دیدار بشر با شاورمیسون پس از ۲۰۰۰ سال!

30 سپتامبر 2012 بدون دیدگاه




خبر: «ستاره موسوم به شاورمیسون که هر ۲۰۰۰ سال یکبار از زمین قابل روئیت است سه شب دیگر در آسمان همه نقاط دنیا برای ۳ دقیقه قابل روئیت است، این ستار، آخرین بار در سال ۱۲ میلادی روئیت شده است*»

و بعد …. تمام رسانه ها، روزنامه ها درباره ش تحلیل می نویسن، که آی جماعت رخداد خارق العاده و… مردم صف میکشند، عینک های رصد پر فروش میشه و اون شب همه پشت بام هستند تا صورت مبارک «شاورمیسون» رو رصد کنند…حالا «شاورمیسون» چی هست؟ یه نور ضعیف که خیلی کوتاه میاد و میره ….

این بین ماه و خورشید و تمام ستاره های آسمون که هر شب بی ادعا و منت بالای سرمون هستند و از فرط تکرار هیچ وقت نگاهشونم نمیکنیم، اون طلوع بدبخت که اصلا محلش نمیزاریم، یا اون غروب سیاه بخت نارنجی زیبا که به دلگیری محکومه، به ما نگاه می کنند.

شاید اگر زبان قابل فهمی برامون داشتند به ما می گفتند«بی چشم و روها… ما قشنگ تریم یا این شاورمیسون شما؟ »

و ما هرگز نمیتونیم پاسخی داشته باشیم جز اینکه«تو قشنگ تری خورشید، مخصوصا اون طلوع شیری رنگت و اون غروبت با اون نارجی فوق العاده ت، که هیچ نقاشی نمیتونه تصویرش کنه…. اما مقصری، چون زیاد هستی»


فکر کنیم به اطرافیان زیبامون، به معجزه خانواده، شاید دوستان  واقعا دوست داشتنیمون. همه اونهایی که  خورشید و ماه و ستاره زندگی ما هستند، اما از بسکه هستند، ما نمیبینیمشون.

راستیکه، زیبایی ها واقعا زیبا هستند، یا چون نادر و کمیاب هستند پرطرفدار؟
اگر با من در مورد این فراموشی دردناک، یعنی دیدن زیبایی های بی ادعای اطرافمون موافقید، طلوع فردا رو، یا دیدن روی ماه خانواده و عزیزانتون رو از دست ندید، شاید برای دیدن دیر بشه!


——————

* یک خبر ازلکی از خودم در آوردم

همسریابی یا دهه شصتی، کدامیک معضل هستند؟

27 سپتامبر 2012 بدون دیدگاه

موضوع سایت‌های همسریابی آنقدرها بحرانی نیست که به این سطح از نظارت و خبرسازی نیاز داشته باشد، اما موضوع جای خالی دانشگاه به عنوان فضایی منطقی و معقول برای آشنایی‌های جوانان در ازدواج‌های غیر سنتی و چگونگی پر کردن آن، موضوع پر اهمیت تری است که هنوز به آن پاسخی داده نشده است. در باب موضوع افزایش خانوارهای تک نفره و کاهش بعد خانوار*، بیش از آنکه تبلیغات مورد توجه قرار گیرد، موضوع عینی و ملموس، موضوع ناتوانی جوانان برای تامین هزینه‌های زندگی دو نفره است.**

معضلی هم هست به نام «دهه شصتی». این دهه شصت هر وقت نامش به میان آمده حاشیه و مشکل داشته است. از آن سال‌ها که به دنیا آمدند از شیرخشک گرفته تا پوشک بچه نایاب شد. جلو بیاییم تا برسیم به دبستان‌های دو شیفته (و گاهی سه شیفته)، نیم‌کت‌های چهار نفره و روی صندلی نشستن وسطی‌ها (این‌ها برای متولدین دهه هفتاد و هشتاد زیاد قابل لمس نیست) به کنکور هم که رسیدند، گلگوگاه کنکور تنگ‌تر شد، متقاضی زیاد بود و فضای آموزشی کم، موسسات کنکور کار و بارشان سکه شد و…
درسشان هم که تمام شد، همان موسساتی که برای کارشناسی کار می‌کردند، حالا برای ارشد وارد عمل شدند. خلاصه آنکه اینها ـ متولدین دهه شصت ـ ظاهرا همیشه معضل بودند و در هر مقطعی که وارد شدند، معضل درست کردند.
این همه مقدمه بود که سراغ معضل جدید برویم؛‌ ازدواج دهه شصتی‌ها! همین چند روز قبل عادل آذر گفته است دهه شصتی‌ها تمایلی به بچه‌دار شدن ندارند، البته موسسه آمار احتمالا نظرسنجی در این باره نکرده و آنچه شاید تمایل تعبیر شود، احتمالا توانایی است. گویی متولدین دهه شصت در آن سال‌های گذرگاه تنگ کنکور، دوست نداشتند دانشگاه بروند، یا دوست داشتند ولی عبور از آن گذرگاه سخت بود، مثل همین حالا، دوست دارند ازدواج کنند، بچه دار شوند و… ولی آیا واقعا می‌توانند؟
زیاد هم بیراه نیست؛ بر اساس آخرین آمارهای بانک مرکزی مشاهده می‌شود که تعداد خانواده‌های تک‌نفره (مجردی) در سال ۱۳۸۰ تنها ۵/۴ درصد از کل خانوار‌ها بوده، اما این‌ درصد تا سال ۱۳۸۳ حتی کاهش هم داشته و تا ۴/۴ درصد هم رسیده است.
با این حال در سال ۱۳۸۴ سهم خانه‌های مجردی مجددا به ۵/۴ درصد می‌رسد. در سال ۱۳۸۵ با یازده‌ درصد رشد، سهم خانه‌های مجردی به ۵‌ درصد از مجموع خانوارها ارتقا می‌یابد. در سال ۱۳۸۶ این ۵‌ درصد همچنان ثابت است؛ اما در سال ۱۳۸۷ با ۶‌ درصد افزایش سهم مجردها به ۳/۵ درصد از مجموع می‌رسد. در سال ۱۳۸۸ این رقم با رشد ۹‌ درصدی به ۸/۵ درصد می‌رسد و در سال ۱۳۸۹ با رشد تقریبا ۱۴‌ درصدی سهم خانه‌های مجردی (تک‌نفره) به ۶/۶ درصد از کل می‌رسد.
هنوز آمار مربوط به سال ۱۳۹۰ اعلام نشده، اما بر فرض عدم افزایش، این رقم از خانوارهای تک نفره واقعا هم در کشوری مثل ایران قابل توجه به نظر می‌رسد. گفتنی آنکه این رخداد را نمی‌توان به پای تبلیغات دولتی گذاشت؛ چراکه اگر این تبلیغات اثرگذار بود، قاعدتا باید در دوره دولت‌های قبلی این اتفاقات می‌افتاد.
مسکن، تعهد مالی و تمایل!
امروز بیش از همه چیز موضوع همسریابی مورد توجه قرار گرفته است،‌ اما آیا واقعا مشکل ازدواج جوانان و تعدد خانوارهای یک نفره یا مجردی در «انتخاب همسر» است؟ به نظر نمی‌رسد جوانان ایرانی، لااقل جوانان ایران امروز در این زمینه مشکلی داشته باشند، روابط آنان به سرعت رو به گسترش گذاشته است، خانواده‌ها هم هنوز می‌توانند نقش سنتی خود را ایفا کنند.
مشکل اصلی مشکل مسکن است که طی سال‌های گذشته افزایش قیمت داشته است، موضوع دیگر هزینه‌های ازدواج که نوعی از تعهد مالی را ایجاد می‌کند و جوانان سخت به این تعهد تن می‌دهند و این زیاد به بحث تمایل مربوط نیست، شاید بیشتر موضوع عدم‌توانایی باشد.
جامعه ایرانی، جامعه ای است که از یک سو با مظاهر فرهنگ سنتی خود آشناست و از دیگر سو با توسعه تکنولوژی‌ها با فرهنگ‌های جدیدی آشنا می‌شود.
بنابر برخی ادعاها، از آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۱، قرار است تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها پیاده شود. دانشگاه‌ها محیط‌های مناسبی برای آشنایی زوج‌های جوان بوده و هستند، اگر قرار است آشنایی‌ها در جایی جز ظرف مناسبات سنتی ایجاد شود، گزینه‌هایی نظیر «خیابان»، «پارک»، «محیط کار»، «جوامع مجازی» و… روی میز خواهد بود که هیچ یک به اندازه محیطی شبیه دانشگاه منطقی نیست!
اما اگر واقعا گزینه دانشگاه حذف شود، طبیعتا بخش بزرگی از این نیاز به جامعه مجازی سرریز خواهد شد،‌ تجربه فیلترینگ هم نشان داده نمی‌توان فضا را به طور کامل کنترل کرد.
ثبت و نظارت بر سایت‌های همسریابی اگرچه خبری مهم به شمار می‌رود، اما باید توجه داشت که بخش عمده آشنایی‌ها در این سایت‌ها انجام نمی‌شوند! البته کنترل سایت‌های همسریابی، قطعا می‌تواند بستر بسیاری از کلاهبرداری‌ها و… را از بین ببرد، اما راه حل قطعی نیست.
به نظر می‌رسد در حالی که اذهان عمومی به سمت «ثبت پایگاه‌های همسریابی» سوق یافته است، موضوع محوری تر، موضوع حذف روابط کنترل شده در دانشگاه‌ها و سرریز شدن آن به فضاهای دیگر باشد.
انتخاب همسر از طریق سایت‌های اینترنتی هر چند شکل جدید و به‌روزی دارد، اما محتوای آن همان است که در دهه‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ در نشریات (برای مثال زن روز) با شکلی دیگر وجود داشت و عده‌ای خاص هم مخاطب دارند، سایر آشنایی‌ها در فضاهای مجازی به تجربه در سایت‌های اجتماعی مجازی اتفاق می‌افتد.
موضوع سایت‌های همسریابی آنقدرها بحرانی نیست که به این سطح از نظارت و خبرسازی نیاز داشته باشد، اما موضوع جای خالی دانشگاه به عنوان فضایی منطقی و معقول برای آشنایی‌های جوانان در ازدواج‌های غیر سنتی و چگونگی پر کردن آن، موضوع پر اهمیت تری است که هنوز به آن پاسخی داده نشده است.
در باب موضوع افزایش خانوارهای تک نفره و کاهش بعد خانوار*، بیش از آنکه تبلیغات مورد توجه قرار گیرد، موضوع عینی و ملموس، موضوع ناتوانی جوانان برای تامین هزینه‌های زندگی دو نفره است.**
پی‌نوشت‌ها:
* بعد خانوار به تعداد متوسط افراد ساکن در یک خانواده گفته می شود. در سال ۱۳۷۱ بعد خانوارهای ایرانی برابر ۴٫۹۳ نفر، در سال ۱۳۸۰ برابر ۴٫۵۳ نفر و در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۳٫۷ نفر می‌رسد که حاکی از کاهش تعداد افراد خانواده‌های ایرانی است.
**بر اساس آمارهای بانک مرکزی، در ایران سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰سهم خانوارهایی که در آنها هیچ‌کس کار نداشته ۲۳/۶۳ درصد رشد داشته است و سهم خانوارهایی که تنها یک نفر شاغل داشتند ۶۵/۱ درصد رشد داشته است.
در عوض در همین دوره زمانی سهم خانوارهایی که در آنها بیش از سه نفر شاغل وجود داشته ۲۴/۴۰ درصد و سهم خانوارهایی که دو نفر شاغل داشتند ۱۱/۲۷ درصد کاهش داشته است.در سال ۱۳۸۰ تنها ۷/۱۳ درصد خانوارهای ایرانی بدون شغل بودند، این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۵/۲۲ درصد از خانوارها رسیده است، در حالی که در ۵/۵۴ درصد از خانوارها لااقل یک نفر شاغل داشتند، در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۴/۵۵ درصد رسیده است.از دیگر سو، در ۶/۲۳ درصد از خانوارهای سال ۱۳۸۰ دو نفر شاغل وجود داشته که این رقم در سال ۱۳۸۹ به ۲/۱۷ درصد رسیده است، در سال ۱۳۸۰ از مجموع خانوارهای ایران ۲/۸ درصد از آنها سه نفر یا بیشتر شاغل وجود داشت؛ این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ تنها ۴٫۹ درصد از خانوارها چنین وضعیتی داشتند.

معضلی هم هست به نام «دهه شصتی». این دهه شصت هر وقت نامش به میان آمده حاشیه و مشکل داشته است. از آن سال‌ها که به دنیا آمدند از شیرخشک گرفته تا پوشک بچه نایاب شد. جلو بیاییم تا برسیم به دبستان‌های دو شیفته (و گاهی سه شیفته)، نیم‌کت‌های چهار نفره و روی صندلی نشستن وسطی‌ها (این‌ها برای متولدین دهه هفتاد و هشتاد زیاد قابل لمس نیست) به کنکور هم که رسیدند، گلگوگاه کنکور تنگ‌تر شد، متقاضی زیاد بود و فضای آموزشی کم، موسسات کنکور کار و بارشان سکه شد و…

دهه شصتی ها حالا به سن ازدواج رسیدند/ برای دیدن تصویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید

دهه شصتی ها حالا به سن ازدواج رسیدند/ برای دیدن تصویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید

درسشان هم که تمام شد، همان موسساتی که برای کارشناسی کار می‌کردند، حالا برای ارشد وارد عمل شدند. خلاصه آنکه اینها ـ متولدین دهه شصت ـ ظاهرا همیشه معضل بودند و در هر مقطعی که وارد شدند، معضل درست کردند.

این همه مقدمه بود که سراغ معضل جدید برویم؛‌ ازدواج دهه شصتی‌ها! همین چند روز قبل عادل آذر گفته است دهه شصتی‌ها تمایلی به بچه‌دار شدن ندارند، البته موسسه آمار احتمالا نظرسنجی در این باره نکرده و آنچه شاید تمایل تعبیر شود، احتمالا توانایی است. گویی متولدین دهه شصت در آن سال‌های گذرگاه تنگ کنکور، دوست نداشتند دانشگاه بروند، یا دوست داشتند ولی عبور از آن گذرگاه سخت بود، مثل همین حالا، دوست دارند ازدواج کنند، بچه دار شوند و… ولی آیا واقعا می‌توانند؟

زیاد هم بیراه نیست؛ بر اساس آخرین آمارهای بانک مرکزی مشاهده می‌شود که تعداد خانواده‌های تک‌نفره (مجردی) در سال ۱۳۸۰ تنها ۵/۴ درصد از کل خانوار‌ها بوده، اما این‌ درصد تا سال ۱۳۸۳ حتی کاهش هم داشته و تا ۴/۴ درصد هم رسیده است.

با این حال در سال ۱۳۸۴ سهم خانه‌های مجردی مجددا به ۵/۴ درصد می‌رسد. در سال ۱۳۸۵ با یازده‌ درصد رشد، سهم خانه‌های مجردی به ۵‌ درصد از مجموع خانوارها ارتقا می‌یابد. در سال ۱۳۸۶ این ۵‌ درصد همچنان ثابت است؛ اما در سال ۱۳۸۷ با ۶‌ درصد افزایش سهم مجردها به ۳/۵ درصد از مجموع می‌رسد. در سال ۱۳۸۸ این رقم با رشد ۹‌ درصدی به ۸/۵ درصد می‌رسد و در سال ۱۳۸۹ با رشد تقریبا ۱۴‌ درصدی سهم خانه‌های مجردی (تک‌نفره) به ۶/۶ درصد از کل می‌رسد.

هنوز آمار مربوط به سال ۱۳۹۰ اعلام نشده، اما بر فرض عدم افزایش، این رقم از خانوارهای تک نفره واقعا هم در کشوری مثل ایران قابل توجه به نظر می‌رسد. گفتنی آنکه این رخداد را نمی‌توان به پای تبلیغات دولتی گذاشت؛ چراکه اگر این تبلیغات اثرگذار بود، قاعدتا باید در دوره دولت‌های قبلی این اتفاقات می‌افتاد.

مسکن، تعهد مالی و تمایل!

امروز بیش از همه چیز موضوع همسریابی مورد توجه قرار گرفته است،‌ اما آیا واقعا مشکل ازدواج جوانان و تعدد خانوارهای یک نفره یا مجردی در «انتخاب همسر» است؟ به نظر نمی‌رسد جوانان ایرانی، لااقل جوانان ایران امروز در این زمینه مشکلی داشته باشند، روابط آنان به سرعت رو به گسترش گذاشته است، خانواده‌ها هم هنوز می‌توانند نقش سنتی خود را ایفا کنند.

مشکل اصلی مشکل مسکن است که طی سال‌های گذشته افزایش قیمت داشته است، موضوع دیگر هزینه‌های ازدواج که نوعی از تعهد مالی را ایجاد می‌کند و جوانان سخت به این تعهد تن می‌دهند و این زیاد به بحث تمایل مربوط نیست، شاید بیشتر موضوع عدم‌توانایی باشد.

جامعه ایرانی، جامعه ای است که از یک سو با مظاهر فرهنگ سنتی خود آشناست و از دیگر سو با توسعه تکنولوژی‌ها با فرهنگ‌های جدیدی آشنا می‌شود.

بنابر برخی ادعاها، از آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۱، قرار است تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها پیاده شود. دانشگاه‌ها محیط‌های مناسبی برای آشنایی زوج‌های جوان بوده و هستند، اگر قرار است آشنایی‌ها در جایی جز ظرف مناسبات سنتی ایجاد شود، گزینه‌هایی نظیر «خیابان»، «پارک»، «محیط کار»، «جوامع مجازی» و… روی میز خواهد بود که هیچ یک به اندازه محیطی شبیه دانشگاه منطقی نیست!

اما اگر واقعا گزینه دانشگاه حذف شود، طبیعتا بخش بزرگی از این نیاز به جامعه مجازی سرریز خواهد شد،‌ تجربه فیلترینگ هم نشان داده نمی‌توان فضا را به طور کامل کنترل کرد.

ثبت و نظارت بر سایت‌های همسریابی اگرچه خبری مهم به شمار می‌رود، اما باید توجه داشت که بخش عمده آشنایی‌ها در این سایت‌ها انجام نمی‌شوند! البته کنترل سایت‌های همسریابی، قطعا می‌تواند بستر بسیاری از کلاهبرداری‌ها و… را از بین ببرد، اما راه حل قطعی نیست.

به نظر می‌رسد در حالی که اذهان عمومی به سمت «ثبت پایگاه‌های همسریابی» سوق یافته است، موضوع محوری تر، موضوع حذف روابط کنترل شده در دانشگاه‌ها و سرریز شدن آن به فضاهای دیگر باشد.

انتخاب همسر از طریق سایت‌های اینترنتی هر چند شکل جدید و به‌روزی دارد، اما محتوای آن همان است که در دهه‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ در نشریات (برای مثال زن روز) با شکلی دیگر وجود داشت و عده‌ای خاص هم مخاطب دارند، سایر آشنایی‌ها در فضاهای مجازی به تجربه در سایت‌های اجتماعی مجازی اتفاق می‌افتد.

موضوع سایت‌های همسریابی آنقدرها بحرانی نیست که به این سطح از نظارت و خبرسازی نیاز داشته باشد، اما موضوع جای خالی دانشگاه به عنوان فضایی منطقی و معقول برای آشنایی‌های جوانان در ازدواج‌های غیر سنتی و چگونگی پر کردن آن، موضوع پر اهمیت تری است که هنوز به آن پاسخی داده نشده است.

در باب موضوع افزایش خانوارهای تک نفره و کاهش بعد خانوار*، بیش از آنکه تبلیغات مورد توجه قرار گیرد، موضوع عینی و ملموس، موضوع ناتوانی جوانان برای تامین هزینه‌های زندگی دو نفره است.**

پی‌نوشت‌ها:

* بعد خانوار به تعداد متوسط افراد ساکن در یک خانواده گفته می شود. در سال ۱۳۷۱ بعد خانوارهای ایرانی برابر ۴٫۹۳ نفر، در سال ۱۳۸۰ برابر ۴٫۵۳ نفر و در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۳٫۷ نفر می‌رسد که حاکی از کاهش تعداد افراد خانواده‌های ایرانی است.

**بر اساس آمارهای بانک مرکزی، در ایران سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰سهم خانوارهایی که در آنها هیچ‌کس کار نداشته ۲۳/۶۳ درصد رشد داشته است و سهم خانوارهایی که تنها یک نفر شاغل داشتند ۶۵/۱ درصد رشد داشته است.

در عوض در همین دوره زمانی سهم خانوارهایی که در آنها بیش از سه نفر شاغل وجود داشته ۲۴/۴۰ درصد و سهم خانوارهایی که دو نفر شاغل داشتند ۱۱/۲۷ درصد کاهش داشته است.در سال ۱۳۸۰ تنها ۷/۱۳ درصد خانوارهای ایرانی بدون شغل بودند، این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۵/۲۲ درصد از خانوارها رسیده است، در حالی که در ۵/۵۴ درصد از خانوارها لااقل یک نفر شاغل داشتند، در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۴/۵۵ درصد رسیده است.از دیگر سو، در ۶/۲۳ درصد از خانوارهای سال ۱۳۸۰ دو نفر شاغل وجود داشته که این رقم در سال ۱۳۸۹ به ۲/۱۷ درصد رسیده است، در سال ۱۳۸۰ از مجموع خانوارهای ایران ۲/۸ درصد از آنها سه نفر یا بیشتر شاغل وجود داشت؛ این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ تنها ۴٫۹ درصد از خانوارها چنین وضعیتی داشتند.

————————-

این مطلب را برای ضمیمه آخر هفته دنیای اقتصاد شماره یازدهم نوشتم

آمار سازی در وزارت صنایع یا خطای کارشناسی؟

17 سپتامبر 2012 بدون دیدگاه

آمار مبهم تیراژ خودرو در مرداد ماه!

????

در سطرح اول ، ستون هفتم، گزارش مربوط به مرداد ماه، میزان تیراژ تجمیعی تولید خودروی سواری کشور تا انتهای مردادماه برابر ۳۵۰۷۰۳ دستگاه ذکر شده است، که با نتیجه حاصل از "رابطه بسیار ساده" بالا بیش از ۱۵ هزار (۱۵۰۰۰) دستگاه تفاوت دارد؛ در واقع در گزارش مرداد ماه، تیراژ تجمیعی تا پایان مردادماه را ۱۵ هزار دستگاه بیشتر ذکر کرده اند!! جناب آقای غضنفری وزیر محترم و فرهیخته دولت دهم، جسارتا کارشناسان چیره دست وزارتخانه شما چگونه به این آمارهای محیرالعقول که دست برقضا همیشه هم در جهت رشد صنعت اشتباه میشود دست یافتند!؟

۲۵ شهریور مطلبی درباره عدم انتشار آمار مردادماه تولید خودرو در کشور در این وبلاگ منتشر شد(اینجا ملاحظه کنید) ۲۶ شهریور آمار “کارشناسی شده” مردادماه بالاخره منتشر شد؛ اما این آمار ابهاماتی هم دارد. . .

یک: در جدول شماره یک موجود در صفحه اول گزارش مربوط به تیرماه(برای دریافت فایل کامل پی دی اف این آمار اینجا کلیک کنید) منتشر شده توسط وزارت صنعت، تیراژ تجمیعی(فروردین+اردیبهشت+خرداد بعلاوه تیرماه) تولید خودروی سواری در تیرماه برابر ۲۷۸۱۲۵ دستگاه ذکر شده است.(سطر اول ـ سواری ـ ستون هفتم)

دو: در گزارش مربوط به مردادماه (برای دریافت فایل کامل پی دی اف این آمار اینجا کلیک کنید) که ۲۶ شهریور منتظر شده است، تیراژ خودروی سواری در مرداد ماه برابر ۵۷۱۱۰ دستگاه ذکر شده است. (جدول شماره یک، سطر اول، ستون اول)

سه: وقتی تیراژ تجمیعی خودروی سواری در پایان تیرماه ۱۳۹۱ برابر ۲۷۸۱۲۵ دستگاه بوده است، قاعدتا وقتی تیراژ خودروی سواری در مرداد ماه (۵۷۱۱۰ دستگاه ) با این رقم جمع شود، باید تیراژ تجمیعی تا پایان مرداد ماه ۱۳۹۱ بدست آید.

بر این اساس:

۳۳۵۲۳۵= ۲۷۸۱۲۵+۵۷۱۱۰

چهار: حالا شما مخاطب گرامی می توانید بگویید چطور “کارشناسان” تنظیم کننده این آمار دقیق(!!) به رقم ۳۵۰۷۰۳ رسیده اند!

چون در سطرح اول ، ستون هفتم، گزارش مربوط به مرداد ماه، میزان تیراژ تجمیعی تولید خودروی سواری کشور تا انتهای مردادماه  برابر ۳۵۰۷۰۳ دستگاه ذکر شده است، که با نتیجه حاصل از “رابطه بسیار ساده” بالا بیش از ۱۵ هزار (۱۵۰۰۰) دستگاه تفاوت دارد؛ در واقع در گزارش مرداد ماه، تیراژ تجمیعی تا پایان مردادماه را ۱۵ هزار دستگاه بیشتر ذکر کرده اند!!

همین رابطه در مورد آمار کل تولید خودروی سواری در سطر پنجم هم صادق است. حاصل جمع تولید مرداد ماه و میزان تولید تجمیعی تا پایان تیرماه ۱۳۹۱ برابر است با ۳۹۰۵۲۰ دستگاه، این در حالیست که در گزارش مربوط به مردادماه ۱۳۹۱، میزان تولید تجمیعی تا پایان مردادماه(پنج ماهه نخست) برابر ۴۰۵۹۵۹ دستگاه ذکر شده است!

این اتفاق در سطرهای دیگر هم افتاده، مثلا سطر وانت را امتحان کنید، البته اختلاف ها کمتر هستند.

آمارتجمیعی تا پایان تیرماه+آمار تولید در مرداد ماه باید آمار تجمیعی تا پایان مردادماه را تشکیل دهد، این در حالیست که حاصل جمع ذکر شده برای تولید تجمیعی تا پایان مردادماه با محاسبه فوق اختلاف 15 هزار دستگاهی دارد!!

برای دیدن در ابعاد بزرگتر روی تصویر کلیک کنید/ آمارتجمیعی تا پایان تیرماه+آمار تولید در مرداد ماه باید آمار تجمیعی تا پایان مردادماه را تشکیل دهد، این در حالیست که حاصل جمع ذکر شده برای تولید تجمیعی تا پایان مردادماه با محاسبه فوق اختلاف ۱۵ هزار دستگاهی دارد!!

جناب آقای غضنفری وزیر محترم و فرهیخته دولت دهم، جسارتا کارشناسان چیره دست وزارتخانه شما چگونه به این آمارهای محیرالعقول که دست برقضا همیشه هم در جهت رشد صنعت اشتباه میشود دست یافتند!؟

مبتکران جوان دولت دهم بین تیر و مرداد ماه جدیدی کشف کردند؟

یک هفته بین تیر مرداد کارخانجات معظم خودروسازی تولید اضافه کردند که در تقویم ثبت نشده؟

این اقدام کار همان اشخاصی است که به زمین نگاه میکنند و معادن کشف میشود؟

آیا باید سایر آمارهای آن وزارت فخیمه را هم همینطور بررسی کنیم؟

انشالله که این هم در کنار سایر آمارهای مبهم در سالیان گذشته، خطا بوده و از زیر دست ـ منتها به سمت بالا ـ دررفته است؛ اما اگر جز این باشد، به این کار در اصطلاح “آمارسازی” گفته میشود و نوعی از دروغ به شمار می رود. اگر عمدی درکار نبوده، لطفا شفاف سازی کنید چون ۱۵ هزار دستگاه رقم کمی نیست و چیزی معادل یک پنجم (۲۰ درصد) کل تولید مرداد ماه کشور به شمار می رود!!

لطفا به خبرنگاران و فعلان عرصه اطلاع رسانی و سپیدنمایان و …(به جز سیاه نماهای فتنه گر) وابسته به وزارت مربوطه از طریق روابط عمومی دستور دهید در جهت تنویر افکار عمومی دست به قلم فرسایی بزنند!

——————

+ مطالب مرتبط:

گاف وزیر محترم؛ جناب آقای غضنفری با وزارت خانه تان هماهنگ کنید

آقای بهمنی، سایت خودتان را ببینید

بانک مرکزی خودش را هم تکذیب میکند؟

یک سخنرانی و ۳ علا‌مت سوال بزرگ‌

یک گزارش و چهار ابهام بزرگ

آمار تولید انواع خودرو: نوع خودرو، کارخانه سازنده ( سال ۱۳۹۰ در مقایسه با سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۸۸)

.::اعتماد::. ایران ۲ دستگاه خودرو به رومانی صادر کرد

نیم تریلیارد درآمد دولت از واردات هیوندا

از اخم رحیمی تا قطع صادرات پژو؛ چند درصد خودروهای داخلی به پژو گره خورده؟

وضعیت صنعت خودروی کشور در سال ۹۰ منتشر شد

همه پراید ها در سبد عراق