ماجرای حریق مسکو یا وقتی روس ها شهر خود را به آتش کشیدند

3 آگوست 2010 ۲ دیدگاه

اما با ورود به مسکو و کرملین، اتفاق عجیبی رخ داد، مسکو در حریق سوخت؛ چه کسی مسئول بود؟ کسی نمی دانست، ناپلئون نمی دانست چرا مدام در شهر حریق ایجاد می شود، مسکو برای روس ها شهر مقدسی بود، چندین کلیسا در آن وجود داشت که یکی پس از دیگری می سوخت، آیا فرانسویان این کا را انجام می دادند؟ اینکه ناپلئون با یکی از آتش افروزان که روس بود به طور چهره به چهره سخن گفت، نشان میدهد که او این کار را انجام نداده بود. در واقع به گفته یک آتش افروز در مسکو که مشعل در دست و موقع آتش زدن یکی از برج ها دستگیر شده بود، والی شهر به وی این دستور را داده بوده است.

این مطلب رو برای درس جامعه شناسی جنگ و نیروهای مسلح نوشتم. در واقع یه تحقیق کوچولو بود. استاد نازنینی دارم به نام آقای دکتر براتعلی پور، ایشان این سوژه را پیشنهاد دادن( البته این تعریف منظورم استاد نازنین ربطی به نمره نداره چون من نمره ۲۰ رو گرفتم قبلن) به سه دلیل اینجا میگذارمش:

اول: قربون استادم برم، سوژه ای داده که شما هرچی بگردید تو اینترنت چیزی در موردش نیست(من تو منابع فارسی در مورد این جنگ چیزی ندیدم روی نت) همچنین، ماجرای رمان معروف جنگ و صلح تقریبا در مورد این جنگه، که ماشالله انقدر رمان طولانی تولستوی، شخصیت و آدم داره که آخرش این جنگ معلوم نمیشه!بعدشم، رفقای هم رشته ای من برای این درس، می تونن این تحقیق رو با کمال اطمینان از رضایت من مورد استفاده قرار بدن. من که بیست گرفتم 😀

دوم: ظاهرن بعضی از دوستان در سال های اخر مبدع و مبتکر خودزنی نبودند و دوستای خوبمون، روس های عزیز، اولین بار از آتش زدن شهر برای تحریک احساسات عمومی استفاده کرده بودند.

سوم: اینکه ببینید کشوری مثل فرانسه و رهبری مثل ناپلئون، چطور به خاطر اینکه نتونستند مسائل اقتصادی رو درست ساماندهی کنند، اون حجم بزرگ از نیروهای موافق و مشروعیت و همچنین ارتش قوی خودشون رو از دست دادند که از کشوری مثل روسیه آن زمان شکست خوردند.

از طرف دیگه، روسیه با آزادی و کم کردن حجم سانسور، همینطور آزادی تبعیدی ها و زندانیان سیاسی چه محبوبیتی بده دست آورد.

ماجرا از این قراره که تزار روس که توانایی مقابله با ناپلئون رو نداشته برای اینکه بر اون پیروز بشه، مامورهایی رو میفرسته تا مسکو رو به آتش بشکن، این کارش باعث میشه تا احساسات ملی و مذهبی مردم روسیه بر علیه ناپلئون(که تصور می کردن حریق ها کار نیروهای اونه) تحریک بشه.

حالا مطلب….

پیشگفتار

بررسی نبرد بین روسیه و فرانسه(۱۸۱۲ م) از آن رو مورد توجه قرار گرفته است که این نبرد در واقع نقطه آغاز شکست های تلخ ناپلئون، امپراتور فرانسه است؛ شکست هایی که دقیقا پس از پیروزی های پی در پی رخ داد، چنانکه سرجوخه کوچک(لقبی که مخالفان ناپلئون برایش به کار می بردند) در مورد آن می گوید: «از بلند پایگی تا مسخرگی قدمی بیش نیست» از سوی دیگر، این جنگ در حالی رخ می دهد که تزار روسیه، که اینک (با حریق خودساخته مسکو و احساس مذهبی و ملی آسیب دیده مردمش)پیروز میدان است، همان کسی است که در نبرد استرلیتس به دلیل ناپختگی از ناپلئون شکست خورده بود، اما اینبار پیروز میدان است! پس از این نبرد است که ناپلئون در واترلو به آن وضع دچار می شود و تا آخر عمر زیر نظر بریتانیا در جزیره ای کوچک محبوس و نهایتا به خاطر سرطان معده و یا سیانور در کاغذ دیواری به آن حقارت میمیرد، مردی که روزی سودای حکمرانی بر اروپا را داشت. نمی توان این سرنوشت تراژیک را یک سره به خاطر قوت و توان روسیه به رهبری آن تزار جوان دانست.

پیروزی او(الکساندر اول) در نبرد آخر، بیشک دلایلی دارد که در این نوشتار در حد بضاعت به آن پرداخته خواهد شد. دو رهبر، یکی «امپراطور» و دیگری با تفاوت در لغت«تزار» است؛ خبری از رئیس جمهور، شورا و یا چیزی شبیه به این مفاهم در بین نیست!  از این القاب، یعنی تزار و امپراطور می توان نتیجه گرفت که رهبران نقش بسازیی در آغاز، اداره و نتیجه جنگ داشته اند، لذا در این نوشتار ابتدا به علت آغاز نبرد پرداخته شده،  در ادامه به شرح مختصری از هویت رهبران دو طرف جنگ پرداخته می شود، سپس به چگونگی اوضاع اجتماعی دو کشور متخاصم اندکی پیش و بهنگام نبرد پرداخته می شود و در پایان نیز  نتیجه گیری ارایه شده است.

علت آغاز جنگ

علت جنگ یا تهاجم فرانسه به روسیه، در واقع نقض یک معاهده بود؛ روسیه از ادامه محاصره بری سر  باز می زند، محاصره ای که ناپلئون برای فشار وارد کردن به بریتانیا، دشمن دیرین فرانسه وضع کرده بود. در واقع روسیه نه به خاطر روسیه، که به خاطر کشورگشایی ها و اوضاع اروپای آن زمان که از اواخر قرن هفدهم میلادی دچار جنگ بود به این نبرد کشیده شد. ناپلئون قصد داشت تا با تصرف هرچه بیشتر کشورهای اروپایی و مستعمرات آنها، امپراطوری عظیمی را بر پا کند و به دلیل این هدف، یا به کشورها حمله می کرد و یا آنها را با عقد معاهداتی تحت تسلط خود در می آورد. در این بین روسیه می باید با تن دادن به محاصره بری، جهت وارد کردن فشار بر دولت بریتانیا به فرانسه یاری می رساند.

کارمندان عالیرتبه را که کمتر از دیگران مورد سوء ظن بودند احضار کرد و آنها را به صورت یک شورای دائم درآورد که کارش توصیه در امر قانونگذاری و اداری بود. آزادیخواهترین اشراف را که بعضی از آنها در تبعید به سر می بردند فرا خواند. … قرار شد که اتهام، محاکمه و مجازات روش معین و مقرری داشته باشد. … بر طبق مقررات جدید، پلیس مخفی از بین رفت، شکنجه ممنوع شد، به کشاورزان آزاد اجازه داده شد که آزادانه حرکت کنند و به خارج بروند، و بیگانگان اجازه یافتند که با آزادی بیشتری وارد روسیه شوند. از دوازده هزار تبغیدی دعوت شد که به روسیه بازگردند. سانسور مطبوعات باقی ماند، لکن زیر نظر وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت، با این قید که نسبت به نویسندگان سختگیری نکند. ممنوعیت ورود کتابهای خارجی لغو شد، ولی منع ورود مجلات خارجی همچنان باقی ماند.از نظر روابط خارجی وی در ابتدا با فرانسه وارد جنگ شد.

ناپلئون قصد داشت تمام بنادر را به روی کالاهای بریتانیایی ببندد، تا بریتانیا نیز در مقابل از دخالت در امور تجاری فرانسه دست بردارد. بریتانیا تمام بنادر فرانسه از برست تا الب را محاصره کرده بود.  تا سال ۱۸۱۰ این وضعیت انگلیس را به بحران اقتصادی شدیدی گرفتار کرده بود. ظرف دو سال (از ۱۸۰۶ تا ۱۸۰۸) پس از فرمان برلین( که در ۲۱ نوامبر ۱۸۰۶ توسط ناپلئون صادر شد و بر اساس آن محاصره تجاری بریتانیا آغاز شد) صادرات بریتانیا از ۴۰٫۸ میلیون لیره به ۳۵٫۲ میلیون لیره تقلیل یافته بود و از طرف دیگر واردات پنبه خام ۹۵ درصد کاهش یافته بود.  این وضعیت در داخل انگلیس مشکلات زیادی ایجاد کرده بود، از جمله پایین آمدن دستمزد ها و در مقابل بالا رفتن قیمت گندم و اقلام ضروری مورد استفاده مردم. از سوی دیگر، این محاصره اقتصادی به خود فرانسه نیز آسیب می رساند، قاچاق در بنادر رونق گرفته بود، قاچاقچیان زیادی برای وارد کردن کالاهای بریتانیایی در ممالک تحت حکومت فرانسه جان خود را می دادند، ماموران حکومتی به کررات محصولات قاچاق را ضبط و به نفع دولت به فروش می رساندند و یا مقابل دیدگان مردم فقیر به آتش می کشیدند، این امر در ممالک تحت تسلط فرانسه نارضایتی ایجاد کرده بود، اما نه در حد  بریتانیا؛ مردم بریتانیا تا استانه انقلاب و شورش علیه خاندان سلطنتی به خاطر فشار اقتصادی پیش رفتند تا شاید بتوانند راهی برای صلح و پایان مشکلات اقتصادی بیابند.( دورانت،ص ۹۵۵ تا ۹۵۷)

این شرایط برای فرانسه، نهایتا ناپلئون را بر آن داشت تا در ۱۸۰۹ میلادی، کمی نرمی به خرج بدهد و راه های تجارت با انگلیس را به اندازه روزنه ای بگشاید، بنا بر این در مقابل ۴۴٫۳ هزار جواز ورود کالا بریتانیا، فرانسه نیز ۴۹۴ جواز ورود کالا را صادر کرد. همین صدور جواز از سوی فرانسه کافی بود تا آلکساندر تزار روسیه ازعان کند که اگرچه ناپلئون روسیه را از تجات با بریتانیا منع کرده است، اما خود ناپلئون نسبت به رابطه تجاری با انگلیس غمض عین می کند!  کارشکنی در محاصره بری که ناپلئون آن را به خاطر فشار بر بریتانیا اخذ کرده بود، نهایتا موجب آغاز جنگ ۱۸۱۲ شد، نبری که آخرین قمار و بدترین قمار ناپلئون بود.

قمار؛ از آن جهت که همانقدر که بریتانیا از این محاصره متضرر شده بود، مردم فرانسه، سوئد و سایر کشورهای تحت تسلط فرانسه نیز از آن متضرر شده بودند، آلکساندر نیز به این موضوع به خوبی واقف بود.

الکساندر اول

وی فرزند پل اول بود و در سال ۱۷۷۷ م. به دنیا آمد. وی در روسیه به همان اندازه محبوب بود که ناپلئون در فرانسه، الکساندر در حقیقت در تحت نظارت مادر بزرگش کاترین کبیر تربیت شد. کاترین در سال ۱۷۸۴، برای تعلیم او معلمی به نام فردریک سزار دولا آرپ را از سویس آورد. این شخص از مریدان پرشور اصحاب دایره المعارف فرانسه، و بعدها از طرفداران انقلاب کبیر بود. وی در مدت نه سال خدمت صادقانه، الکساندر را با تاریخ و ادبیات فرانسه آشنا کردو به آن شاهزاده آموخت که بخوبی به زبان فرانسه تکلم کند و تقریباً مانند یک فرانسوی بیندیشد…. همچنین یکی از پرستاران الکساندر زبان انگلیسی را نیز به او آموخت.

الکساندر در سال ۱۷۹۶ – یعنی همان سالی که پدرش به سلطنت رسید – در نامه ای به یکی از دوستان نزدیکش می نویسد: « از وضع خود کاملاً متنفرم. … برای زندگی درباری ساخته نشده ام. … اوضاع کشور در کمال آشفتگی است، رشوه خواری و اختلاس همه جا شیوع دارد، همه ی ایالتها به طرز بدی اداره می شود. … با همه ی اینها امپراتوری فقط توسعه می یابد. بنا برا این آیا می توانم کشور را اداره کنم، یا حتی دست به اصلاح آن بزنم و معایبی را که از مدتها پیش وجود داشته است از میان بردارم، به عقیده یمن، این امر از حیطه قدرت یک نابغه خارج است، چه رسد به فردی مثل من که دارای استعدادهای معمولی است. »الکساندر در سال ۱۸۰۱ و در پی قتل پدرش به مقام امپراتوری رسید. و تا سال ۱۸۲۵ در این مقام بود. وی در نخستین روز فرمانروایی خود دستور آزادی هزاران تن از زندانیان سیاسی را صادر کرد. … دوازده کارمند عالیرتبه را که کمتر از دیگران مورد سوء ظن بودند احضار کرد و آنها را به صورت یک شورای دائم درآورد که کارش توصیه در امر قانونگذاری و اداری بود. آزادیخواهترین اشراف را که بعضی از آنها در تبعید به سر می بردند فرا خواند. … قرار شد که اتهام، محاکمه و مجازات روش معین و مقرری داشته باشد. … بر طبق مقررات جدید، پلیس مخفی از بین رفت، شکنجه ممنوع شد، به کشاورزان آزاد اجازه داده شد که آزادانه حرکت کنند و به خارج بروند، و بیگانگان اجازه یافتند که با آزادی بیشتری وارد روسیه شوند. از دوازده هزار تبغیدی دعوت شد که به روسیه بازگردند. سانسور مطبوعات باقی ماند، لکن زیر نظر وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت، با این قید که نسبت به نویسندگان سختگیری نکند. ممنوعیت ورود کتابهای خارجی لغو شد، ولی منع ورود مجلات خارجی همچنان باقی ماند.از نظر روابط خارجی وی در ابتدا با فرانسه وارد جنگ شد. ولی پس از اینکه در جنگهای استرلیتز، ایلو و فرید لاند مغلوب ناپلئون شد. با اودر تیلسیت پیمان صلح و همکاری بست. اما این پیمان نیز مدت زیادی دوام نیاورد و در سال ۱۸۱۲ مجدداً میان دو امپراتور حالت جنگ و دشمنی برقرار شد. هجوم ناپلئون به مسکو اگر چه به تصرف آن شهر از سوی او منجر شد. اما از دست رفتن بسیاری از نیروهای وی در سرمای سخت روسیه را یکی از دلایل شکست نهایی ناپلئون در برابر اتحادی از دشمنان گوناگون وی شمرده اند. جنگهای ایران و روسیه در دوره ی سلطنت وی آغاز شد و عهدنامه ی گلستان نیز در همین دوره به امضا رسید.( دورانت، صفحات ۹۳۴ تا ۹۳۶)

ناپلئون بناپارت

اپلئون بوناپارت (زاده ۱۵ اوت ۱۷۶۹ میلادی – درگذشته ۵ مه ۱۸۲۲ میلادی)، نخستین امپراتور فرانسه (در سال‌های ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۵ میلادی) بود. وی، در جزیره کرس در خانواده‌ای پرجمعیت بدنیا آمد. در آن زمان، این جزیره، جزء حکومت جنوا (واقع در ایتالیای امروزی) بود. اما بعدها به اشغال فرانسه در آمد. ناپلئون که در ابتدا، سرهنگی گمنام بود، پس از انقلاب فرانسه، به یکباره قدرت گرفت و وارث انقلاب شد. در ابتدا، به ایتالیا حمله کرد و با حمایت مردم این کشور، آنجا را از دست حکومت اتریش خارج نمود. سپس به مصر رفت و به سلطه مملوک‌های مصری نیز پایان بخشید و سوریه را نیز ضمیمه خاک کشور خود کرد. در بازگشت به فرانسه با کمک دو برادر خود لوسین و ژوزف مجلس را منحل کرده و خود را امپراتور نامید. سپس پروس، هلند، لهستان، بلژیک و نیز سرزمین اتریش را تسخیر کرد. در جنگ دریایی با انگلیس شکست خورد. اما اسپانیا و پرتغال را هم به متصرفات خود افزود. ( ویکی پدیا)

اوضاع دو کشور

چنانکه در بخش های قبلی یادآور شدیم، اگرچه وضعیت روسیه به دلیل اقدامات اصلاحی تزار الکساندر رو به بهبود نهاده بود، اما اوضاع فرانسه روز به روز بدتر می شد.  در روسیه، به واسطه اصلاحات تزار جوان و نازک دل، مطبوعات و ادبیات تا حد زیادی نسبت به گذشته ازاد گذاشته شده بودند، اوضاع اقتصادی چندان بد نبود و در مقابل، تزار روسیه با توسل به مسیح، چهره قابل از خود نزد مردمش ساخته بود. او خود را حامی مسیح و دست پرورده ولتر را دشمن درجه یک مسیح معرفی می کرد.(دورانت)

در این حال، اوضاع اقتصادی فرانسه روز به روز بدتر می شد، ناپلئون که روزی پیشوای محبوب مردم فرانسه بود، حالا نمی توانست برای حمله به روسیه سرباز جمع کند. اقتصاد همه جانبه فرانسه که ناپلئون پایه گذارش بود رو به اضمحلال می رود، فرانسه در گردابی از ورشکستگی های بانکی، اختلالات بازار، مسدود شدن کارخانه ها، بیکاری، اعتصاب، فقر، شورش ئ خطر قحطی فرو رفته است. برخی ان وضعیت را ناشی از شکست صنایع نساجی فرانسه و به دست نیاوردن مواد خام و سرمایه لازم برای صنایع و دیگری ورشکسته شدن یکی از بانک های لوبک می دانند کارخانه های رسیندگی فرانسه برای فعالیت خود به شدت به واردات پنبه خام متکی بودند  که سیاست های گمرکی و محاصره های اقتصادی موجب مشکلات در واردات آن شده بود. ( دورانت، ص ۹۵۸)

به هر تقدیر، وضعیت فرانسه به طوری شده بود که  در فوریه ۱۸۱۲ که دو طرف خود را برای آغاز جنگ آماده می کردند، ناپلئون به سختی ۳۰۰ هزار نفر که به زیر پرچم فراخوانده شده بودند، ۸۰ هزار نفر را بسیج کند، ما بقی سیلی از فراریان از خدمتی بودند که به جرم خیانت تحت تعقیب دولت فرانسه قرار گرفته بودند، این اوج کاهش محبوبیت ارتش فرانسه و ناپلئون بود. سایرین هم به صورت سربازان ناراضی در آمده بودند که در مواقع حساس قاعدتا قابل اعتماد نبودند.

در نبرد های پیروزمندانه پیشین ناپلئون، سربازان با غرور و افتخار به میدان نبرد می رفتند و با حمایت های پدرانه افسرهای مسن تر روبرو بودند، اما د ۱۸۱۲ وضع به شکل دیگری بود، فشار اقتصادی از یک سو، سخت گیری های ناپلئون در امنیتی و پلیسی کردن فضا از سوی دیگر، ناراضیان را بیش از حامیان کرده بود.

در این شرایط کولنکور(از مشاوران ناپلئون) به او تذکر داد که جنگ با روسیه فاجعه آمیز خواهخد بود، اما ناپلئون نم پذیرد و مست از غرور برای تسخیر مسکو به راه می افتد.

شرح نبرد

ناپلئون علی رغم توصیه مشاور وفادارش، نهایتا به  روسیه یورش برد، نتیجه جنگ ابتدا به نفع فرانسه بود، آنها تا مسکو پیش رفتند. روسیه عقب نشینی کرد، کوتوزف(فرمانده ارتش روسیه) تا جایی که می توانست عقب نشینی کرد  و ناپلئون فاتحانه به مسکو وارد شد، مسکو از اشراف و اعیان تخلیه شده بود؛

اما با ورود به مسکو و کرملین، اتفاق عجیبی رخ داد، مسکو در حریق سوخت؛ چه کسی مسئول بود؟ کسی نمی دانست، ناپلئون نمی دانست چرا مدام در شهر حریق ایجاد می شود، مسکو برای روس ها شهر مقدسی بود، چندین کلیسا در آن وجود داشت که یکی پس از دیگری می سوخت، آیا فرانسویان این کا را انجام می دادند؟ اینکه ناپلئون با یکی از آتش افروزان که روس بود به طور چهره به چهره سخن گفت، نشان میدهد که او این کار را انجام نداده بود. در واقع به گفته یک آتش افروز در مسکو که مشعل در دست و موقع آتش زدن یکی از برج ها دستگیر شده بود، والی شهر به وی این دستور را داده بوده است.

این سیاست جواب داد! مردم مسکو نمیدانستند خود روس ها، کلیساها و خانه هایشان را می سوزاند؛ در مقابل یقین حاصل کرده بودند، این دشمن مسیح با سوزاندن کلیساها به ایمان آنان و با سوزاندن خانه ها به حیثیت آنان لطمه وارد کرده است.

ناپلئون نامه ای به الکساندر می نویسد و در آن متذکر می شود که میداند آتش افروز ها به دستور رئیس پلیس این کار را کرده اند و از الکساندر می پرسد این کار بی رحمانه به چه دلیلی است؟ آیا به دلیل سوزاندن آذوقه ماست(فرانسویان) آذوقه های ما در سرداب هاست!

اما نتیجه جنگ نشان داد، هدف از این حریق ها سوزاندن آذوقه فرانسویان نبوده است. حریق ها کار خود ا می کند؛ الکساندر از فرماندهان ارتشش می پرسد، ایا حریق ها به روحیه ارتش آسیب رسانده و فرماندهانش پاسخی می دهند: «تنها بیم ارتش این است که تزار با ناپلئون صلح کند» آلکساندر در پاسخ می گوید:«به سربازان دلیرم بگو که اگر یک سرباز هم در کنارم مانده باشد، خود را در راس اشراف و کشاورزانم قرار خواهم داد، حاضرم به سیبری بروم، سیب زمینی بخورم، سلسله ام منقرض شود اما سند شرمساری کشور و اتباع خود نباشم»

با فرا رسیدن ماه اکتبر و سرد شدن هوا، کاهش آذوقه، بیم شورش در پاریس  و … ناپلئون آهنگ بازگشت از مسکو را ساز کرد. در راه بازگشت از مسکو به بلا دچار شد، ۲۹ اکتبر برف باریدن گفت و خبندان آغاز شد، عمده سربازان ناپلئون در راه تلف شدند، آذوقه ای که در راه ذخیره کرده بود، به خاطر حمله قزاق ها و اختلاص کارکنان غارت شده بود، از ۵۰ هزار نفر سرباز ناپلئون تنها ۲۵ هزار نفر باقی مانده بودند . ناپلئون نهایتا ضربه خود را از سرما خورد و سراسیمه به سمت پاریس حرکت کرد، حرکتی که هر  شب در اثر سرما تعداد زیادی از سربازان خود را از دست می داد. و نهایتا ناپلئون دست خالی و شکست خورده از روسیه به سمت پاریس روانه شد. (دورانت، ص: ۹۶۱ تا ۹۸۲)

ریشه ها و دلایل

در ان قسمت به ابعاد مختلف این نبرد پرداخته می شود:

دلایل توجیهی آغاز، تداوم و پایان جنگ توسط حاکمان آنان:

چنانکه در بخش های قبلی ذکر شد، ناپلئون و فرانسه به جهت کشورگشایی و تزار الکساندر و روسیه به جهت دفاع از حیثت خود جنگیدند. لا اقل اینگونه برای سربازاتن روس و فرانسه نمود یافت. دلیل آغاز جنگ کاملا اقتصادی بود که البته با غرور ناپلئون همراه شد! ناپلئون قصد داشت تا دشمن خود یعنی بریتانیا را بیشتر تحت فشار قرار دهد و با روسیه که همراه با محاصره اقتصادی او نشده بود وارد جنگ شد.

تحریف واقعیات جنگ و  جنگ روانی:

روسیه پیش از ان نبرد از فرانسه شکست خورده بود، اما در ان نبرد با تحریک عواطف مردم روسیه به وسیله حریق مسکو توانست ناپلئون را فردی ضد مذهب جلوه دهد که به مذهب آنان با سمبل آتش زدن کلیسا ها اهانت کرده است. این مهم موجب شد تا در حالی که سربازان فرانسوی به دلایل اقتصادی دلیلی برای جنگیدن نمیددند، سربازان روسی به شدت خواهان ایستادگی در برابر ناپلئون باشند.  الکساندر با نفوذ بین توده ها مردم که در شهر باق مانده بودند به وسیله ماموان خود، دشمنی ناپلئون با مسیح را برایشان مسجل کرد.

نیروهای نفوذی (ستون پنجم):

اگرچه در اینجا نقش جاسوسان ملموس نیست، اما آن چهارصد نفر آتش افروز روسی که مخفیانه در مسکو کلیساها و بناها را آتش می زدند به عنوان نروهای نفوذی می توانند مورد توجه قرار بگیرند.

انسجام اجتماعی و نقش آنها در مقاومت در برابر بیگانگان:

پیامی که فرماندهان نظامی روسیه به تزار می دهند خود  نشان دهنده انسجام اجتماعی مردم روسیه در برابر ناپلئون لا مذهب است!

راه کارهای تضعیف مقاومت اجتماعی داخلی:

ناپلئون وقتی به مسکو وارد می شود، اثری از تزار، درباریان و اشراف زادگان در شهر نیست، شهر پر از روسپی ها و مردم عادی است، با این حال مردم عادی اسکناس های روسی که ناپلئون برایشان آورده ود را نمی پذیرند و آنها به آتش کشیده می شود. ناپلئون نتوانست در میان مردم مسکو برای خود جایگکاهی ایجاد کند.

مذهب و جنگ:

در رمان جنگ و صلح، که تجسم شرایط اجتماعی روسیه در دوران این جنگ است، زمانی که نوع نگاه مردم و اشراف روسیه به یکی از نجیب زادگان نامشروع روسیه شرح داده می شود به خوبی ساخت مذهبی روسیه مشخص است. آنها اگرچه به خاطر ثروت این نجیب زاده به او احترام می گذارند، اما به خاطر نامشروع بودنش و اینکه از ناپلئون به عنوان فرزند دوران جدید و دشمن مسیح تمجید می کند از او در باطن متنفر هستند. از سوی دیگر، علت اصلی انسجام نیروهای اجتماعی روسیه مقابل ناپلئن، آتش زدن کلیسا هاست.

نتیجه گیری

در پایان می توان نتیجه گرفت که علل اصلی شکست فرانسه قدرتمند در برابر روسیه تزاری در موارد زیر  بوده است:

  • افزایش فشار اقتصادی بر مردم فرانسه و عدم تمایل آنها برای همراهی با ناپلئون در جنگ با روسیه
  • همراهی مردم روسیه با تزار به خاطر مسائل فرهنگی و احساسات ملی
  • نداشتن توجیه ملی گرایانه برای جنگ با روسیه از سوی فرانسه
  • وجود توجیه ملی برای مقاومت در برابر ناپلئون در بین مردم روسیه
  • ایجاد جو پلیسی و امنیتی در فرانسه در اواخر حکومت ناپلئون
  • آزادی نسبی رسانه ها در دوران الکساندر در روسیه

منابع و ماخذ:

  • تاریخ تمدن( جلد ۱۱، عصر ناپلئون) ویل دورانت(۱۳۷۰) ترجمه اسماعیل دولتشاهی، تهران: انتشارات  و آموزش انقلاب اسلامی
  • جنگ و صلح، ل ن تالستوی(۱۳۸۱) ترجمه کاظم انصاری، تهران: انتشارات امیرکبیر.
  • ویکی پدیا

کلاهتان را بالاتر بگذارید: نمایش پـ.ـورن استار معروف به مناسبت نیمه شعبان در صدا و سیما؟

25 جولای 2010 ۲۰ دیدگاه

جای برادران ارزشی واقعن خالی، این پست صرفن جهت اطلاع رسانی به برادران است، که به جای رصد کردن و مانیتور کردن فارسی ۱ و … گوشه چشمی هم به صدا و سیمای خودی داشته باشند.

میلگرد هشت را به فارسی ۱ و  مرداک کافر زدید، یک سوزن ته گرد هم به خودتان بزنید بد نیست!

برای چندمین بار صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، فیلم سینمایی دو کلاهبردار و نصفی رو به مناسبت اعیاد شعبانیه و در آستانه نیمه شعبان پخش کرد(جای تاسف داره واقعا، لینک معرفی اثر را در اینجا ببینید )

شاید از نظر خیلی ها اشکالی نداشته باشه، اما حقیر در عجبم از  دم خروس و قسم حضرت عباس.

از یک طرف در یک کانال، افاضات جناب آقای دکتر، مهندس، کارشناس رسانه، جامعه شناس و….. عباسی پخش میشه، مبنی بر «زنای ذهنی» با دیدن هنر پیشه های زن، در کانال دیگه، جناب آقای شریعتی ورژن سال ۸۹، حضرت رحیم پور اذغدی، از توطئه جنگ نرم و هالیوود می گویند و سـ.ـکس خشن و… از طرف دیگر در همان صدا و سیما فیلم معروف خانم و آقای اسمیت، تولید همان هالیوود کافر لامذهب به مناسبت عید شیعیان در کشور شیعه پخش میشه و این آخری شاهکاره.

نمی دانم، دیدن خانم Sabrina Ferilli (یکی از دو نقش اصلی فیلم) از پـ.ـورن استارهای بنام که عکسشون به وفور روی جلد نشریات آنچنانی به چاپ می رسد، و حسب اتفاق مثل خواهر عزیزمون آنجلینا جولی نیستند و بیش از بازیگری، چهره خاصشون معروفه اگر در صدا و سیما پخش بشه موجب زنای  ذهنی نمیشه؟

من خواهش می کنم، دوستان و عزیزان در صدا و سیما بفرمایند، برای چی تصویر این خانوم رو در صدا و سیمای ارزشی جمهوری اسلامی ایران نمایش می دهند؟

برای روشن شدن بحث، توجه شما رو به چند تصویر سانسور شده(به لحاظ بحث های اخلاقی) از ایشون جلب می کنم، بدیهی است اطلاعات بیشتر را می توانید خودتون با نام این خانوم جستجو کنید.

1

تجارت ایران و روسیه از سال ۱۳۸۰ تا کنون (+جدول ها و نمودارها)

29 می 2010 ۲ دیدگاه

سود ۶ میلیارد دلاری همسایه شمالی از تجارت با همسایه جنوبی


روسیه هرگز از معامله با ایران متضرر نشده است. لا اقل آمارهای گمرک که این را می گوید.در طی سال های ۸۰ تاکنون روسیه بیش از ۸٫۲ میلیارد دلار کالا به ایران صادر کرده است. در مقابل این ۸٫۲ میلیارد دلار کالای وارداتی، که پولش به جیب روس ها رفته است، تنها ۱٫۸ میلیارد دلار ازایران خرید کرده اند. بنابراین ، اختلاف واردات و صادرات ایران و روسیه طی این سال ها ۶٫۳ میلیارد دلار بوده است. این قدر سود تنها از طریق بازرگانان بخش خصوصی کافی نیست؟

تابستان۱۳۸۴ است. در حالی که جهان در مورد رئیس جمهور جدید ایران به گمانه زنی مشغول است، خبرنگار روسیه شنبه ۲۹ مردادماه خود را به مرد شماره دو ایران می رساند تا اولین خبرنگار خارجی باشد که با محمود احمدی نژاد به گفتگو می نشیند.

احمدی نژاد چشم انداز خود را از روابط ایران و روسیه چنین توصیف می کند: « همکارى روسیه و ایران در حال گسترش است. خوشبختانه، این همکارى هم در روابط دو طرف، هم در مسائل منطقه اى و بین المللى بسیار مهم و تعیین کننده است. ما از گسترش رابطه با روسیه استقبال مى کنیم و دنبال رابطه اى گسترده و پایدار با این کشور هستیم. فکر مى کنیم منافع دو ملت بر پایه چنین رابطه اى هست و توصیه ما به دوستانمان در روسیه این هست که منافع دراز مدت دو طرف در رابطه اى پایدار و عمیق تأمین مى شود. اگر کسانى که زیاده طلبی هایشان حد و حصرى ندارد، فاصله و رخنه اى ببینند، به هیچ حدى متوقف نمى شوند. آنها همه چیز این منطقه را مى خواهند ببرند. طبیعى است که ملتهاى رشید، بزرگ و کهن از خودشان، حیثیتشان و دیدگاههایشان هم در منطقه، هم در [سطح] بین الملل دفاع خواهند کرد. »

حالا حدود ۵ سال از آن روز می گذرد. اما ظاهرا روس ها قدر دست دوستانه ایران که به سمتشان دراز شده بود را ندانستند. در هفته اخیر، پس از آنکه احمدی نژاد در کرمان از رفتار روس ها ابراز ناخرسندی کرد، مقامات کرملین واکنش های نه چندان دوستانه ای داشتند، گویی قدر یکی از بهترین شرکای تجاری آسیایی و همسایه جنوبی شان را نمی دانند، همسایه ای که در کنار روسیه در برابر سیاست های آمریکا منافع مشترکی دارد.

روسیه هرگز از معامله با ایران متضرر نشده است. لا اقل آمارهای گمرک که این را می گوید.در طی سال های ۸۰ تاکنون روسیه بیش از ۸٫۲ میلیارد دلار کالا به ایران صادر کرده است. در مقابل این ۸٫۲ میلیارد دلار کالای وارداتی، که پولش به جیب روس ها رفته است، تنها ۱٫۸ میلیارد دلار ازایران خرید کرده اند. بنابراین ، اختلاف واردات و صادرات ایران و روسیه طی این سال ها ۶٫۳ میلیارد دلار بوده است. این قدر سود تنها از طریق بازرگانان بخش خصوصی کافی نیست؟

روسیه در ایران منافع کمی ندارد که از توپولوف های روسی که در کمتر نقطه ای از دنیا آسمان ایران را تصاحب کرده اند شروع می شود، روسیه کشوریست که مهمترین همکاری های هسته ای را با ایران دارد، در پروژه های بزرگ عمرانی و انرژی هم سهم هایی دارد، از همه اینها گذشته ،به ایران خدمات زیادی هم صادر می کند.  اینها همگی شاید به دولت مربوط شوند، اما بازرگانان ایرانی و روسی هم با هم مبادلاتی دارند. این مبادلات به ضرر هر کشوری باشد، به نفع روسیه تمام شده است.

در اینجا نگاهی کوتاه به تراز تجاری ایران و روسیه داریم، ترازی که لااقل در ۹ سال گذشته، همواره به نفع روس ها سنگینی کرده است. یادآور می شود که این تراز، مربوط به صادرات و واردات کالاست و بدیهی است ارزش مبادلات انرژی و برخی کالاها و خدمات خاص نظیر مباحث مربوط به انرژی هسته ای و.. در اینجا مورد بحث قرار نگرفته است.

۱۳۸۰
سهم ایران از تجارت دو طرفه تنها ۶ درصد است و باقی یعنی ۹۴ درصد برای روس هاست. روس ها توانسته اند ۴٫۸ درصد از کل واردات به ایران را از آن خود کنند. در این سال روس ها تنها یک قلم کالا یعنی قطعات رآکتور هسته ای را به ارزش ۳٫۹ میلیون دلار به کشور ما صادر کردند، سایر اقلام وارداتی شامل انواع محصولات فلزی، کاغذ و کتاب و بروشور و… بوده است. در مقابل نیز ایران اقلامی پسته، انگور، گوجه، جوال و کیسه، چراغ و… به روسیه وارد کرده است. روسیه ۱٫۴ از کل صادرات ایران را به خود اختصاص داده است. در زمینه واردات، روسیه هشتمین کشور وارد کننده کالا به کشورمان و بیستمین کشور مقصد صادرات ایران است.

۱۳۸۱
ارزش واردات روسیه به ایران در این سال کاهش داشته است، ایران سهم خود را در تراز تجاری دو کشور دو درصدی افزایش داده است. بر این اساس سهم روسیه و ایران از مبادلات تجاری انجام شده در سال ۸۱ به ترتیب ۹۲ و ۸ درصد است. بازهم اقلام و محصولات کشاورزی نظیر پسته، انگور، گوجه و فرش و… صادرات ایران به روسیه هستند تا روسیه۸ در با سه پله صعود به مقام هفدهمین کشور مقصد صادرات ایران برسد و ۱٫۵ درصد ارزش کل صادرات ایران به جهان را به خود اختصاص دهد. در مقابل هم روس ها انواع مشتقات فلزی، قطعات رآکتور هسته ای، هلیکوپتر های بدون بار و…. به ایران وارد کرده است. روسیه ۳٫۶ از کل واردات به ایران را به خود اختصاص داده است. اختلاف صادرات و واردات دو کشور در این سال ۷۳۷٫۹ میلیون دلار به نفع روسیه بوده است.

۱۳۸۲
صادرات و واردات هر دو افزایش داشتند، اما کماکان تراز تجاری دو کشور ۹۲ به ۸ درصد به نفع روسیه سنگینی می کند. روسیه با افزایش ۲۹۵ میلیون دلاری واردات خود به ایران، همچنان جایگاه خود را در تراز تجاری حفظ کرده، سهم خود را هم در بین وارد کنندگان کالا به کشور مان بهبود بخشیده و با ۴ دهم درصد افزایش، ۴ درصد واردات به ایران را بر عهده گرفته است. همچنین دو پله در جدول وارد کنندگان کالا به ایران ارتقا یافته و به مقام هفتم دست یافته است. تنها اختلاف واردات و صادرات ایران و روسیه یعنی حدود ۸۸۱ میلیون دلار(به نفع روسیه)، از کل صادرات ایران به روسیه بیشتر است! در این سال ایران هم صادرات خود را به روسیه بیشتر کرده است. با این حال، صادرات ۹۴ میلیون دلاری ایران به روسیه، نتوانسته موجب بهبود رتبه در جدول شود، چراکه روسیه اینبار با یک پله سقوط، هجدهمین کشور مقصد صادرات ایران بوده است، اما هنوز هم ۱٫۵ درصد صادرات ایران به روسیه بوده و تفاوتی نسبت به سال قبل نداشته است. در این سال هم پسته و میوه جات، کف های ورزشی، توتون و تنباکو و کیوی، اصلی ترین صادرات ایران به روسیه هستند. در مقابل مواد فلزی، چوب و قطعات هواپیما و هلی کوپتر اصلی ترین واردات ما از روسیه بوده است.

۱۳۸۳
اگرچه سه سال قبل مورد بررسی سال های اقبال روس ها و تثبیت این اقبال بوده، اما در سال ۱۳۸۳، ظاهرا ایران به دنبال سهم گمشده خود در تراز نابرابر بر آمده است. چراکه در این سال، نا گهان سهم ایران از ۸ درصد به ۱۴ درصد رسیده و سهم روسیه از ۹۲ درصد به ۸۶ درصد رسیده است. این اتفاق مثبتی است! همزمان با کاهش چشم گیر واردات از روسیه، نا گهان صادرات ما به این کشور نیز افزایش یافته است. واردات از روسیه در سال ۸۳، تقریبا با کاهش شدید، به جایگاه سال ۸۱ باز می گردد و به رقم ۸۵۶ دلار می رسد. سهم روسیه نیز از واردات ایران کاهش چشم گیری داشته است، در حالی که سال گذشته ۴ درصد واردات ایران از روسیه بوده است، در این سال با بیش از ۱٫۵ درصد کاهش، به ۲٫۴ درصد می رسد. جایگاه روسیه نیز تنذل قابل توجهی داشته و به رتبه چهاردهم سقوط کرده است.  اقلام صادراتی و وارداتی چون گذشته هستند و تغییر چندانی نداشتند.

در مقابل این سقوط ها، جایگاه روسیه در بین کشورهای مقصد صادرات کالاهای ایرانی با چهار پله صعود به رتبه چهاردهم رسیده، بیش از ۶ دهم درصد، سهم روسیه در صادرات ایران بهبود یافته و به رقم ۲٫۱ درصد از کل صادرات ایران رسیده است و در کل، همه چیز به نفع ایران تغییر را آغاز کرده است!

۱۳۸۴
یاد آور شویم که زمانی که می گوییم تراز تجاری به نفع ایران تغییر کرده است، به معنی این است که وضعیت اندکی بهبود یافته، و الا در تمامی سال های مورد بررسی این متن، همیشه تراز کلی به نفع روسیه بوده است. حال با این توضیح کوتاه به  سراغ سال ۱۳۸۴ میرویم، سالی که نیمی از آن در اختیار یک دولت و نیمی دیگر در اختیار دولتی دیگر بود. با این حال، این موضوع نتوانسته موجب توقف روند رو به بهبود روابط تجاری ایران و روسیه شود. در این سال، همچنان تراز به نفع ایران در حال بهبود است. سهم ایران از مبادلات دو کشور با یک درصد افزایش به ۱۵ و سهم روسیه با یک پله سقوط به ۸۵ درصد می رسد. صادرات همچنان رشد آرام خود را دنبال می کند، اما واردات همانطور که سقوط ناگهانی داشت، رشد ناگهانی هم داشته است. در این سال مجددا واردات از روسیه به بیش از یک میلیارد دلار می رسد، اما باید توجه داشت که در این سال واردات از تمام کشورها افزایش داشته است و رشد تنها ۴ دهم درصدی روسیه از کل واردات انجام شده نشان دهنده این موضوع است. رتبه روسیه هم در بین وارد کنندگان کالا به ایران تغییر چندانی نداشته و تنها دو پله بهبود یافته و دهمین کشور شده است.

رتبه روسیه در بین کشورهای مقصد صادرات ایران نیز دو پله سقوط داشته و از چهاردهم به دوازدهم  رسیده. کاهش سهم روسیه از صادرات ایران از ۲٫۱ درصد به ۱٫۷ درصد نیز نشان میدهد اگرچه از نظر ارزش صادرات  ایران به روسیه رشد وجود داشته اما این رشد ماحصل افزایش صادرات ایران به کل جهان بوده است. اما سهم روسیه از این صادرات تقلیل نیز یافته است.

اقلام وارداتی از روسیه همان است که بود، تنها یک قلم به واردات اصلی اضافه شده است و آن رتبه هفتم در واردات بنزین ایران به عنوان یکی از دارندگان ذخائر انرژی از روسیه به عنوان دیگر صاحب انرژی در جهان است.  البته در این سال، ایران هم به روسیه وسائل نقلیه موتوری وارد کرده که در رده های اول کم سابقه بوده است.

۱۳۸۵
سال کاهش واردات و رشد صادرات است. اگر در این تراز به دنبال نقطه آبرومندی برای کشورمان هستید، دقیقا همینجاست. برای اولین بار در این حدود یک دهه، سهم ایران به ۳۰ درصد از مبادلات انجام شده می رسد. بدیهی است که زمانی که سهم ایران ۳۰ درصد شود، سهم روسیه به ۷۰ درصد کاهش یافته است. سهم روسیه برای اولین بار از کل واردات ایران به پایین ترین سطح خود یعنی ۱٫۶ درصد رسیده است و در مقابل روسیه ۲٫۲ درصد از کل صادرات ایران را پذیرا شده است. رتبه روسیه در بین کشورهای مقصد صادرات ایران سیزدهم است و رتبه اش در بین وارد کنندگان کالا به کشورمان پانزدهم است.

وسائل نقلیه موتوری در لیست صادرات ایران به روسیه نقش بیشتری بازی کردند، ضمن اینکه میوه جات هنوز هم صاحب رتبه هستند و در مقابل روغن دانه آفتابگردان جای قطعات هواپیما و رآکتور هسته ای را در اقلام وارداتی از روسیه گرفته گرفته اند.

۱۳۸۶
ترازآبرومندانه سال ۸۵ را به خارط دارید، همان تراز در این سال هم حفظ شده است. اگرچه واردات و صادرات هر دو افزایش داشتند، اما سهم ها تثبیت شده اند. همچنان ۳۰ به ۷۰ درصد به نفع روسیه مبادلات در حال انجام است. دو دهم، سهم روسیه از صادرات ایران به تمام جهان افزایش یافته است و رتبه اش در جدول کشورهای مقصد صادرات کالای ایران با دو پله صعود با مقام یازدهم بهبود یافته است. در مقابل نیز واردات روسیه به ایران با ۱ دهم درصد افزایش(نسبت به کل واردات انجام شده به کشورمان) بهبود نسبی داشته است، ضمن اینکه روسیه نیز دو پله در جدول کشورهای وارد کننده کالا به ایران صعود کرده و در مقام سیزدهمین کشور وارد کننده کالا به ایران ایستاده است.

در اقلام وارداتی از روسیه، خبری از اجزاء و قطعات رآکتور هسته و ای و هواپیما و هلی کوپتر نیست، اما همچنان فلزات نقش عمده ای دارند. در مقال، ایران به روال سال های قبل، موتورهای وسائل نقلیه به روسیه صادر می کند.

۱۳۸۷
سال جدایی واردات و صادرات است؛ از نظر ارزش صادرات به روسیه کاهش و واردات از آن کشور افزایش میابد. سهم ایران نیز از تراز حدود ۷ درصد کاهش میابد و سهم روسیه به همین میزان افزایش یافته است.

رتبه روسیه در بین کشورهای مقصد صادرات ایران دو پله سقوط به سیزدهمین کشور می رسد و رتبه اش در بین کشورهای وارد کننده کالا به ایران با یک پله صعود به دوزادهمین کشور وارد کننده کالا به کشور می رسد. سهم روسیه از کل واردات انجام شده به کشورمان ۲٫۱ درصد است، که نسبت به سال قبل بهبود چشم گیری داشته و در مقابل سهم روسیه از صادرات ایران(در بین سایر کشورهای جهان) با کاهش به ۱٫۹ درصد می رسد. اقلام صادراتی ایران به روسیه تفاوت چندانی نکرده. اما اقلام وارداتی از روسیه تفاوت هایی داشته است، اگرچه جای اقلامی چون قطعات رآکتور های هسته ای و هواپیما و هلی کوپتر و… هنوز هم در رده های بالایی خالی است. اما واردات ۱۹۲ مییلیون کیلو سایر گندم سخت از روسیه نکته قابل تاملی ست.

۱۳۸۸
تراز تجاری ایران و روسیه از آن تراز های عجیب و غریب است. در این سال هم وضعیت همان است که در سال ۱۳۸۷ بوده. ۲۳ به ۷۷ به نفع روسیه تراز تنظیم شده است. همه چیز در این سال تثبیت شده است، اگرچه ارزش واردات و صادرات به طرز چشم گیری تغییر یافته اند، اما سهم ها همان است که بود. به بیان دیگر، با اینکه واردا از روسیه از یک میلیارد به ۸۸۴ میلیون دلار رسیده اما همچنان سهم روسیه از کل واردات به ایران ۲٫۱  درصد است، این یعنی با کاهش کل واردات از جهان، واردات از روسیه نیز کاهشی به تبع کاهش واردات کل یافته است. البته رتبه روسیه در بین کشورهای وارد کننده کالا به کشورمان دو پله سقوط کرده و به رتبه چهاردهم رسیده است. در مقابل وضعیتی مشابه نیز برای صادراتمان وجود دارد. اگرچه صادرات به روسیه از ۳۴۹ به ۳۳۲ میلیون دلار رسیده است، اما همچنان سهم روسیه از صادرات ایران ۱٫۹ درصد است. رتبه روسیه اما در بین کشورهای مقصد صادرات ایران با چهار پله سقوط به هفدهمین کشور رسیده است.

اجزاء و قطعات رآکتورهای هسته ای دوباره به سر لیست اقلام وارداتی ایران از روسیه اضافه شدند و علاوه بر آن، با اقلام جدیدی مثل طلای خام و دستگاه های رادار روبرو هستیم. به جای آنها، موتورهای وسایل نقلیه از سر لیست اقلام صادراتی ایران به روسیه حذف شدند و مربا و خیارشور و… جای آنها را گرفته اند.

هنوز آمار سال ۸۹ منتشر نشده است، اما تاکنون، اقلام صادراتی در سال ۸۹ را همان ها که قبلا بوده اند تشکیل میدهند، میوه جات و مشتقات آنها و کلم قرمز و… به طور کلی محصولات کشاورزی و در مقابل اجزاء و قطعات رآکتور هسته ای، فلزات، چوب و کاغذ اقلام وارداتی ایران از روسیه هستند. به جهت اینکه سال ۸۹ هنوز به اتمام نرسیده است، نمی توان آمار آن را در جداول و نمودار ها درج کرد. (ارقام به دلار)

رتبه روسیه در واردات(دلار)

درصد از کل واردات

میزان واردات از روسیه

میزان کل واردات از سایر کشورها

۱۳۸۰

۴٫۸

۸۸۰۹۲۸۷۷۵

۱۸۰۳۹۸۴۴۲۵۷

۱۳۸۱

۳٫۶

۸۱۱۱۲۹۳۲۳

۲۲۰۷۶۶۰۲۴۷۰

۱۳۸۲

۴

۱۰۷۰۴۳۶۳۸۲

۲۶۴۵۳۴۶۶۹۹۷

۱۳۸۳

۲٫۴

۸۵۶۹۱۸۸۴۲

۳۵۲۲۶۲۷۲۲۸۹

۱۳۸۴

۲٫۶

۱۰۳۵۶۴۶۷۹۷

۳۹۱۳۱۶۰۳۳۹۰

۱۳۸۵

۱٫۶

۶۸۴۶۶۴۶۰۶

۴۱۵۴۴۱۴۷۰۳۵

۱۳۸۶

۱٫۷

۸۶۳۲۲۴۰۷۱

۴۸۳۸۵۸۹۶۴۲۰

۱۳۸۷

۲٫۱

۱۱۷۱۵۲۸۱۶۱

۵۵۶۳۷۶۸۹۲۹۳

۱۳۸۸

۲٫۱

۸۸۴۸۴۷۳۵۲

۴۱۲۲۳۱۴۶۷۳۱

جمع

۲٫۵

۸۲۵۹۳۲۴۳۰۹

۳۲۷۷۱۸۶۶۸۸۸۲

رتبه روسیه در صادرات(دلار)

درصد از کل صادرات

میزان صادرات به روسیه

میزان کل صادرات از سایر کشورها

۱۳۸۰

۱٫۴

۵۸۹۳۰۹۰۲

۴۲۰۴۴۲۹۴۴۷

۱۳۸۱

۱٫۵

۷۳۲۲۰۳۵۱

۴۵۷۹۵۰۹۹۵۷

۱۳۸۲

۱٫۵

۹۴۶۵۶۰۱۶

۵۹۲۲۰۱۴۷۷۹

۱۳۸۳

۲٫۱

۱۴۴۰۷۷۴۶۸

۶۸۰۳۳۹۷۸۸۸

۱۳۸۴

۱٫۷

۱۸۳۴۷۸۴۰۶

۱۰۴۳۹۶۰۰۷۲۸

۱۳۸۵

۲٫۲

۲۸۸۷۷۰۴۵۳

۱۲۸۵۳۴۷۰۷۷۳

۱۳۸۶

۲٫۴

۳۶۷۱۹۴۶۸۵

۱۵۲۹۰۹۷۵۳۱۰

۱۳۸۷

۱٫۹

۳۴۹۶۰۶۵۳۳

۱۷۹۶۳۵۸۴۹۵۰

۱۳۸۸

۱٫۹

۳۳۲۵۱۰۰۵۸

۱۶۷۹۰۱۰۳۱۹۴

جمع

۱٫۹

۱۸۹۲۴۴۴۸۷۲

۹۴۸۴۷۰۸۷۰۲۶

مقایسه واردات و صادرات

میزان صادرات به روسیه

میزان واردات از روسیه

ارزش تفاوت به نفع روسیه(دلار)

رتبه در بین سایر کشورها

ارزش(دلار)

رتبه در بین سایر کشورها

ارزش(دلار)

۱۳۸۰

۲۰

۵۸۹۳۰۹۰۲

۸

۸۸۰۹۲۸۷۷۵

۸۲۱۹۹۷۸۷۳

۱۳۸۱

۱۷

۷۳۲۲۰۳۵۱

۹

۸۱۱۱۲۹۳۲۳

۷۳۷٫۹۰۸٫۹۷۲

۱۳۸۲

۱۸

۹۴۶۵۶۰۱۶

۷

۱۰۷۰۴۳۶۳۸۲

۹۷۵٫۷۸۰٫۳۶۶

۱۳۸۳

۱۴

۱۴۴۰۷۷۴۶۸

۱۲

۸۵۶۹۱۸۸۴۲

۷۱۲۸۴۱۳۷۴

۱۳۸۴

۱۶

۱۸۳۴۷۸۴۰۶

۱۰

۱۰۳۵۶۴۶۷۹۷

۸۵۲۱۶۸۳۹۱

۱۳۸۵

۱۳

۲۸۸۷۷۰۴۵۳

۱۵

۶۸۴۶۶۴۶۰۶

۳۹۵۸۹۴۱۵۳

۱۳۸۶

۱۱

۳۶۷۱۹۴۶۸۵

۱۳

۸۶۳۲۲۴۰۷۱

۴۹۶۰۲۹۳۸۶

۱۳۸۷

۱۳

۳۴۹۶۰۶۵۳۳

۱۲

۱۱۷۱۵۲۸۱۶۱

۸۲۱۹۲۱۶۲۸

۱۳۸۸

۱۷

۳۳۲۵۱۰۰۵۸

۱۴

۸۸۴۸۴۷۳۵۲

۵۵۲۳۳۷۲۹۴

جمع

۱۸۹۲۴۴۴۸۷۲

۸۲۵۹۳۲۴۳۰۹

۶۳۶۶۸۷۹۴۳۷

————————

این گزارش در سایت  عصر ایران  مورخ هشتم خرداد ۱۳۸۹ منتشر شد.