بایگانی

بایگانی فوریه

۴ نکته:آیا پیش خرید سکه اینبار سود آور است؟

14 فوریه 2013 ۲ دیدگاه
20130213153857cb-458_Page_2

این یعنی ارزش سرمایه شما در خوشبینانه ترین حالت ماهانه ۲ تا ۳ درصد افزایش خواهد داشت که در مقایسه با نرخ تورم ناچیز و سود بانکی زیاد متفاوت نیست.

همچنانکه احتمالا شما هم در خبرها خواندید، از هفته آینده دور جدید پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی آغاز خواهد شد. در این دور قرار است متقاضیان به ازای هر سکه بابت پیش فروش یک میلیون تومان پرداخت و مابقی را موقع تحویل پرداخت کنند، اما با یک فرق بزرگ. درباره حراج ذخایر طلای کشور قبلا در همین وبلاگ مطالبی نوشته شده است(در انتهای مطلب لینک قرار دارد)

اما بر اساس اطلاعات منتشر شده این دوره از پیش فروش سکه با دوره های قبلی  به طور کلی متفاوت است.  خلاصه این تفاوت ها از این قرار است:

 

۱)  نهایت سود: ۲ تا ۳ درصد

در دوره های قبلی پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی، مشتری در هنگام پیش خرید قیمت نهایی سکه را پرداخت می کرد، اما در دور جدید که در اسفندماه خواهد بود، قیمت نهایی سکه مشخص نیست. قیمت تمام شده سکه تحویلی به متقاضی در زمان تحویل تنها ۱۸ درصد کمتر از نرخ روز سکه خواهد بود.

فرقی ندارد سکه تا زمان تحویل یک میلیون ۵۰۰ هزار تومان باشد یا ۱۰ میلیون، به هر حال شما باید تفاوت یک میلیون پیش پرداخت تا ۱۸ درصد کمتر از قیمت زمان تحویل را پرداخت کنید، بنابراین سود شما همین ۱۸ درصد خواهد بود و تغییرات قیمت روی آن اثری نخواهد گذاشت. 

به عبارتی یک میلیون تومان دارایی شما برای حداقل ۶ و حداکثر ۸ ماه نزد بانک مرکزی خواهد ماند، در حالی که نهایتا می توانید در زمان تحویل ۱۸ درصد سود کنید

این یعنی ارزش سرمایه شما در خوشبینانه ترین حالت ماهانه ۲ تا ۳ درصد افزایش خواهد داشت که در مقایسه با نرخ تورم ناچیز و سود بانکی زیاد متفاوت نیست.

(توجه کنید که در هنگام فروش سکه طبیعتا درصدی پایین تر از قیمت بازار خواهید فروخت)

۲) خرج کردن از کیسه دولت بعدی

دولت هم اکنون در حال خرج کردن از ذخایر دولت بعدی است!!! زمان تحویل سکه های پیش فروش شده ۶ تا ۸ ماه (شهریور تا آبان ۱۳۹۲) بعد اعلام شده است، یعنی زمانی که دولتی جدید سرکار خواهد آمد و مشخص نیست سیاست های دولت جدید، رئیس بانک مرکزی دولت جدید و از همه مهمتر قیمت سکه تا ۶ ماه اینده چه تغییراتی خواهد کرد. قیمت فعلی سکه، قیمت واقعی نیست و ناشی از وضعیت خاص اقتصادی کشور و تقاضای سفته بازانه است، طبیعتا در صورت هرگونه بهبود شرایط اقتصادی، دیگر سکه به عنوان یک دارایی سودآور مورد توجه نخواهد بود.

۳)  ابهام شرعی

به لحاظ شرعی از آنجا که قیمت سکه از ابتدا مشخص نیست، معامله دارای ابهام است.

۴) انصراف= ضرر

اگر شما به هر دلیل انصراف بدهید، در واقع به بانک قرض الحسنه داده اید! در صورت انصراف شما همان یک میلیون تومان را از بانک تحویل خواهید گرفت و خبری از همان سود ۲ تا ۳ درصدی هم نیست. اگر تورم خاص سال ۱۳۹۱ را هم در نظر نگیریم، هر ماه به طور متوسط درصدی از ارزش ریال با نصف تورم فعلی کاهش میابد، یعنی شما در صورت انصراف ارزش سرمایه خود را عملا کاهش دادید.

لینک های مرتبط:

 اعتبار کاغذ پاره ها را دریابید

بانک مرکزی با پشتوانه کشور چه میکند؟

تمام طلای بانک مرکزی یک دهم غول نقدینگی هم نیست

هزینه ۶ و نیم هزار میلیاردی بانک مرکزی برای بازیگری در بازار سکه

 

تورم گل و بلبل چطور محاسبه می شود؟

9 فوریه 2013 ۳ دیدگاه

به جای گمانه زنی اجازه دهید مستندات خود بانک مرکزی را اصل قرار دهیم.  آنچه اصولا باعث می شود در تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی و تلقی عموم از افزایش قیمت ها شکاف ایجاد شود، در واقع ضرایب اهمیت مفروض بانک مرکزی و واقعیتی است که اتفاق می افتد. این واقعیت هم خارجی نیست، هم ضرایب اهمیت را اداره آمار بانک مرکزی اعلام کرده و هم  درصد توزیع هزینه های خانوار ها را، اما چه شده که این دو با هم تفاوت فاحش دارند؟  بانک مرکزی شاخصی تحت عنوان HBS دارد که مربوط به بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری است. گروه های دوازده گانه ای که بانک مرکزی از آنها تورم را استخراج می کند عینا در شاخص HBS هم وجود دارد.

در صفحه ۱۶ آخرین گزارش HBS بانک مرکزی و ذیل جدول شماره یک سهم گروه « مسکن ، آب، برق و گاز و سایر سوخت ها » از مجموع هزینه های خانوار ۳۰٫۱(۳۰ممیز۱) درصد ذکر شده است، اما ضریب اهمیت همین گروه در محاسبه نرخ تورم ۲۸٫۶(۲۸ممیز۶) در نظر گرفته شده است.

گروه خوراکی ها و اشامیدنی ها بر اساس اعلام بانک مرکزی ۲۴٫۹(۲۴ممیز۹) درصد از کل هزینه های خانوار را به خود اختصاص داده است این در حالیست که ضریب اهمیت این گروه در محاسبه نرخ تورم ۲۸٫۴۹(۲۸ممیز۴۹) مفروض شده است.

حمل و نقل بر اساس آخرین آمار بانک مرکزی ۱۱٫۳(۱۱ممیز۳) درصد از کل هزینه های خانوار های ایرانی را به خود اختصاص داده اما ضریب اهمیت آن در محاسبه نرخ تورم ۱۱٫۹۷(۱۱ممیز۹۷) درصد است.

در حالی که بر اساس شاخص HBS چهارمین گروه پر هزینه برای خانوار ها « کالاها و خدمات متفرقه » است که ۸ درصد هزینه ها را به خود اختصاص داده است، در ضرایب اهمیت محاسبه نرخ تورم، این گروه در اولویت هشتم با ضریب ۳٫۸(۳ممیز۸) قرار داده شده است و…

بانک مرکزی برآورد کرده است تورم در اسفندماه امسال نزدیک به ۳۳ درصد خواهد بود، هر چند این تورم در تقریبا دو دهه اخیر(نرخ تورم در سال های پس از انقلاب اسلامی) بی سابقه است، اما بازهم در آن ابهاماتی وجود دارد.

هر بار با اعلام نرخ تورم از سوی بانک مرکزی، مخاطبان این آمار رسمی با دیده ای ابهام آمیز به آن نگاه می کنند. برای مثال، هم اینک بانک مرکزی تورم سال ۱۳۹۱ را چیزی نزدیک به ۳۳ درصد اعلام کرده است. اما خب؛ احتمالا شما هم فکر می کنید این افزایش قیمت با آنچه شما در بازار می بینید متفاوت است.

چرا؟ برای پاسخ به این چرا باید به چند نکته زیر پرداخته شود.

۱) نحوه محاسبه نرخ تورم توسط بانک مرکزی و مستندات آن

۲) تغییرات نحوه محاسبه نرخ تورم

۳) مقایسه توزیع بودجه خانوار و ضریب اهمیت از نظر بانک مرکزی

۱) نحوه محاسبه تورم از سوی بانک مرکزی

نرخ تورم در واقع افزایش قیمت مجموعه کالا و خدمات مصرفی را نشان می دهد. این تورم هم نقطه ای و هم سالانه محاسبه می شود، تورم نقطه ای معمولا اشاره به افزایش قیمت کالا و خدمات مصرفی در یک ماه(مثلا اردیبهشت) نسبت به همان ماه در سال قبل میپردازد و طبیعتا تورم سالانه برایند دوازده ماه سال است.

 شاخص

در تمام دنیا از جمله ایران برای سهولت محاسبات از شاخص استفاده می شود. در محاسبه نرخ تورم هم بانک مرکزی شاخصی دارد.

در مورد شاخص دو نکته مهم وجود دارد:

الف) سال پایه

ب) عدد شاخص

برای مثال بیایید شاخص قیمت سیب زمینی را در نظر بگیریم.

عدد شاخص باید بین دو زمان را نشان دهد، بنا بر این اول برای اینکه یک شاخص داشته باشیم، باید یک زمان مشخص را برای آغاز انتخاب کنیم. در حال حاضر این زمان در آمارهای بانک مرکزی سال ۱۳۸۳ در نظر گرفته شده است و آن را سال پایه=۱۰۰ نشان می دهند.

سال پایه=۱۰۰ یعنی به طور فرضی قیمت هر کیلو سیب زمینی در سال ۱۳۸۳ برابر با ۱۰ تومان بوده است. حالا در سال ۱۳۸۴ قیمت سیب زمینی به ۱۲ تومان در هر کیلو رسیده است. بنا براین عدد شاخص قیمت سیب زمینی در سال ۱۳۸۴ برابر با ۱۲۰ خواهد بود. حالا اگر در سال ۱۳۹۰ این قیمت به کیلویی ۵۲ تومان در هر کیلو رسیده باشد، بنا براین عدد شاخص ۵۲۰ خواهد بود.

در واقع فرمول زیر برای شاخص مورد استفاده قرار می گیرد

عدد شاخص= (قیمت کالا × ۱۰۰) ÷ قیمت همان کالا در سال پایه

در مثال بالا اگر قیمت سیب زمینی در سال پایه(۱۳۸۳=۱۰۰) برابر هر کیلو ۴۵۳ تومان بوده باشد و این قیمت در سال ۱۳۹۱ به هر کیلو ۲۳۱۱ تومان رسیده باشد، بنا بر این داریم:

(۲۳۱۱ (قیمت کالا در سال ۱۳۹۱) × ۱۰۰) ÷ ۴۵۳(قیمت همین کالا در سال پایه) = ۵۱۰ که عدد شاخص است.

 گروه ها و مستندات

همانطور که گفته شد نرخ تورم را افزایش قیمت مجموعه ای از کالا و خدمات مصرفی تشکیل می دهد. بنا براین بانک مرکزی مجموعه نیازهای شهروندان (اعم از کالا و خدمات) را در گروه هایی دسته بندی کرده است.

این گروه ها عبارتند از:

۱- خوراکی ها و آشامیدنی ها

۲- دخانیات

۳- پوشاک و کفش

۴- مسکن ، آب، برق و گاز و سایر سوخت ها

۵- اثاث، لوازم و خدمات مورد استفاده در خانه

۶- بهداشت و درمان

۷- حمل و نقل

۸- ارتباطات

۹- تفریح و امور فرهنگی

۱۰ – تحصیل

۱۱ – رستوران و هتل

۱۲ – کالاها و خدمات متفرقه

هر کدام از این گروه های دوازده گانه نیز زیر مجموعه هایی دارند، برای مثال گروه خوراکی ها را شاخص قیمت : غلات و نان، گوشت، ماهی و حیوانات دریایی، لبنیات و تخم پرندگان، روغن ها و چربی ها، میوه ها و خشکبار، انواع سبزی، حبوب و فرآورده های سبزی، قند، شکر، مربا، عسل، شکلات و محصولات قنادی، نمک و ادویه، سس ها و چاشنی ها و ترکیبات خوراکی تشکیل می دهد.

هر کدام از این زیر گروه ها(که طبیعتا خود از زیر گروه های دیگری تشکیل شدند مثلا در مورد گوشت، شاخص قیمت گوشت گوسفند، گوساله و گاو و… شاخص زیر گروه گوشت از گروه خوراکی ها را تشکیل داده است.)در محاسبات بانک مرکزی یک عدد شاخص دارد.

بانک مرکزی تنها عدد شاخص گروه های کلی و زیر گروه های آن را اعلام می کند و خبری از قیمت و زیر گروه زیر گروه ها نیست.

مثلا تنها شاخص قیمت گوشت ذکر می شود، اما بانک مرکزی اعلام نمیکند که این شاخص را چگونه استخراج کرده است!

 ضرایب اهمیت

اجازه دهید یک کارنامه داشته باشیم. دانشجویی در یک ترم ۱۱ واحد درسی داشته است. برای مثال: ریاضی ۲ واحد، ادبیات ۲ واحد، اصول جامعه شناسی ۳ واحد، وصیت نامه ۱ واحد و اصول توسعه ۳ واحد.

تمامی نمرات این دانشجو در امتحانات پایان ترم ۲۰ بوده اما نمره درس اصول توسعه و عمران وی (شاید به دلیل مشکل با استاد) ۱ شده است.

جمع نمرات او برابر ۸۱ است که اگر تقسیم بر ۵ کنیم، معدل نمرات او طبیعتا ۱۶٫۲ است.  اما وقتی ۱۱ واحد درسی را منظور کنیم، حالا معدل این دانشجو ۱۴٫۸ خواهد بود.

در محاسبه نرخ تورم بانک مرکزی برای هر گروه و زیر گروهی یک ضریب اهمیت در نظر می گیرد. این ضریب اهمیت نقشی شبیه تعداد واحد در محاسبه معدل کل دارد.

اهمیت ضرایب اهمیت

ضرایب اهمیت اگر درست و منطبق با واقعیت جامعه تعیین شوند اصولا بد نیستند. برای مثال ممکن است قیمت آبنبات در مناطق شهری ایران در دیماه امسال نسبت به سال قبل هیچ تغییری نکرده باشد، اما قیمت مسکن دو برابر شده باشد، هزینه تحصیل ۲۰ درصد و هزینه حمل و نقل ۱۲ درصد رشد کرده باشد.

در اینجا محاسبه کنندگان نرخ تورم با دادن ضرایب مناسب به این کالا ها و خدمات، میانگین آن را که نرخ تورم می نامند را به واقعیت نزدیک تر می کنند. مثلا ضریب اهمیت مسکن که سهم بیشتری از بودجه خانوار به خود داده طبیعتا باید بالا تر از ضریب اهمیت آبنبات باشد!

اما صورت عکس هم دارد، در حالتی که ضریب اهمت آبنبات بالا و ضریب اهمیت مسکن پایین گرفته شود.

۲) تغییر ضرایب اهمیت

بانک مرکزی برای اندازه گیری تورم مثل تمام نقاط جهان باید یک سبدمصرفی تعریف کند. سبد مصرفی در برگیرنده کالا و خدماتی است که یک خانواده شهری از آنها استفاده می کنند.

در دو جدول زیر سبد کالای بانک مرکزی را در حال حاضر و قبل از این مشاهده می کنید. ملاحضه می کنید که در این دو سبد که یکی مربوط به شیوه جدید نرخ تورم(حال حاضر) و دیگری مربوط به محاسبه نرخ تورم پیش از دولت فعلی است، گروه ها نسبتا تغییر کردند و ضرایب اهمیت هم تغییرات قابل توجهی داشتند.

تغییر ضرایب اهمیت در محاسبه نرخ تورم / برای دیدن در ابعاد بزرگتر روی جدول کلیک کنید

تغییر ضرایب اهمیت در محاسبه نرخ تورم / برای دیدن در ابعاد بزرگتر روی جدول کلیک کنید

حالا ۱۲ گروه سبد فعلی را مشابه ۸ گروه سابق کنیم، گروه ۱ و ۲ و ۱۱در سبد فعلی همان گروه ۱ در سبد قبلی است، گروه ۷ و ۸ همان گروه ۵ در سبد قبلی است و بالاخره گروه ۹ و ۱۰ نیز همان گروه ۷ در سبد قبلی است.

مشاهده میشود که همچنان «خوراکی ها، اشامیدنی ها و دخانیات»، «مسکن، سوخت و روشنایی» و «حمل و نقل و ارتباطات» در صدر قرار دارند اما ترتیب ضرایب اهمیت سایر گروه ها نسبتا دگرگون شده است.

بدیهی است که تغییر ضرایب اهمیت در نتیجه نهایی نرخ تورم چه تاثیر قابل توجهی خواهد گذاشت.

۳) ضرایب اهمیت تورم و شاخص HBS

به جای گمانه زنی اجازه دهید مستندات خود بانک مرکزی را اصل قرار دهیم.  آنچه اصولا باعث می شود در تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی و تلقی عموم از افزایش قیمت ها شکاف ایجاد شود، در واقع ضرایب اهمیت مفروض بانک مرکزی و واقعیتی است که اتفاق می افتد.

بانک مرکزی شاخصی تحت عنوان HBS دارد که مربوط به بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری است. گروه های دوازده گانه ای که بانک مرکزی از آنها تورم را استخراج می کند عینا در شاخص HBS هم وجود دارد.

در صفحه ۱۶ آخرین گزارش HBS بانک مرکزی و ذیل جدول شماره یک سهم گروه « مسکن ، آب، برق و گاز و سایر سوخت ها » از مجموع هزینه های خانوار ۳۰٫۱(۳۰ممیز۱) درصد ذکر شده است، اما ضریب اهمیت همین گروه در محاسبه نرخ تورم ۲۸٫۶(۲۸ممیز۶) در نظر گرفته شده است.

گروه خوراکی ها و اشامیدنی ها بر اساس اعلام بانک مرکزی ۲۴٫۹(۲۴ممیز۹) درصد از کل هزینه های خانوار را به خود اختصاص داده است این در حالیست که ضریب اهمیت این گروه در محاسبه نرخ تورم ۲۸٫۴۹(۲۸ممیز۴۹) مفروض شده است.

حمل و نقل بر اساس آخرین آمار بانک مرکزی ۱۱٫۳(۱۱ممیز۳) درصد از کل هزینه های خانوار های ایرانی را به خود اختصاص داده اما ضریب اهمیت آن در محاسبه نرخ تورم ۱۱٫۹۷(۱۱ممیز۹۷) درصد است.

در حالی که بر اساس شاخص HBS چهارمین گروه پر هزینه برای خانوار ها « کالاها و خدمات متفرقه » است که ۸ درصد هزینه ها را به خود اختصاص داده است، در ضرایب اهمیت محاسبه نرخ تورم، این گروه در اولویت هشتم با ضریب ۳٫۸(۳ممیز۸) قرار داده شده است.

« بهداشت و درمان » بر اساس اعلام بانک مرکزی ۵٫۶ درصد از هزینه های خانوارهای ایرانی را به خود اختصاص داده، اما ضریب اهمیت آن در محاسبه نرخ تورم ۶٫۲۶ (۶ممیز۲۶) در نظر گرفته شده است.

اثاث، لوازم و خدمات مورد استفاده در خانه، در رتبه بندی هزینه های خانوار درجایگاه ششم قرار دارد، این در حالیست که در محاسبه نرخ تورم در جایگاه چهارم قرار داده شده است. پوشاک و کفش رتبه هفتم از هزینه های خانوارهای ایرانی را به خود اختصاص داده، با این حال در جدول ضرایب اهمیت در رتبه ۵ قرار داده شده است.

تفریح و امور فرهنگی که رتبه هشتم هزینه های خانوارهای ایرانی را طبق اعلام بانک مرکزی به خود اختصاص داده، هفتمین گروه پر اهمیت در محاسبه نرخ تورم است و تحصیل که ۲٫۴(۲ممیز۴) درصد از مجموع هزینه های خانوار را به خود اختصاص می دهد در محاسبه نرخ تورم ضریب اهمیت ۲٫۰۷(۲ممیز۰۷) دارد.

ار تباطات ۲٫۳(۲ممیز۳) درصد از هزینه های خانوار را به خود اختصاص می دهد، با این حال ضریب اهمیت آن در محاسبه نرخ تورم ۱٫۷۲(۱ممیز۷۲) است!

تفاوت گروه های مصرفی در ترکیب هزینه های خانوار و ضریب اهمیت آنها در محاسبه نرخ تورم /  برای دیدن در ابعاد بزرگتر روی جدول کلیک کنید

تفاوت گروه های مصرفی در ترکیب هزینه های خانوار و ضریب اهمیت آنها در محاسبه نرخ تورم / برای دیدن در ابعاد بزرگتر روی جدول کلیک کنید

از آنجا که بانک مرکزی نمونه های خود برای تعیین شاخص و زیر گروه ها را اعلام نمی کند بنا براین نمیتوان به صورت مستند در مورد تورم اعلامی از سوی این بانک سوال کرد.

اما ضرایب اهمیتی که در محاسبه نرخ تورم و سهم هزینه ها در شاخص HBS ذکر شده است، به خوبی نشان می دهد که نحوه محاسبه نرخ تورم که بر پایه ضرایب اهمیت است، با آنچه به روایت بانک مرکزی در جامعه رخ می دهد کاملا متفاوت است.

یاد آور می شود که بانک مرکزی مدت هاست انتشار آمارهای بروز در خصوص شاخص های قیمت و قیمت خرده فروشی اقلام غذایی در پایتخت را متوقف کرده است.

آدم ششم

8 فوریه 2013 ۱ دیدگاه

حالا این دفعه اینجوری شروعش کنیم!

تو میخوای به قله برسی و تو کوه پایه کلافه گیر کردی، اینجا رو نمیشناسی، اینجا کجاس که من اومدم؟

koh

هیچ وقت از شکست خورده ها راه پیروزی رو نپرسید، اونها راه شکست رو خیلی خوب بلدن، اما راه پیروزی رو بلد نیستن. باهاشون درباره شکست خودشون حرف بزنید و ببینید چی شد که شکست خوردند.
اما نزارید دستشون رو دور گردنتون حلقه کنن، مست از همراهی بشید و بعد با هم یه شکست جدید رو تجربه کنید.

آدم اول: یک نفر هم با تو میرسه، میگه چیکار میکنی؟ میگی اومدم میخوام برم قله، اما نمیدونم از کدوم راه برم؟ بهت میگه نقشه ای هم داری؟ میگی آره، اما مطمئن نیستم.

بهت میگه نقشه ت چیه؟ میگی میخوام از همینجا شروع کنم بکشم برم بالا، ولی میترسم.

بهت میگه، نه ترس نداره، برو جلو، بهت قوت قلب میده و تو تشکر میکنی و میری به سمت قله، اون هم لبخندی میزنه و میمونه تو کوهپایه.

آدم دوم: یک نفر هست که میگن محلیه، بومی همین منطقه ست، تاحالا ۱۰۰ ها بار از این کوه بالا و پایین رفته، همراه آدمای زیادی، بهش میگی میخوام برم قله، بهت میگه ۴ تا راه هست(مثلا) راه اول سریع و خطرناکه، راه دوم دیرتر میرسه اما امنه، راه سوم زیبا و خطر ناک و راه چهارم زشت اما امنه.

آدم سوم: یک نفر داره میاد از کوه پایین، بهش میگی چطور بود؟ صورتش خسته س، بدنش پر از زخمه، اون نتونسته به قله برسه و با بدبختی تونسته برگرده. راهش رو اشتباه انتخاب کرده بوده، اون میگه خیلی بد بود، اصلا نمیشه بالا رفت. از این آدم ابدا نباید راه صعود رو پرسید، باید راهی که ازش سقوط می کنن رو پرسید. اون صعود رو بلد نیست، اما سقوط رو خوب بلده!

آدم چهارم: یک نفر بشاش و سر حال داره میاد پایین، خسته ست، اما خوشحاله، اون به قله رسیده، استراحت کرده و برگشته، اون رسم صعود رو خوب بلده، اما با سقوط آشنایی زیادی نداره. مثل آدم سومه(اون هم درباره صعود شنیده، اما هیچ وقت تجربه ش نکرده) سقوط رو شنیده، اما نمیشناسه!

آدم پنجم: همسفرته، همراهته، قراره با هم برید بالا، مثل هیچ کدوم این آدم ها نیست، شاید قرار هم نیست باهات بالا بیاد، اما مثل آدم اول نیست، تمام ارتباط شما با یه رد و بدل لبخند تمام نمیشه، پایین هم بمونه، سرنوشت تو براش مهمه و راهی که انتخاب می کنی. در واقع ذینفعه، معتبر ترین حرف ها رو از دهن اون بشنو، چون با تو سقوط میکنه و با تو صعود 🙂

اینا هیچ کدوم مشکل تو رو حل نمیکنن، کسی که مشکل تو رو حل میکنه  اسمش«آدم ششم»

آدم اول:

چند وقتی که موضوعی ذهنم رو به شدت مشغول کرده و اونهم «مشورت» و مشاوره و … کلا هرچیزی که به این عمل مربوط باشه ست.

تو دوره ما و ماها، با یک پدیده جدیدی به نام «مشاور» و «مشاوره» آشنا شدیم. کسانی که درس میخونن تا کارکردی رو داشته باشن که قبل ترها احتمالا  بزرگترها به عهده داشتند.

از دور و بری های من زیادی پیش مشاور رفتند.

همیشه سوالی که در مواجه با این آدم ها داشتم این بوده: «چطور کسی میتونه تو یک ساعت، دو ساعت، سه جلسه، ده جلسه به تو برای حل مشکلت کمک کنه»

اونها با مراجعه کننده شون کمترین نزدیکی ندارند، اون رو نمیشناسن و میخوان به اون کمک کنن.

هر کسی رازهای بزرگی تو زندگیش داره، راز ها هم مثل اطلاعات میمونن، طبقه بندی دارن. چیزایی که همه میدونن، چیزایی که آدمای خاصی میدونن، چیزایی که آدمای خیلی خاص می دونن و چیزایی که «فقط خودت میدونی»

بزرگترین مشکلات معمولا جایی پیش میاد که مربوط  به آخرین طبقه رازها یعنی جایی که «فقط خودت میدونی» میشه.

مطمئنم خیلی از آدمها که پیش مشاور میرن این قسمت رو هم نمیگن.

اونها تصمیم خودشون رو گرفتن، مشاور فقط کمک این وسط یه روغنه، یه روان کننده که کمک میکنه تصمیم راحت تر عملی بشه.

شاید بگید خب کار مشاور هم همینه

اما نه، اون به شما راه رو نشون نمیده، اون به شما کمک میکنه راهی رو که انتخاب کردی تا تهش بری، اگر درست باشه تا ته سعادت و اگر غلط تا ته بدبختی!

آدم دوم:

اینجا یک موضوع دیگه هم هست

راهنما

به راهنما که میرسیم موضوع کاملا متفاوت میشه، اصولا «راهنمایی» و «مشاوره» دوتا موضوع متفاوت هستن که نمیدونم چرا همیشه کنار هم گذاشته میشن!

راهنما مثل بز جلوی تو نمیشینه و حرفات رو تایید کنه.

راهنما کسی باید باشه که درست رو از غلط تشخیص میده، احتمالا بهتر از تو، شاید یه وقتی تو صورتت هم بکوبه.

وقتی تو تصمیمی میگری طبیعتا دوست داری عملیش کنی، اما نمیتونی

مشاور خیلی مهربون جلوی تو میشینه، باهات هم دردی میکنه، کمکت میکنه که تصمیمت رو «درست یا غلط» عملی کنی. مشاور مسکنی برای تویی که قدرت  عملی کردن تصمیمت رو نداری

اما راهنما راهنما با تو همدردی نمیکنه، راهنما لزوما با تصمیم تو همسو نیست. راهنما حقیقت رو می گه. تصمیمت اشتباه باشه اشتباهت رو تو صورتت می کوبه.  اون بهت راه ها و انتخاب هایی که داری رو نشون میده و بعد انتخابش رو به عهده خودت می زاره.

آدم سوم:

هیچ وقت از شکست خورده ها راه پیروزی رو نپرسید، اونها راه شکست رو خیلی خوب بلدن، اما راه پیروزی رو بلد نیستن. باهاشون درباره شکست خودشون حرف بزنید و ببینید چی شد که شکست خوردند.

اما نزارید دستشون رو دور گردنتون حلقه کنن، مست از همراهی بشید و بعد با هم یه شکست جدید رو تجربه کنید.

آدم چهارم:

راه پیروزی رو خیلی خوب بلدن، بنا بر ذات بشر احتمالا به شما کمک نخواهد کرد. چه کسی پیدا میشه که دوست داشته باشه کس دیگه ای رکوردشو بشکونه؟

اما اگر گیر معدود کسایی افتادید که صادقانه کمکتون کردن، از کمکشون استفاده کنین.

آدم پنجم:

معمولا تو خانواده هستن، سرنوشت شما با اونها به طور مستقیم رابطه داره. ذینفع هستند، اما هرگز نمیتونن بی طرف باشن و همین عدم بی طرفی که کار رو خراب میکنه، گاهی ممکنه از سر خیرخواهی مطلق، به شما تو سقوط کمک کنن، اما تو صداقتشون نمیشه شک کرد.

هیچ کدوم از این آدمها نمیتونن به شما کمک کنن شک نکنید.

پس کی میتونه؟

من میگم «آدم ششم»

اون آدم ششم کیه؟

خب خودتی 🙂 تو اون آدمی هستی که باید با هر پنج نفر صحبت کنی، خوب گوش کنی، شاید یک وقت هایی واقعیت رو بدجور بکوبن تو صورتت، نباید صورتتو پس بکشی، شاید بعضیای دیگه افیون یا سیگاری بهت تعارف کنن که یه ذره بری فضا، نباید قبول کنی.

بزار حقیقت با تمام تلخیش بریزه تو جونت، سر بکش این شربت تلخ رو

الکل رو بریز رو زخمت که استخونش زده بیرون، زجر بکش، بزار آتیش بگیره

اما مسکن نخور، چشماتو نبند، این عفونت رو از تنت باید پاک کنی

بیدار باش، هر چند دردناک.

بعد از خوب شنیدن، حالا نوبت تنهایی میشه.

من توصیه میکنم حتما یه کتاب شعر، عکس های قشنگ از قدیم ها، یک باکس سیگار و یک فلاسک چای و یک آلبوم پر از موسیقی کنار دستتون بزارید.

هیچ چیز رو فراموش نکنید، همه خاطرات رو بیارید مثل الکلی که قراره رو زخم بریزید.

بعد اجازه بدید آدم ششم که بهترین راهنما بین همه آدم هاست، بهتون کمک کنه تا صعود کنید.

هیچ قله ای با بدون زحمت و سختی فتح نمیشه، لذت این کوهنوردی تو همین سختیاشه، پس لذت سختی ها رو با مسکن ها خراب نکن