانگین قیمت سکه از ابتدای سال جاری تا کنون، ۳۲۶ هزار تومان برآورد می شود که نسبت به سال گذشته، حداقل ۷۵ هزار تومان افزایش داشته است. این افزایش با وجود سیاست های نظارتی دولت و بانک مرکزی در عرضه پرشمار سکه و تزریق آن به بازار رخ داده است.

مرجع آمار تا سال ۱۳۸۶: بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

مرجع آمار از ۱۳۸۶ تاکنون: سایت مثقال

———————–

این مطلب در سایت آینده نیوز با کد خبر۲۰۲۶۶ در مورخ ۲۵ آبان ۱۳۸۹ منتشر شد.

سردبیر سایت رجا نیوز: آقای مصباح گفتند راه اندازی سایت واجب عینی است

14 نوامبر 2010 ۱۲ دیدگاه

پیش نوشت: این گفتگو را اصولا برای  مجله همشهری ماه گرفته بودم. قرار شد در شماره قبلی(یعنی شماره مهرماه) منتشر شود، که عزیزان ایراد گرفتند مطلب دیر رسید! گفتیم بسیار خوب، برای شماره بعدی منتشر کنید، یک ماه گفتند مطلب را در جای دیگر منتشر نکن، که ما حتما و حتما در مجله چاپ می کنیم، متاسفانه در شماره جدید هم به هر بهانه ای منتشر نکردند.

به نظرم باید سیاست گذاران چنین نشریات تکلیف خودشان را با خودشان مشخص کنند. نمیدانم چرا تیم رسانه ای قالیباف، این طرز فکر وجود دارد که خبرنگاران غلام زرخرید حضرات هستند!

به هر حال بعد از دو ماه مسخره بازی که در شان یک رسانه نیست، این گفتگو را چاپ نکردند و گفتگو را در اینجا منتشر می کنم.

ehsan salehi-pic سایت رجا نیوز را امروز دیگر همه می شناسند! چهل و ششمین سایت پر بازدید از ایران که از همان سال نخست آغاز به کار احمدی نژاد در دولت راه اندازی شد و تمام قد از دولت حمایت کرد، اگر کیهان در فضای سنتی روزنامه نگاری طرز خاصی در نگارش دارد، رجا هم در فضای سایبری این نوع خاص را به خود اختصاص داده است.

گردانندگان سایت ظاهرا علاوه بر فعالیت حرفه ای رسانه، عملکرد خود را نوعی عمل به تکلیف و با حال و هوایی ایدئولوژیک می دانند.  با «احسان صالحی» سردبیر و از بنیانگذاران سایت رجا نیوز به گفتگو نشسته ایم. در این گفتگو وی از نحوه تشکیل سایت و توصیه ایت الله مصباح برای انجام کار رسانه ای می گوید و از عملکرد رجا نیوز طی این ۴-۵ سال دفاع می کند. صالحی از دلیل کالبد شکافی گذشته افراد می گوید و اینکه چطور اخبار محرمانمه از کاخ سفید را بدست می آورد.


«***»

*برای اولین سوال، بیایید در مورد راه اندازی رجا صحبت کنیم، چطور شد که این سایت را راه اندازی کردید، ظاهرا توصیه یکی از آقایان هم بوده، ماجرا را برای مخاطبان ما شرح می دهید؟

سایت ستاد انتخاباتی آقای دکتر احمدی‌نژاد در انتخابات ۸۴ سایت خدمت بود. آقای زریبافان که در زمان انتخابات مسوول ستادهای مردمی بود، بعد از انتخابات گفتند دو-سه ماهی است این سایت فعالیت جدی ندارد، به هر حال ظرفیت خوبی است، شما بیایید و این را ادامه بدهید، ما هم حدود سه ماه کمک کردیم، آذر تا اسفند ۸۴، یک ملاحظه ای که وجود داشت و ملاحظه درستی هم بود، این بود که این سایت منتسب به آقای رئیس جمهور بود، در حالی که ایشان در سیاست گذاری سایت اساساً دخالتی نداشتند، منتها این انتساب رسمی موجب می شد که اگرچه از طرف آقای احمدی نژاد پشتیبانی محتوایی نمی‌شد، اما از سوی دیگر همه چیز به پای ایشان نوشته شود.

البته مسائل نادرستی هم در خروجی سایت منتشر نمی‌شد، اما اینکه یک رئیس جمهور بخواهد پاسخ به حجم زیادی از سوالات بدهد، چندان صحیح نبود. ما بعد از سه ماه احساس کردیم این شیوه فعالیت صحیح نیست. اشاره بکنم به دیداری که اواخر بهمن ۸۴ با آیت‌الله مصباح یزدی در قم داشتیم. ایشان تازه از سفر حج واجب تشریف آورده بودند، صحبت هایی در مورد فضای مطبوعاتی موجود شد، آقای سروش مصاحبه ای با روزآنلاین کرده بود و کلی نسبت به آقای مصباح فحاشی کرده بود، در مورد آن مصاحبه و فضای موجود بحث شد و بعد در مورد کار خودمان توضیحی دادیم و گفتیم که سه ماهی است چنین کاری می کنیم و احساس می کنیم این کار لازمی است و این محدودیت ها هم هست.

ایشان جمله ای گفتند که به نظر من جمله کلیدی بود “واجب کفایی که متصدی مشخص نداشته باشد، واجب عینی است” بعد مثال زدند که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است، اگر کسی این کار را انجام دهد و متصدی مشخصی داشته باشد ـ مثل نماز نیست که به همه افراد جامعه واجب باشد ـ بر همه واجب نیست، اما اگر متصدی مشخصی نداشته باشد، واجب عینی می شود و به تک تک افراد جامعه واجب می شود.

توضیحی که دادند این بود، اگر احساس می کنید این کاری که می کنید درست و لازم برای اسلام و انقلاب است و اگر شما آن را انجام ندهید، روی زمین خواهد ماند و کسی آن را انجام نمی دهد، باید این کار را انجام بدهید تا وقتی که ببینید، کسان دیگری هم آن کار را می کنند (آن وقت،‌تکلیف از شما ساقط می شود) در سال ۸۵ فضا مثل حالا نبود، اختلافات و درگیری های سیاسی و جناحی به شدت بالا بود، آقای احمدی نژاد تازه مستقر شده بود، یک عقبه تشکیلاتی روشنی هم نداشت که برنامه هایی را که داشت تئوریزه و برای افکار عمومی تبیین و دفاع کند.

مجموعه اینها باعث شد که رجا تاسیس شود؛ دولت آنطور مورد تایید رهبری بود، مأموریت‌های بزرگ و حساسی را برعهده داشت، فضای تخریبی جریان‌های مختلف با انگیزه‌های متنوع یکسان بود، اما در فضای رسانه آنطور که در سال های ۸۴ و ۸۵ به یاد دارید به دولت حمله می شد، و خلأ دفاع و تبیین به‌ویژه در حوزه سایبر آن‌قدر واضح بود که جمعی از دوستان را برای تأسیس سایت به جمع‌بندی برساند.

*اصلی ترین مشخصه رجا نیوز حمایت از دولت است؛ طوری که گویی این سایت بولتن شیشه ای دولت است، شما این را قبول دارید؟

البته اینطور نیست که فقط هم دفاع باشد و نقدی نباشد، شما رسانه ای هستید و می‌دانید، الان در همین صفحه اول سایت ما، مواردی به نقد از دولت اختصاص دارد و ما ورود می کنیم. البته با چند ملاحظه؛ اولین ملاحظه آنکه رهبری گفتند. الان عَلَم اداره جامعه دست دولت است و همه باید کمک کنند این پرچم بهتر جلو برود، بله، جایی است که پرچم بد حرکت می کند، سر و ته گرفته یا زمین گذاشته و… باید در این جاها تذکر داد تا کار بهتر جلو برود. اما یک باغبان خوب، کسی است که خوب غرس کند، خوب حرس کند و افت کشی کند و… نباید فقط بذر نا امیدی بپاشد و سیاه نمایی کند یا بخواهد که یک آتشی بر این خرمن بزند که کلا خاکستر شود، رعایت آداب نقد هم مختص به این دولت نیست، هر دولتی بر سر کار باشد، مگر اینکه آن دولت، اصرار به افساد و اصلاح ناپذیری داشته باشد که البته جمهوری اسلامی این‌قدر ظرفیت دارد که چنین جریانی را هم در خود مدیریت و آن را تبدیل به فرصت کند؛ نمونه‌اش ماجرای بنی‌صدر.

یعنی شما می بینید یک دولت اساس کارش را بر این گذاشته که کاری کند که دشمن می‌خواهد، این هم به نظرم تشخیص‌اش کار رسانه نیست و اگر هم تشخیص داد اینطور نیست که عمل به اجتهاد خودش کند، چون دامنه کار رسانه، دامنه فردی نیست. کاری که حوزه اثرش اجتماع است، باید از تصمیم گیری ها و رفتارهای جبران ناپذیر اجتناب شود.

به هر حال، عرضم این بود که یک دولت که با یک علم دارد به پیش می رود، باید نقد آن، با رعایت آداب نقد و به قصد اصلاح باشد.

*شما می گویید، دولت علمی را به دست گرفته و به پیش می رود، خب دولت تنها یکی از قوای سه گانه است، قوه مقننه و قوه قضائیه و یا مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هر کدام علم هایی به‌دست دارند و جلو می روند، در مورد آنها هم همین شیوه نقد را رعایت می کنید؟ مثال بارزش در مورد نامه آقای احمدی توکلی بود، که شما پاسخ عجیبی برای آن نوشتید، یا مثلا بحث دانشگاه ازاد، تجمعی مقابل مجلس رخ داد که به هیچ عنوان قابل دفاع نبود، نه مجوز داشت و نه معقول بود، در طی این تجمع هم شعارهای غیر قابل قبولی (با هر طرز فکری) داده شد، اما شما نظیر آنچه با عنوان اغتشاش گران سبز و تظاهر کنندگان بی مجوز از آنها یاد می کنید و.. به آنها تاختید، به تظاهرات بهارستان نتاختید ـ بلکه شاید حمایت هم کردید ـ در این خصوص هم پاسخ بدهید.

در مورد انتقاد به قوا، این کاملا درست است و مخصوصا در بیانات مقام معظم رهبری، تاکیداتی که در شش ماهه اول امسال داشتند، یک کلید واژه مشخص به‌نام وحدت از آن، قابل استخراج است. برای وحدت ایشان یک مانیفست طراحی کردند، مسلم است که همه قوا کار می کنند، اما رهبری بارها تأکید کرده‌اند که که علم اجرایی و کار میدانی کشور در دست دولت است. به مجلس خاطرنشان کرده‌اند طرح هایی نداشته باشید که دولت نتواند آن را اجرا کند. یا با لوایح دولت طوری برخورد نشود که دولت زمین گیر شود، این به خاطر آن است که کار اجرایی مملکت دست دولت است.

بحث انتقاد به روسای قوا هم به نظرم باید با آداب نقد باشد، اگرچه ممکن است، به رجا نیوز نقدی وارد باشد، که حتما هم هست اما اگر نکته‌ای هست حاضرم موردی بحث شود تا با کشف اشکال، در صددد اصلاح آن برآییم.

مثلا در همین مورد مجلس ما نقد جدی که داشتیم، بحث دانشگاه آزاد بود. بگذارید اول در مورد ساختار مجلس در ایران یک نکته بگویم، پارلمان در کشورما مثل یک شیر بی یال و دم است، یعنی شما ساختار پارلمان را دارید ولی لوازم آن را ندارید. اولین لازمه آن، وجود احزاب قدرتمند است (منکر آفات احزاب نیستم، ساختار از بالا به پایین آفت هایی دارد) اما اگر احزاب قوی وجود داشت، قطعاً محاسن آن بیشتر از آفات بود، نتیجه آن می شد که آدم هایی که داخل مجلس می رفتند، خود را پاسخگو می دانستند، نه مستقل به‌معنای بی‌نیازی از پاسخگویی. نتیجه این پاسخگو نبودن این است که بعضا طغیان هایی رخ می دهد. (توهین به کسی نمی کنم، کلیت را عرض می کنم)

نتیجه آن می شود که یک طرحی در دستور کار جلسه علنی مجلس می آید. آقای جاسبی از یک هفته قبل در مجلس است، نماینده پارلمانی او از دو هفته قبل در مجلس است. یکشنبه سیاه (به قول خود نماینده ها) فرا می رسد، اخطار قانون اساسی داده می شود؛ یعنی دستور رهبری مبنی بر اینکه در مواردی که شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود کرده، مجلس نباید ورود کند، رئیس مجلس هم آن را وارد می داند، (به نظر من اخطار را به اشتباه به رای می گذارد) اخطار رای نمی آرود و طرح رای می آورد و به دستور کار وارد می شود.

همه اینها را گفتم که بگویم مجلس اینطور نیست که یک مجموعه یکپارچه باشد، در همان مجلس نماینده ای بود که آمد جلوی در مجلس همراه با تجمع کنندگان شد، یک نماینده هم بود که فردا گفت اینها که آمده بودند ساندیس گرفته بودند و… یعنی شما مجلس را باید اینطور ببینید، مجلس یکپارچه نیست، رئیس مجلس هم یک نماینده است، که از یک حوزه انتخابیه رای آورده است.

*خب این انتقادهای شما، گاهی به سمت نمایندگان معترض به جریان مزبور بوده، به طوری که واکنش رئیس مجلس که خود رئیس فراکسیون اصولگراهای مجلس است را هم بر انگیخت!

انتقاد از مجلس باید با رعایت آداب باشد و به مجلس نباید توهین شود، اینها را گفتم تا بگویم اولا نمی توان مجلس را به عنوان یک مجموعه یکپارچه در نظر بگیرید، ۲۹۰ نماینده با ۲۹۰ نظر و رأی مستقل هستند که اتفاقاً طیف اختلاف نظر بین آن‌ها هم شدید است، بنابراین، تقویت یا تضعیف یکی از این نطرات در رسانه به معنای تضعیف مجلس نیست.

البته اگر رجا نیوز یک جاهایی تند روی کرده است، این اشتباه بوده است. کما اینکه آن حرف آقای لاریجانی هم که منتقدان یکشنبه سیاه مجلس را “دریده گوی بی منطق جاهل” خواند، اشتباه بود.

در مورد تجمع مقابل مجلس، عرض کنم این تجمع مجوز رسمی داشت، بنا بر فرمایش رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان در ماه رمضان شعارهایی هم مطرح شد که فقط بخشی از آن‌ها نادرست بود اما کلیت این حرکت یک حرکت عدالتخواهانه و ضد فساد و فرآیند فسادزا بود. عده‌ای از دانشجویان دغدغه‌مند در جایی که یک انحراف بزرگ را می‌دیدند، تجمع آرامو با مجوز قانونی برگزار کردند که این البته اساساً‌با حرکت‌های آشوب‌طلبانه عده‌ای قانون‌شکن که صرفاً بر پایه دروغ آقای موسوی مبنی بر تقلب در انتخابات شکل گرفت و بر اساس اسناد آشکار که شاید واضح‌ترین آن‌ها مصاحبه مطبوعاتی آقای موسوی ساعت ۲۳ روز ۲۲ خرداد است، یعنی در حالی که هنوز انتخابات جریان داشت وی ادعا کرد رئیس‌جمهور ایران است و با حرکت‌های بعدی نیز موجی از ساختارشکنی‌های مورد پسند و حمایت غرب و کاخ سفید (بر اساس تأکیدات مکرر مامات ایالات متحده) را ادامه داد.

مقایسه حرکت عدالتخواهانه جمعی از دانشجویان با رفتارهای بی‌منطق که البته با مرور زمان از عمق و سطح نفوذ آن نیز کاسته شد، به طوری که حرکت ضددینی روز عاشورا تیز خلاص به آن بود، یک ظلم فاحش است.

در مورد پاسخ به نامه آقای توکلی عرض کنم، این پاسخ رجانیوز نبود که عجیب بود، بلکه نامه ایشان عجیب بود. آقای توکلی بر خلاف اصل صریح ۱۲۷ قانون اساسی اصرار داشت که حق مسلم رئیس‌جمهور در انتصاب نمایندگان ویژه را انکار کند که رجانیوز پاسخ حقوقی و مستدلی به وی داد.

* کالبد شکافی گذشته افراد نکته دیگر است، در رجا نیوز کم مشاهده نمی شود که یک فرد نامه ای می نویسد، انتقادی می کند یا… بعد رجا نیوز گذشته او را (درست یا نادرست) به رخ او می کشد و در خبر با آب و تاب نقل می کند، این از نظر حرفه ای و اخلاقی درست است؟

من آنقدری که از روزنامه نگاری می دانم جواب می دهم؛ از نظر روزنامه نگاری به نظرم اشکالی ندارد و مرتبط با این موضوع است. بالاخره خواننده باید در جریان باشد که این تصمیمی که گرفته شده، این حرفی که یک نفر می زند یا کاری که یک مقام مسئول می کند، ممکن است منبعث از یک جریان فکری باشد، به نظرم اشکالی به ان وارد نیست و اتفاقا در روزنامه نگاری بر تاریخچه نویسی خیلی هم تاکید شده.

*از نظر اخلاقی چطور؛ هر کسی اصولی دارد، از منظر اصول شما این کار درست است. وارد بحث منتقدین و اپوزیسیون هم می شویم، اما مثلا آقای توکلی که خودش یک نماینده اصولگراست. ایشان نامه ای می نویسند و به آقای احمدی نژاد نکاتی را گوشزد می کنند و شما با تعابیر خاصی مساله جعبه میخ و داروفروش را مطرح می کنید!؟

از نظر اخلاقی به نظرم آنجایی غیر اخلاقی است که واقعا این موضوع مرتبط نباشد و یا آن شخص از آن گذشته فاصله گرفته باشد و این را اعلام کرده باشد و شما بخواهید به برای به کرسی نشاندن حرف‌تان، از آن گذشته توبه شده به مخاطب حقنه کنید و بگویید که این هنوز همان فرد است، هنوز همان نگاه را دارد، در صورتی که او واقعاً از گذشته خود گذشته! از نظر اخلاقی این اشتباه است، اما غیر از این موارد چه اشکالی دارد، که مخاطب جوان اینترنت بداند دو دهه قبل در مملکت چه گذشته ـ مثلا همین نامه آقای توکلی که به آن اشاره کردید ـ آقای توکلی که در سال های اول دهه ۶۰ وزیر کار این مملکت بوده، چطور در مورد حقوق کارگر و کارفرما فکر می کرده و الان هم که در مورد همان موضوعات حرف می زند چطور حرف می زند. ایا یک طیف فکری در درون این آدم هست یا خیر. این به نظرم نه تنها اشکال ندارد، بلکه یک حسن هم هست.

*ادبیات خاصی دارید، بگویید این طرز ادبیات را از کجا آوردید؛ برای مثال این «پروژه توالت فرنگی» را از کجا آوردید؟

در باره توالت فرنگی، با نامه آقای حمزه کرمی شروع شد، از صدقه سری ایشان است! می‌دانید که بعد از نامه ای که به رهبری نوشت و نوعی تظلم خواهی بود. یک کمیته ای تشکیل شد، توسط قوه قضائیه که نمایندگان امنیتی هم در آن کمیته بودند، از معتمدین خود ایشان هم در آن کمیته بودند. نتیجه بررسی این بود که ادعای این آقا، کاملاً کذب است. این یک پروژه هدایت شده برای بی‌اعتبار کردن اعترافات مهم سال گذشته در دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات بود.

*حالا این اسم را چرا گذاشتید، در آن نامه هزار مورد دیگر هم بود!

خب این اسم را خود او مطرح کرد و ملهم از نامه خودش بود. سال گذشته این افراد در جریان دادگاه یک سری مسائلی مطرح کردند که این حرف ها، حرف های کمی نبود. بالاخره اینها آمدند و در مورد آقای مهدی هاشمی و دانشگاه آزاد حرف هایی زدند که قوه قضائیه باید آنها را بررسی کند. یا این‌ها دروغ می گویند که باید بررسی و اعلام شود که از بین حرف های مثلاً‌ آقای حمزه کرمی این موارد دورغ بوده و این قسمت راست و قسمت راستش هم بررسی شده؛ حکم کلی در مورد او دادن و مشخص نشدن که در چه مصادیقی وی محکوم شده، درست نیست. از نظر دینی و اخلاقی هم این درست نیست، یعنی اگر او در مورد آقای مهدی هاشمی و جاسبی دروغ گفته و آنها را بد نام کرده و آبروی آنها را برده، همانطور که در تلوزیون ادعاهای حمزه کرمی پخش شد، اگر آبروی مهدی هاشمی به واسطه ادعای دروغ او ریخته باشد، باید نادرست بودن آن ادعاها هم اعلام شود. اگرهم دروغ نگفته، باید به اتهاماتی که او به این افراد زده رسیدگی شود.

الان بعد از بیش از یک سال، نامه می نویسد که حرف هایی که قبلا زده ام و بر اساس آن هم حکم گرفتم، حقیقت نداشته. آقای عبدالله مومنی هم نامه مشابهی نوشته است، خب به نظر می رسد اینها پروژه ای است برای بی اعتبار کردن آن حرف ها که سال گذشته زده شده است، بی اعتبار کردن با ادعاهایی که وقتی کمیته بررسی می کند می‌بیند که از اساس کذب است. صرفا به خاطر این است که یا ضربه ای به آن دادگاه بزند، یا وعده و وعیدی به وی داده شده است.

در مورد وعده و وعید بیشتر توضیح بدهید، از طرفی، اینها نامه ای که به شخص اول نظام می نویسند، از رخدادهایی که در برخی از اجزاء به زعم خودشان است می گویند، بی شک در اجزاء نقص هایی وجود دارد، در مورد کهریزک این نقص ها به خوبی رخ نشان داد!

البته اینکه بحث ما نیست، اما بالاخره وقتی شما نامه می نویسید و تظلم خواهی می کنید، آن مرجع را قبول دارید که نامه می نویسید. همان مرجع تشخیص داد و کمیته تشکیل شد، به این نتیجه رسیدند که از اساس حرف او کذب بوده. در مورد وعده و عید، تکمله اش این است که به او وعده داده شده که کمکت می کنیم، چون به بازگرداندن چند میلیارد تومان به بیت المال محکوم شده است.

*من فکر می کنم همانطور که گفتید ادامه این بحث درست نیست؛ به اخبار محرمانه بپردازیم، شما خبری می زنید و از پروژه ای می گویید در قلب کاخ سفید که مربوط به لابی “غیر رسمی” صهیونیست هاست. به نظر می رسد این اخبار خیلی سری باشند، از کجا این اخبار را می آورید، یعنی شما در کاخ سفید هم لینک خبری دارید؟

به نظرم رسانه، زنده بودنش به چند چیز است، یکی خبر است. مزیت نسبی رسانه شما این است که به منابع خبر متصل شوید. در مورد منابع داخلی که این منابع آشکار است، چیزی نیست که یک منبع امنیتی لزوما در اختیار ما قرار بدهد. در مورد رسانه های داخلی هم به نظرم یکی از ضعف‌هایشان دسترسی در سایر کشورها است، باید به فکر این باشیم که در سایر کشورها بتوانیم به منابع مطمئن و دست اول دسترسی داشته باشیم. ما در آمریکا چنین کاری کردیم، یعنی چند کانال مطمئن داریم، البته اخباری که از آنجا می رسد با مراجع داخلی چک می کنیم. اینطور نیست که هر خبری به ما رسید، لزوما استفاده شود.

*رجا نیوز یک وجه تمایز دیگر هم دارد، کم نیست اخبار محرمانه که ظاهرا شما دلیلی هم نمی‌بینید آنها را ادیت خاصی بکنید، مثلا انتشار یک جلسه خصوصی در خانه یکی از اصلاح طلبان، مکالمات تلفنی و… آخرینش هم انتشار فیلم آقای تاجزاده، نمی خواهیم ارزش گذاری کنیم، که این کار درست است یا خیر، در رسانه به نظر شما انتشار چنین اخباری صحیح است؟

به نظرم الان وجه تحلیلی سایت خیلی برجسته تر از وجه اخبار این چنینی است که شما می فرمایید. در باره اخبار افشاگرانه، من نظر خودم را می گویم، بعد در مورد آن چند مصداق هم حرف می زنیم. شخصا اخبار افشاگرانه را زیاد نمی پسندم و به کار تبیینی خیلی بیشتر اعتقاد دارم. معتقدم اگر جامعه باید این را بفهمد که اتفاقات سال قبل، آنطور که مطرح شده نبوده، این باید طی یک فرایند تبیین شود. خیلی معتقد به رویه انتشار اخبار اینچنینی در رسانه هایی که در همین جریان اصولگرایی هم بعضاً‌ تعریف می شوند، نیستم، مثل اینکه فلانی در فلان سونا، چه گفت و…

در خصوص برخی موارد خاص که گفتید، مثل فیلم آقای تاجزاده، اگرچه این فیلم به نظرم به صورت مخفی گرفته شده است، شاید از لحاظ اخلاقی هم خرده اشکالی به آن وارد باشد. اما به نظرم چون مستند است و حرفی هم که آقای تاجزاده می گوید، شخصی نیست. یعنی مثلاً به دنبال یک نقطه ضعف خانوادگی از آقای تاجزاده نیست، که این طور کارها، مثل ورود به بحث های خانوادگی خیلی زشت است. اما این اولا مستند است و مثل اخبار مربوط به مکالمات تلفنی و سونا و محفل و… نیست. دوما شخصی نیست، چون در جمع خانواده مطرح نشده و در مورد یک مساله شخصی بحث نمی شود.

وقتی ایشان می گوید من که سابقه برگزار کردن چند دور انتخابات را دارم، می‌دانم در این سطح تقلب ممکن نیست، این باید به افکار عمومی نشان داده شود و مقایسه شود با حرف هایی که ایشان طی یک سال گذشته زدند. این به نظرم با توجه به مستند بودنش بد نیست. بله؛ یک خرده اشکالی بابت اینکه این فیلم مخفی بوده بر آن وارد است، اما در یک تحلیل فراتر، چون بحث مهمی بوده و مرتبط با کشوری بوده که بابت این ادعاها (تقلب در انتخابات) ضربه خورده است، پیشرفت کشور عقب افتاد و… جبران آن هم (ضربه ها) به هر قیمتی درست نیست، اما اشکال ندارد با مدارک مستند و دقیق، این ضربه ها تا حدودی جبران شود و جامعه در مقابل آسیب‌های مشابه هوشمند شود.  البته کسی نباید خبرسازی کند، اما اگر اخبار و مستنداتی با تعریف و هدف فوق وجود دارد و انتشار آن‌ها یک نفعی برای جامعه دارد، منعی در مورد انتشار نمی‌بینم.

با پول کلاس کامپیوتر دختران کوموری چند پل می توان ساخت؟

14 نوامبر 2010 ۶ دیدگاه

باید خندید، یا گریه کرد. که به خاطر تنها ۵۰ میلیون تومان، تاکنون انگشتان دست ۳۰ نفر ایرانی، در همین مرز و بوم پر گهر، قطع شده و استاندار، به چالش کشیدن قطع انگشتان این همه «آدم» به خاطر عدم احداث پل را بزرگنمایی می داند!

untitled2

اگر احداث پل مزبور برای اداره راه و ترابری شهرستان، ۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد، این رقم تنها ۱٫۲۵ صدم بودجه ۴ میلیارد تومانی ایجاد زیرساختهای گردشگری امام زاده علی (ع) دهدشت است. یعنی با این پول می شد ۸۰ پل روی رودخانه روستای گاودانه زد.

ساخت پل مزبور، تنها ۲٫۵ درصد بودجه ۲ میلیارد تومانی کمک به فعالیتهای قرآنی و تجهیز کانونهای فرهنگی و هنری استان است!

یا اینها محروم نیستند، یا ایرانی نیستند، ایرانی هم نباشند، باید از مواهب لااقل کمیته امداد که بهرمند شوند. کمیته امدادی که تا جزیره ذره بینی چون کومور پیش رفته و برای دخترانش کلاس کامپیوتر می گذارد و کنار گوشمان، این همه «آدم» به خاطر نبود یک پل ۵۰ میلیون تومانی، باید انگشتان دستشان را از دست بدهند!

در هفته ای که گذشت، انتشار تصاویر انگشتان بریده اهالی یک روستا شهرستان کهکلویه احساسات بسیاری از مردم ایران را جریحه دار نمود.

پیش از آن واکنش برخی مسئولان به این رخداد جای تاسف داشت. پس از آنکه خبرگزاری مهر، گزارش تصویری مربوطه را مخابره کرد، تصاویری از نامه نگاری های بین  اداره راه و ترابری  کهکیلویه و فرمانداری این شهرستان نیز دردی روی درد های قدیمی گذاشت!

ظاهرا فرمانداری این استان از اداره راه و ترابری خواسته تا پلی روی رودخانه مارون احداث شود، تا مشکلات مردم گاودانه حل شود، و اداره راه و ترابری این استان نیز از فرمانداری خواسته است تا مشکل بودجه ۵۰ میلیون تومانی را حل کند، تا آنها روی این رودخانه پلی احداث کنند.

در قحطی که به سر نمی بریم، نفت زیر پایمان می جوشد و گاز از چاه بالا می زند و بنزین هم الحمدلله نیمه یارانه ای شده و دست مرفهان بی درد هم از آن کوتاه شده و دولت عدالت محور هم سر کار است؛ پس چرا مسئولان محلی لنگ ۵۰ میلیون پول احداث پل ماندند!

اتفاقا دکتر احمدی نژاد هم در سفرهای استانی که دارد، بودجه های خوبی برای این استان تصویب کرده، اما ایا از این بودجه های کلان، چیزی برای احداث پل باقی مانده؟

با بودجه زیر ساخت های گردشگری امام زاده علی می شود ۴۰ پل ساخت

568977_orig

آخرین سفر استانی احمدی نژاد به کهکیلویه و بویر احمد، استفاده کودکان روستایی از گر گر

عدم احداث این پل روی این رودخانه که بنا بر شواهد سال های طولانی لطمات جانی بیشماری به اهالی آن وارد کرده است، در حالیست که در آخرین سفر دکتر احمدی نژاد به استان کهکلویه و بویر احمد، بودجه های کلانی(در تاریخ ۲۲ اردیبهشت سال جاری) برای این شهرستان در بخش های مختلف تصویب شده است.

اگر احداث پل مزبور برای اداره راه و ترابری شهرستان، ۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد، این رقم تنها ۱٫۲۵ صدم بودجه ۴ میلیارد تومانی ایجاد زیرساختهای گردشگری امام زاده علی (ع) دهدشت است. یعنی با این پول می شد ۸۰ پل روی رودخانه روستای گاودانه زد.

ساخت پل مزبور، تنها ۲٫۵ درصد بودجه ۲ میلیارد تومانی کمک به فعالیتهای قرآنی و تجهیز کانونهای فرهنگی و هنری استان است!

ساخت پل ۵۰ میلیونی روی رودخانه ای که انگشتان بسیاری از اهالی این روستا را قطع کرده است، تنها ۱٫۱ درصد بودجه  ۴ و نیم میلیارد تومانی ، ساماندهی و بهسازی گلزارهای شهدا و احداث ۱۰ مرکز فرهنگی در جوار مزار شهدای این شهرستان است.

یعنی در کنار این فعالیت های فرهنگی و البته ارزشمند و تنها با کمی صرفه جویی در آنها، می شد پلی هم روی رودخانه مزبور زد!

ساخت پلی که انگشتان مردم محروم این منطقه را قطع می کند مهمتر است، یا تجهیز صدا و سیمای مرکز استان؟ درست است، هر دوی اینها مهم هست و قابل مقایسه نیستند، اما جالب است بدانید، ۵۰ میلیون هزینه احداث پل روی رودخانه مارون، کمتر از نیم درصد بودجه تأمین تجهیزات فنی برای ارتقاء صدا و سیمای استان کهکیلویه و بویر احمد است.

با پول کلاس کامپیوتر دختران کومور می شد ۳ پل روی مارون زد

untitled

انگشتان قطع شده دختران روستایی گاودانه و دختران کوموری سر کلاس کامپیوتر کمیته امداد

در اینکه مردم محروم این استان، واقعا نیازمند کمک هستند شکی نیست. تصاویر منتشر شده گویای این امر است. کمیته امداد امام خمینی(ره) از اصلی ترین نهاد هایی است که به امداد رسانی به محرومان می پردازد.

در سال ۸۷، برای برگزاری کلاس های رایانه، برق، خیاطی و نجاری برای دختران و پسران نیازمند کومور، که اخیرا نیز سفیر آن  هدف برقراری رابطه کشور کوچکش با کشورمان جمهوری اسلامی ایران را نجات کشورمان از انزوای جهانی عنوان کرده بود، ۱۶۰ میلیون تومان توسط کمیته امداد هزینه شده بود. تنها با پول کلاس های فوق برنامه نیازمندان کومور، می توانستیم بیش از ۳ پل روی رودخانه ای بسازیم که انگشتان دختران کوچک کشورمان را قطع کرده.

با ۱۱۵ میلیونی  که صرف خرید برنج و روغن و شکر و پودر شوینده برای نیازمندان کومور شده است، می شد ۲ پل برای مردم روستای گاودانه ساخت.

با ۱۵۰ میلیونی که کمیته امداد برای ساخت خانه مددجویان کوموری هزینه کرده است، به راحتی می شد سه پل روی رودخانه مزبور زد.

18669_314234225788_111410615788_3414264_2359970_n

همکاری کمیته امداد ایران و شهرداری قمر(پایتخت کومور) برای بهسازی محیط و وضعیت تاسف بار حمل و نقل روستاییان ایرانی

در سال ۸۷، نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان، به مددجویان کوموری کمک های نقدی شده است، با این هزار میلیون تومان، ۲۰ پل می شد روی رودخانه ای احداث کرد که موجب رنج ساکنان آن شده است.

با کمک های نقدی که به افغانی ها دادیم، می شد ۳۸ پل برای ایرانی ها بسازیم
در سال ۸۷، حدودا ۲ میلیارد تومان به صورت نقدی، به مددجویان افغانی توسط کمیته امداد پرداخت شده است. با این پل می شد، لا اقل ۳۸ پل روی رودخانه مارون احداث کرد.

با بیش از یک و نیم میلیارد تومانی که در سال ۸۷ به محرومان سویه پرداخت شده است، می شد ۳۳ پل برای مردم روستای گاودانه ساخت!

589014_orig

با یک میلیارد و ۷۰۰ میلیونی که به محرومان همسایه شمالی، جمهوری آذربایجان کمک شده است، می شد ۳۵ پل روی رودخانه های منطقه ای زد، که مردمش برای رد شدن از رودخانه انگشتان خود را میدهند.

البته کمک به همنوعان و هم مسلکان در کشورهای دیگر نیز پسندیده است؛ نه تنها از منظر معنوی و انسان دوستانه، بلکه از جهت تقویت جایگاه کشورمان و نیز ارتقای دیپلماسی فرهنگی و مردمی؛ اما به نظر می رسد در این زمینه اولویتها هم نباید فراموش شود؛ به ویژه زمانی که هموطنانمان و صاحبان این مرز و بوم چنین مشکلات جزئی دارند که به قول دکتر احمدی نژاد باید به آنها هم رسیدگی کرد و نباید به بهانه کارهای کلان، از اینها غافل شد.

242_12

بی خبری مسئولان؟
بسیاری از مسئولان استان کهگیلویه و بویر احمد خبر ندارند اهالی روستای گاودانه برای عبور از عرض رودخانه مارون مجبور به استفاده از وسیله ای هستند که تا کنون باعث قطع انگشت بیش از ۳۰ نفر از اهالی روستا شده است.

اهالی روستایی به نام “گاودانه علیرضا” در منطقه ای دورافتاده از استان کهگیلویه و بویراحمد مدتهاست مجبورند برای دسترسی به جاده، روستاها و مناطق دیگر و انجام کارهای روزمره، مانند رفتن به محل تحصیل، کار، خرید و … از رودخانه عریضی به نام مارون عبور کنند. در این میان تنها راه ارتباطی آنها با دنیای خارج از روستا، وسیله ای به نام گرگر (جره) است.

اما نشستن بر روی این تله کابین دستی و رفتن تا آن طرف رودخانه باعث قطع انگشتان دست روستاییان گاودانه شده است. چون شیب تند رودخانه و دخالت دست در گذر این وسیله به طرف دیگر رودخانه موجب می شود تا انگشتان دست به زیر چرخهای آن گیر کرده و قطع شود.

موضوع ساخت پلی برای اهالی روستا به منظور جلوگیری از نقص عضو شدن تعداد بیشتری از روستاییان مدتهاست که توسط شورای روستای گاودانه و اهالی آن مطرح است. اما تا کنون نتیجه نداشته است. حتی شاید برخی از مسئولان این استان نمی دانند روستایی در محل خدمتشان وجود دارد که اهالی آن مجبورند انگشتان دستشان را برای کرایه گذر از رودخانه عریض مارون به “گرگر” بدهند.

مدیر روابط عمومی استانداری کهگیلویه و بویراحمد: استاندار وقت ندارد!

دین پرور مدیر روابط عمومی استانداری کهگیلویه و بویراحمد در واکنش به خبرنگار مهر که خواستار مصاحبه با قوام نوذری استاندار کهگیلویه و بویراحمد درباره مشکل اهالی روستای گاودانه علیرضا شد تنها به این جمله اکتفا کرد که استاندار وقت ندارد پاسخ دهد! و از انجام هر مصاحبه ای با استاندار جلوگیری کرد. پیگیریها برای مصاحبه با استاندار تا کنون به نتیجه نرسیده است.

اسامی برخی از روستاییان گاودانه که گرگر انگشتانشان را قطع یا زخمی کرده است:
سعیده عنایتی جو- دو انگشت زخمی، شکرعلی عنایتی جو- یک بند انگشت قطع-۴۳ ساله، عطب الله د‍‍‍‍‍ژم- یک بند انگشت-۵۲ ساله، ولی الله دژم- سه بند از سه انگشت قطع-۲۱ ساله، گلزاده دژم یک بند انگشت قطع، محبوبه دژم- دو انگشت زخمی- ۱۲ ساله، حسین رمرو – دو انگشت زخمی، خدیجه دلشاد – دو انگشت زخمی، فضیل دلشاد – دو انگشت زخمی، اکبر خوشه بردار -دو بند از یک انگشت قطع، اشرف عمرانی فر- دو انگشت زخمی و یک بند انگشت قطع، پروانه تواره- یک بند انگشت قطع، سحر تواره- دو انگشت زخمی، قدرت الله تواره – دو انگشت زخمی- ۴۲ ساله، علی یار کشاورز – دو انگشت زخمی، رحمان پژده – دو  بند انگشت قطع، مریم پشتوان – دو بند انگشت قطع – ۱۳ ساله،  بهروز پشتوان- یک بند انگشت قطع و دو بند انگشت زخمی، زاده پشتوان- دو انگشت زخمی و یک بند انگشت قطع – ۵۱ ساله، عباس پشتوان- سه انگشت زخمی، شهرام پشتوان- یک بند انگشت قطع – ۱۱ ساله، عزیز کوثری –  یک بند انگشت قطع و یک انگشت زخمی – ۵۱ ساله، فرزاد شاکری – ۲ انگشت زخمی- ۱۴ ساله، ایرج زمان- دو بند از یک انگشت قطع- ۴۸ ساله، بهجت زمان- دو انگشت زخمی، سالار کهزادی- یک بند از هر ۴ انگشت قطع، محمد محمدی- یک بند انگشت قطع، کهزاد قلندری- دو انگشت زخمی، رسول طاهری – یک بند انگشت قطع و دو انگشت زخمی و بی حس، سعدی نریمانی راد – دو بند انگشت زخمی، فوت سید علی نظر- ۵۲ ساله، قطع نخاع شدن برادر سید علی نظر به دلیل سقوط از گرگر، آسیه تاش- یک بند انگشت قطع – ۲۰ ساله که از روستا مهاجرت کرده است و … .

در زمان انتشار این گزارش سه روستایی دیگر به این جمع اضافه شده است. یکی از آنها به نام مهدیه پشتوان پنج ساله است که دو انگشت به علاوه یک بند از یک انگشتش قطع شد.

—————————-

این مطلب در سایت آینده نیوز با کد ۲۰۳۵۱  مورخ  ۲۲ آبان ۱۳۸۹ منتشر شد.