امپراتوری دریانی ها در سه نسل(۵)

2 آگوست 2011 ۱ دیدگاه

سلاطین دیروز بقالی ها در حال تشکیل امپراتوری سوپرمارکت ها



شما در تهران زندگی می کنید، زبان تهران حسب تعریف فارسی است، اما محال است تاکنون به فروشگاه مواد غذایی، سوپرمارکت یا بقالی بروید و رواج زبان ترکی را ندیده باشید. بله: آذربایجانی ها هستند، درست هم در صنوف مربوط به مواد غذایی حضور دارند. این مردمان سختکوش از یکسو نانوایی ها و از دیگرسو سوپرمارکت ها را در دست دارند. اکثر پخشی های معروف تهران هم ترک زبان هستند. اما در بین آذربایجانی ها اهالی یک شهر معروف ترند. «دریانی ها»، آنها دیگر امروز فقط اهل یک شهر نیستند، آنها یک برند در عرصه توزیع و عرضه مواد غذایی شده اند. موضوع تا آنجا پیش رفته که خیلی از سوپرمارکت ها که اصالتا دریانی هم نیستند، نام «سوپر دریانی» برای خودشان انتخاب می کنند. گل مغازه های تهران برای دریانی هاست، از فرمانیه در شمال شرق تهران، تا سعادت آباد در شمال غرب تهران، هر جا که میدان پرتردد و بزرگی هست، اگر سوپرمارکتی آن حوالی باشد، بزرگ ترین و چشمگیر ترین آن «دریانی» است. آنها از ۷۰-۶۰سال قبل که به تهران آمدند زمینه صنفی خودشان را شروع کردند و با ساز و کاری که در این گفت وگو می بینید، کار و صنف خود را گسترش دادند، تا امروز به فکر رقابت با هایپراستار افتادند.قرار باشد در تهران یک طایفه ادعای صنفی را داشته باشد، آنها دریانی ها هستند که مدعی سوپرمارکت داری هستند. تجربه یی ۷۰ ساله و سرمایه یی عظیم در اختیار آنهاست، از سوی دیگر گل مغازه های تهران را هم دارند و به نظر می رسد، سلاطین دیروز بقالی های تهران، خود را برای راه اندازی امپراتوری جدید آماده می کنند. با مهدی عارفی دریان، مدیرعامل فروشگاه زنجیره یی یاران دریان گفت وگویی درباره همین موضوعات انجام دادیم که در ادامه می آید.

اکثر سوپرمارکت داران پایتخت آذربایجانی هستند. این اکثریت طوری در این صنف وارد شدند که تقریبا زبان غالب در داخل سوپر مارکت های تهران ترکی است. از آن بین «دریانی ها» در بین سایر همزبانان خود در این صنف اقبال بیشتری داشتند، توضیح دهید چگونه وارد این صنف شدید؟
البته ما نسل سوم آقایان (دریانی های مهاجر) هستیم. از ۶۰ سال قبل دریانی ها در تهران قدمت دارند. دریانی ها فعال، کوشا و خونگرم هستند. شاید روابط عمومی که در محل کار دارند را در منزل نداشته باشند. برقراری رابطه گرم با مشتری یکی از دلایل اصلی موفقیت دریانی هاست. بزرگ ترین موضوع اما عشق به کار است. می گویند چرا آذری ها می توانند این کار ـ به ظاهر ساده ـ را انجام دهند، چرا سایر هموطنان نمی توانند این شغل را مثل آذری ها انجام دهند؟ جواب اینجاست که از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ شب یکسره کار می کنند، تلاش می کنند و پشتکار دارند و از همه مهم تر اتحاد زیادی دارند. خیلی از جوانانی که در شهر ما به یک سنی می رسند و برای کار به تهران می آیند، به سرعت به فروشگاه های همشهری های خود در تهران می روند و در آنجا مشغول می شوند. پس از مدتی که به یک رشد نسبی می رسند، با کمک همان فامیل خود یک مغازه جداگانه باز می کنند.

اتفاقا من فکر می کنم همین سنت است که دریانی ها را رشد داده، درباره این شیوه توسعه کارتان بیشتر توضیح دهید؟
در بین دریانی ها این کار (سوپرمارکت داری) یک بیزینس فامیلی است و در این بیزینس فامیلی، افراد شاخص و صاحبان سرمایه و مغازه، ترجیح می دهند در بحث نیروی انسانی از اقوام و نهایتا همشهریان خود استفاده کنند.
میگویید چرا فامیل های خودتان را می آورید، امتحان کنید! شما یک هفته امتحانی پای دخل در یک سوپرمارکت از ۶صبح تا ۱۲ شب بایستید، مطمئن باشید پس از یک هفته این کار را رها می کنید. اکثر همشهریان ما واریس دارند.

ما روزی که هایپر آمد، از مدیریت سایه خودمان خارج شدیم. از اسفند 83 ، نخستین فروشگاه خصوصی ایران را به نام خودمان ثبت کردیم. دیدگاه حاج آقا (پور مطعلب، رییس هیات مدیره) و سایر اعضای بزرگ دریانی ها، پیش تر سنتی بود. شما می دانید دیدگاه های سنتی به سختی با دیدگاه های مدرن ارتباط برقرار می کنند. ما آمدیم و با اعتمادی که به ما کردند، نیروهای با طرز فکر جوان تر را با نگاه سنتی یک تلفیقی ایجاد کردیم و استارت واقعی یاران دریان را از تقریبا 21 ماه قبل زدیم. الان 74 شعبه زنجیره یی یاران دریان داریم که بزودی 80 شعبه خواهد شد، از سوی دیگر، شعبات کوچکمان را جمع می کنیم، سعی می کنیم شعبات بزرگ تر را ایجاد کنیم که بتوانیم خدمات بهتری به مصرف کننده بدهیم.

ما روزی که هایپر آمد، از مدیریت سایه خودمان خارج شدیم. از اسفند ۸۳ ، نخستین فروشگاه خصوصی ایران را به نام خودمان ثبت کردیم. دیدگاه حاج آقا (پور مطعلب، رییس هیات مدیره) و سایر اعضای بزرگ دریانی ها، پیش تر سنتی بود. شما می دانید دیدگاه های سنتی به سختی با دیدگاه های مدرن ارتباط برقرار می کنند. ما آمدیم و با اعتمادی که به ما کردند، نیروهای با طرز فکر جوان تر را با نگاه سنتی یک تلفیقی ایجاد کردیم و استارت واقعی یاران دریان را از تقریبا ۲۱ ماه قبل زدیم. الان ۷۴ شعبه زنجیره یی یاران دریان داریم که بزودی ۸۰ شعبه خواهد شد، از سوی دیگر، شعبات کوچکمان را جمع می کنیم، سعی می کنیم شعبات بزرگ تر را ایجاد کنیم که بتوانیم خدمات بهتری به مصرف کننده بدهیم.

مشخص شد که به خاطر سختکوشی آذربایجانی ها، آنها در سوپرداری موفق هستند. نگفتید در بین آذربایجانی ها، چرا دریانی ها تا این حد شاخص شدند؟
این شغلی است که شما از صبح تا شب مدام در حال چیدمان و مدام در حال ارتباط با مشتری هستید. ما تنها قشری هستیم که «نداریم»، نداریم. یعنی در فروشگاه های دریانی ها، عبارتی با این مفهوم وجود ندارد. دریانی روزی می میرد که مشتری چیزی بخواهد و او بگوید نداریم.
ما سعی کردیم همیشه هر چیزی که مشتری خواسته است را برایش تهیه کنیم. این فن برگ برنده دریانی هاست. شما یک چیزی می خواهید، دریانی ندارد، اما به شما نمی گوید نداریم، می گوید تمام کردیم، یادداشت می کنم و فردا برایتان می آورم.

من هنوز پاسخم را درباره این بیزینس فامیلی دریافت نکردم!
ببینید، اینکه بیزینس فامیلی می گویند، از ۶۰ سال قبل که دریانی ها آمدند تهران، پشت هم در آمدند. یعنی وقتی یک شخصی آمده تهران، فروشگاهی را افتتاح کرده، احتیاج به نیرو داشته، چند نفر از همشهری هایش را آورده و این مغازه را رشد داده است.
این وسط یک نفر شاخص می شود، حتی خیلی ها آمدند داماد آن آقای شاخص شدند، آمدند و یک فامیل دیگر در آن فامیل اول ایجاد کردند. چون آن فرد شاخص می خواسته فروشگاهی رشد داشته باشد، یا همان شاگرد را در مغازه اول شریک کرده، یا دیده آن شاگرد رشد کرده، حالامی خواهد پیشرفت کند.
فرد شاخص به عنوان کسی که کمک کرده شاگردش مغازه دار شود، در خرید به او کمک می کند و بعضا خودش هم در مغازه جدید سهامدار می شود.

چند مغازه دریانی در تهران وجود دارد؟
حدودا ۶۰۰ تا ۷۰۰ فروشگاه شاخص دریانی در تهران است.
وقتی یک دریانی به تهران می آید و می خواهد وارد این صنف شود، اول باید روابط عمومی بیاموزد. مشتری را می شناسند و بعد با او ارتباط برقرار می کنند، با خودش حال و احوال می کنند، احوال خانواده اش (که می شناسند) را می پرسند و…
دریانی ها یک ویژگی دیگر هم داشتند، دیده اید در برخی از فروشگاه ها و واحدهای صنفی می نویسند«از دادن وجه دستی معذوریم»، دریانی ها برای مشتری هایشان از این مساله معذور نبودند. چون مشتری و خانواده اش را می شناسند، در صورت نیاز مشتری، سریعا به او پول دستی قرض می دهند، خب، همین کار ممکن است کار بزرگی هم به نظر نرسد، اما آن مشتری را برای همیشه جذب می کند.

فقط دریانی ها در کار سوپرمارکت ها هستند یا سایر شهرستان ها هم در این صنف و اصناف مرتبط با آن وارد شدند؟منطقه یی حوالی سلماس است، در آنجا یک قشری هستند که بیشتر در کار یخچال های سوپرمارکت ها وارد شدند و قدرتمند هم هستند. بینیسی ها در کار لوازم التحریر هستند، البته بینیسی ها کارخانه درنا را هم دارند.
قشر دیگری هستند که خامنه یی ها و شبستری ها هستند. خامنه یی ها و شبستری ها بیشتر در کار های فکری و تحصیلی وارد شدند و شعرا و ادیبان زیادی از منطقه خامنه و شبستر داریم. اینها در کارهای دفتری، اداری و… تخصص بیشتری دارند. از خامنه و شبستر که بگذرید، منطقه یی هست به نام دریان، این قشر، قشر زحمت کش هستند، اینها سختکوش تر از سایر همجواران خود هستند. منطقه کوهستانی است و مردمش را به خاطر زراعت در کوهستان سختکوش بار آورده. دریانی ها هم که به تهران آمدند، از اول سراغ سوپرمارکت ها رفتند.

به نظر می رسد فرهنگ خرید مردم دگرگون شده، ۷۰-۶۰سال قبل مردم سیر به سیر بنشن می خریدند، خریدها کوچک و مکرر بود، اما امروز چطور است، آیا با وجود و توسعه فروشگاه های زنجیره یی امیدی به تداوم حیات شما هست؟
خرید برای ما ایرانی ها تفریح است. شما در این فروشگاه های جدید که می روید مشتری مستقیم با صندوق طرف است. صندوقدار او را نمی شناسد و اصلابرایش مهم نیست. ایرانی دوست دارد جایی که از آن خرید می کند به او احترام بگذارد، وقتی آخر شب، خسته از سر کار بازمی گردد فروشنده تحویلش بگیرد.
شما در تمام فروشگاه های زنجیره یی که می روید، برخورد با صندوقدار است، اما در یاران دریان، حتی پای صندوق هم خود صاحب مغازه پای صندوق است و شما را می شناسد.

فروشگاه هایی مثل شهروند و رفاه و اتکا در سال های دور هم حضور داشتند، اما به نظر می رسد ورود هایپراستار به بازار، موضوع جدید و متفاوتی است، امروز برای حفظ جایگاه تان چه خواهید کرد؟
ما روزی که هایپر آمد، از مدیریت سایه خودمان خارج شدیم. از اسفند ۸۳ ، نخستین فروشگاه خصوصی ایران را به نام خودمان ثبت کردیم. دیدگاه حاج آقا (پور مطعلب، رییس هیات مدیره) و سایر اعضای بزرگ دریانی ها، پیش تر سنتی بود. شما می دانید دیدگاه های سنتی به سختی با دیدگاه های مدرن ارتباط برقرار می کنند. ما آمدیم و با اعتمادی که به ما کردند، نیروهای با طرز فکر جوان تر را با نگاه سنتی یک تلفیقی ایجاد کردیم و استارت واقعی یاران دریان را از تقریبا ۲۱ ماه قبل زدیم.
الان ۷۴ شعبه زنجیره یی یاران دریان داریم که بزودی ۸۰ شعبه خواهد شد، از سوی دیگر، شعبات کوچکمان را جمع می کنیم، سعی می کنیم شعبات بزرگ تر را ایجاد کنیم که بتوانیم خدمات بهتری به مصرف کننده بدهیم.

در برابر فروشگاه های زنجیره یی با پشتوانه های دولتی و شبه دولتی همچنین فروشگاهی چون هایپر، فکر می کنید شانسی داشته باشید؟
تهران شهر بزرگی است، اینکه شما می بینید در اروپا و امریکا و… فروشگاه زنجیره یی بزرگ خوب فروش می کند را ما هم قبول داریم، اما فرهنگ خرید آنها با ما فرق دارد. شما هیچ وقت نمی توانید از شمیران برای یک خرید ساده تا انتهای بلوار فردوس بروید و یک خرید را انجام بدهید. خرید کلی را شاید بروید، اما برای خرید جزیی نمی روید. ما دوست داریم شهروند، رفاه و… موفق باشند. بالاخره برند های ایرانی هستند و رقیب خوب، همیشه خوب است. ما از رقابت اصلانمی ترسیم، خیلی هم خوشحالیم که هایپر آمده. اما دوست داریم این (برند ایرانی) یک پیشرفتی بکند.

شهروند الان ۲۴-۲۳ شعبه در تهران دارد. برخی از شعبات مثل بیهقی، جلال آل احمد، فرمانیه و… واقعا از سایر فروشگاه ها خیلی سر است، اما آیا شهروند توانسته رشد داشته باشد؟
شاید شهروند به دلیل خصوصی نبودن انگیزه چندانی نداشته باشد، اما هایپراستار خوب توانست توجه مشتریان را جلب کند!

یک موقع درباره علل اقتصادی و فنی و… حرف می زنیم. اما همه ماجرای هایپر این نبود، هایپر رشد خوبی کرد، درست است، اما علت های مختلفی وجود دارد، یکی از موضوعات این است که ما به دلیل مشکلات اقتصادی که در کشورمان است، مردم ما که به کشوری مثل دوبی می روند و Carrefour را می بینند به دیده یک حرکت نو می بینند، وقتی هایپراستار آمد، از این هیجان زده شدند، می گویند ساختمانش عین ساختمان دوبی است و… این به خاطر این است که مردم ما وقتی یک چیز نویی می بینند همه را می کشد آنجا، من دوست دارم شهروند همیشه اول باشد. چون شهروند برندی است که می توانست در ایران موفق باشد، البته من در مقامی نیستم که بخواهم ریشه یابی کنم، اما دوست داشتم به جای برند های خارجی، برند ایرانی برد کند! الان رفاه و اتکا می گویند ما بزرگ ترین فروشگاه های زنجیره یی ایران هستیم. کجایید؟ چرا دیده نمی شوید؟ چرا همه از لحاظ پرداخت ها و قراردادها از شما ناراضی هستند؟

این تمام ماجرا که نیست: فروشگاه های جدید امروزی تخفیف های خوبی هم می دهند!
ما هم در یاران دریان تخفیف داریم. هر ماه یک هفته کالاهایمان را در فروشگاه ها به قیمت خرید می دهیم. شعارمان این است که سود بیشتر در فروش بیشتر است، نه گران فروشی.
الان به فروشگاهی که تازه در جام جم و پاسداران افتتاح کردیم بروید می بینید که تمام قیمت ها ۱۰ تا ۱۵ درصد زیر قیمتی است که روی اجناس درج شده است.

درباره نارضایتی تولید کنندگان از نحوه خرید فروشگاه های زنجیره یی گفتید و اینکه شما تخفیف های خوبی می دهید، فروشگاه های بزرگ با خرید های بزرگ، تخفیف های بزرگ هم می گیرند و در نتیجه می توانند اجناس را با سود خوب زیر قیمت بازار عرضه کنند، شما چه کار می کنید؟
تنها فروشگاهی که نقد خرید می کند یاران دریان است.

حتما می دانید پشت سر دریانی ها شایعاتی هم هست، از ارتباطات مافیایی گرفته تا جو فوق العاده درونی، در این باره توضیحی دارید؟ سوپرمارکت داران زیادی هستند که می گویند دریانی ها وقتی قصد می کنند، مثلایک سوپرمارکت خوب را با ساز و کاری منحصر به فرد زمین می زنند!
ارتباط مافیایی به معنی زمین زدن نه… ولی ارتباطاتی هست. دریانی ها در این شغل خیلی خبره هستند. من خاطرم هست یکی از برند هایی که گفتید نزدیک یکی از شعب ما باز شد، اما بعد از سه ماه عملابسته شد، ما آنجا هیچ حرکتی در جهت زمین زدن آن فروشگاه انجام ندادیم. این مشتری است که تعیین کننده آخر داستان می شود.

با تمام مباحثی که مطرح کردید، با نگاهی به مشتریان فروشگاه های زنجیره یی، به نظر می رسد فرهنگ و ذایقه خرید مردم تفاوت کرده. دیگر در شمال تهران و حتی مناطق متوسط تهران، مشتریان به دنبال خرید از فروشگاه آشنا نیستند. اگر غیر از این فکر می کنید و ادله یی دارید بفرمایید، ضمن اینکه بگویید در کجای تهران سرمایه گذاری بیشتری کردید، بالاخره تهران یک کلان شهر است با فرهنگ های خرید گوناگون!
ما در شمال هستیم یعنی بیشتر شعب ما در مناطق یک، دو و سه هستند. داریم به آهستگی در منطقه ۱۰ و ۱۱ هم شعبه می زنیم. دید ما این است که باید به کل تهران خدمت برسانیم.

سوپر مارکت های دریانی در تهران کار خودشان را می کردند، چه شد که دور هم جمع شدید و قصد کردید اتحادیه و فروشگاه زنجیره یی راه بیندازید؟
سال ۸۳ درحسینیه یی پشت اداره گذرنامه در خیابان پاتریس لومومبا، بزرگان دریانی تصمیم گرفتند یک اتحادیه جدی تری داشته باشند. در آن تاریخ در آن حسینیه حدودا ۵۰۰ سوپر مارکت آمدند و عضو این مجموعه شدند، چون کار شرکتی دریانی ها زیاد انجام نداده اند، خواه ناخواه سیستم به سوی یک شرکت پخش پیش رفت، تا سال ۸۵، سال ۸۵ آمدیم و ایده را عوض کردیم. اما تا سال ۸۷ نتوانستیم ایده فروشگاه های زنجیره یی را عملی کنیم. ایده تبدیل به پخش شده بود، الان هم یک پخش قوی است. اما الان طی دو سال اخیر حدود ۷۰-۸۰ فروشگاه را عضو کردیم.
طرحی که من پیشنهاد دادم این بود که با ۵۰۰ فروشگاه نمی توان کنار آمد، اول با ۷ فروشگاه و فروش برند های پر فروش آغاز کردیم.

کالاهای پرفروش؟ طبیعتا هر فروشگاهی تمایل دارد برندها را به مشتری عرضه کند، اما چرا آنقدر شما روی برندهای پرفروش تاکید دارید؟
چون ما با هر کالایی نمی توانیم قرارداد ببندیم. با برندهای اف ام سی جی شروع کردیم. چون ما فضای کافی برای فروش همه کالاها نداریم، یعنی ما با هر کالایی نمی توانیم قرارداد ببندیم. علت دارد. وقتی کالایی، کالامی شود در مغازه های ما، خیلی سخت است این کالارا از مردم بگیرید. وقتی مثلایک نوشابه در فروشگاه های ما برند می شود، خیلی سخت است شما ذایقه مردم را عوض کنید.
یا وقتی یک شامپو به موی شما ساخته، به هیچ عنوان حاضر نیستید این را تغییر بدهید. ما روی این موضوع کار کردیم، کمیته یی را تشکیل دادیدم و کالاهایی را مشخص کردیم. سه تن از این عزیزان عضو کمیته از مدیران فروشگاه های ما هستند، در قراردادهایمان، با نظارت نماینده شرکت با برند های تندفروش قرارداد امضا کردیم. در این دو سال شاید تنها ۴۶ قرارداد بستیم. در صورتی که یک مورد کوچک هایپراستار بالای ۴۶۰۰ قرارداد است یا شهروند بالای هزار قرارداد است.

شما که حجم قراردادهایتان اینقدر کم است و از سوی دیگر با برند های پرفروش و معروف که قاعدتا نیازی به تخفیف دادن برای مطرح شدن ندارند قرارداد می بندید، پس چطور تخفیف هایتان را می توانید با امثال شهروند و اتکا و رفاه برابر کنید؟ از سود خودتان کم می کنید؟
خیر، هیچ فروشگاه زنجیره یی در ایران نقد خرید نمی کند، ما نقد خرید می کنیم و این خودش یک امتیاز است. تخفیف های خیلی خاصی را ما از تولید کنندگان بابت همین خرید نقدی برای هم فروشگاه و هم مصرف کننده می گیریم.
مثال میزنم، اگر ما از تکدانه (که آن هم برای دریانی هاست) یک درصد تخفیف را به خاطر خرید نقدی می گیریم، نصف بیشتر آن درصد را تخفیف کالاقرار می دهیم برای مصرف کننده. کاری که هایپر انجام می دهد و شهروند هم به تازگی انجام می دهد.

همین می شود که ما می توانیم با شهروند و رفاه و… رقابت کنیم! ما خدمات را جایی ارایه میدهیم که نزدیک محل زندگی است و هزینه سوخت ندارد، بنابراین هزینه سربار خانوار را پایین می آوریم. از سوی دیگر نسل جدید دریانی ها، تحقیقاتی را روی تعداد خریداران یاران دریان و ذایقه مصرفی آنها (نوع برندها) آغاز کرده است. مجموعا شرایط مان را با وجود محدودیت هایی که داریم، با فروشگاه های بزرگ برابر کردیم، علاوه بر آن مشکل فاصله را هم حل کردیم.

جز سوپرمارکت داری، در سایر صنوف هم وارد شدید. شنیده می شود در برخی از صنایع غذایی هم نقش بازی می کنید.
بله، اکثر برندهای چای برای دریانی هاست: چای عقاب، چای بلدرچین، چای دنیا، چای شهرزاد، چای جهان. کیک آشنا، دریان دشت، دریان لبن، تکدانه، خمیر بازی آریا، چاشنی و…

ماجرای اجاره مغازه با جنس بین دریانی ها چیست، چه فرقی با سایر اجاره ها دارد؟
کسی که سوپر مارکت اجاره می کند، طبیعتا جنس هم لازم دارد، به همین دلیل مغازه یی را که اجاره می دهند، اقلام ریز را با لحاظ کردن تاریخ مصرف (مدت باقی مانده) محاسبه می کنند و پرداخت می کنند. پول اجاره را هم باید حساب کنند.

اجناس معمولاچقدر ارزش دارند؟
مثال می زنم، یک مغازه صد متری، لااقل ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیون تومان باید جنس داشته باشد، خب، مغازه دار نمی تواند این را حراج کند، عقلانی نیز نیست. بنابراین به متقاضی اجاره یا خرید مغازه واگذار می کند.

درباره اجناس، قیمت و شرایط آنها را چه چیزی تعیین می کند، برند، ایرانی یا خارجی بودن یا …؟
تاریخ مصرف مهم ترین شرط است، نباید مدت باقی مانده کم باشد، بررسی هایی نظیر این انجام می شود.

می گویند برخی پخش ها در بلند کردن یا زمین زدن یک برند در سوپرمارکت ها ایفای نقش می کنند؟
برند در کار ما نیست، خیلی فنی و اختصاصی است.

مشتریان حتما می بینند که یک باره یک برند نوشابه در همه مغازه ها نایاب می شود یا یک برند نوشابه یک باره در همه جا وارد می شود، اینجا چه اتفاقی می افتد؟
این خیلی به ندرت پیش می آید، الان اکثر شرکت ها پخش دارند. هزینه پخش خیلی بالاست، خود ما هم زیاد مایل به داشتن پخش نیستیم.

دریانی ها شرکت پخش هم دارند، حالاکه بحث به اینجا کشید بگویید چرا پخش هزینه دارد، هزینه هایش چیست؟
هزینه ویزیتور، هزینه توزیع، هزینه انبارداری، هزینه انبار، هزینه کارگر ها، مرجوعی کالا، خدای ناکرده ضایعات انبار، در حال حاضر سوخت هم هزینه مهمی است.
از سوی دیگر در تهران موضوع مهمی که وجود دارد این است که خیلی از فروشگاه ها که شب از پخش بار می گیرند، صبح نیستند. همه میدانند، هزینه پخش در تهران خیلی زیاد است و خیلی از شرکت ها دوست دارند از زیر هزینه پخش فرار کنند.

سوپرمارکت ها چقدر روی کالاهایشان سود می کشند؟
متوسط ۱۰ درصد.

حداکثر و حداقل سود چقدر است و برای چه کالاهایی؟
تنقلات خارجی مثل آدامس، شکلات و… کالاهای لوکس سود خوبی دارد. ولی چیزی که مردم روزانه مصرف می کنند مثل لبنیات، ماکارونی، نوشابه، انواع مواد شوینده و… معمولا۱۰ الی ۱۲ درصد بیشترسود ندارد. تنقلات و کالاهای لوکس اما ۲۰ تا ۲۵ درصد سود دارند ولی مشکل این است که مثل کالاهای پرمصرف فروش ندارند.

———————–
این مطلب در روزنامه اعتماد، شماره ۲۲۱۲ به تاریخ ۲۵/۴/۹۰، صفحه ۱ (صفحه نخست) منتشر شد

—————-

این مطالب در پرونده ای در همشهری ماه، شماره ۸۰، مورخ مرداد ۱۳۹۰،  تحت عنوان کلی: “امپراتوری دریانی ها” از صفحات ۱۱۶ تا ۱۲۵ منتشر شد.  برای دیدن عناوین پرونده روی آنها کلیک کنید:

رمضان و بی‌آماری مطلق قیمت ها

24 جولای 2011 بدون دیدگاه
رمضان و بی‌آماری مطلق قیمت ها
امیر هادی انواری
به ماه رمضان نزدیک می‌شویم. از قدیم، دو شب در ایران برای سفره‌ها حکم کابوس را داشته؛ شب عید نوروز و شب ماه مبارک رمضان. در این مقاطع است که همیشه قیمت مواد غذایی تغییر می‌کرده و می‌کند، موضوع هم ارتباطی به دولت‌های هفتم و هشتم و نهم و… حتی یازدهم هم ندارد. مکانیزم بازار می‌گوید افزایش تقاضا یا کاهش عرضه همیشه می‌تواند روی بازار تاثیرگذار باشد. امروز حدودا یک هفته به آغاز ماه مبارک رمضان باقی مانده و درست در همین زمان، انتشار آمار قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی متوقف شده است. پیش از این بانک مرکزی این آمار را به صورت هفتگی منتشر می‌کرد، حال اینکه این آمار چقدر با قیمت‌های مغازه‌ها و فروشگاه‌های گوناگون تفاوت داشت، خود بحث مفصل‌تری داشت، اما به هر سو این آمار خوب یا بد، از سال‌ها قبل ارایه می‌شد. اما از هفته منتهی به ۲۷ خرداد، کمتر از یک ماه مانده به ماه مبارک و در زمانی که قیمت خوردنی‌ها بطور متوسط بر اساس همان آمار افزایش ۱۸۰درصدی نشان می‌دادند بی‌سر و صدا انتشار آمار مزبور متوقف شد؛ توقفی که تاکنون نیز ادامه دارد. ما درباره آمارهای مربوط به بخش صنعت (که بعضا نهایتا تا سال ۸۸ ارایه شده‌اند و حدودا دو سال است آمار جدیدی داده نمی‌شود) صحبت نمی‌کنیم، همان قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی هم دیگر ارایه نمی‌شود. سوال اینجاست که مگر شرایط بحرانی به وجود آمده که بانک مرکزی از ارایه این آمار خودداری می‌کند. پاسخی معمول داده می‌شود که از این پس مرکز آمار مسوول ارایه آمارها شده است؛ خب در مرکز آمار هم قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی داده نمی‌شود. در واقع گزارشی به نام «قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی» اصولا از ۲۷ خرداد به این سو به فراموشی سپرده شده است و عجیب آنکه این فراموشی درست در شب ماه رمضان اتفاق افتاده است. در حالی که همزمان با انتقال مسوولیت انتشار آمارهای اقتصادی از بانک مرکزی به مرکز آمار، چند هفته‌یی می‌شود که برخی آمارهای هفتگی و… پا در هوا باقی مانده‌اند، محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی هفته گذشته در ششمین گردهمایی اعضای شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی، از اعلام آمارهای غیرواقعی از وضع اقتصاد کشور انتقاد کرد و خطاب به کسانی که آمارهای کشور را زیر سوال می‌برند، گفت: کاری نکنید که سازمان‌های کشور، از ترس اینکه زیر سوال بروند، از اعلام آمارهای واقعی خودداری کنند، زیرا این امر لطمه‌ جدی به اقتصاد کشور وارد می‌کند. بهمنی در حالی چنین موضع‌گیری کرده است که هیچ توضیحی درباره انتقاد‌های مجلس نداده و در واقع این عبارت «کاری نکنید که سازمان‌های کشور، از ترس اینکه زیر سوال بروند، از اعلام آمارهای واقعی خودداری کنند» به ظاهر نوعی تهدید است. سوال اینجاست که مگر رسانه‌ها می‌توانند جز آمارهای رسمی روی آمار دیگری تحلیل ارایه دهند و آیا در هفته‌های گذشته آماری باقی مانده که رسانه‌ها «کاری نکنند»! امروز مهم‌ترین نیاز یک رسانه اقتصادی با توجه به نزدیکی ماه رمضان، همان قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی است که اصلا وجود ندارد که بتوان روی آن تحلیلی ارایه کرد. این دغدغه روزنامه‌نگاران یا اصحاب رسانه یا لفظ ناشایستی که برخی مدیران برای رسانه‌های منتقد تحت عنوان «سیاه نمایی» به کار می‌برند نیست، این دغدغه یحیی آل‌اسحاقی است که از ابتدا تا به حال در خدمت اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بوده و دست بر قضا پایگاه سیاسی‌اش هم از محافظه‌کار‌ترین جناح‌های سیاسی کشور یعنی موتلفه اسلامی است. چهره‌یی مثل یحیی آل‌اسحاق هم در آخرین نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران از عدم عدالت اطلاعات اقتصادی گله کرده بود، همین دغدغه را هم دکتر نهاوندیان چهره نزدیک به دیگر اصولگرای مشهور کشور یعنی لاریجانی مطرح کرد.

بهمنی در حالی چنین موضع‌گیری کرده است که هیچ توضیحی درباره انتقاد‌های مجلس نداده و در واقع این عبارت «کاری نکنید که سازمان‌های کشور، از ترس اینکه زیر سوال بروند، از اعلام آمارهای واقعی خودداری کنند» به ظاهر نوعی تهدید است.

سوال اینجاست که مگر رسانه‌ها می‌توانند جز آمارهای رسمی روی آمار دیگری تحلیل ارایه دهند و آیا در هفته‌های گذشته آماری باقی مانده که رسانه‌ها «کاری نکنند»! امروز مهم‌ترین نیاز یک رسانه اقتصادی با توجه به نزدیکی ماه رمضان، همان قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی است که اصلا وجود ندارد که بتوان روی آن تحلیلی ارایه کرد.

به ماه رمضان نزدیک می‌شویم. از قدیم، دو شب در ایران برای سفره‌ها حکم کابوس را داشته؛ شب عید نوروز و شب ماه مبارک رمضان. در این مقاطع است که همیشه قیمت مواد غذایی تغییر می‌کرده و می‌کند، موضوع هم ارتباطی به دولت‌های هفتم و هشتم و نهم و… حتی یازدهم هم ندارد.

مکانیزم بازار می‌گوید افزایش تقاضا یا کاهش عرضه همیشه می‌تواند روی بازار تاثیرگذار باشد. امروز حدودا یک هفته به آغاز ماه مبارک رمضان باقی مانده و درست در همین زمان، انتشار آمار قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی متوقف شده است. پیش از این بانک مرکزی این آمار را به صورت هفتگی منتشر می‌کرد، حال اینکه این آمار چقدر با قیمت‌های مغازه‌ها و فروشگاه‌های گوناگون تفاوت داشت، خود بحث مفصل‌تری داشت، اما به هر سو این آمار خوب یا بد، از سال‌ها قبل ارایه می‌شد.

اما از هفته منتهی به ۲۷ خرداد، کمتر از یک ماه مانده به ماه مبارک و در زمانی که قیمت خوردنی‌ها بطور متوسط بر اساس همان آمار افزایش ۱۸۰درصدی نشان می‌دادند بی‌سر و صدا انتشار آمار مزبور متوقف شد؛ توقفی که تاکنون نیز ادامه دارد.

ما درباره آمارهای مربوط به بخش صنعت (که بعضا نهایتا تا سال ۸۸ ارایه شده‌اند و حدودا دو سال است آمار جدیدی داده نمی‌شود) صحبت نمی‌کنیم، همان قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی هم دیگر ارایه نمی‌شود. سوال اینجاست که مگر شرایط بحرانی به وجود آمده که بانک مرکزی از ارایه این آمار خودداری می‌کند. پاسخی معمول داده می‌شود که از این پس مرکز آمار مسوول ارایه آمارها شده است؛ خب در مرکز آمار هم قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی داده نمی‌شود.

در واقع گزارشی به نام «قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی» اصولا از ۲۷ خرداد به این سو به فراموشی سپرده شده است و عجیب آنکه این فراموشی درست در شب ماه رمضان اتفاق افتاده است. در حالی که همزمان با انتقال مسوولیت انتشار آمارهای اقتصادی از بانک مرکزی به مرکز آمار، چند هفته‌یی می‌شود که برخی آمارهای هفتگی و… پا در هوا باقی مانده‌اند، محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی هفته گذشته در ششمین گردهمایی اعضای شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی، از اعلام آمارهای غیرواقعی از وضع اقتصاد کشور انتقاد کرد و خطاب به کسانی که آمارهای کشور را زیر سوال می‌برند، گفت: کاری نکنید که سازمان‌های کشور، از ترس اینکه زیر سوال بروند، از اعلام آمارهای واقعی خودداری کنند، زیرا این امر لطمه‌ جدی به اقتصاد کشور وارد می‌کند.

بهمنی در حالی چنین موضع‌گیری کرده است که هیچ توضیحی درباره انتقاد‌های مجلس نداده و در واقع این عبارت «کاری نکنید که سازمان‌های کشور، از ترس اینکه زیر سوال بروند، از اعلام آمارهای واقعی خودداری کنند» به ظاهر نوعی تهدید است.

سوال اینجاست که مگر رسانه‌ها می‌توانند جز آمارهای رسمی روی آمار دیگری تحلیل ارایه دهند و آیا در هفته‌های گذشته آماری باقی مانده که رسانه‌ها «کاری نکنند»! امروز مهم‌ترین نیاز یک رسانه اقتصادی با توجه به نزدیکی ماه رمضان، همان قیمت خرده‌فروشی مواد غذایی است که اصلا وجود ندارد که بتوان روی آن تحلیلی ارایه کرد.

این دغدغه روزنامه‌نگاران یا اصحاب رسانه یا لفظ ناشایستی که برخی مدیران برای رسانه‌های منتقد تحت عنوان «سیاه نمایی» به کار می‌برند نیست، این دغدغه یحیی آل‌اسحاقی است که از ابتدا تا به حال در خدمت اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بوده و دست بر قضا پایگاه سیاسی‌اش هم از محافظه‌کار‌ترین جناح‌های سیاسی کشور یعنی موتلفه اسلامی است. چهره‌یی مثل یحیی آل‌اسحاق هم در آخرین نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران از عدم عدالت اطلاعات اقتصادی گله کرده بود، همین دغدغه را هم دکتر نهاوندیان چهره نزدیک به دیگر اصولگرای مشهور کشور یعنی لاریجانی مطرح کرد.

—————————

این مطلب در روزنامه اعتماد مورخ ۲ مرداد ۱۳۹۰، صفحه ۴ منتشر شد

دو دستگاه هامر در کیش به جای یک پرادو در تهران

24 جولای 2011 ۷ دیدگاه
کادیلاک - سی تی اس

کادیلاک - سی تی اس

اگر شما هم یک پراید دارید و دغدغه سرعت یا امنیت هم دارید، زیاد افسرده نباشید، چون در کنار یک شورلت کوروت هم که باشید، اینجا تهران است! در این بزرگراه های پر ترافیک تهران، سرعتتان تقریبا برابر است. احتمالا در سرعت ۴۰ کیلومتر در ساعت(نهایت سرعتی که می شود به صورت عقلانی در ترافیک های تهران رانندگی کرد) زیاد امنیت شما تهدید نمی شود. خیالتان هم راحت است که اگر وسط این شلوغی و گرما و صدا، یک پیکان کار مدل ۶۳ یا یک پیک موتوری هوس کرد، حرکات بتمن را در تهران شبیه سازی کند و سمت راست خودروی شما را مورد توجه قرار داد، خودروساز محترم داخلی به سرعت قطعات مورد نیاز شما را تامین میکند.

شاید شما هم در خیابان های تهران آن هامر پلاک شده را دیده باشید یا این روزها در خیابان نیاوران انواع خودروهای تولید شرکت جنرال موتورز را دیدید که پلاک کیش، پشت آنها خود نمایی میکند.

اگرچه در تهران افراد عادی نمیتوانند یکی از این خودروها را داشته باشند، دلیل هم مشخص است، خودروی هامر که برای همه پلاک نمی شود، میگویند اخیرا یک دستگاه هامر اچ تیری با پلاک تردد در تهران ۳۶۰ میلیون تومان پلاک شده است، خب این پول ۴ دستگاه پرادو یا چهار دستگاه سوئیت در تهران است.

اما اهالی کیش یا کیشوندان می توانند سوار یکی از آنها شوند. نبود ماشین امریکایی در تهران است، یا علاقه به این دست ماشین ها، به هر حال آنچه بیش از همه در کیش تردد میکند، ماشین های امریکایی است.

سواری ۲۸ میلیونی با فورد تاروس

شما ۲۸ میلیون تومان پول دارید. در تهران اگر خوش شانس باشید شاید بتوانید یک مدل دست دوم زانتیا بگیرید، شاید هم یک مگان دست دو، اما با همین پول میتوانید در جزیره کیش سوار فورد تاروس عادی شوید.

شورلت- تاهو

شورلت- تاهو

اگر ۳۴ میلیون تومان پول داشته باشید، در تهران با این پول نهایتا می توانید یک مزدا ۳ سوار شوید، اما با همین ۳۴ تومان می توانستید در کیش سوار یک فورد تاروس فول شوید.

۴۰ میلیون پول دارید، حتی با این پول در تهران به شما یک سراتو هم نمیدهند. یک دستگاه هیوندای I30 فعلا در تهران ۴۰ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است. اما با همین پول(یعنی ۴۰ میلیون)  در کیش می توانید سوار یک دوج چلنجر شوید.خب این کمی با سراتو فرق میکند. حجم موتور آن ۵٫۷ (لیتر) است، حداکثر قدرت ۳۷۰ اسب بخار در ۵۸۰۰دور در دقیقه گیربکس ۶ دنده هم دارد.

شورلت- تراورس

شورلت- تراورس

از هامر تا اسپرتج

نظرتان چیست؛ یک اسپورتج در تهران سوار شوید یا یک فورد اکسپلورر در کیش، تازه ۴ میلیون هم ارزان تر! شما می توانید با ۵۰ میلیون در کیش از سواری با فورد اکسپلورر لذت ببرید، اما فقط در آن جزیره گرم، نه در تهران.

واقعا ممکن است افسرده شوید اگر بدانید به جای یک دستگاه پرادو در تهران، می توانید دو دستگاه هامر اچ۳ در کیش سوار شوید. تصورش هم ممکن است حس حسادت را بیدار کند که به جای یک سوناتا می شود در کیش سوار یک دستگاه شورلت تراورس شد، تازه با شش میلیون ارزان تر. خب، اگر از شورلت خوشتان نمی آید، می توانید با ۵۰ میلیون تومان در کیش سوار یک دستگاه فورد اج هم بشوید.

فورد – تاروس

فورد – تاروس

پژو یا کامارو؟

۵۳ میلیون تومان پول دارید، در تهران شاید با این پول بتوانید یک دستگاه پژو ۴۰۷ بخرید. با همین پول می توانید در کیش سوار یک دستگاه شورلت کامارو هم بشوید، البته این دو با هم خیلی متفاوت هستند.

خیلی ها هستند که برای یک خودرو در تهران ۶۰ میلیون تومان پول میپردازند. همین کمری ها که هرروز در تهران می بینید و نشانه تمول است و در کیش هم نشانه تاکسی، در تهران حدودا ۶۰ میلیون تومان قیمت دارند. با پول یک تویوتا کمری در تهران، می شود در کیش سوار یک فورد موستانگ شد.

فورد - موستانگ

فورد - موستانگ

با ۷۰ میلیون تومان شاید بشود یک جنسیس در تهران خرید، اما با همین پول در کیش میشود سوار یک دستگاه شورلت کوروت شد. ۷۵ میلیون پول دارید، در کیش هم می توانید سوار یک دستگاه کادیلاک سی تی اس شوید هم یک شورلت تاهو را امتحان کنید.

اگر تا اینجای کار افسرده نشدید، در ادامه مطلب خواهید دید قیمت همین خودروها، اگر بر فرض ممکن بود به کشور وارد شوند و اجازه شماره گذاری پیدا می کردند چقدر می شد!

شورلت- کامارو

شورلت- کامارو

۴۴ تا ۹۰ میلیون

فورود تاروس عادی در خلیج فارس حدودا ۲۱ میلیون تومان (حدودا هم قیمت ام وی ام ۵۳۰ چینی در تهران) قیمت دارد. همین خودرو با هزینه گمرک و عوارض اگر به تهران برسد قیمتش به حدود ۴۴ میلیون تومان میرسد. فورد تاروس فول هم در خلیج فارس حدود ۲۷ میلیون تومان است(قیمت یک مگان دست دوم در تهران) اگر با عوارض محاسبه کنید، بر فرض آزاد بودن وارداتش در تهران قیمت آن حدود ۵۷ میلیون می شد!

دوج چلنجر در خلیج فارس حدودا ۳۳ میلیون تومان(هم قیمت یک مگان صفر در تهران) قیمت دارد، اگر این خودرو به تهران برسد حدودا ۶۹ میلیون قیمت آن می شود.

هامر- اچ 3

هامر- اچ ۳

۹۰ تا ۱۰۰ میلیون

شورلت تاروس، هامر اچ ۳، فورد اج  و فورد اکسپلورر همگی در خلیج فارس حدودا ۴۳ میلیون تومان هستند، همین ها اگر به تهران برسند، حدودا ۹۰ میلیون قیمت دارند، البته بازهم از خودروهایی مثل پرادو ارزان تر هستند.

شورلت کامارو در خلیج فارس حدودا ۴۶ میلیون تومان قیمت دارد که با حساب عوارض گمرکی، اگر چرخش به تهران برسد قیمتش باید چیزی نزدیک به ۹۷ میلیون تومان شود.

دوج - چلنجر

دوج - چلنجر

۱۰۰ میلیون به بالا

فورد موستانگ در خلیج فارس به پول ما حدودا ۵۳ میلیون تومان قیمت دارد، اگر این خودرو را کسی به تهران وارد کند با احتساب عوارض گمرکی ارزش آن در تهران پس از شماره گذاری، مبلغی حدود ۱۱۱ میلیون تومان خواهد بود.

شورلت کوروت در خلیج فارس حدود ۶۳ میلیون تومان قیمت دارد، اگر روزی واردات آن به کشور آزاد شود، در تهران قاعدتا باید چیزی حدود ۱۳۲ میلیون تومان فروخته شود، شورلت تاهو و کادیلاک سی تی اس هر دو در خلیج فارس ۶۸ میلیون تومان قیمت دارند که اگر آنها هم به تهران برسند باید نزدیک به ۱۴۳ میلیون تومان خرید و فروش شوند.

شلورت - کوروت

شلورت - کوروت

در تهران اگر زیر ۱۵ میلیون پول داشته باشید، انتخاب های زیاد گسترده ای ندارید. یا باید سوار آن خودرو شوید که جزو ناامن ترین خودروهای دنیاست، یا یکی از خودروهایی را سوار شوید که به صورت خودجوش آتش می گیرند. البته انتخاب های دیگری هم هست، خودرویی که عمل کردن کیسه هوای آن برابر مرگ راننده شده است!

فورد - اکسپلورر

فورد - اکسپلورر

آنهایی که می توانند بالای ۳۰-۴۰ میلیون تومان برای خودرو پرداخت کنند هم انتخاب های وسیعی ندارند. تازه؛ خرید خودرو یک بحث است و استفاده از آن بحثی دیگر! توجه کنید که در صورت تصادف خودروی ۵۰-۶۰ میلیونی وارداتی، تهیه قطعات آن ممکن است با مشکل بربخورد، لوازم یدکی آن هم مشکل دیگری است که ممکن است مصرف کنندگان با آن برخورد کنند.

فورد - اج

فورد - اج

از طرفی، اگر شما هم یک پراید دارید و دغدغه سرعت یا امنیت هم دارید، زیاد افسرده نباشید، چون در کنار یک شورلت کوروت هم که باشید، اینجا تهران است! در این بزرگراه های پر ترافیک تهران، سرعتتان تقریبا برابر است. احتمالا در سرعت ۴۰ کیلومتر در ساعت(نهایت سرعتی که می شود به صورت عقلانی در ترافیک های تهران رانندگی کرد) زیاد امنیت شما تهدید نمی شود. خیالتان هم راحت است که اگر وسط این شلوغی و گرما و صدا، یک پیکان کار مدل ۶۳ یا یک پیک موتوری هوس کرد، حرکات بتمن را در تهران شبیه سازی کند و سمت راست خودروی شما را مورد توجه قرار داد، خودروساز محترم داخلی به سرعت قطعات مورد نیاز شما را تامین میکند.

untitled

————————–

این مطلب در روزنامه اعتماد مورخ  شنبه، اول مرداد ۱۳۹۰، در صفحه ۵ منتشر شد